13 آبان و سه واقعه بزرگ تاریخی
۱۳۹۴/۰۸/۱۲

روز سیزدهم آبان در سال های منتهی به انقلاب و نیز سال های پس از انقلاب، با سه اتفاق مهم همراه بود که آن را تبدیل به روزی سرنوشت ساز در تاریخ ایران کرده است. وقایع سه گانه ی 13 آبان از این قرارند:

بسم الله الرحمن الرحیم

روز سیزدهم آبان در سال های منتهی به انقلاب و نیز سال های پس از انقلاب، با سه اتفاق مهم همراه بود که آن را تبدیل به روزی سرنوشت ساز در تاریخ ایران کرده است. وقایع سه گانه ی 13 آبان از این قرارند:

13 آبان 1343

در این روز حکومت پهلوی، امام خمینی را در قم دستگیر و به ترکیه تبعید می کند. ماجرا مربوط به موضع گیری های صریح و قاطع امام در قبال تصویب کاپیتولاسیون است. لایحۀ مصونیت مستشاران و دیگر تبعۀ آمریکا در ایران، در مهر 1343 توسط حسنعلی منصور به مجلس شوراى ملى می رود و از تصویب نمایندگان می گذرد. مطابق این لایحه به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضاى هیأت هاى مستشارى نظامى ایالات متحده در ایران را که به موجب موافقت نامه هاى مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهى مى باشند، از مصونیت ها و معافیت هایى که شامل کارمندان ادارى وقت می باشد، برخوردار نماید.

امام با شنیدن خبر تصویب این لایحه بسیار برآشفته می شود و تصمیم می گیرد که با ایراد نطق و اعلامیه ای کوبنده، همگان را به مقابله با توطئه آمریکا فراخواند. با فراهم شدن زمینه های مناسب، روز 4 آبان، برای ایراد سخنرانی تعیین می شود. رژیم حاکم، یکى از عناصر به ظاهر غیر وابسته را براى دیدار با امام به قم می فرستد تا ایشان را از حمله به آمریکا و ایجاد فضاى ضدّ آمریکایى در محیط مذهبى ایران، برحذر دارد. این شخص با فرزند امام، حاج آقا مصطفى خمینى ملاقات می کند و در این دیدار، حمله به آمریکا از سوى امام را خطرناک تر از حمله به شخص اوّل مملکت عنوان می کند و توصیه می کند که «آیت اللّه خمینى اگر این روزها بنا دارند نطقى ایراد کنند، باید خیلى مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردى نداشته باشد که خیلى خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هرچه بگویند، حتى حمله به شخص شاه، چندان مهمّ نیست». (خمینی، 1393)

سخنرانى امام در 4 آبان، با آیۀ شریفۀ «انا للّه و انا الیه راجعون» (بقره: 156) آغاز می شود. ایشان در این سخنرانی فریاد می زند که: «آقا من اعلام خطر مى کنم!... اگر مملکت ما اشغال آمریکایى است پس بگویید!... تمام گرفتارى ما از این آمریکاست! تمام گرفتارى ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از آمریکاست... وکلاى مجلس سنا خیانت کردند... وکلاى مجلس شورا، آنهایى که رأى دادند، خیانت کردند به این مملکت. اینها وکیل نیستند. دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند! اگر هم بودند من عزلشان کردم. از وکالت معزولند.» (خمینی، 1361: 1، 418-423) امام در این نطق انقلابی و پرشور، موضع قاطع و سازش ناپذیر خود را در برابر بلوک هاى شرق و غرب روشن می سازد و با تأکید بر سیاست «نه شرقى و نه غربى»، دیدگاه خود را دربارة دولت های استعمارگر چنین بیان می کند: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیث هاست! با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما»  (همان: 420). امام، عنصر مبارزۀ با آمریکا را به گونه اى تجزیه ناپذیر، از ارکان مبارزات ملت ایران معرفى نموده و تا لحظۀ رحلت شان بر این اصل پا فشاری می کنند.

 این سخنرانی و نیز صدور اعلامیة مرتبط از سوی امام، باعث می شود که رژیم، تصمیم به دستگیری و تبعید ایشان بگیرد که این تصمیم در روز 13 آبان عملی شده و موجی از خشم در میان مردم به راه می اندازد.  این تبعید تا دوازدهم بهمن 1357 که امام به ایران بازگشتند، ادامه پیدا می کند.

13 آبان 1357

دانش آموزان تهرانی در اعتراض به حکومت، دست به تظاهرات گسترده می زنند. در ادامة همان نهضتی که چهارده سال پیش از آن تصور شده بود که با تبعید رهبر نهضت به فراموشی سپرده شده، عده ای از نوجوانان دانش آموز در حالی که مدارس را تعطیل کرده اند، در دانشگاه تهران تجمع می کنند و با همراهی تعدادی از دانشجویان، با سر دادن شعارهای «الله اکبر»، «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی»، همراهی خود را با نهضت امام خمینی به همگان اعلام می کنند.

این اجتماع با دخالت مأموران رژیم شاهنشاهی و حمله به دانش آموزان، منجر به شهادت حدود 50 نفر و مجروح شدن صدها نفر دیگر می شود. امام در پیامی به همین مناسبت می فرمایند: «...عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام... صدای آزادی خواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم» (خمینی، 1361: 4، 121 ).

حادثه سیزدهم آبان 57 بعد از حادثه 17 شهریور آن سال، دومین کشتار عمومی دولت وقت یعنی دولت شریف امامی است و ابعاد این فاجعه به حدی گسترده است که باعث سقوط دولت امامی، یک روز بعد یعنی در 14 آبان می شود. در برخی از اسناد محرمانة به دست آمده از وزارت امور خارجه آمریکا، مربوط به اوایل آبان، بر ضرورت سرکوب های کوتاه مدت برای پایان بخشیدن به ناآرامی ها تأکید شده است (لطیفی، 1389: 86).

13 آبان 1358

تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را تسخیر و مأموران مستقر در سفارتخانه را دستگیر می کنند. مخالفت دولت آمریکا با درخواست مشروع مردم در بازگرداندن شاه به کشور، بلوکه کردن 22 میلیارد دلار اموال و دارائی‌های کشور و ... و همچنین پیام بسیار مهم امام در دهم آبان 1358 به دانش‌آموزان، دانشگاهیان، طلاب و روحانیون مبنی بر گسترش مخالفت و ستیز با دشمنی های آمریکا و اسرائیل، دستمایه‌ای می شود تا گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و کارکنان را بازداشت کنند.

این واقعه اگرچه بدون اطلاع قبلی امام اتفاق می افتد، ولی پس از آن، نه تنها حمایت و همراهی ایشان را به دنبال دارد، بلکه ایشان تعبیر انقلاب دوم را در این باره به کار می برند. این سفارتخانه از نگاه جوانان انقلابی، محلی برای طراحی و برنامه ریزی ایجاد آشوب و فتنه در کشور بوده و این فرضیه زمانی اثبات می شود که علیرغم تلاش کارکنان سفارتخانه برای امحاء اسناد موجود، برخی از این اسناد به دست نیروهای انقلابی می افتد و روشن می شود که در ساختمان متعلق به دولت آمریکا، چه اتفاقاتی در حال وقوع بوده است. "بروس لینگن" کاردار سفارت آمریکا در تهران در نامه ای سری که برای وزارت خارجه آمریکا ارسال کرده، می نویسد: «ما تلاش می کنیم در داخل سفارت، کسی پی به وجود مأموران سیا نبرد» (اسماعیلی، 1392: 136).

ضربه ای که دانشجویان انقلابی بر حیثیت آمریکا وارد می کنند، چنان سهمگین است که دولت ایالات متحده از هیچ راهی برای آزادی گروگان ها نمی گذرد. مهم ترین اقدام آنها عملیات نظامی «دلتا» ست که با فرود چند فروند هواپیما و هلی کوپتر با تجهیزات کافی و نیروهای زبده در خاک ایران (صحرای طبس)، برای آزادسازی گروگان ها انجام می شود، ولی به ارادة خدا، این عملیات در همان ابتدای کار با شکست مواجه می شود و افتضاحی برای دولتمردان آمریکا به بار می آید.

نکتة جالب توجه در ماجرای تسخیر سفارت آن است که پیش از اقدام دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان 58، گروهی از چریک های فدایی خلق در اواخر سال 57 اقدام مشابهی انجام می دهند و حتی موفق می شوند به ساختمان سفارت وارد شوند. اما امام بلافاصله پس از اطلاع از این اقدام، دولت موقت را موظف می کند که مهاجمان را از سفارت خارج  کند و پیرو این دستور، یکی از نمایندگان دولت به غائله خاتمه می دهد. اما چه می شود که اندکی بعد، همین اقدام این بار توسط گروهی از دانشجویان تکرار می شود و امام نه تنها مهر تأیید برآن می زند، بلکه عنوان پر معنای انقلاب دوم به این حرکت می دهد. پاسخ این مسئله به انگیزة نیروهای انقلابی برمی گردد. اقدام سازمان چریک های فدایی خلق در گرفتن سفارت آمریکا با انگیزة قدرت بخشیدن به سازمان خود آنها بوده است. چریک های فدایی خلق که غائله ترکمن صحرا را برای تجزیه کشور ایجاد می کنند، امکان ندارد که بخواهند سفارت آمریکا را در مسیر انقلاب تسخیر کنند و چنین اقدامی قطعا در مسیر منافع انقلاب نبوده است. این هوشمندی امام خمینی است که اجازه نمی دهد هر کسی کشور را به سمت بحران ببرد. (توکلی، 1392) اما وقتی اقدام به برچیدن بساط جاسوسی آمریکایی ها ازسوی کسانی صورت می گیرد که نه تنها به دنبال حق خواهی از انقلاب نیستند، بلکه همه تلاش خود را معطوف به بستن دریچه های نفوذ بیگانگان در کشور و جلوگیری از خدشه دار شدن استقلال و آزادی کشور می کنند، چنین اقدامی مورد پذیرش رهبر نهضت واقع می شود.

اما امروز:

می دانیم که نظام حاکم بر ایالات متحده، از همکاری در کودتای سال 1332 برای بازگرداندن شاه تا دخالت های مستقیم و غیرمستقیم در ادارة امور کشور، همیشه بر یک رویه پافشاری داشته و آن هم تسلط بر دیگران برای بهره کشی و جلب منافع خود بوده است. امروز هم می بینیم که علیرغم ادعای گفتگو و مسالمت با دنیا، در آشکار و در نهان، دشمنی خود با نظام حاکم بر ایران را اعلام کرده و در هیچ موقعیتی دست از تهدیدهای خود برنداشته است. آیا با چنین نظامی که نه تنها هیچگاه از مواضع خصمانة خود کوتاه نیامده، بلکه با اتخاذ سیاست های منافی با استقلال و ضربه زننده، مدام در پی وادار کردن رقیب به تسلیم و کوتاه آمدن او از دیدگاه های انقلابی اش بوده، می توان سازش داشت؟ چنین نظامی چگونه می تواند از تعامل سازنده سخن بگوید، مادامی که رویکرد همیشگی خود را تغییر نداده و برای اثبات ادعای ظاهرا نرم و شیرین خود، دست به هیچ اقدام سازنده ای نزده و برعکس با انواع و اقسام فعالیت های خرابکارانه از تهدید و تحریم و فشار و پشتیبانی همه جانبه از مخالفان داخلی و خارجی و ...، درصدد وادار کردن رقیب به تسلیم بوده است؟ امروز به لطف الاهی و با هوشیاری ملت ایران و تحت رهبری زعیمی شایسته، آنها  نتوانسته اند به آرزوی خود برسند و ایران را تسلیم خود کنند و این مبارزه تا زمانی که ماهیت طرف مقابل تغییر نکند، ادامه خواهد داشت و طبق آیة شریفه، این تغییر زمانی اتفاق خواهد افتاد که ما از مواضع اصولی خود کوتاه بیاییم و به آیین آنها در آییم. «لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» (بقره: 120).

منابع:

1. اسماعیلی. رفیع الدین (1392)، هالیوود و بازنمایی ایران هراسی در تحلیل واقعه ی 13 آبان، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی، سال چهارم، شماره 16.

2. توکلی، یعقوب (1392)، چگونگی تسخیر سفارت آمریکا در بهمن 57 توسط چریک های فدایی خلق و دستور امام برای خروج تسخیرکنندگان از سفارت، پرتال امام خمینی، http://www.imam-khomeini.ir، کد مطلب: 48553، تاریخ: 13/06/1392 (دسترسی در 10 آبان 1394).

3. خمینی، سید روح الله (1361)، صحیفه نور، ج1. تهران: سازمان چاپ و انتشارات.

4. خمینی. سید روح الله (1393)، نطق تاریخی در محکومیت تصویب لایحه ننگین کاپیتولاسیون، پرتال امام خمینی، http://www.imam-khomeini.ir، کد مطلب: 51157، تاریخ: 04/08/1393 (دسترسی در 9 آبان 1394).

5. لطیفی پاکده. لطفعلی (1389)، 13 آبان؛ نماد مبارزه با آمریکا، مجله حصون، شماره 26.