انگیزه سازی
بخشی از زندگانی پر برکت امام رضا (علیه السلام) در دوران مأمون عباسی واقع شد که به عنوان یکی از مکارترین خلفای عباسی از او نام برده میشود. هجرت اجباری ثامن الأئمه از مدینه به مرو نیز از جملهی همین مکرها محسوب میگردد. اما از آنجایی که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ»[1] همین هجرت از ناحیهی امام، باعث برکات فراوانی برای اسلام و مؤمنین و شیعیان گردید؛ و بنا به ضرب المثل معروف: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»
به دنبال هجرت امام رضا (علیه السلام) به منطقهی خراسان که از نقاط دور دست دنیای اسلام در آن روزگاران تلقی میشد، بسیاری از سادات جلیل القدر و سلالهی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه جمع کثیری از شیعیان، از عربستان و عراق به سمت ایران مهاجرت نموده و با حضور در شهرهای مختلف و مناطقی که بیش از دو یا سه نسل از حضور آیین اسلام در میانشان نمیگذشت، در نشر فرهنگ اهل بیت و تکثیر نسل مبارک سادات در مناطق مختلف ایران کوشیدند و زمینهساز حضور هرچه پررنگترِ اسلام ناب در این سرزمین شدند.
حضور پر برکت بسیاری از خواهران و برادران امام رضا (علیه السلام) در میان این مسافران و مهاجران بود که باعث شده تا امروز، شهرهای شیراز و قم مزین به نور اهل بیت و حرم آن بزرگواران گردد.
تمام این وقایع، بستری را فراهم آورد تا به مرور سبک زندگی و فرهنگ اسلامی به معنای واقعی در میان مردم این سرزمین انتشار یافته و مردم ایران که پیش از آن نیز از محبین و علاقمندان به خاندان عترت بودند، هرچه بیشتر با احکام و اعتقادات اسلامی آشنا شده و به افرادی تربیت شده در مکتب اهل بیت عصمت و طهارت تبدیل شوند.
درخت تنومند اسلام که ابتدا در مکه و مدینه ریشه گرفته و با مجاهدتهای پیامبر اکرم و خون مهاجرین و انصار در صدر اسلام آبیاری شده بود، و پس از آن در کوفه و عراق به رشد و نمو رسیده و مستحکم شده بود، اینک در جای جای جهان اسلام و به خصوص در شهرهایی مانند مشهد، قم و شیراز به ثمر مینشست.
در حال حاضر نیز گرچه بیش از 1200 سال از شهادت آن امام هُمام به دست خلیفهی ملعون عباسی میگذرد، اما برکت وجود و حضور امام رضا (علیه السلام) و خاندان اهل بیت (علیهم السلام) در این بخش از جهان اسلام، باعث گردیده تا نور اسلام و عزت مسلمانان و مؤمنان در جهانِِ پر از ظلم امروز، در کشور ایران بدرخشد و پناهگاهی مادی و معنوی برای تمام مسلمانان حقمدار و ظلمستیز فراهم آورد.
با نگاهی به دنیای اسلام در روزگار حاضر متوجه میشویم که بسیاری از مسلمانان با فاصله گرفتن از آموزههای مکتبیِ خود، در بسیاری موضوعات از سبک زندگی اسلامی فاصله گرفته و در اثر تبلیغات رسانههای غربی، دچار انحراف و فساد و بیاخلاقی گشتهاند. در اینجا لازم است تا با تفکر در قرآن و احادیث و خصوصاً درس گرفتن از زندگی بزرگانی چون امام رضا (علیه السلام)، نگاهی مجدد به روش نیکو زیستن بر مبنای اسلام و قرآن داشته باشیم.
اقناع اندیشه
برای تحقق سبک زندگی اسلامی، نکات خرد و کلان متعددی در کلمات و سیرهی معصومین (علیهم السلام) یافت میشود. ابتدا به بیان دو مورد از نکات اصلی و کلان در این زمینه میپردازیم.
1- اصل توحید:
میتوان گفت یکی از مهمترین اصول اسلامی که در زندگی امروزی کمرنگ شده است، همان اصل توحید و پرستش خدای یگانه میباشد، زیرا انحراف اصلی از مسیر زندگی اسلامی هنگامی ایجاد میشود که به جای آنکه مسیر ما در زندگی، رو به سوی خداوند باشد، دنیا و لذتهای دنیوی را هدف خود قرار دهیم و در نتیجه به جای آنکه بندگی خدا در ذهن ما ارزش آفرین باشد، ثروت و قدرت به عنوان هدف اصلی و آرزوی درونی ما قرار گیرد.
شاید از همین روست که خداوند متعال بر تمام مسلمانان واجب کرده که هر روز در نمازهای پنجگانه سوره حمد را قرائت نموده و این آیهی شریفه را تکرار نمایند که: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ؛ (خدایا) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.»[2]
فردی که در عبادت، موحد است، از اسارت شهوت و مقام و مال و مخلوقاتی مثل خود، آزاد میشود و معبود و هدف او در زندگی خدا میشود؛ بنابراین، به خاطر غیرخدا، حاضر نیست ذلت را بپذیرد. پس توحید، روح آزادگی را در سبک زندگی انسان میدمد و چنین انسانی، دیگر فرمانبرِ زَر و زور نیست.
امام رضا (علیه السلام) نیز، چه در قالب مناظرات و چه در شکل پرسش و پاسخ و مکاتبات و سخنرانیها، همگان را به سمت فهم توحید و توجه عملی به آن سوق داده است، چنان که خطبه آن حضرت دربارهی توحید که در جمع عباسیان ایراد فرمود، مشهور است. حضرت پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر و اهل بیتش، میفرمایند: «أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَى مَعْرِفَتُهُ وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِیدُهُ...؛ اولین عبادت خداوند متعال، شناخت او میباشد و اصل شناخت خداوند، فهم توحید است...»[3]
ایشان در ادامهی این خطبه حاضران را به اهمیت معرفت خداوند تذکر داده و جنبههای مختلفی از توحید را توضیح فرمودهاند. علاوه بر این سخنرانی، حضرت در جلسات پرسخ و پاسخ نیز به شبهاتی در زمینه توحید پاسخ گفتهاند که تفصیل آنها در این مقال نمیگنجد.
2- اصل معاد:
پس از توحید، شاید مهمترین اصل اعتقادی که در سبک زندگی اسلامی مؤثر میباشد، اعتقاد به معاد است. تمام آموزههای اخلاقی و حتی انگیزة اصلی در مراعات حلال و حرام الهی، ایمان به معاد میباشد، آن چنان که قرآن کریم نیز در تذکر این نکته میفرماید: «الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ.»[4]
امام رضا (علیه السلام) نیز در موارد متعدد به مؤمنان سفارش میکنند که تعلق و وابستگی به دنیا نداشته و زندگی اُخروی را هدف نهایی خود بدانند. ایشان در حدیثی میفرمایند: «اِعْمل لدُنیاکَ کانّکَ تَعیشُ ابداً و اعْمَل لآخِرتکَ کانّکَ تَمُوتُ غَداً؛[5] نسبت به امور زندگی و دنیا آن چنان باش که گویا همیشه زنده خواهی بود و برای آخرت چنان باش که گویا فردا خواهی مرد.»
در جای دیگر میفرمایند: «إنَّ الدّنیا سِجْنُ المُؤمِنِ و القَبرَ بَیتُهُ و الجنّةَ مأواهُ و الدُّنیا جَنَّةُ الکافِرِ وَ القَبرَ سِجْنُهُ و النّارَ مأواهُ؛[6] دنیا زندان مؤمن است، قبر خانه او و بهشت قرارگاه جاودانیاش. ولی برای کافر، دنیا بهشت است، قبر زندان و آتش جایگاهش.»
در سبک زندگی با مبنای معاد، دنیا برای انسان به عنوان ابزاری در جهت نیل به هدفهای والای انسانی و رسیدن به زندگی جاوید معنا میشود، چرا که در این دیدگاه، دنیا برای انسان آفریده شده و نه انسان برای دنیا، و شخصیت انسانی بسیار گرانبهاتر از آن است که بخواهد خود را به متاع دنیا و جلوههای فریبنده آن بفروشد. این گونه اعتقاد به معاد، بینش انسان را به عالم هستی وسعت میبخشد و به کنترل غرائز و خواستههای نفسانیِ او کمک میکند.
علاوه بر این اصول کلی که خدمتتان مطرح شد، امام رضا (علیه السلام) بر روی برخی صفات اخلاقی نیز به صورت خاص تأکید داشتهاند که این صفات معمولاً نقشی کلیدی و راهبردی در اصلاح سبک زندگی مؤمنان دارد. از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
1- پرهیز از دروغ:
در جامعهی امروزی، بسیاری از افراد بر اثر تربیتهای نادرستِ محیط خانواده و یا انتخات ناشایست خودشان، به عادت بسیار زشت دروغگویی دچار میشوند. بر پدران و مادران لازم است تا پیش از هر چیز خودشان راستگو باشند تا بتوانند فرزندانشان را راستگو بار آورند. دوم آنکه با تذکرِ به جا و با لحنی ملایم، به ترک عادت دروغگویی و رشد روانی اعضای خانواده از این جهت کمک کنند.
از امام رضا (علیه السلام) نیز منقول است که جایگاه دروغگو را اینچنین توصیف میفرمایند: «إذا کَذِبَ العَبدُ کِذِبةً تَبَاعَدَ المَلَکُ مِنهُ مَسیرَةَ میلٍ مِن نَتنِ ما جاءَ بِهِ؛ هرگاه کسی مرتکب دروغ گفتن شود، فرشته (رحمت حافظ او) به خاطر تعفّن دهانش یک میل از وی فاصله میگیرد.»[7]
همچنین از حضرت روایت شده: «شخصی به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و از ایشان خواست شیوهای به او بیاموزد که منشأ همه خیرات باشد و سعادت دنیا و آخرتش را تأمین کند. حضرت در پاسخ فرمودند: دروغ مگو.
آن شخص میگوید: من توصیة حضرت را مورد توجه قرار داده و به آن عمل کردم، و همین راستگویی مرا از بدکرداری نجات داد. چرا که با خود میاندیشیدم، در صورتی که کسی از من بپرسد آیا فلان عمل خلاف را انجام دادهای؟ اگر راست بگویم، حقیقت عمل را گفتهام و پرده از اسرارم کنار میرود و در نتیجه، رسوا میشوم. اگر هم دروغ بگویم، برخلاف توصیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کردهام. بنابراین، مجبور شدم خودسازی کنم و از همه گناهان و لغزشها دست بردارم.»[8]
2- گذشت و بردباری:
اخلاق، یکی از عناصر مهمّ شخصیت انسان است که درجهی رسوخ ایمان را در او نشان میدهد. امام رضا (علیه السلام) در مورد اهمیت اخلاق میفرمایند: «أقربُکم مِنِّی مَجلِساً یَومَ القِیامَةِ أحسَنُکُم خُلُقاً وَ خَیرُکُم لِأهلِه؛[9] در قیامت مقام آن کس از شما به من نزدیکتر است که در دنیا خوش اخلاقتر و نسبت به خانوادة خود نیکوتر باشد.»
عفو و بخشودگی از صفتهای پسندیده اخلاقی به شمار آمده است. این صفت اخلاقی از جهت رشد معنوی، سلامت و آرامش روانی، امنیت خانوادگی، عزت اجتماعی و بهرهمند نمودن انسان از مواهب حیات، بسیار ضرورت دارد. به فرمودهی امام رضا (علیه السلام) از لوازم عفو و گذشت، آن است که آدمی با آن کس که از او بریده، پیوند برقرار کند؛ به کسی که او را محروم کرده، بخشندگی کند و از کسی که به او ظلم کرده، درگذرد.[10]
امام رضا (علیه السلام) مردم را به بردباری و گذشت، تشویق میفرمودند و در تفسیر آیهی کریمه «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ»[11] فرمودند: «العَفوُ مِن غَیرِ عِتابٍ؛ از گناهان درگذر، به طوری که توأم با سرزنش نباشد.»[12]
از سیره و رفتار این امام بزرگوار نیز اینچنین نقل شده:
«مردی را که در گذشته، ظلم بسیار بر امام رضا (علیه السلام) کرده بود، به خاطر جُرمی دستگیر کرده و بر مأمون وارد کردند. مأمون خواست گردن او را بزند، پس گفت: ای ابوالحسن! چه میفرمایی؟
امام (علیه السلام) فرمود: میگویم، اگر نِکویی کنی و از او درگذری، خداوند بر عزت تو میافزاید.»[13]
اگر این رفتار در میان جامعة مسلمانان تبدیل به عادتی همگانی گردد، یقیناً آرامش جامعه و محبت و همدلی میان اعضای آن چندین برابر خواهد شد.
3- پرهیز از اسراف:
از جمله نقاط ضعف جامعهی اسلامی، اشاعة فرهنگ اسراف و مصرفزدگی میباشد، به حدی که همین امر آنها را شدیداً محتاج و وابستهی به کفار و دشمنان نموده و استقلال اقتصادی را در بسیاری از بخشها از ایشان سلب نموده است. اما بر طبق آموزههای اسلام و فرهنگ رضوی، در زمان وفور نعمت باید به دقت بر شیوهی مصرف نظارت نموده و از کوچکترین اسرافها خودداری نمود، زیرا اسراف به فرمودة امام صادق (علیه السلام)، برکت و فراوانی را کم میکند.[14]
یاسر خادم در نقل ماجرایی از امام رضا (علیه السلام) میگوید:
«روزی غلامان میوه میخوردند، ولی میوه را ناتمام خورده و به دور انداختند. پس حضرت به ایشان فرمود: سبحان الله! اگر شما نیاز ندارید، افراد نیازمندی هستند؛ آن را به محتاجان بدهید تا بخورند.»[15]
رفتارسازی
هر مسلمانی که بخواهد به اصول و مبادی اسلام متعهّد باشد و در روز قیامت از شفاعت خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرینش بهرهمند گردد، لازم است تا سخنان امامان معصوم (علیهم السلام) را در زندگی خود به کار بندد، زیرا اینها همان اصول و آموزههایی است که توانست جامعة عقب افتادة عرب را، به جامعهی متمدنی که فضیلت، محبت، برابری و دادگری زیربنای آن بود، مبدّل سازد.
بنابراین، انسانها باید رفتار فردی و اجتماعی خود را براساس معیارها و ارزشهای درست و استواری که از میان کلام گهربار معصومین بیرون کشیده شده قرار دهند و خود را با محتوای اخلاقی و انسانی این سخنان هماهنگ گردانند تا جامعهای انسانی و با فضیلت به وجود آید که بتواند مصداق «خیر امّة اخرجت للنّاس...» قرار گیرد.
خصوصاً در شرایط فعلیِ جهان که مردم مسلمان کشورمان با انقلاب اسلامی، سبک زندگی خود را در سطح جهان و خصوصاً در میان مسلمانان به عنوان الگویی جدید برای سعادت و رستگاری دنیوی و اُخروی مطرح نمودهاند، لازم است تا با استفادة هرچه بیشتر از الگوی رضوی و احادیث ائمة معصومین (علیهم السلام)، در مقابل فرهنگِ دنیا محورِ غربی ایستادگی کرده و با پیروزی در این نبرد فرهنگی، مقدمات ظهور حضرت بقیة الله الأعظم (أرواحنا له الفداء) را فراهم آوریم. إن شاءالله.
[1] سوره آل عمران، آیه 54
[3] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 150
[5] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب من لایحضره الفقیه، ج 3، ص156
[6] الفقه المنسوب إلی الامام الرضا علیه السلام، ص 339
[7] محسن کتابچی، آیین زندگی از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، ص 136
[8] محمد باقر بن محمد تقی (علامه مجلسی)، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 69، ص 262
[9] عزیز الله عطاردی، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 297
[10] محسن کتابچی، آیین زندگی از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، ص 96
[12] تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 27
[13] محمد جواد فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، ص 63
[14] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ مَعَ الْإِسْرَافِ قِلَّةَ الْبَرَکَة. (الکافی، طبع دارالحدیث، ج 7، ص 346)
[15] الکافی، طبع إسلامیة، ج 6، ص 297