مقدمه
تمدّن غرب کلیتی است با فرهنگ مشترک، گفتمان و یک قدرت، با همه جوانب آن، فرهنگی که ابزارهای مناسب آن را هم سامان داده است. قدرتی که دانش مورد نیاز و مقتضی خود را هم تولید کرده است.غرب کلیتی فراگیر است، کلیتی که سودای غلبه در بر دارد.
این است که لشکرکشیها و تصرفها و مجموعهها آغاز میشود و با بهانههای گوناگون، از جمله بهرهگیری از مبلغان دینی مسیحیت در پوشش جهانگردان و مردمشناسان و بازرگانان، ولی همه با یک هدف: شناخت جوامع و سپس سیطره بر آن ممالک. بی تردید اندیشه ورزانی چون سید جمالالدین اسدآبادی با ذکاوت و درایت خویش خطر را حس کرده بودند و با ایراد خطابههای مؤثر، اجرای اقدامات سیاسی و رایزنیهای فراوان از جمله تحریض علمای شیعه به مقابله با استعمار کوششی بسیار نمودند.
به موازات او، اندیشمندان دیگری هم بر این دغدغه پای فشردند و بر لزوم تکیه مسلمین بر پشتوانه دینی خود، در برابر هجوم غرب تأکید کردند. از جمله سیدقطب و شیخمحمد عبده در جهان عرب؛ در ایران نیز به موازات علما و روحانیون بیدار و مصلح، کههم در جریان مشروطه و هم پس از آن این دغدغه را پاس داشتند، صاحبنظران و نویسندگان دردآشنا از جمله جلالآلاحمد، درباره «خدمت و خیانت روشنفکران» هشدار داد و مهمتر از آن با طرح مفهوم «غربزدگی» زبانی نو در این مقوله آفرید.
بیهوده نبود که وقوع انقلاب اسلامی ایران به مانند شوکی صاحبنظران و جهان غرب را به تکاپو واداشت و به شناخت و فهم این پدیده نوظهور ترغیب کرد. تا آنجا که نظریهپردازی چون میشل فوکو یک بار به نوفللوشاتو رفت و با امام به گفتوگو پرداخت و حتی در بحبوحه انقلاب دوبار بهایران آمد و متعجب از عظمت این رخداد، از ایران به «روح جهان بیروح» تعبیر کرد.
این بازتاب وسیع جهانی طبعاً ضربهای سنگین بر استیلای جهان غرب وارد آورد و آنان را به مقابله و جبران کشاند. تحلیلهای غلط و نارسا از ماهیت انقلاب اسلامی، قدرتهای استکباری را در وهله اول بهاین نتیجه رساند که میتوانند با استفاده از برتری نظامی و تسلیحاتی خود و در قالب جنگی سخت و طاقتفرسا این سد مستحکم را که مانعی بر سر راه آنان شده بود، از میان بردارند.
در نهایت علی رغم تفوق نظامی دشمن، فرجام جنگ آنگونه که غرب انتظار داشت، رقم نخورد و طرح مستکبران در مقابله با نظام اسلامی در عمل شکست خورد.
نتیجه هشت سال جنگ با ایران، این واقعیت را به آنان نشان داد کهاین قدرت، ریشهای دیگر و این نمونه با همه نمونههای دیگر فرق دارد. از اینرو میطلبد که برای مقابله با آن ابزاری دیگر به کار بست و روشی دیگر در پیش گرفت. چنین بود که جنگی در قالب نرم و بدون استفاده از ابزارهای جنگی و ادوات نظامی، بلکه با بهرهگیری از ابزارها و قالبهای فرهنگی، فکری، هنری و رسانهای آغاز کرد. جنگی که غرب را یگانه الگو و مرجع تعیین و تدوین ارزشها، شیوههای زندگی و باورهای فکری و ابزارهای فرهنگی بههمه ملل معرفی میکرد و آنان را به ترک و طرد فرهنگهای سنتی قومی- نژادی خود و پیوستن به قافله جهانی زندگی مدرن تشویق و تحریض مینمود. اما، برای مقابله با جنگ نرم دشمن، چه باید کرد.
رهبر معظّم انقلاب بارها برای مقابله با این هجوم بر لزوم تشکیل جبهه فرهنگی متناسب، شناخت جامع و کامل از این هجمه، هوشیاری و استفاده از ابزار و روشهای مشابه دشمن و یا شیوههای جانشین آن، دوری از غفلت آحاد مردم، به ویژه نخبگان، روشفکران، علمای دین تأکید نموده است و اگر مساجد از جهت کارکرد و رسالت هدایتی و فرهنگی خود احیا شوند و ظرفیتهای لازم و گوناگون در آنها تعبیه شود و به آبشخوری قرآنی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، فقهی و نظایر آن به معنای واقعی تبدیل شوند دیگر شاهد سرگشتگی و پناهندگی به دامن غرب نخواهیم بود. در این دوره مساجد باید به سمت نهادینه کردن باورها و درونی کردن و تعمیق اصولی ارزشها گام بردارند.
مسجدی مسجد است که قهرها را به مهر و رقابتها را به رفاقت و کثرتها را به وحدت و تفرقه را به اتحاد تبدیل کند. در مساجد، هم میتوان مناظرات دینی داشت، و هم پای دانشهای رایج نوین را باز کرد و متناسب با سطح زبان مخاطب بهایشان علم و اطلاع داد.
تعریف جنگ نرم
جنگ نرم (Soft war) در مقابل جنگ سخت تعریف میشود؛ این جنگ در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی، تبلیغاتی، رسانهای و فرهنگی است که جامعه یا گروههدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش و اعمال خشونت، رقیب را به انفعال یا شکست میکشاند. جنگ نرم در پی از پای درآوردناندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی- اجتماعی حاکم، تزلزل و بیثباتی تزریق کند.
با این اوصاف طیف وسیعی از اقدامات از جنگ رایانهای و فعالیتهای اینترنتی تا راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی و موارد دیگر، در عنوان جنگ نرم میگنجد.
تاریخچه مفهوم جنگ نرم
جنگ نرم به وسیله «کمیته خطر جاری» در سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ م طراحی شد. در آن مقطع و در پی اصلاحات گورباچف مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی شوروی، غرب فقط راه به زانو درآوردن بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون معرفی کرد. این رویکرد با موفّقیت توأم شد و چنین بود که سیاستگذاران پنتاگون و سیا با سه راهبرد «دکترین مهار»، «نبرد رسانهای» و «ساماندهی نافرمانی مدنی» توانستند اتحاد شوروی را به فروپاشی و شکست وادارند.
فرق جنگ نرم و جنگ سخت
تهدیدات نرم را میتوان با دو معیار اساسی از تهدیدات سخت باز شناخت:
اولین معیار، غیرخشونتآمیز بودن روش تهدید، و معیار دوم، نرمافزاری بودن پیامد تهدید است. مهمترین ویژگی تهدید نرم که در برابر تهدیدات سخت، ویژگی متمایزی نیز دارد، حقوقی بودن، عرفی بودن یا قانونی بودن چهارچوب فعالیتها و اقدامات آن است؛ بنابراین تهدیدات سختافزاری بیشتر با اجبار و زور سروکار دارند و در آنها تهدید کننده طرف مقابل را وادار به اجرای کاری می کند، یا او را از اجرای آن نهی می نماید، در حالی که در تهدیدات نرمافزاری تهدید کننده با استفاده از اقناع، فریب، اختلال و جذابیت، طرف مقابل را وادار به اجرای کاری مینماید، یا به داراییهای او لطمه میزند.
چرایی جنگ نرم
جنگ نرم بیگمان از جهات بسیاری بر جنگ سخت ترجیح دارد و همین سبب میشود که قدرتهای متخاصم در ابتدا و در صورت عدم توانایی برای مقابله با حریف به سراغ آن بروند، اما این ترجیحات کدامند؟
۱- خسارت کم
جنگ نرم اساساً در قیاس با جنگ سخت، به مراتب خسارتهای مادی و معنوی کمتری را متوجّه عامل تهدید میکند.
۲- پنهان بودن
ویژگی مثبت دیگر جنگ نرم، پنهانی و سرّی بودن آن است و این امکان را پدید میآورد که عملیات، حمله خود را در پوشش اقداماتی فرهنگی، علمی، هنری، بشر دوستانه و نظایر آن تعقیب کند.
۳- وسیعتر بودن گستره نتایج
دیگر ویژگی جنگ نرم، گستردگی و وسعت عرصههایی است که در معرض هجوم قرار میگیرند. اگر غایت جنگ نظامی تصرف بخشی از یک کشور یا سرنگونی یک قدرت حاکم باشد، در جنگ نرم، عرصههای بسیار مهمتری چون فرهنگ و مجموعه ارزشی ملّت چه بسا هدف قرار گیرد.
۴- عمیقتر بودن اثرگذاریها
برخلاف جنگ نظامی، نبرد نرم، فرایندی تدریجی و بطیء دارد و در نتیجه آثاری که بار میآورد نیز ماندگار و عمیق است، زیرا در این نبرد زیرساختهای اصلی و بنیادی (مانند فرهنگ) جامعه، مورد هجوم واقع و هدف گرفته میشود و آثار پیروزی در آن به مراتب سریعتر و بیشتر از آثار جنگ سخت، نهادینه و تثبیت میشوند.
۵- کاهش امکان مقابله
ویژگی دیگر نبرد نرم که آن را برای ابرقدرتها به گزینه مطلوبی در مقابله با رقبای جهان سومیخود کرده است؛ خصلت تکنولوژیک (= فناورانه) ابزارهای آن است. ابزارهای مؤثر در جنگ نرم، ابزارهایی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در دایره تکنولوژیهای نوین قرار میگیرند؛ در نتیجه ارتباط مستقیمیبین امکان و وسعت پیروزی طرفین با دستیابی آنها به فناوریهای مذکور و امکان بهرهبرداری و استخدام آنهاست.
طبعاً برتری تکنولوژیک (= فناورانه) و علمی قدرتهای غربی که آنان را در جایگاه بالادستی و برتر در جنگ نرم هم مینشاند، در مقابل، زمینه و امکان مقابله به مثل و دفاع را برای طرف مورد هجوم کاهش میدهد.
۶- پایین بودن تبعات روانی و تبلیغاتی برای نیروی مهاجم
پنهانی و بطیء بودن فرایند هجوم در جنگ نرم، مصونیتی برای نیروی مهاجم فراهم میآورد که در سایه آن بتواند از عکسالعملها و تبعات روانی و تبلیغاتی ناشی از آن، مصون بماند و در صورت طرح دعاوی معترضانه، اساساً هرگونه عاملیت خود را با تشکیک مواجه سازد و منکر شود. چنین وضعی برای طرف مقابل موقعیتی سخت پدید میآورد، که از یک سو به عاملیت دشمنی او در جنگ نرم واقف است، ولی از سوی دیگر به جهت فقدان مدارک، اسناد و شواهد روشن و صریح، برای انتقال این آگاهی به افکار عمومی جامعه خود، با موانع بسیار مواجه است و ممکن است به «توهم توطئه» متهم شود.
۷- مساعد بودن زمینه عمومی موفّقیت
چنانکه اشاره شد، در جنگ نرم عمدتاً از ابزارهای فرهنگی بهره گرفته میشود و به اقتضای چنین استفادهای عامل جذابیت و توجّه به مخاطب اهمیت محوری مییابد. همین جذابیتهای پنهان و آشکار زمینه مساعدی برای مقبولیت برنامهها در بین افکار عمومی و مخاطبان فراهم میآورد و میتواند حس اعتماد و همدلی آنان را برانگیزد. طبیعی است در چنین بستری، نیل به اهداف برای عامل تهدید به مراتب سهلتر و سریعتر است تا در جنگ سختافزاری.
۸- ماهیت تفرقهانگیز
فرق مهم دیگری که سبب میشود جنگ نرم بر جنگ سخت ارجحیت بیشتر داشته باشد، به ماهیت تفرقهافکنانه جنگ نرم مربوط میشود. در هنگامه جنگ نظامی، معمولاً در افکار عمومی کشور مورد هجوم و بین اقشار گوناگون آن، نوعی وحدت در برابر دشمن شکل میگیرد و احساس واندیشههای ملیگرایانه و وطندوستانه تحریک و تقویت میشوند؛ اما در جنگ نرم به جهت بطیء و پنهانی بودن و ماهیت فرهنگی و فکری و رسانهای آن، چنین باور و اقناعی معمولاً شکل نمیگیرد، زیرا اغلب، اساساً بر سر پذیرش واقعیت وجود جنگ و تعیین مصادیق مورد هجوم، بین مسئولان و بخشهایی از افکار عمومی و نیز طبقاتی از نخبگان، توافق و تفاهم کاملی شکل نمیگیرد و معمولاً اختلافنظرهای بسیاری نمایان میشود. همین اختلافنظرهاست که به تفاوت در زاویه دید و رویکردها باز میگردد و طبعاً مانع شکلگیری جبههای متحد در برابر هجوم دشمن میشود.
روشهای جنگ نرم
مجموعه روشهایی را که در تهدیدات نرم به کار گرفته میشود، میتوان به سه روش اصلی گفتاری، رفتاری و مبتنی بر شبکه تقسیم کرد.
الف- روشهای گفتاری
در روشهای گفتاری هدف اصلی نگرش، افکار، عقاید و باورهای اساسی مردم و نخبگان هر جامعه است. این روش در پی ایجاد اختلال، انحراف و تغییر در اهداف مرجع مذکور است.
روشهای گفتاری در اعمال تهدیدات نرم را میتوان به چند بخش عملیات روانی، عملیات ادراکی، دیپلماسی عمومی و فریب استراتژیک تقسیم کرد.
۱- عملیات روانی
به مجموعه طرحها و اقداماتی گفته میشود که در پی تشویق، تهییج و تحریک افکار عمومی در خصوص مسئلهای مشخص و با اهداف از پیش تعیین شده است.
عملیات روانی بیشتر در شرایط بحرانی، مانند جنگ، شورش و اغتشاش یا در شرایط ناپایدار و شکننده مانند التهاب در روابط دو کشور، استفاده میشود.
۲- عملیات ادراکی
تأثیرگذاری بر نگرشها، باورها، عقاید، اهداف و ارزشهای طرف مقابل با هدف تغییر در مخاطبان تا سرحد همسوشدن آنان با اهداف و منافع عملکننده را، میتوان عملیات ادراکی معنا کرد.
این نوع عملیات بیشتر مبتنی بر ترویج است نه تبلیغ. اهداف و مقاصد آن هم علنی و آشکار نیست؛ یعنی اغلب، در خصوص موضوعاتی فعال است که پایدارتر و بطیء تر است و به جای اینکه شما را تهییج یا یکباره و آنی شما را به عکسالعمل وادار نماید، نگرش شما را در برابر مسائل اساسی مانند ایدة حاکمیت تحت تأثیر قرار میدهد. در عملیات روانی از فنون و شگردهای گوناگون مانند برگزاری جلسات نقد و بررسی، مباحثه و گفتوگو، نظریهپردازی و مواردی از این قبیل، استفاده میشود.
۳- دیپلماسی عمومی
بنا به تعریف مرسوم در علم روابط بینالملل، دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی مردم محور عبارت است از برقراری روابط حسنه دولتها با ملّتها به جای روابط بین دولتها، که در جهت فتح قلوب و اذهان عمومی یا بخشهای انتخاب شدهای از مردم کشورهای هدف، از طریق سیاستهای فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرد. به سخنی دیگر دیپلماسی عمومیشیوهای نوین در تحقّق سیاست خارجی کشورهاست که در آن بر ارتباط بیواسطه و تأثیرگذاری بر افکار عمومی ملّتها، به جای رابطه با دولتها برای پیشبرد اهداف و منافع هر کشور تأکید میشود.
این روش هزینه اجرای تصمیمات و پیگیری منافع در مقصد را به حدّاقل میرساند و سد مقاومتها در برابر بیگانگان را میشکند. در این میان رسانههایی که مخاطبانی بیرون از مرزهای جغرافیایی هر کشور دارند، بیشترین کمک را به پیشبرد منافع ملی خواهند داشت
۴- فریب استراتژیکی
جعل و خلق اطلاعات، یعنی تولید و انتشار اطلاعات غلط، همچنین بکارگیری اطلاعات صحیح، اما در مجرایی دیگر، از سوی یک بازیگر سیستمیبه ویژه دولتها با طرح و برنامه مشخص را فریب استراتژیک میگویند.
آماج اصلی فریب استراتژیک نهادها و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور است، زیرا بهترین محل اثربخشی در اجرای عملیات فریب استراتژیک، چنین سازمانهایی هستند.
ب- روشهای رفتاری
روشهای رفتاری دومین دسته از روشهای اعمال تهدیدات نرم به شمار میروند. در روشهای رفتاری، هدف اصلی شکل دادن به رفتاری جمعی است. اعمال استعداد و آمادگی در جمعیت، یا بخشی از مردم جهت وارد شدن به رفتاری جمعی متناسب با خواستها، اهداف و برنامههای تهدیدگر در این چهارچوب قرار دارد و اقداماتی مانند: اعتراض، همکاری نکردن با دولت، مداخله غیرخشونتآمیز و جذب مخالفان حکومت، از جمله روشهای رفتاری محسوب میشود.
ج- روشهای شبکهای
در روشهای مبتنی بر شبکه؛ هدف اصلی اطلاعات و ارتباطات بر روی شبکه است. بنابراین اینترنتها، مخازن و پایگاههای اطلاعات و سایتها (=پایگاه)ی کنترل و فرمان از بخشهای مهم و مورد توجّه در این روش محسوب میشوند.
ابزارهای جنگ نرم
مؤثرترین و رایجترین ابزارها و فناوریهایی را که در عرصه جنگ نرم استفاده میشود، میتوان در سه مقوله گنجاند: صنایع فرهنگی، رسانهها و فناوریهای نوین ارتباطی. کههر یک از آنها نیز ابزارهایی دارا میباشد که توضیح یکایک آنها از حوصله این بحث خارج است.
ردیف ابزارهای جنگ نرم امکانات مورد استفاده
۱- صنایع فرهنگی سینما- انیمیشن- ماهواره- اسباببازی- بازیهای رایانهای- موسیقی
۲-رسانهها مطبوعات- رادیو- تلویزیون- خبرگزاریها و آژانسهای خبری
۳- فناوریهای نوین ارتباطی اینترنت- تلفن همراه
علل اختصاصی جنگ نرم بر ضدّ ایران
انقلاب اسلامیبه تعبیری، حکم آخرین سنگر فتح نشده برای جهان غرب در راه یکسانسازی جهانی، بر طبق میل و اراده و منفعت خود، دارد. حکم یک مانع و مزاحم جدی و راسخ. از اینروست که بیش از دیگر ملل، تأثیرگذاری بر آن و فعالیت در جهت به انفعال کشاندن آن و تلاش برای شکست دادن آن برای قدرتهای غربی محسوب میشود.
در دهه اول انقلاب این قدرتها کوشیدند که از روشهای مرسوم سخت در راستای مقابله با انقلاب اسلامیبهره گیرند، اما بهرهای جز شکست نصیب آنان نشد؛ از آن پس اهداف پیشین را در رویکردی جدید و در قالب بهرهگیری از روشهای نرم پی گرفتند، امری که رهبر معظّم انقلاب با تعابیری چون هجوم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی و اخیراً جنگ نرم، خطر آن را گوشزد فرموده و بارها به این مضمون تأکید کردهاند که امروزه جبهه فرهنگی وسیعی برضدّ انقلاب اسلامیشکل گرفته و دشمن میکوشد تا با استفاده وسیع از طیف متنوّع و گسترده ابزارهای اطلاعاتی و فناوریهای نوین ارتباطی و رسانهها و صنایع فرهنگی، هدفی را که با گزینههای نظامی نتوانست به آن دست یابد این گونه محقّق سازد و آن استحاله، به شکست کشاندن و در نهایت فروپاشی از درون نظام اسلامی است. در جای دیگر هم فرمودهاند: امروز یک جبهه عظیم فرهنگی در برابر جمهوری اسلامیپدید آمده، که البته خود این ناشی از عظمت جمهوری اسلامی است، خود این ناشی از اقتدار شماست.
اگر جمهوری اسلامی یک موجود ضعیف و غلبهپذیر بود و میتوانستند راحت از میدان بیرونش کنند، این جبهه عظیم را در مقابلش پدید نمیآوردند. حال که پدید آمده باید در مقابلش ایستاد.» - مقام معظّم رهبری در دیدار مسئولان دستگاههای فرهنگی کشور ۷بهمن۱۳۸۷
بسترها و زمینههای جنگ نرم در حوزه دین و مذهب و نقش مسجد در مقابله با آنها به صرف داشتن برنامهریزی و سطوح گوناگون راهبردی و مدیریت در جنگ نرم، منحصراً نمیتواند دشمن را به اهداف کامل خود نایل سازد.
طبیعی است وقتی توفیق دشمن در این نبرد حاصل میشود که بسترهای مساعد و مناسب برای اقدامات و برنامهریزیهای سطوح گوناگون مدیریت مذکور فراهم باشد. در زمینه دین و مسائل مربوط به آن بسترهای مساعدی فراهم بود که دشمن در این زمینه مساعد فعالیتهایی انجام داد، همچون:
۱- رواج خرافات و موهومات در حوزه دین و اعتقادات
خرافهگرایی و ترویج باورها و عقاید غیرعقلانی و موهوم در زیر لوای تبلیغ دین، مقوله دیگری است که در سالهای اخیر و در قالب ظهور مدعیان دروغین و فرقهها و جمعهای مدعی عرفانهای نو ظهور صورت جدید و گستره وسیعی را شامل شده است.
متأسفانه شاهدیم کهاین مدعیات فراخی و غیردینی در مواردی با استقبال طبقاتی از مردم ناآگاه و کم اطلاع از معرفت دینی مواجه میشوند و در نتیجه میدان فراخی برای نوعی کلاهبرداری در تحت لوای مدعیان دینی و مقدّسنمایانه، در اختیار سودجویان قرار داده است.
با توجّه به سابقه سیاه قدرتهای استعمارگر در زمینه فرقهسازی و تشکیل مکاتب منحرف مدعی دین، و نیز برخی شواهد منتشر شده از این مدعیان دروغین، روشن است که صحنهگردان اصلی این خرافه پراکنیها قدرتهای اسلامستیز و دشمنان نظام اسلامیاند. البته از این واقعیت نیز نباید غفلت کرد که بخشی از استقبال های مردم از این نحلهها و افراد، زاییده نیاز آنان است که سراغ پاسخ غلط و اشتباهی را گرفتهاند و اگر معرفت دینی تودههای مردم در سطح لازم بالا رفته باشد و با معارف والای اسلامیبه قدر کافی آشنا باشند، طبیعی است که سودجویان و منحرفان مجال عرضاندام نخواهند یافت.
رشد و گسترش این جریانات نشان از گسترش اقدامات دشمن در راستای اسلامستیزی و هدم بنیانهای اعتقادی دارد، اما از سوی دیگر زنگ خطری است که باید حوزههای علمیه و علما و روحانیان آگاه را متوجّه چنین خلأهایی سازد و به چارهاندیشی و تدبیر وادارد. مساجد به عنوان مهمترین پایگاه تبلیغ و آموزش دینی، در مبارزه با این هجوم، وظیفهای سنگین بر عهده دارند.
برای دفاع از هر فرهنگ، شناخت آن لازم است، چه بسا مسجد با آموزش فرهنگ دینی، شناخت لازم برای طبقات جامعه فراهم میکند. این شناخت خودباوری لازم برای دفاع از فرهنگ خودی پدید میآورد و سلاح کارگشایی به نام غیرت دینی در مبارزه با جنگ نرم فراهم میشود. ما برای مواجهه با شرایط جدید، در بعضی زمینهها سیاست مشخص نداشتهایم و متناسب با شرایط روز امکانات، نهادها و تشکلهای جدیدی طراحی نکردهایم؛ برخی تحقیقات نشان میدهد که: هر فرد باسواد بیشتر در جلسات سخنرانی شرکت میکند، در حالی که سایر افراد بیشتر به مجالس عزاداری میروند.
متأسفانه در روشهای تبلیغی و جذب جوانان، بعضاً از روشهای کلیشهای و تکراری استفاده میکنیم. برخی تحقیقات، علّت گریز جوانان از مسجد را سخنرانی طولانی و تکراری و آمرانه میداند.
۲- رواج شبهات فکری- دینی
علاوه بر رواج خرافات و موهومات به اسم مسائل دینی، شاهد موج تازه از شبههافکنی و تشویش اذهان، خصوصاً نسل جوان و نوجوان در زمینه مفاهیم و مباحث اعتقادی و دینی هستیم.به ویژه هجمه و شبهه افکنی درباره ارکان و مقدمات و مفاهیم تشیع حجمی ویژه به خود اختصاص داده است.
جریانهای شبههافکن، علاوه بر روشهای مرسوم پیشین اینک از فناوریهای جدید خصوصاً اینترنت و ماهوارههم نهایت استفاده را برای پیشبرد اهداف خود به عمل میآورند.
علاوه بر آن، امروزه شبهه افکنی در حوزه فرهنگ دینی از جمله پرخطرترین جلوههای هجوم فرهنگی در عرصه تربیت دینی است؛ این شبهات به قول استاد شهید مطهری، گذرگاه مناسبی هستند، اما پاسخ ندادن به آنان موجب تزلزل در عقاید واندیشههای دینی جوانان میگردد و پایههای تربیت دینی را سست میگرداند. جوان اگر احساس کند که مسجد محلی برای پاسخگویی به سؤالات اوست و در آن شخصیت ارزشمند و فرهیختهای است که درد او را درک میکند، خواهناخواه به سمت و سوی او متمایل میگردد و دیگران را نیز با خود همراه میسازد.
استاد شهید مطهری میگوید: «ما امروز از این نسل گلهمندیم که چرا با قرآن آشنا نیست، چرا در دانشگاهها قرآن یاد نمیگیرند، البته جای تأسف است کهاین طور است اما باید از خود نیز بپرسیم که ما تاکنون چه اقدامی در این راه کردهایم؟ اختصاص ساعتی از روز برای پاسخگویی به پرسشهای دینی جوانان در مسجد، چه بسا یکی از این راهکارها باشد.»
۳- تقویت سکولاریسم و جریانهای سکولار در عرصههای گوناگون
سکولاریسم (Secularism) مفهومی لاتینی به معنای یک سده، عمر یک انسان و همچنین به معنای دنیاست. میتوانیم آن را به دنیایی کردن نیز ترجمه کنیم.
دنیایی کردن به فرایندی گفته میشود که از بستر آن، جامعه مدرن، صنعتی و شهروندی نو برخاسته است.
از سکولاریسم تعاریف گوناگونی شده است که در عین اشتراکات، تمایزات ظریفی نیز با یکدیگر دارند اجمالاً این تعاریف عبارتاند از:
۱- افول دین
۲- همنوایی با این دنیا
۳- رهایی جامعه از قید دین
۴- جابه جایی باورها و نهادهای دینی
۵- تقدسزدایی از عالم
۶- حرکت از جامعهای مقدّس به جامعهای سکولار
به تبع ظهور و رشد سبک زندگی غربی در شهرهای بزرگ، لاجرماندیشههای متناسب و پشتیبان این سبک زندگی هم در افراد رسوخ کرد؛ چنین فضایی زمینه مساعدی برای ظهور و رشد و گسترشاندیشهها و باورهای ریشهدار در غرب و فرهنگ غربی، خصوصاً اندیشههای لیبرالیستی و سکولاریستی فراهم کرده و میکند.
قوت گرفتن جریان موسوم به روشنفکری دینی که مبلّغ و مروّجاندیشههای معنویتگرا، آزادیطلب و تکثرپذیر است، و داعیه نواندیشی در دین و قرائتهای نوین و امروزی از اسلام دارد و مقولاتی چون تکثرگرایی دینی و تفکیک دیانت از حکومت و مدارا و نفی خشونت را تبلیغ میکند، در سالهای اخیر، نشانی روشن از این امر در دست است که زمینه را برای پیشبرد ابعاد فکری و نظری جنگ نرم آماده ساخته است.
اگر مساجد از خاصیت تک بعدی (معنویت گرایی) به سوی چند بعدی شدن سوق داده شود و در تحقّق نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اقدامی عملی صورت گیرد، قطعاً در مبارزه با این جریان فکری موفّق خواهد بود. در اوضاع کنونی که ما در عصر ابتکارات و خلاقیتها به سر میبریم و هر روز شیوههای جدید اطلاعرسانی و تبلیغاتی ابداع میشود، آیا شیوههای پیامرسانی در عرصه دین و معارف دینی شیوههای کارآمد و روزآمد است؟
اگر تصویری که از دین به جامعه خصوصاً نسل جوان عرضه میشود تصویری لذّتگریز باشد، به گونهای که انسان را به تاریکخانه غم سوق دهد و افسردگی و دلمردگی را در پی داشته باشد، اینجاست که جوان تصور میکند میان دین و شادی تقابل و تعارض است. حال، جوان از آن جهت که جوان است اگر بین دو گزینه شادی یا دین با تلقی فوق مخیر شود، با توجّه به علایق و تمایلات و مقتضیات سنی خود به کدام سمت میرود، جواب روشن است، پس باید آموزش به گونهای باشد تا جوان بهاین باور برسد کهایمان، افسردگی و دلمردگی را میزُداید و زداینده غم واندوه و حسرت است.
باید رابطه دین را با امور مادی و فردی و نظام اجتماعی بیان نمود، باید جایگاه دین را به طور واقعی در متن و بطن زندگی تبیین کرد. البته ذکر این نکته لازم است که مسجد دیروز متناسب با حال و هوای دیروز جامعه بود، اما جامعهای که در شرف گذر از یک وضع به وضع دیگر است چطور؟
جامعه امروز اقتضائات خاص خود را دارد در این صورت مسجد چه بسا با همه امکانات در زمینه تربیت دینی و اخلاقی جامعه و به طور همهجانبه در بُعد فرهنگی جامعه و نسل جوان عرضاندام کند، اما با کارکرد جدید و متناسب وضع فعلی، در این دوره، گردانندگان مساجد باید به سمت نهادینه کردن باورها و درونی کردن و تعمیق اصولی ارزشها گام بردارند.
۴- تضعیف نظام فقاهتی و جایگاه مراجع دینی
به لحاظ پیوستگی و ارتباط وثیقی که بین مجموعه نظام و روحانیت، خصوصاً مراجع عظام تقلید برقرار است، هرگونه تضعیف این ارتباط یا به چالش کشیدن آن، چه بسا بستری مناسب برای تضعیف پشتوانه دینی و در نتیجه زمینه مناسبی برای پیشبرد جنگی نرم پدید آورد.
از جمله عوارض تضعیف این ارتباط، ظهور جریانهای معنویتگرا و دینی غیرفقهی است که با تکیه بر میل فطری انسان به حقیقت و با مذمت و تحقیر رویکردهای فقهی، داعیه معنویت و عرفان فارغ از شریعت دارند. جریانهایی که در سالهای اخیر شاهد ظهور و رشد بیرویه آنها بودهایم، چه در اشکال سنتی خود (درویشان و متصوفه) و چه در اشکال نو پدید و امروزی که به عرفانهای نوظهور و کاذب مشهور شدهاند.
تضعیف دین عالمانه و معرفتی، از جمله دیگر عوارضی است که تضعیف نظام فقاهتی و به طور کلی حوزههای علمیه را در پی دارد. روشن است که مجموعه این عوارض راه را برای توفیق دشمن در جنگ نرم هموارتر میسازد.
با برقراری ارتباط عاطفی بین خانه و مسجد، و ارتباط عاطفی بین دانشگاه و مسجد و ارتباط عاطفی بین مسجد و جوان و با آگاهی دادن بهاین گروههای تأثیرگذار، می توان سدی محکم در مقابل جنگ نرم دشمن پدید آورد. در شرایطی که جوان به الگوگرایی و همانندسازی توجّهی خاص دارد، باید رویکرد تازهای به این مقوله ارزشمند داشت و الگوهای مناسب با فرهنگ دینی به جوان معرفی کرد و در دو بخش سختافزاری و نرمافزاری در شکل و محتوای مساجد، تغییر اساسی پدید آورد، تا در تعامل جوان با مساجد، شاهد خیزشی همه جانبه باشیم.
وظیفه دیگر مساجد تقویت احساس شرافت، عزتخواهی، آزادگی و حریت است. قرآن کریم عزت را منحصر به خدا، رسول و مؤمنین ذکر نموده:
(وَ للهِ العِزَّهِ و لِرَسُوله و للمُؤمِنینَ)
و بر جلوگیری از سلطه کفار بر مسلمانان تأکید کرده است:
(لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافرینَ عَلیَ المُؤمنینَ سَبیلاً)
تأکیدات قرآن کریم به مسلمانان این هشدار را می دهد کهای مسلمانان با سلطه استعمارگران به مقابله برخیزید.
مساجد باید به نقش علما و بزرگان دین و مبارزات آنان با استعمارگران بپردازند تا جوانان به خود اعتماد کنند و هر آنچه رنگ ذلت و حقارت دارد از خود دور سازند.
از جملهاین مبارزات: فتوای مرحوم میرزای شیرازی در دوره ناصرالدینشاه قاجار در تحریم تنباکو بود، که سرانجام منجر به لغو قرارداد ننگین اعطای امتیاز تنباکو به کمپانی تالبوت انگلیسی شد. مخالفت علنی حضرت امام خمینی(ره) در آبانماه ۱۳۴۳ با لایحه ننگین مصونیت مستشاران و تبعه اِمریکا در ایران، یعنی کاپیتولاسیون نیز منجر به لغو آن شد.
اینها نشاندهنده نقش مرجعیت و قدرت معنوی ایشان در بین طبقات جامعه و در سایه اللهاکبر منارههای مساجد است. با همین ملاحظه است که گلادستون (سیاستمدار انگلیسی) در پارلمان گفته بود: تا نام محمد(ص) بر فراز مأذنهها بلند است، و تا کعبه بر پا و قرآن راهنمای مسلمانان است، امکان ندارد پایههای سیاست ما در سرزمینهای اسلامی استوار و پایدار شود.
منابع
۱- ابرار معاصر تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی (۱۳۸۶ش)
۲- افروز، غلامعلی (۱۳۸۳ش). روان شناسی شایعه و روشهای مقابله، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۳- بهشتیپور، حسن (۱۳۸۶ش). از صلح سرد تا جنگ نرم
۴- عبدالله خانی، علی (۱۳۸۵ش). رویکردها و طرحهای اِمریکایی درباره ایران
۵- صبوری، ضیاءالدین (۱۳۸۷ش). فرهنگ جهانی شدن و قدرت نرم،
۶- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن (۱۳۷۴ش). راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
۷- مجموعه مقالات هفدهمین اجلاس سراسری نماز. دبیرخانه ستاد عالی اقامه نماز
۸- محمد محمدی ریشهری فرهنگنامه مسجد، قم: دارالحدیث، ۱۳۸۶ش
نگارنده:فاطمه فرضی