در شماره قبل در مورد یکی از ویژگیهای منبر به روز، از دیدگاه مقام معظم رهبری(حفظه الله) بحث شد و در این شماره به ویژگی دیگری که ایشان مد نظر دارند اشاره میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
در شماره قبل در مورد یکی از ویژگیهای منبر به روز، از دیدگاه مقام معظم رهبری(حفظه الله) بحث شد و در این شماره به ویژگی دیگری که ایشان مد نظر دارند اشاره میکنیم.
رعایت اعتدال از نگاه رهبری:
مقام معظم رهبری(حفظه الله) می فرمایند: اعتدال را رعایت کنید. اعتدال، یعنى در هیچ جهت دچار افراط نشوید. بعضى در منبرها دچار افراط مىشوند؛ حالا یا در طرف جهات اخلاقى، یا در طرف جهات سیاسى؛ فرق نمىکند. علىاىّحال، افراط مذموم است؛ مستحسن نیست. البته مردم به اخلاقیات خیلى احتیاج دارند. ما احتیاج به یک انقلاب اخلاقى داریم؛ براى اینکه در خودمان و در آحاد مردممان، صفات رذیله را ریشهکن کنیم و اخلاق مُسلِم حقیقى را با همان خصوصیاتى که در روایات و آیات کریمهى قرآن هست، در مردم رشد بدهیم.
اخلاق، خیلى لازم است؛ اما اینطور نباشد که ما وقتى اخلاق مىگوییم، یا براى مردم حدیث مىخوانیم، بکلى از مسائل روز، مسائل انقلاب، مسائل جهان، مسائل زندگى و تاریخچه این یازده سالِ پُر از حادثه برکنار باشیم. همانطور که عرض کردم، بعضى که منبر مىروند، وقتى انسان پاى منبرشان مىنشیند، گویى در این کشور انقلابى رخ نداده، گویى رهبرى مثل امام راحل (رضوان اللّه علیه) ظهور نکرده، گویى این جنگ اتفاق نیفتاده است! اینطور حرف مىزنند و بکلى از اوضاع برکنارند! این، از آن طرف افراط است.
در جهت سیاسى هم افراط خطاست. بعضى در منبر و سخنرانى خود، همه مطلب را من البدو الى الختم مصروف به امور سیاسى مىکنند و یککلمه اخلاق و نصیحت و تهذیب و احکام، در گفتارشان نیست! حتّى مثلًا مىبینید که آقا در فلان ده منبر رفته و در باره انقلاب نیکاراگوئه بحث مىکند و اینکه چطور شد «ساندنیستها» در نیکاراگوئه شکست خوردند! یا مثلًا در باره علل پیدایش کشور نامیبیا و اینکه سابقهاش چه بوده است، بحث مىکند! حالا این بحث ها چه اهمیتى دارد، او دیگر فکر نمىکند و توجه ندارد که این مباحث، در رادیو، تلویزیون و روزنامهها مطرح مىشود و همه آن را مىگویند. این هم از این طرف افراط است. افراط، از هیچ طرف مناسب نیست.(اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه،1390،ص232).
برای اینکه روحانی محترم بخواهد در فعالیتهای خود بیشترین تاثیر را داشته باشد باید از افراط پرهیز نماید. زیرا بازخورد این رفتار بسیار برای جایگاه او مخرب است. به همین دلیل لازم است تا چند نکتهای پیرامون این دغدغهی مقام معظم رهبری توضیح داده شود:
افراط و هزینه تراشی برای نظام: خیلی وقتها افراط اثر معکوس داشته و به جای بهتر نمودن کار، بعضی تبعات ناخواسته را به دنبال دارد. به همین دلیل امام صادق علیه السلام به غلامشان میفرمایند: سَالِمٌ- وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلى شَفَتَیْهِ، وَ قَالَ: «یَا سَالِمُ، احْفَظْ لِسَانَکَ تَسْلَمْ، وَ لَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلى رِقَابِنَا».(کلینی،1429،ج3،ص.294) حضرت در اینجا به غلام خود میفرمایند که مواظب باش تا حرفی نزنی که مردم را بر ما بار کنی و به بیان علامه مجلسی حرفی خلاف تقیه نزنی تا مردم علیه ما بشورند.(مجلسی،1404،ج8،ص.212) این نکتهی بسیار ظریفی است که روحانی محترم بداند که تا چه حد باید برای مردم بگوید، گاهی اوقات بعضی حرفها برای خیلی از مردم گفتنش صحیح نیست، و این مصداق افراط است. به همین دلیل حضرت به غلامشان سفارش مینمایند که در مورد ما همه آنچه هست و میدانی به مردم نگو. گاهی اوقات برخی از حرفهای سیاسی برای مردم ایجاد مفسده کرده و برای آنها ایجاد شبهه میکند، به همین دلیل باید در گفتن مسایل سیاسی جانب میانهروی را رعایت نمود. در بحث اخلاق هم افراط باعث فراری شدن جوانان از مسجد و روحانی میشود، مانند مثالی که امام صادق علیه السلام زدهاند که شخصی تازه مسلمان شده بود اما همسایهاش با افراط او را از دین زده کرد امام در مورد آن فرمودند: «أَدْخَلَهُ فِی شَیْءٍ أَخْرَجَهُ مِنْهُ»(کلینی،1429،ج3،ص.113) یعنی گاهی با همان چیزی که ما میخواهیم شخص را جذب کنیم، با همان فراریش میدهیم.
افراط، و از بین رفتن جایگاه: روحانی محترم باید متوجه این مطلب باشد که روحانی مسجد، رجل سیاسی نیست، بیشترین چیزی که باعث گریز جوانان از یک روحانی میشود، این است که او را منتسب به یک جناح سیاسی یا انسانی به اصطلاح خودشان داغ و دو آتشه بدانند. تمام هنر یک روحانی اینجاست که بتواند در بین همه اقشار مختلف، جایگاه خود را حفظ نماید. مبادا او را با یک خصلت بشناسند، به عنوان مثال اگر روحانی شخصی باشد که بیش از حد اخلاقی بوده، خیلی از جوانان نمیتوانند با او ارتباط بگیرند، چرا؟ چون او را بیش از حد خشک و مقدس میدانند که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. زیرا جوانی یک شور و نشاط خاصی دارد و جوان، روحیه خود را با این روحانی ناسازگار دانسته و به او نردیک نمیشود. در سیاست هم قصه همین است، اگر روحانی در بحث سیاسی شاخص شد، خیلی از جوانان به هیچ وجه در امور اخلاقی، مشاوره و ... به او مراجعه نمیکنند. پس باید روحانی میانهرو در همه مسایل باشد. و این را هم باید به ائمه اقتدا نماید. چقدر شخصیت امیر مومنان علیه السلام در این مورد قابل استفاده است تا ما ایشان را الگوی خود قرار دهیم. وقتی به شجاعت و جنگاوری ایشان نگاه میکنیم، شاید این به ذهن بیاید که این جنگاوری طبیعتا یک روحیه خشن و زمخت را میطلبد اما ایشان در عطوفت و رافت با مومنین زبانزد بوده، و حسن خلقشان به اندازهای بود که دشمنان ایشان به حضرت لقب «دُعابه» داده بودند(ابنطاووس،1400،ج2،ص.519؛مطهرحلی،1411،ص.115؛امینعاملی،1403،ج1،ص.331) به معنای کسی که مزاح و شوخی میکند.(فراهیدی،1409،ج2،ص.51؛ابن منظور،1414،ج1،ص.375) یا در جنگ خندق وقتی مقابل آن غول مشرک قرار میگیرند اقتدار و هیبتی از خود نشان میدهد که گویی دیگر هیچ چیز در این دنیا جلودار ایشان نیست،(مجلسی،1403،ج2،ص.244).اماهمین شخص همبازی کودکی یتیم میشود،(مجلسی،1403،ج41،ص.52) و او را بر پشت خود سوار نموده و با در آوردن صداهایی موجبات شادی آن کودک را فراهم میکند تا جایی که این کار، موجب تعحب غلام حضرت میشود(مطهر حلی،1411،ص.115) یا در شب چنان سر به آستان معبود میساید(شهر آشوب،1379،ج2،ص.123) که انگار نه انگار او در میدان چنان لرزه بر اندام مشرکان انداخته است.
فهرست منابع
محمد باقر، مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دوم، تهران، اسلامیة، 1363، ج44، ص.329.
حوزه و روحانیت در نگاه رهبری، گردآوری و تدوین: حمید آقانوری، دوم، قم، اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه، 1390، ص230.
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، اول، قم، علامه،1379 ق، ج4، ص89.
فراهیدى، خلیل بن أحمد، کتاب العین، دوم، قم، نشر هجرت،1409 ق،ج2، ص51.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تحقیق و تصحیح: میر دامادى، جمال الدین، سوم، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، 1414 ق، ج1، ص375.
ابن مطهر حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المومنین ع، مقدمه و تعلیق: حسین درگاهى، اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1411 ق، ص، 115.
سید بن طاووس حسنى، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، اول، قم، خیام،1400 ق، ج2، ص519.
امین عاملى، سید محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف، 1403 ق، ج1، ص331.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تحقیق و تصحیح: رسولى محلاتى، هاشم، دوم، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1404 ق، ج8، ص212.