باسمه تعالی
(موضوع: منزلت و مقام شیعه واقعی و لزوم تبعیت از سیره اهل بیت علیهمالسلام)
انگیزه سازی
صدای کوبه به گوش رسید و رایحه خوش نبی خدا خانه را پر کرد. شادی و شعف در چهره پیامبر صلیاللهعلیهوآله خودنمایی میکرد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام که خوشحالی پیامبر خدا را دید، پرسید: یا رسول الله! چرا امروز خوشحالید؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: محبوب من! نور چشم من! آمدهام تا به تو بشارت دهم که جبرئیل بر من فرود آمد و گفت: «خدای سبحان بر تو سلام میرساند و میگوید برو به علی بشارت بده که شیعیان علی اهل بهشتند.» علی به سجده افتاد و دستان خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: همهی عالمیان شاهد باشند که من نصف عباداتم را به شیعیانم هدیه کردم. حضرت زهرا علیهاالسلام از طرف دیگری آمدند و فرمودند: خدایا تو گواه باش، من هم نصف حسناتم را به شیعیانم هدیه نمودم. لحظهای بعد امام حسن علیهالسلام سمت جدش آمد و فرمود: خدایا تو گواه باش، من هم نصف حسناتم را به شیعیانم هدیه نمودم.
و بعد از برادر، میوه دل رسول خدا، امام حسین علیهالسلام آمد و فرمود: خدایا تو گواه باش، من هم نصف حسناتم را به شیعیانم هدیه نمودم. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز فرمودند: شما اهلبیت من که از من کریمتر نیستید، پس خدایا تو شاهد باش من هم نصف حسناتم را به شیعیان دادم.
جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند سبحان گفته است شما اهلبیت از من کریمتر نیستید؛ حتما حتما شیعیان شما را بخشیدم و شیعیان علی و دوستانشان اگر گناهانی به اندازۀ کف دریا و برگ درختان داشته باشند، آنها را میبخشم.[1]
اما شیعهای که اینگونه محبوب خدا و رسول صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهالسلام است، چگونه شیعهای است؟
اقناع اندیشه
حضرت ابراهیم میفرماید: «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.»[2]
در حقیقت ابراهیم با این تعبیر مىخواهد به پیشگاه خداوند چنین عرض کند که حتى اگر فرزندان من از مسیر توحید منحرف گردند، و به بت توجه کنند، از من نیستند و اگر بیگانگان در این خط باشند، آنها همچون فرزندان و برادران من هستند.[3] و این مطلب در آیه 23 شوری هم کاملا مشخص است: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی.» نمیفرماید: محبة فی القربی، و بنا بر نگارش محققان اهل لغت و تفسیر، همه اتفاق دارند که «محبت» یک امر قلبی خالص است؛ ولی «مودت»، مهرورزی توأم با اطاعت و پیروی است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «لیس من شیعتنا من قال بلسانه و خالفنا فی اعمالنا و آثارنا و لکن شیعتنا من وافقنا بلسانه و قلبه و اتبع آثارنا و عمل باعمالنا. اولئک شیعتنا.»[4] کسی که به زبان، میگوید شیعه است و با اعمال و آثار ما مخالفت میکند، از پیروان ما نیست، شیعه ما کسی است که ما را با زبان و قلب همراه باشد و آثار ما را پیروی کند و اعمال ما را انجام دهد. آنان، شیعه ما هستند. و در روایتی دیگر نیز میفرمایند: «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّکٌ بِعُرْوَهِ غَیْرِنَا.»[5]
یکی از فلسفههای مهم تأکید اهلبیت علیهمالسلام بر برگزاری مراسم عزای امام حسین علیهالسلام و مجالس روضه، تربیت شیعیانی مطیع و انقلابی بوده که امر اهل بیت علیهمالسلام را در هر زمانی زنده نگه دارند.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است که به فضیل فرمودند: «تَجلِسُون و تُحَدِثُون؟ فقال: نعم جُعِلتُ فِداک، قال: إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسُ أُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا یا فضیل، فرحم الله من احیاء امرنا. یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ عَنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ.»
امام صادق علیهالسلام از «فضیل» پرسید: آیا (دور هم) مینشینید و حدیث و سخن میگویید؟ گفت: آری قربانت گردم. فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بدارید. خدای رحمت کند کسی را که امر و راه ما را احیا کند. ای فُضیل! هر که ما را یاد کند یا نزد او ذکرى از ما بشود و به اندازه پر مگسى اشک از چشمش خارج شود، خدا گناهانش را مىآمرزد، گرچه از کف دریا (سطح دریا) بیشتر باشد.[6]
شهید مطهری رحمهاللهعلیه درباره دستور اهلبیت علیهمالسلام برای گریه بر امام حسین علیهالسلام میفرمایند:
[این دستور] برای این است که پرتویی از روح حسین بن علی علیهالسلام در روح ما و شما بتابد. اگر اشکی که ما برای او میریزیم در مسیر هماهنگی روح ما باشد، روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذرهای از همت او، ذرهای از غیرت او، ذرهای از حریت او، ذرهای از ایمان او، ذرهای از تقوای او، ذرهای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک، هر چه دلتان بخواهد، قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه یک بال مگساش هم یک دنیا ارزش دارد، باور کنید.[7]
این را شهدا باور داشتند به همین خاطر با اشک بر امام حسین علیهالسلام زنده بودند و حسینی شده بودند.
پرورش احساس
مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و در آنجا به شهادت رسید. ایشان را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازهی شهدا با اجساد عراقی، جنازه «محمدرضا شفیعی» و دیگر شهدای دفن شده را بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمدرضا سالم مانده، سالمِ سالم...
صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانیها داده بشود. ایشان را سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد. روی پیکرش آهک پاشیدند، ولی باز هم بیتأثیر بود.
بعدها یکی از همرزمهایش که همیشه همراهش بود و کامل ایشان را میشناخت، میگفت: میدانید چرا جنازهاش سالم ماند؟
راز سالم ماندن جنازهاش اینهاست:
اهتمام جدی به نماز شب داشت؛ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت. هیچوقت زیارت عاشورایش ترک نمیشد؛ هر وقت برای امام حسین علیهالسلام گریه میکرد، اشکهایش را به بدنش میمالید[8].
میدانید عشق به ابا عبدالله و گریه برای حضرت با دل آدمها چه کار میکند، به قول حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه «این گریه آدم ساز است. انسان درست میکند.»[9]
از دیگر فرمایشات امام راحل درباره خواص گریه برای امام حسین علیهالسلام چنین فرمایشات گهر باری است. «عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داد، یک مسأله سیاسی است.»[10]
«ملّت ما یک دفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملّتی که همه چیزش وابسته بود ... این انفجار به برکت همین مجالس که همه کشور را و همه مردم را دور هم جمع میکرد و همه به یک نقطه، نظر میکردند. این مسأله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بیشتر از آن قدری که من میدانم، برای مردم تشریح کنند تا این که گمان نکنند که ما یک ملّت گریه هستیم.»[11]
گریه بر امام حسین علیهالسلام عبادت هم محسوب میشود. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ، وَهَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ، وَکِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللّهِ» نفس کسی که برای ما اندوهناک باشد تسبیح، و همّ و غم او به خاطر ما عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خدا است.[12]
بله. اگر میبینیم شهدا در زیر رگبار خمپارهها نماز اقامه میکنند و یا آن جوان 18 ساله روی مینی میخوابد که چند هزار درجه سانتیگراد حرارت دارد. اینها در این مجالس بزرگ شدند و اقتدا به امام حسین علیهالسلام کردند و فهمیدند با حسین بودن یعنی جمع همه ویژگیها و به ویژه شجاعت و رشادت و از خود گذشتن به خاطر دین و مذهب. اشک برای ابا عبدالله چه کارها که نمیکند؛
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است
این چشم نیست، چشمهای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضهها، تر است
چشمی که بیشتر به خودش، گریه دیده است
فردا کنار فاطمه با آبروتر است
ما خشک میشویم، ولی بار میدهیم
دنیای گریه، مزرعهی سبز محشر است
فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی
گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است
در حجّ و در عبادت و در سجده های شب
گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است
ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی، شناور است
بر من لباس نوکریام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است[13]
خوشا به حال گریهکنان امام حسین علیهالسلام! عبدالله بن بکیر گفت: با امام صادق علیهالسلام در حال حج بودم، عرضه داشتم: ای پسر رسول خدا! اگر قبر حسین بن علی علیهالسلام نبش شود، آیا در قبر او به چیزی برخورد میشود؟ حضرت فرمودند: ای پسر بکیر، چقدر سؤالهای تو با عظمت است، هر آینه حسین بن علی علیهالسلام با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میباشد و آنها با حسین علیهالسلام روزی داده میشوند و در سُرورند. و او در طرف راست عرش قرار دارد و عرض میکند: ای پروردگار من! برای من، آنچه را که به من وعده دادهای، وفا کن، و او به سوی زوّار خود، نظر میکند در حالی که به آنها و نامهایشان و نام پدرانشان و توشۀ آنها، از انسان نسبت به فرزندش آشناتر است. و به درستی که حسین علیهالسلام به سوی کسی که در حال گریه برای اوست، نظر میکند و برای او طلب آمرزش مینماید. و از پدرش هم برای او طلب آمرزش میکند، و میفرماید: «ای گریه کننده! اگر میدانستی، خدا چه چیز برای تو مهیا کرده است، هر آینه بیشتر از آنکه محزون شدی، شاد و خرسند میشدی.» و آن حضرت برای او از هر گناه و معصیتی که کرده، طلب آمرزش میکند.[14]
رفتار سازی
امام رضا علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ»؛ هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند یا دیگرى را بگریاند، روزى که همه گریان باشند، او نخواهد گریست، و هر که در مجلسى بنشیند که علوم و فضائل ما گفته شود همیشه زنده دل خواهد بود.[15]
بعضی خیلی دوست دارند برای امام حسین علیهالسلام مجلس عزا برگزار کنند و مردم را بگریانند، ولی چون دست بالا میگیرند نمیتوانند، حال اینکه اگر انسان بتواند در سال یک مجلس هم در خانهاش بگیرد، کفایت میکند و قطعا اثرات خودش را دارد. نسبت به تعداد مستمعین هم نباید حساسیت به خرج داد. سید مصطفی خمینی هر صبح جمعه مجلس روضه میگرفت و بعضی اوقات فقط یک مستمع داشت و آن خود ایشان بود. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله: « أَحَبُّ الأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَدْوَمُهَا وَإِنْ قَلَّ.»[16]
آیت الله شیخ عبد الله مامقانی به فرزندشان چنین سفارش مینمودند: تا جایی که لقمه نانی از گلویتان پایین میرود، روضه خوانی در منزل را ترک نکنید.[17]
اگر انسانی توانایی داشته باشد باید سنگ تمام بگذارد. آیت الله بهجت رحمهاللهعلیه میفرمودند: گریه بر سیدالشهدا علیهالسلام، بالاتر از نماز شب است. ایشان حدود 50 سال هر هفته مجلس داشت و حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد.
سالها این مجلس روضه در منزل ایشان بود و ایشان درها را باز میکرد و خودش دم در مینشست و برای هرکسی که وارد میشد، احترام میکرد. هیچ وقت اینگونه نبود که فقط برای شخصیت خاصی بلند شود و برای همه این احترام را قائل میشد. پسر ایشان میگوید: سفارش پدرم همیشه این بود که خدا میداند این توسلات برای انسان چه میکند. این توسل برای انسان یک ارتباط است. چهطور وقتی یک لامپ را به الکتریسیته متصل میکنیم، نور میدهد. انسان اگر به اینها متوسل شود، اسباب وصل میشود. این توسل، یاد معشوقِ معشوق افتادن است. چون این بزرگواران عاشق خداوند بودند و خدا نیز عاشق آنها بود.
انسان وقتی به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. این توسلات انسان را خدایی میکند. نظر ایشان این بود که انسان هرچه میتواند در این زمینه کم نگذارد. لذا خود ایشان با آخرین توانش میآمد.
ایشان در وصیتنامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث ماندههایم، مجلس عزا و روضه سیدالشهدا علیهالسلام را اقامه کنید. ایشان میگفت: اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدلله علیهالسلام را بگیرید. ایشان روی این مسائل خیلی توصیه و تأکید داشت.
ذکر مصیبت
سعی کنید توسل شما هیچ وقت قطع نشود بالخصوص روضه، علامه قاضی رحمهاللهعلیه در وصیتنامه خود فرمودند: روضه هفتگی داشته باشید.
رشادت و شجاعت یکی از خصوصیات اهل بیت علیهمالسلام بوده. در کربلا هم این را مکرر مشاهده میکنید. نوجوانی است از فرزندان امام حسن مجتبی علیهالسلام که وقتی دید عمویش حضرت سیدالشهدا علیهالسلام تنها و غریب مانده است، طاقت نیاورد. عبدالله هنگام شهادت امام حسن علیهالسلام کمتر از ده سال داشت. از وقتی که چشم باز کرده، عمویش امام حسین علیهالسلام را دیده و از او محبت دیده، امام حسین علیهالسلام هم خیلی به او علاقه داشت. وقتی ابی عبدالله علیهالسلام از روی اسب بر زمین افتاد و توان حرکت نداشت و دشمن او را محاصره کرده بود، عبدالله تا این صحنه را دید دست خود را از دست عمهاش زینب آزاد کرد و دوان دوان به سوی امام میرفت و فریاد میزد: «والله لا افارق عمّی.»[18]خودش را به امام رساند.
عبدالله یگانه عاشق به یک نگه شد
کبوتر حرم بود نگین بارگه شد
با اشک دانه دانه برون ز خیمهگه شد
ز خیمهگه روانه به سوی قتلهگه شد
خود را فکند و ناگه بر دامن عمویش
حسین گل حسن را با گریه کرده بویش
وقتی یکی از دشمنان میخواست با شمشیر به امام حمله کند، او دست خود را جلو آورد و فریاد زد: ای نامرد! میخواهی عمویم را بکشی؟ شمشیر او دست عبدالله را قطع کرد و ناله عبدالله بلند شد:
یا عماه ...وا ابتاه ... وا اماه...[19]
کن قبولم پسرت هستم من
عاشق و خونجگرت هستم من
سر خونین تو خون کرده دلم
از رخ ماه تو مولا خجلم
ناله دادی ز جفای اعدا
دست من گشته چو دست زهرا علیهاالسلام
امام به او فرمود: صبر کن به زودی به نزد پدرت خواهی رفت. عاقبت حرمله ملعون با تیری سه شعبه عبدالله را در آغوش امام به شهادت رساند.
تا به بازوی من آمد شمشیر
همچو زهرا شدم از عالم سیر
[1]. منتخب التواریخ، ص ۸۰۲.
3. برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص513.
4. .وسائل الشیعه، ج11، ص 96، ح 19.
[6]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 12، ص20.
[7]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج17، ص73.
[8]. کتاب ساکنان ملک اعظم، ج2، ص76.
صحیفه نور، ج 9، ص201. .[9]
.[10] صحیفه نور، ج 3، ص 156.
[11]. صحیفه نور ج 16، ص 210.
[14].بحارالانوار، ج44، ص292.
[15]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص508.
[16]. صحیح مسلم، حدیث شماره ۱۸۶۶.
[18]. مقتل شیخ مفید، ترجمه سید علیرضا جعفری، ص212. و نفس المهموم، ترجمه علی نظری منفرد، ص437.
[19]. نفس المهموم شیخ عباس قمی، ترجمه علی نظری منفرد، ص437.