یکی از شاخصههایی که باید در روحانی وجود داشته باشد تا باعث جذب جوانان به مسجد شود، سوای دیگر جاذبههایش، مطالب و بحثهایی است که ایشان به مخاطبین خود ارایه میدهد؛ و به اصطلاح عامیانه مطالبی که در منبر خود مطرح مینماید. شاید بتوان این بخش از فعالیت روحانی را اصلی ترین بخش فعالیت آن دانست چون مهمترین جایگاهی که اختصاص به تبلیغ دین دارد همین منبر است، که مخاطب بسیاری را به خود اختصاص داده و مردم برای شرکت در آن برنامه ریزی کرده، و وقت صرف مینمایند؛ و همین امر باعث میشود تا روحانی برای تاثیر بیشتر بر روی جوانان توجه بیشتری به منبر و خطابه خود داشته باشد. در این نوشتار برآنیم تا مقومات منبر خوب و بهروز را از دیدگاه مقام معظم رهبری در سه شماره بررسی نماییم.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از شاخصههایی که باید در روحانی وجود داشته باشد تا باعث جذب جوانان به مسجد شود، سوای دیگر جاذبههایش، مطالب و بحثهایی است که ایشان به مخاطبین خود ارایه میدهد؛ و به اصطلاح عامیانه مطالبی که در منبر خود مطرح مینماید. شاید بتوان این بخش از فعالیت روحانی را اصلی ترین بخش فعالیت آن دانست چون مهمترین جایگاهی که اختصاص به تبلیغ دین دارد همین منبر است، که مخاطب بسیاری را به خود اختصاص داده و مردم برای شرکت در آن برنامه ریزی کرده، و وقت صرف مینمایند؛ و همین امر باعث میشود تا روحانی برای تاثیر بیشتر بر روی جوانان توجه بیشتری به منبر و خطابه خود داشته باشد. در این نوشتار برآنیم تا مقومات منبر خوب و بهروز را از دیدگاه مقام معظم رهبری در سه شماره بررسی نماییم.
بهروز رسانی خطابه و منبر در کلام رهبری
مقام معظم رهبری فرمودند: در اظهاراتى که در منبرها مى شود، رعایت چند نکته لازم و ضروری است:
الف) توجه به نیاز مردم (عمق تفکر انقلابى):
اول، نیاز مردم است. امروز مردم چه چیزى را بیشتر احتیاج دارند؟ آن را پیدا کنید. امروز مردم به اخلاق و عمق تفکر انقلابى احتیاج دارند. این انقلابى که به وجود آمد، بر پایه چه مبانى ایى استوار است؟ این را مردم احتیاج دارند. باید روى این، فکر کنید. بهترین مرجع هم، کلمات و فرمایشهاى امام (رضوان الله تعالى علیه) و بعضى از نوشته ها و گفته هاى قیمى است که در طول این یازده سال، بحمدالله ما بزرگانى داشته ایم که آنها بیان کرده اند. البته براى اهل تحقیق، مراجعه به قرآن و حدیث در باب حاکمیت و جامعیت اسلام و اینکه اسلام دین زندگى است، پس به آن نیاز است، ضرورى مى باشد (اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه،1390،ص230).
گاهی وقتی صحبت از نیاز مردم میشود این نکته مدّ نظر است که مردم، نیاز و درخواستشان فلان امر است و باید آنرا برایشان تهیه کرد و ارایه داد؛ اما گاهی منظور از نیاز مردم این است که مردم چه چیز برایشان خوب است و لازم است آنرا بدانند و داشته باشند، خواه نسبت به این نیاز آگاه باشند یا نباشند. منظور ما از توجه به نیاز مردم این نوع نیاز است. نیازی که آنها در زندگی دینی به آن نیازمند و محتاجاند.
شاید در جامعهی کنونی با وجود تبلیغات گسترده ضدانقلاب، صحبت از انقلاب و امام در بعضی مساجد با مشکل مواجه شده و باعث بروز تنشهایی نیز در مسجد شود، و روحانی هم متهم به سیاسی کاری و ... شود. به همین علت صحبت از امام و انقلاب نیازمند ظرافت و دقت خاصی است تا روحانی هم وظیفه خود را انجام دهد و هم مشکلی بوجود نیاید.
1.صحبت و مانور بر روی مسائل مورد پذیرش طرف مقابل
همیشه برای اثر بخشی بیشتر کلام، در طرف مقابل، که اعتقادی به روش و منش ما ندارد؛ استفاده از مطالب و مباحث مورد پذیرش او بیشترین اثر را خواهد داشت. به عنوان نمونه ملاقاتی که ابن عباس و عبدالله عمر با امام حسین علیه السلام داشتند، و خواستند امام را از هدفی که به دنبال آن بود منصرف نمایند، نمونه خوبی است. امام حسین در اقدامی مدبرانه عبدالله عمر را با کلامی مجاب نمود و او را هم رای خود نمودند. امام به عبدالله عمر فرمود: «لو أنّ أباک عمر بن الخطّاب أدرک زمانی لنصرنی کنصرته جدّی، و أقام من دونی قیامه بین یدی جدّی».(جمعی از نویسندگان،1378،ج2،ص.6) امام به فرزند خلیفه دوم فرمود اگر پدرت الان زنده بود مرا یاری میکرد همانطور که جدم رسول خدا را یاری کرد. این دقیقا چیزی بود که فرزند خلیفه دوم به آن اعتقاد داشت و به آن افتخار مینمود و امام هم از همین استفاده کرد. همچنین امیر المومنین علیه السلام در نامهای که به معاویه نوشتند به او فرمودند: «إِنَّهُ بَایَعَنِی الْقَوْمُ الَّذِینَ بَایَعُوا أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَایَعُوهُمْ عَلَیْهِ فَلَمْ یَکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَرُدَّ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًا»(شریف رضی، 1414،ص.366). «آن مردمى که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با همان شرایط و مقررات با من بیعت کردند، حاضر را حقّى نیست که غیر را اختیار کند، و غایب را نمىرسد که آن را قبول نکند. شورا براى مهاجرین و انصار است. اگر بر مردى در خلافت اجتماع کردند و او را پیشوا نامیدند خداوند به آن راضى است»(انصاریان، 1386،ص.579).امام در اینجا با اینکه خود هیچ اعتقادی در نصب خلافت به بیعت و اجماع ندارند، ولی در مقابل معاویه که به این امر معتقد است، از همین استفاده نموده و او را مجاب نمودند.
یکی از مولفههایی که برای جوانان امروز خیلی مهم بوده و به آن افتخار نیز میکنند، مسئله استقلال کشور است و این که یک ایرانی حق دارد برای خود تصمیم بگیرد، روحانی محترم میتواند از این ظرفیت نهایت استفاده را برده و به تبلیغ تفکر امام و انقلاب بپردازد، زیرا قبل از انقلاب خبری از استقلال و آزادی در کشور نبود مسایلی مثل کاپتولاسیون و ... که همه نشان از مستعمره بودن ایران داشت، برای جوانان امروزی قابل پذیرش نیست. مسائل دیگری مثل پیشرفت علمی، اقتدار ایران در منطقه و جهان و ... نیز میتواند مورد بحث واقع شود. این مسایل میطلبد که روحانی محترم نسبت به تاریخ معاصر و انقلاب اطلاع کافی داشته باشد تا بتواند به نتیجه دلخواه خود دست یابد.
2.صحبت از مشترکات مورد پذیرش دو طرف
نقاط مشترک همیشه پلی برای رسیدن به نقاط اختلافی بوده و برای اثبات مطلب مورد نظر خود که شاید مقبول نیفتد، باید از نقاط مشترک با طرف مقابل استفاده نمود. صحبت از مشترکات اصل مورد پذیرش قرآن نیز بوده، آنجا که فرمود: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ » (آل عمران/64) دعوت به کلمه سواء، در شرایط زمان اهل بیت که فضای اختلاف و چنددستگی بود، بهترین راه برای پیشبرد اهداف ائمه بود و ایشان بیشترین همتشان را بر روی مشترکات میگذاشتند، که نمونههای آن در منطق اهل بیت علیهم السلام فراوان به چشم میخورد، به عنوان نمونه آنجا که امام حسین به برادر خود محمد حنفیه وصیت نموده و هدف از قیام خود را بیان میکنند، خود را به عنوان امام و جانشین پیامبر معرفی نمیکنند تا حساسیتزا باشد و مردم از ایشان دور شوند، بلکه تمام تکیه خود را بر روی مشترکات گذاشته و میفرمایند: «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِیعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع»(ابن شهر آشوب،1379،ج4،ص.89؛ ابن نما حلی،1406،ص.4؛مجلسی،1403،ج44،ص.329) در اینجا امام علیه السلام از امت جدشان، امر به معروف و نهی از منکر و سیره جد و پدرشان یاد میکنند که همگی ازاصول اسلام است نزد فرق اسلامی محترم و قابل قبول است. این به نوعی یارگیری از تمام افراد موجود است که به این مشترکات اعتقاد دارند.
پس اگر روحانی محترم بخواهد در مورد امام و انقلاب صحبت نموده و به تبیین مبانی آن بپردازد، باید از مشترکاتی که بین او و جوانان وجود دارد استفاده نماید. بهترین امر مشترکی که بین روحانی و جوانان وجود دارد، اهل بیت علیهم السلام هستند که همه جوانان عاشق آنها بوده و به ایشان ارادت دارند. استفاده از سیره و منش اهل بیت علیهم السلام و تبیین درست سیره سیاسی این بزرگواران بهترین مسیر برای تبیین مبانی امام و انقلاب و پرداختن به عمق تفکر اسلامی است. به عنوان نمونه اگر قیام امام حسین علیه السلام درست تبیین شود چیزی جز آرمانهای امام و انقلاب نیست. این همان امر مشترکی است که جوانان عاشق آن بوده و با آن ارتباط برقرار مینمایند و بهترین دستمایه برای تبیین آرمانهای امام و انقلاب است. امام راحل نیز از همین امر استفاده نموده و این قیام بزرگ را شکل دادند. در این مسیر استفاده از کتابهایی که در سیره سیاسی اهل بیت علیهم السلام نوشته شده بسیار مناسب است. به عنوان نمونه کتاب «انسان 250 ساله» قابل استفاده میباشد.
فهرست منابع
1) محمد باقر، مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دوم، تهران، اسلامیة، 1363، ج44، ص.329.
2) حوزه و روحانیت در نگاه رهبری، گردآوری و تدوین: حمید آقانوری، دوم، قم، اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه، 1390، ص230.
3) گروهى از نویسندگان، موسوعة الامام الحسین( علیهالسلام)، اول، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ریزى آموزشى، دفتر انتشارات کمک آموزشى،1378، ج2، ص6.
4) ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، محقق و مصحح: مدرسه امام مهدى علیه السلام، سوم، قم، مدرسه امام مهدى، 1406 ق، ص4.
5) شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه: انصاریان، حسین، دوم، تهران، پیام آزادى، 1386 ش، ص579.
6) شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، اول، قم، هجرت،1414 ق، ص366.
7) ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، اول، قم، علامه،1379 ق، ج4، ص89.