جنگ 33 روزه که در سال 2006 میلادی توسطه اسرائیل علیه لبنان بهویژه حزبالله صورت گرفت از تحولات مهم و تأثیرگذار منطقه خاورمیانه است. آنچه در مقاله خواهد آمد گزارش اجمالی از ماهیت حزبالله لبنان، اهداف اسراییل از برپایی جنگ، تأثیرات آن و ادله شکست اسرائیل است. ضرورت شناخت این جنگ و تأثیرات آن را میتوان در دو حیطه بیان کرد؛ یک، رؤیت تحقق وعدههای الهی که یک گروه اندک چگونه با یک رژیم به طور کامل مسلح میجنگند و توان ایمانی آنها موجب پیروزی میشود و دوم اینک با توجه به رخدادهای این جنگ مشخص شود راهبرد رهایی منطقه از آشوب، مبارزه مسلحانه است نه دیپلماسی با اسرائیل.
جنگ 33 روزه که در سال 2006 میلادی توسطه اسرائیل علیه لبنان بهویژه حزبالله صورت گرفت از تحولات مهم و تأثیرگذار منطقه خاورمیانه است. آنچه در مقاله خواهد آمد گزارش اجمالی از ماهیت حزبالله لبنان، اهداف اسراییل از برپایی جنگ، تأثیرات آن و ادله شکست اسرائیل است. ضرورت شناخت این جنگ و تأثیرات آن را میتوان در دو حیطه بیان کرد؛ یک، رؤیت تحقق وعدههای الهی که یک گروه اندک چگونه با یک رژیم به طور کامل مسلح میجنگند و توان ایمانی آنها موجب پیروزی میشود و دوم اینک با توجه به رخدادهای این جنگ مشخص شود راهبرد رهایی منطقه از آشوب، مبارزه مسلحانه است نه دیپلماسی با اسرائیل.
ماهیت حزب الله
در سال 1985م اسرائیل به علت مقاومت مردم لبنان، شروع به عقب نشینی از شهر صیدا کرد. در یک گردهمایی رسمی در 16 فوریه 1985 که به مناسبت اولین سارگرد شهادت شیخ راغب حرب در حسینیه شیاح در بیروت برگزار شد، حزبالله با صدور یک نامهی سرگشاده و تبیین اهداف و راهبردهای خود برای اولین بار اعلام موجودیت کرد. پس از اعلام موجودیت، رهبران حزبالله از بقا به بیروت آمدند و شورای حزبالله در ضاحیه مستقر گردید.[1]
از زمان اعلام موجودیت تا سال 1989 حزب الله درگیر جنگ با اسرائیل و همچنین جنگهای ناخواسته با سوریه و جنبش أمل(از گروههای شیعی مقاومت لبنان) شد. اما در سال 1989 با ایجاد آرامشی نسبی حزبالله ساختاری جدید برای اداره خود ترسیم کرد. در این تغییرات شیخ صبحی طفیلی به عنوان اولین دبیرکل حزبالله انتخاب گردید. اما در سال بعد در کنگره دوم حزبالله شیخ طفیلی از دبیرکلی برکنار شد و سیدعباس موسوی دبیرکل دوم حزبالله گردید. در سال 1992 اتومبیل سیدعباس موسوی توسط موشک بالگرد اسرائیلی مورد اصابت قرار گرفت، و دبیرکل به همراه همسر و فرزندش به شهادت رسیدند. پس از شهادت او، سیدحسن نصرالله به سمت دبیرکلی حزبالله لبنان رسید.[2]
حزبالله لبنان یک گروه نظامی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. خلاصهای از اهداف و افکار حزبالله به شرح زیر است:
1. در سیاست داخلی قائل به نظام مردمی و غیرطائفهای برای لبنان هستند و معتقدند مسئولان آن باید مخلص، پاک و دردکشیده باشند. حمایت از حقوق مستضعفان در رأس سیاستهای این گروه است.
2. در سیاست خارجی، حزبالله خود را جزئی از حرکت جهانی اسلامی به رهبری امام خمینی و امام خامنهای میداند. همچنین معتقد به استقلال لبنان و عدم مداخله اجانب در حل مسائل آن است ودر سیاست خارجی معتقد به نابودی کامل رژیم صهیونیستی می باشند. همین سه نکته در مسائل خارجی، دشمنی بسیاری از سوی رژیم غاصب صهیونیستی برای این گروه ایجاد کرداست.[3]
تشکیلات حزبالله لبنان دارای پنج شورای اجرایی، سیاسی، برنامهریزی، جهادی و قضایی است. منابع مالی این گروه عبارتاند از؛ کمکهای کشورهای اسلامی، کمک تجار شیعه، جمعآوری وجوهات شرعی و کمکهای مردمی و فعالیت اقتصادی همچون تأسیس فروشگاههای زنجیرهای است. فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حزبالله پس از جنگ 33 روزه وسعت بیشتری یافت. حزبالله لبنان در جهت فعالیت فرهنگی-تبلیغی درسال1992م شبکه تلویزیونی المنارو مدارس اسلامی را برای تقویت بنیه علمی شیعیان لبنان تاسیس کرد.
اهداف اسرائیل
رژیم صهیونیستی در تجاوز به لبنان در سال 2006 میلادی دلایل زیر را دنبال میکرد:
دلایل غیرمستقیم: رژیم غاصب که از سال 1978م تجاوز به لبنان را آغاز کرده بود، از زمان اعلام موجودیت حزبالله در سال 1985م یکی از اهداف خود را شکستن این بخش از مقاومت منطقه قرار داد. کشمکش بین نیروهای مقاومت در لبنان بخصوص حزبالله و اسرائیل ادامه داشت تا اینکه در سال 2000م اسرائیل شکست سختی از حزبالله و مقاومت دریافت کرد.
دلایل غیرمستقیم تجاوز اسرائیل در سال 2006م عبارت بودند از؛ پایان دادن به مقاومت و راه آن، انتقام گرفتن از مقاومت، بازگرداندن روحیه ارتش اسرائیل در جریان شکست سال 2000، ضربه زدن به همبستگی لبنان و سوریه و کشاندن لبنان به سمت اردوگاه اسرائیل و آمریکا.[4]
دلایل مستقیم: بعد از سال 2000م سیدحسننصرالله رهبر حزبالله سیاست این گروه مقاومت را بازپسگیری اسرای لبنانی از بند اسرائیل قرار داد. به همین دلیل اقدام به ربودن دو سرباز اسرائیلی در 12 ژوئیه 2006 کرد. اسرائیل که گمان نمیکرد، حزبالله در پیشبرد هدف خود به این اندازه مصر باشد، بهانه را فراهم دید تا دوباره تجاوز به لبنان را آغاز کند. بازگرداندن اسرای اسرائیلی را که میشد با مبادله اسرای لبنانی به آسانی انجام گیرد، هدف مستقیم تجاوز این رژیم به لبنان شد.[5]
اهداف سیاسی نیز دخیل در این تجاوز بود که خلاصه وار ارائه میشود:
1. تسلیم کردن و به اطاعت واداشتن سوریه نسبت به تصمیم امریکا به ویژه اگر اسرائیل بتواند در مدت زمانی کوتاه حزبالله را از بین ببرد.
2. محدود و متوقف کردن نقش ایران و دور کردن تهدید ایران از سرائیل.
3. فرستان این پیام به مخالفان اسرائیل که زمان مقاومت در برابر این رژیم به پایان رسیده است.[6]
اینها دلایل غیرمستقیم، مستقیم و اهداف سیاسی اسرائیل در تجاوز 33 روزه به لبنان بود.
جنگ و تأثیرات آن
12 ژوییه 2006م جنگ 33 روزه کلید خورد. ارتش اسرائیل از هوا و زمین به لبنان و مقاومت حزبالله حمله کرد. میتوان جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان را با توجه به اهداف اسرائیل به چهار مرحله تقسیم کرد: مرحله اول، جنگ برای پیروزی مطلق، مرحله دوم؛ جنگ برای پیروزی نسبی، مرحله سوم؛ جنگ برای حفظ حیثیت و مرحله چهارم؛ جنگ برای حفظ موجودیت.[7]
ویژگی مرحله اول، غرور مسئولان اسرائیل، تبیین اهداف عالی برای جنگ، انجام حملات وسیع هوایی و زمینی، تایید محافل جهانی و اعراب منطقه. در مقابل، حزبالله به مقابله با عملیات روانی اسرائیل و آغاز جنگ چریکی و حملات غافلگیرانه دست زد.
ویژگی مرحله دوم، را میتوان کنار گذاشتن برخی اهداف عالی، تلاش برای ایجاد روابط دیپلماتیک توسط اروپا جهت نشان دادن برتری اسرائیل، مخالفت آمریکا با آتش بس، برتری عملیات روانی حزبالله و حمایت مردم منطقه از حزبالله و ... دانست.
ویژگی مرحله سوم، کمبود هدف جدید برای بمباران لبنان، استفاده از موشکهای ممنوعه توسط اسرائیل، بمباران قانا، حمایت جهانی از مقاومت لبنان و انزوای کامل اسرائیل دانست.
ویژگی مرحله چهارم، این است که اسرائیل احساس کرد موج مقاومت میخواهد به مرزهای او وارد شود موجودیت او را تحت خطر قرار دهد در اینجا بود که سریعاً به قطعنامه متوسل شد و حزبالله برای حفظ منافع کشور لبنان تن به این قطعنامه داد.[8]
تأثیرات پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه را میتوان به طور خلاصه اینگونه بیان کرد:
1. درباره اسرائیل: شکست ابهت منطقه ایی اسرائیل و تشجیع مردم منطقه اعم از سوری، لبنانی و فلسطینی دربرابر اسرائیل. پیروزی مردم غزه در جنگ 22 روزه و 11 روزه را می توان از تأثیرات مقاومت حزبالله و جرأت مردم مسلمان منطقه علیه اسرائیل دانست.
تجاوزات اسرائیل خصوصاً در مورد استفاده از سلاحهای ممنوعه و حمله به قانا چهره خبیث این رژیم را بار دیگر برای جهانیان روشن ساخت و باعث شد تا اسرائیل نتواند از حمایتهای جهانی به نفع خود استفاده کند.
2. درباره لبنان: مردم و حکومت لبنان تا ابد وامدار حزبالله گشتند. این حقیقت روشن شد که خلع سلاح حزبالله به معنای ازبین رفتن استقلال و موجودیت لبنان است و تنها خلع سلاح یک گروه شبه نظامی نیست.
3. در منطقه گرایش به حزبالله و تشیع بسیار اوج گرفت تا حدی که علما دیگر فرقههای اسلامی احساس خطر کردند.
4. مردم منطقه دوباره متوجه شدند که راه مقابله با اسرائیل مذاکره نیست بلکه مقابله نظامی است.
ادله شکست اسرائیل و پیروزی حزب الله
پیروزی حزبالله در برابر اسرائیل را میتوان تحقق وعده خداوند در قرآن دانست «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»[9]. اساس حزب الله لبنان بر مقاومت بر کلام حق در مقابل باطل است. آنچه از پیروزی در مقابل رژیم غاصب برای این گروه شبه نظامی به دست آمده را میتوان در کلمه «مقاومت» خلاصه کرد.
اما جزئیات مقاومت این گروه و مردم لبنان به شرح زیر است:
1. تشکیلات انعطافپذیر و منسجم حزبالله؛ به صورتی که هر پیشآمدی تدبیر شده و برای آن راه حلی ارائه شده بود، 2. شجاعت، دوراندیشی و تجربه میدانی فرماندهان؛ فرماندهان در جریان مبارزات پیشین به نحوی تربیت شده بودند که میتوانستند صورت میدانی جنگ را به سرعت تعویض کرده و دشمن را غافلگیر کنند. 3. وضعیت روحی رزمنده؛ حزبالله علاوه بر تقویت جسمی و نظامی رزمنده خود، به تقویت روحی و معنوی آنان اقدام کرده بود، همین توان بالای معنوی به علاوه نظامی و جسمی باعث شده بود تا اسرائیل را ناتوان از ایجاد ترس و تذلل در رزمندههای حزبالله کند، چه رسد به فرماندهان. 4. دیگر چیزی که حیرت اسرائیل را در پی داشت و بارها بدان اقرار کردند پیشرفت باورنکردنی حزبالله مابین 2000 تا 2006 بود. آنها عجولانه و سطحی دست به شناخت توان نظامی حزبالله زدند و این از عوامل پیروزی حزبالله شد.
در آخر باید متذکر شد البته کمک ارتش لبنان، مقاومت مردم و شناخت زمین جنگ توسط حزبالله از دیگر عوامل پیروزی در این نبرد بود.[10]
[1]. حزب الله لبنان، صادق غفوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 108.
[4]. جنگ اسرائیل علیه لبنان؛ محیط راهبردی جدید در خاورمیانه، حسن تورکمانی، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، ص 41.
[7]. یک لبنان مقاومت، یک اسرائیل ادعا، حامد حجازی، انتشارات بقیةالعترة، چاپ اول، 1385، ص 132.
[8]. برای مطالعه جزییات بیشتر رجوع کنید، همان، ص 130-200.
[9]. الأحقاف : 13 و همچنین آیات 30 سوره فصلت و 16 سوره جن نیز مضمونی قریب به همین آیه دارند.
[10]. پیروزی مقاومت، پیامدهای راهبردی جنگ 33 روزه، مقاله اول «جنگ ژوییه 2006، حقیقت و عوامل پیروزی مقاومت»، نویسنده امین حطیط، مترجم صغری روستایی، موسسه مطالعات اندیشهسازان نور، اول، 1388.
سیدباقرمیرصانع
سطح دو حوزه و کارشناسی ارشد فلسفه اخلاق