بسم الله الرحمن الرحیم
انگیزه سازی
قبل از هجرت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و زمانی که ایشان در مکه و میان مشرکین حضور داشتند، روزی فاطمه (سلام الله علیها) از کنار ابوجهل میگذشت که ناگهان ابوجهل نگاه تندی از روی سنگدلی به فاطمه (سلام الله علیها) کرد و چنان سیلی محکمی به صورت ایشان زد که تمام بغض و کینهای که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فاطمه (سلام الله علیها) در دل داشت را با آن ضربه بر حضرت وارد کرد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) از این سیلی کینهتوزانه، به شدت دردمند شد. گویا ابوجهل به نوجوانانی که سلاح و قدرت دفاع از خودشان نداشتند، با دست کتک میزد و به همین خاطر جایگاهش در میان قریش بسیار تنزل کرده بود.
مدتی بعد، حضرت زهرا (سلام الله علیها) ابوسفیان را که رئیس و حاکم قریش بود دیدند و از آنچه که آن انسان پستِ ترسو یعنی ابوجهل در حق ایشان انجام داده بود شکایت کرد. در این هنگام غیرت ابوسفیان به درستی به جوش آمده و فاطمه (سلام الله علیها) را به جایی که ابوجهل نشسته بود بازگرداند و او را به شدت توبیخ کرد. در این هنگام ابوجهل سرش را پایین انداخت و شرمسار گشت.[1]
این جریان که به عنوان نمونه ذکر شد، نشان دهنده آن است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مسیر حق، آن قدر استوار بوده و استقامت داشتند که حتی شخصی متکبر و ظالم مانند ابوجهل را به زانو درآورده و او را شرمنده ساخته و را به عنوان یکی از سرسخت ترین دشمنان پیامبر محکوم نمودند و این سیاست حضرت به قدر مؤثر واقع گشت که ابوجهل در میان خود مشرکین نیز مذمت شد.
اقناع اندیشه
مقاومت در مسیر حق، یکی از ویژگیهای انسان مؤمن و متّقی است، همانگونه که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[2]
در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند (و مىگویند) «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید.»
و پر واضح است که ماندن در مسیر حق و صراط مستقیم که به معنای تبعیت کامل از امام معصوم است، مشکلتر از یافتن آن میباشد تا آنجا که در ذیل آیه شریفه وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا[3] وارد شده است
یَعْنِی لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهِ (علیهم السلام) وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِی أَمْرِهِمْ وَ نَهْیِهِمْ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً یَقُولُ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِیمَانَ وَ الطَّرِیقَةُ هِیَ الْإِیمَانُ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ الْأَوْصِیَاء[4]
همانگونه که در این روایت شریفه مطرح گردیده است اعطاء ایمان از جانب خداوند و منوّر شدن قلب انسان به نور ایمان متوقف بر استقامت بر صراط حق که ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام است می باشد. لذا تنها راه رسیدن به درجات کمال و پیمودن مسیر تعالی انسان، استقامت و صبوری نمودن در مسیر حق و تبعیت از امام زمان است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) با استقامتی بینظیر در راه دفاع از مسیر پر نور ولایت، الگویی کامل را در تبعیت از امام زمان و استقامت در مسیر حق به همگان ارائه نمودند و در عمل به همگان آموختند که در مسیر عمل به دین خدا و آیات قرآن، در صورت لزوم حتی زندگی انسان نیز باید فدا گردد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) همچنین با استقامت خویش در برابر انحرافات، به تمام مسلمین در پهنه تاریخ یاد دادند که نپذیرفتن ظلم و انحراف و مقابله با جریانهای انحرافی وظیفه واجب یک مسلمان است و این وظیفه را خداوند بر عهده انسان گذاشته است. قرآن کریم با صدای رسا این تکلیف را اعلام میدارد و میفرماید:
«وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ»[5]
و به کسانى که ستم کردهاند متمایل مشوید که آتش (دوزخ) به شما مىرسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام یارى نخواهید شد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مدت کوتاه عمر خویش نشان دادند که در عمل باید به این مسئولیت الهی پاسخ گفت و به همین دلیل اقدامات ابتکاری متعددی برای رسوا نمودن جریان نفاق انجام دادند تا علاوه بر انجام تکلیف الهی خویش به مؤمنین نیز چگونگی بدست گرفتن ابتکار عمل و انواع اقداماتی که در این جهت میتوان انجام داد را نشان بدهند.
یکی از این اقدامات که حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای بیداری جامعه اسلامی انجام داده و بر آن استقامت بسیار کردند گریه بر مصیبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مظلومیت حضرت علی (علیه السلام) بود. این اقدام در زمینه نشان دادن مظلومیت حق و یادآوری بیعتی بود که خداوند و پیامبر از مردم گرفته بودند. روی دیگر این فریاد مظلومیت، نشان دادن ظلم بزرگی بود که منافقین بر دین حق و ولیّ خدا روا داشته بودند. این حرکت باعث افشا شدن ماهیت منافقین می گردید و ظالم بودن آنها را نشان میداد و در نتیجه این کار، امکان ایجاد یک جریان برای مقابله با ظلم ظالمین بر پایه فطرت ظلم ناپذیر انسان فراهم آمد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) تا حدی در این کار مؤثر، استقامت ورزیدند که سران خودفروخته و سستِ قبایل و منافقین احساس خطر نموده و تلاش خود را در مقابله با این حرکت به کار بستند و در ابتدا با بهانههای واهی سعی در خاموش کردن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نمودند و زمانی که با مقاومت آن حضرت مواجه شدند حتی درختی را که آن حضرت در زیر آن گریه میکرد بریدند، ولی باز هم آن بانوی مظلومه به گریه خویش ادامه داد، تا آنکه حضرت علی (علیه السلام) اتاقکی را برای آن حضرت در خارج بقیع بنا کرد.[6]
گرچه آنها تلاش کردند تا اثر این اقدام را کم کنند و باعث شدند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ناچار برای گریه به خارج شهر برود ولی تأثیر این اقدام نه تنها کم نشد بلکه در پهنه تاریخ نیز تأثیر این حرکت حضرت باقی ماند و تاریخ این سوال را مطرح نمود که چرا نام حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کنار آدم أبوالبشر که صد سال گریه کرد[7] و یعقوب نبی که قرآن در مورد گریه او میفرماید: «وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ»[8] و نیز در کنار امام سجاد (علیه السلام) که چهل سال بر مصیبت پدر بزرگوارش گریه کرد،[9] جزء بکّائین ثبت شده است؟
حضرت زهرا (سلام الله علیها) اقدامات متعدد دیگری نیز انجام دادند از جمله اینکه با خطبه ها و سخنان خویش درباره غصب خلافت[10] به صورت مستقیم و با محکوم کردن دشمن به خاطر غصب فدک[11] به صورت غیر مستقیم سعی در رسوا نمودن منافقین داشتند. آن حضرت در خطبهای که به خطبه فدکیه معروف شده است با غاصب نشان دادن خلیفه و اثبات عدم کفایت او به همگان اثبات می کنند که او لیاقت خلافت بر مسلمین را ندارد. آن حضرت می فرمایند:
یَا أَبَا بَکْرٍ ادَّعَیْتَ أَنَّکَ خَلِیفَةُ أَبِی وَ جَلَسْتَ مَجْلِسَهُ وَ أَنَّکَ بَعَثْتَ إِلَى وَکِیلِی فَأَخْرَجْتَهُ مِنْ فَدَکَ وَ قَدْ تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) صَدَّقَ بِهَا عَلَیَّ
ای ابابکر ادعا می کنی که جانشین پدر من هستی و در جای او نشسته ای در حالی که کسی را به سوی وکیل من فرستادی و وکیل مرا را از فدک اخراج کردی در حالی که تو میدانی که رسول خدا فدک را به من بخشیده است.
این گوشه ای از اقدامات آن مدافع حریم ولایت است که در تاریخ ثبت گردیده است.
و اینگونه نتیجه مقاومت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و موفقیت آن حضرت در تاریخ ثبت گردید و ما به عنوان شیعیان آن بانوی یگانه اسلام درس استقامت تا پای جان در برابر باطل و انحراف را آموختیم و انقلابی از جنس انقلاب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را برپا نمودیم. آری! ما از فاطمه(سلام الله علیها) مقاومت در برابر قدرتهای ظالم عالم و منافقین و منحرفین را به عنوان وظیفه دینی یاد گرفتیم و ادامه این مسیر پر نور را با الهام گرفتن از زندگانی دختر پیامبرمان با تمام توان و با به کار گرفتن تمام ظرفیتها ادامه خواهیم داد.
پرورش احساس
حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبارزات خویش را حتی در بستر بیماری نیز ادامه میدادند. از همین رو زمانی که عایشه دختر طلحه به عیادت آن حضرت رفت، ایشان را گریان دید؛ لذا گفت: «بِأَبِی أَنْتِ وَ أُمِّی، مَا الَّذِی یُبْکِیک»
پدر و مادرم به فدای تو، چه چیزی تو را گریان نموده است؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: ای عایشه! آیا از رویداد تلخ و فاجعهباری میپرسی که گزارش تکاندهندهی آن همه جا پراکنده شده و بالهای پرندگان بر اثر آن فروریخته و رهروان به خاطر آن از راه بازماندهاند؟ این رویداد غمباری بود که خدا آن را به آسمان بالا برد و من در زمین به اندوه و آزمایش آن گرفتار شدم.
واقعیت این است که پست ترین شخص قبیله تیم و خبیث ترین شخص قبیله عدی[12]، پاداش پیشتازی و پیشگامی امیرمؤمنان در میدانهای دانش و ایمان و عمل و جهاد قهرمانانه را به وی دادند. آنها تا جایی که توانستند کینه و دشمنی او را در دل نهان داشتند و از آشکار ساختن آن جلوگیری نمودند، اما هنگامی که نورافشانی دین کمسو شد و پیامبرِ امین جهان را بدرود گفت، آن دو به سرعت کینههای کور را آشکار ساخته و به شدت در کوره بداندیشی و تجاوز دمیدند و فدک را مصادره کردند.
حقیقت این است که فدک، بخشش پروردگار بلند مرتبه به آن شایستهترین مناجات کننده با او یعنی پیامبر بود و آن حضرت آن را به من بخشید تا تأمینکننده هزینه زندگی فرزندان او و نسل من باشد و این بخشش با علم خدا و به گواهی امین وحی انجام شد.
پس اگر آن دو نفر فدک را از من گرفتند و مرا از درآمد ناچیز آن بازداشتند، من آن را در روز رستاخیز مایه تقرب به خدا قرار داده و به حساب او خواهم آورد و خورندگان و برندگان تجاوزکار فدک، آن را به زبانههای شعلهور و سوزان آتش سهمگین دوزخ خواهند یافت.[13]
و اینگونه حضرت زهرا (سلام الله علیها) منافقین و غاصبین را رسوا مینمود تا همه عالم بدانند که این مسیر به غضب الهی و دوزخ منتهی میگردد.
رفتار سازی
ایستادن و استقامت در برابر ظلم، وظیفه هر انسان مؤمنی است؛ همانگونه که خود پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«یَا عَلِی إِنَّ اللَّهَ [تَبَارَکَ وَ] تَعَالَى وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ فَرَضِیتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِکَ إِمَاما - إلی أن قال - وَ شِیعَتُکَ عَلَى مِنْهَاجِ الْحَقِّ وَ الِاسْتِقَامَةِ لَا یَسْتَوْحِشُونَ إِلَى مَنْ خَالَفَهُم.»[14]
حضرت زهرا (سلام الله علیها) که بهترینِ زنان عالم است، نیز این استقامت را در رفتار و گفتار به خوبی به ما تعلیم دادهاند. آن بانوی باعظمت برای حفظ اسلام ناب، پس از مبارزات فراوان و خطبههای متعدد و مفتضح کردن غاصبین خلافت و منافقین، دست به اقدامی شگرف زد تا این مبارزه و مقاومتِ در مقابل ظلم در تاریخ ثبت شود و هیچکس نتواند فریاد آن بضعه رسول را خاموش کرده و یا نادیده بگیرد.
این اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) وصیتی بود که ایشان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمودند و فرمودند:
مبادا احدى از این گروهى که در حقّ من ظلم روا داشتند و حقّ مرا غصب کردند، براى تشییع جنازهام حاضر شوند!! زیرا ایشان دشمن من و دشمن رسول خدا مىباشند. مبادا بگذارى احدى از آنان و پیروانشان به جنازهام نماز بخوانند!! مرا شبانه در آن هنگام که چشمها همه به خواب رفته باشند، دفن کن.[15]
این کار حضرت در عمل باعث ایجاد یک سوال بزرگ برای مسلمانان در تاریخ شده است که چرا تشییع و دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه و مخفیانه اتفاق افتاد. این حرکت در ادامهی مقاومت در برابر جبهه انحراف و باطل بود که تا همین امروز نیز ادامه دارد و به هر وجدان آگاه و فطرت سالم انحراف منحرفین را نشان میدهد.
اقدام بعدیِ آن حضرت، اختفاء قبر ایشان است که این سوال را در ذهن ایجاد مینماید که چرا مزار پاره تن رسول خاتم آشکار نیست؟ مگر چه اتفاقی افتاده است که قبر سرور زنان بهشت مخفی است؟
این دو اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) حتی در همان زمان هم اثر خود را گذاشت، چنانچه در تاریخ آمده:
«فَضَجَّ النَّاسُ وَ لَامَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، وَ قَالُوا: لَمْ یُخَلِّفْ نَبِیُّکُمْ فِیکُمْ إِلَّا بِنْتاً وَاحِدَةً، تَمُوتُ وَ تُدْفَنُ وَ لَمْ تَحْضُرُوا وَفَاتَهَا وَ لَا دَفْنَهَا وَ لَا الصَّلَاةَ عَلَیْهَا! بَلْ وَ لَمْ تَعْرِفُوا قَبْرَهَا!»[16]
این دو اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) آنقدر بر مردم زمان ایشان گران آمد که به دستور دومی شروع به نبش قبور ساخته شده کردند تا قبر صدیقه طاهره را پیدا نموده و بر آن نماز بخوانند و آن را دفن کنند، ولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) مانع این کار شدند.
روضه
مقاومت در مسیر حق و استقامت در برابر انحراف و ظلم، طبعاً هزینه نیز خواهد داشت که انسان مؤمن این هزینه را میپردازد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دفاع از ولایت، استقامتی تاریخی داشت؛ تا آنجا که وقتی به خانه آن جگرگوشه پیامبر حمله کردند، دفاعی جانانه از مولای خویش نمود. زیرا در تاریخ اینگونه آمده است:
دومی درب خانه را آتش زد. وقتى در سوخت، او در را باز کرد! در همین لحظه بود که حضرت زهرا در مقابل وى قرار گرفت و فریاد زد:
پدر جان! اى رسول خدا!
«فَرَفَعَ السَّیْفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ یَا أَبَتَاه.»[17]
او شمشیر خود را همانطور که در غلاف بود، بلند کرده و به پهلوى فاطمه (علیها السّلام) زد، وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد، با تازیانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت که زهرای مرضیه صیحهاى زد و پدر خود رسول خدا را به فریادرسی طلبید.
هنگامى که حضرت امیر (علیه السلام) با این منظره مواجه شد، از جاى برجست و کمربند آن ملعون را گرفته و او را از جاى کند و بر زمین افکند. آنگاه بینى و گردن وى را کوبید و تصمیم گرفت که او را به قتل رساند! ولى دستور پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) را به یاد آورد که به آن حضرت فرموده بود: باید صبور و شکیبا باشى، لذا فرمود: اى پسر صهّاک! سوگند به حقّ آن خدایى که حضرت محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) را به مقام نبوّت گرامى داشت، اگر چنین نبود که من به خاطر امر خداوند باید صبر کنم، تو مىدیدى که نمىتوانستى داخل خانه من شوى! و عمر پیوسته استغاثه مىکرد! در این هنگام مردم به میان خانه على ریختند و بر آن حضرت غلبه یافته و ریسمان به گردن مقدّسش انداختند! فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نزدیک در آمد تا حضرت امیر (علیه السلام) را از دست آنان رها کند، ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازیانه قرار داد! و اثر آن تازیانه نظیر یک بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى که رحلت فرمود.
آنگاه آن بانو را به نحوى به در کوبید، که دنده و پهلویش شکست و جنین خود را که در رحم داشت سقط کرد.[18]
از لالهزار توحید آتش زبانه میزد
گل گشته بود خاموش بلبل ترانه میزد
در گلشن ولایت یک نوشکفته گل بود
گر میگذاشت گلچین آن گل جوانه میزد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه میزد
گردیده بود قنفذ همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
وقتی که باغ میسوخت صیّادِ بیمروّت
مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از نالهای که مادر در آستانه میزد
[1] اسماعیل انصاری زنجانی، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج 20، ص 205
[4] محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 220
[6] اسماعیل انصاری زنجانی، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج 1، ص: 189
[7]محمد بن علی بن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 243
[9] جعفر بن محمد قولویه، کامل الزیارات، النص، ص: 107
[10] خطبه فدکیه، الاختصاص، المفید ،ص:183
[12] منظور اولی و دومی است
[13] محمد بن الحسن طوسی، الأمالی، النص، ص: 204
[14] فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص: 265
[15] محمد روحانی علی آبادی، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار، ص: 628
[16] محمد بن جریر بن رستم طبری آملی، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص: 136
[17] سلیم بن قیس الهلالی،کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص: 864
[18] محمد روحانی علی آبادی، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار ص:644