بسم الله الرحمن الرحیم
انگیزه سازی
به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دو شتر بزرگ فربه هدیه داده شد. پس آن حضرت به صحابه فرمودند: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز با قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع به جا بیاورد در حالی که در آن دو رکعت هیچ گونه فکر دنیا را به خود راه ندهد و در قلبش به دنیا فکر نکند تا یکی از این دو شتر را به او هدیه بدهم؟ پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را سه بار تکرار نمود و کسی به آن حضرت پاسخ نداد. پس امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برخاست و فرمود: ای رسول خدا، من دو رکعت نماز به جا میآورم و از تکبیر اول نماز تا سلام نماز با خودم از امور دنیا هیچ فکری نمیکنم. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود یا علی، نماز بخوان، خدا بر تو درود فرستد. پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) تکبیر گفت و وارد نماز شد و زمانی که سلام نماز را گفت، جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و فرمود: ای محمد! همانا خداوند بر تو سلام میفرستد و میفرماید یکی از این دو شتر را به علی بده. در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا من با او شرط کرده بودم بر اینکه دو رکعت نماز بخواند و در این دو رکعت در قلبش اصلاً به چیزی از دنیا فکر نکند تا یکی از دو شتر را به او بدهم، در حالی که وقتی علی (علیه السلام) در تشهد نشسته بود، در نفس خودش فکر کرد که کدام شتر را بگیرد. پس جبرئیل فرمود: ای محمد! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید که علی (علیه السلام) در آن هنگام فکر کرد که کدامیک از دو شتر را بگیرد که بزرگتر و چاقتر باشد تا آن را قربانی کند و به خاطر خدا صدقه بدهد پس تفکر او برای خداوند (عز و جل) بود نه برای خودش و نه برای دنیا. در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه نموده و هر دو شتر را به علی (علیه السلام) داد و خداوند نیز درباره او این آیه را نازل فرمود: «إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهیدٌ»[1]
معنای آیه این است که: «إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى» همانا در آن حتماً تذکری است، (یعنی موعظهای است)، « لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ» برای کسی که قلب دارد، (یعنی نیروی تعقل دارد)، « أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ» یا گوش فرا میدهد، (یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) با هر دو گوش خود گوش میدهد به کسی که برای او کلام خدا را تلاوت میکند)، « وَ هُوَ شَهیدٌ» در حالی که او گواه است، (یعنی امیرالمؤمنین برای خدا در نمازش حضور قلب دارد و در نماز به هیچ چیزی از امور دنیا فکر نمیکند.)[2]
لذا پیامبر گرامی اسلام فرمودند: مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ لَمْ یُحَدِّثْ فِیهِمَا نَفْسَهُ بِشَیْءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَه.[3]
کسى که دو رکعت نماز بخواند و در آن دو رکعت، قلب خود را به چیزى از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش را مىآمرزد.
اقناع اندیشه
نماز در تمام ادیان الهی به عنوان برترین آیین عبادی و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. لذا درخواست حضرت ابراهیم (علیه السلام) چنین بوده است که: (رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء)[4]
پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و نیز از فرزندانم [برپادارندگان نماز قرار ده]. و پروردگارا! دعایم را بپذیر.
خداوند متعال بارها در قرآن کریم به اقامه نماز امر کرده است، چنانچه میفرماید:
وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِین.[5]
و نماز را بر پا دارید، و زکات را بدهید، و با رکوعکنندگان رکوع کنید.
یکی از مطالبی که با توجه به آن میتوان به ایمان انسانها و یا عدم ایمان آنها پی برد، نماز است. فلذا خداوند متعال نماز را معیار مهمی برای تشخیص انسانها قرار داده است و نیز رسیدن به فضائل ایمانی را متوقف بر اقامه نماز نموده است.
در ماه مبارک رمضان، نماز از جایگاه ویژهای برخوردار است، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ[6]؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار، جز براى خاشعان، گران است.»
بنابراین یاری گرفتن از نماز، بدون خشوع، امری سخت و گران است. از سویی دیگر، ماه رمضان و روزهداری که سبب کاهش طغیانهای نفسِ انسان در برابر خداوند متعال میباشد، به صورت طبیعی روحیهی خشوع و تواضع و خداترسی را در افراد افزایش داده و از این طریق، فرصتی استثنایی برای بهرهی معنویِ هرچه بیشتر از نمازهای واجب و مستحب فراهم میآورد.
اما برای فهم بهتر اهمیت نماز و تأکیدات خداوند در این زمینه، کافیست تا با نگاهی به قرآن کریم، ارتباط میان نماز و فضایل اخلاقی و ایمانی را بیشتر بررسی کنیم. در این مجال، آیاتی را که درباره ارتباط نماز با شخصیتهای مختلف ایمانی و غیر ایمانی نازل شده است، ذکر مینماییم:
1. متقین:
الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ.[7]
آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.
2. مؤمنین:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلىَ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَُّونَ، الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُون.[8]
مؤمنان، همان کسانىاند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکّل مىکنند، همانان که نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ایشان روزى دادهایم انفاق مىکنند.
3. منافقین:
إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً.[9]
منافقان همواره با خدا نیرنگ مىکنند، و حال آنکه خدا کیفر دهنده نیرنگ آنان است. و هنگامى که به نماز مىایستند، با کسالت مىایستند، و همواره در برابر مردم ریاکارى مىکنند و خدا را جز اندکى به یاد نمىآورند.
4. اولیاء خدا:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون.[10]
سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابىطالباند] که همواره نماز را برپا مىدارند و در حالى که در رکوعند [به تهیدستان] زکات مىدهند.
5. انسانهای بیعقل:
وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُون.[11]
و چون براى نماز، ندا در مىدهید، آن را به مسخره و بازى مىگیرند. این کار زشتشان به سبب این است که آنان گروهى هستند که [در حقایق و معارف] اندیشه نمىکنند.
6. انسانهای مصلح:
وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ المُْصْلِحِین.[12]
و کسانى که به کتاب [آسمانى] چنگ مىزنند و نماز برپا داشتهاند [بدانند که] ما اجر درستکاران را تباه نخواهیم کرد.
7. مخبتین (انسانهای فروتن):
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکاً لِّیَذْکُرُواْ اسْمَ اللَّهِ عَلىَ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَاهُکمُْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُواْ وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ، الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابرِِینَ عَلىَ مَا أَصَابهَُمْ وَ الْمُقِیمِى الصَّلَوةِ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ.[13]
براى هر امّتى قربانگاهى قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر چهارپایانى که به آنان روزى دادهایم ببرند، و خداى شما معبود واحدى است در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیمشوندگان را. همانها که چون نام خدا برده مىشود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) مىگردد و شکیبایان در برابر مصیبتهایى که به آنان مىرسد و آنها که نماز را برپا مىدارند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىکنند.
8. محسنین (انسانهای نیکوکار)
هُدًى وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَ، الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُم بِالاَْخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ.[14]
[که] براى نیکوکاران رهنمود و رحمتى است، [همان] کسانى که نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند، و [هم] ایشانند که به آخرت یقین دارند.
9. متوکلین
فَمَا أُوتِیتُم مِّن شىَْءٍ فَمَتَاعُ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌْ وَ أَبْقَى لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ رَبهِِّمْ یَتَوَکلَُّون...... وَ الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبهِِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنهَُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ.[15]
و آنچه به شما داده شده، برخوردارى [و کالاى] زندگى دنیاست، و آنچه پیش خداست براى کسانى که گرویدهاند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پایدارتر است، ... و کسانى که [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا کردهاند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند.
البته واضح است که این صفات نیکو و این قرب به خداوند با سستی در نماز و بیقید بودن نسبت به نماز اتفاق نمیافتد، بلکه عبادتی میتواند فرد را در زمره متقین و متوکلین و امثال آن قرار دهد که برای انسان، مهم باشد. همانطور که خداوند متعال خود به این معنا اشاره فرموده و اعلام میکند:
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُون.[16]
پس واى بر نمازگزاران * آنان که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهلانگارند.
و اینگونه است که انسان مؤمنی که علاقه به رشد و تکامل و سیر إلی الله دارد، با اهمیت دادن و رعایت آداب نماز، تلاش خویش را برای رسیدن به فضائل ایمانی بذل مینماید.
نکته قابل توجه دیگر این است که در میان آیات قرآن کریم، چهار اثر برای عبادت مطرح شده است:
اثر اول: شکر
فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ، الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْف.[17]
پس باید خداوندِ این خانه را بپرستند، همان [خدایى] که در گرسنگى غذایشان داد، و از بیم [دشمن] آسودهخاطرشان کرد
اثر دوم: رشد
إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.[18]
یقیناً نماز از کارهاى زشت، و کارهاى ناپسند باز مىدارد.
اثر سوم: انس
أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِی.[19]
به خاطر یاد من، نماز را اقامه کن.
اثر چهارم: قرب
به دلیل سجده دار بودن آیه،[20] فقط معنای آن را ذکر مینماییم که فرمود:
سجده کن تا به خدا قرب پیدا کنى.[21]
البته باید گفت که انسان میتواند با نمازی که حائز شرایط باشد، به این ثمرات دست یابد. منظور از شرایط نماز، همان رعایت احکام نماز برای صحت نماز و اول وقت خواندن و به جماعت خواندن و غیره میباشد.
آری! سرنوشت زندگی دنیا و آخرتِ انسان وابسته به نماز است. خداوند متعال حتی یکی از راههای بازگشت و توبه به سوی خودش را نماز خواندن اعلام میکند و میفرماید:
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ.[22]
و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار که یقیناً نیکىها، بدىها را از میان مىبرند، این براى یادکنندگان تذکّر و یادى است.
البته خواندن نماز به جماعت نیز از اهمیت والایی برخوردار است. در اهمیّت نماز جماعت همین بس که در جبههى جنگ با دشمن، حتّى با یک رکعت هم برپا مىشود.
وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُم.[23]
و هنگامى که در [عرصه نبرد و خطر] میان آنان باشى، و براى آنان [به جماعت] اقامه نماز کنى، پس باید گروهى از رزمندگان در حالى که لازم است سلاحشان را برگیرند، همراهت به نماز ایستند، و چون سجده کردند [و رکعت دوم را بدون اتصال به جماعت به پایان بردند] باید [براى حفاظت از شما] پشتسرتان قرار گیرند. و آن گروه دیگر که [به خاطر مشغول بودن به حفاظت] نماز نخواندهاند بیایند و با تو نماز گذارند. و آنان باید [در حال نماز] از هوشیارى و احتیاط [نسبت به دشمن] غافل نباشند، و سلاحشان را با خود برگیرند.
البته نکته دیگری که از اهمیت بسیاری برخوردار است اقامه نماز در اول وقت است، همانگونه که خداوند میفرماید:
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتین.[24]
بر تمام نمازها و به خصوص نماز میانه [که بر اساس پارهاى از روایات، نماز ظهر است] محافظت و مراقبت کنید، و [در حال طاعت و عبادت] فروتنانه براى خدا بپا خیزید.
آیات بسیاری درباره نماز در قرآن کریم مطرح شده است که مجال بیان همه آنها در این مقال نیست ولی به همین مقدار نیز اهمیت نماز و اهتمام قرآن به اقامه آن مشخص میگردد.
رفتارسازی
ابوعثمان مىگوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم، او شاخه خشکى را گرفت و تکان داد، همه برگهایش فروریخت. آنگاه به من گفت: نمىپرسى چرا چنین کردم؟
گفتم: چرا این کار را کردى؟
در پاسخ گفت: یک وقت زیر درختى در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودم؛ حضرت شاخه خشک درخت را گرفت و تکان داد؛ تمام برگهایش فرو ریخت. سپس فرمود: سلمان! سوال نکردى چرا این کار را انجام دادم؟
گفتم: منظورتان از این کار چه بود؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وقتى که مسلمان وضویش را به خوبى گرفت، سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىریزد، همچنان که برگهاى این درخت فرو ریخت. سپس این آیه را تلاوت فرمود: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرین.[25] (و در دو طرف روز [اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبیها بدیها را از میان مىبرد. این براى پندگیرندگان، پندى است)
اولیاء خدا نسبت به نماز خود اینگونه نگاه میکنند و اینگونه مقید هستند، چنانچه در ماجرایی دیگر از حضرت امام خمینی (قدس سره) نقل شده است:
حجة الاسلام انصاری میگوید: امام (قدس سره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقتِ نماز، صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام (قدس سره) خوابیدهاند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سُرُم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.
چند دقیقهای از اذان گذشت و امام (قدس سره) چشمهایشان را باز کردند، گفتند: وقت شده؟ گفتم: بله. فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند: مگر به شما نگفتم. سپس امام (قدس سره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خواندهام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟[26]
پرورش احساس
و نیز از على (علیه السلام) نقل شده که مىفرماید: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد در انتظار نماز بودیم که مردى برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) من گناهى کردهام. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روى از او برگرداند، هنگامى که نماز تمام شد همان مرد برخاست و سخن اول را تکرار کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا با ما این نماز را انجام ندادى؟ و براى آن به خوبى وضو نگرفتى؟ عرض کرد: آرى، فرمود این کفاره گناه تو است![27]
و نیز از على (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: إِنَّمَا مَنْزِلَةُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ لِأُمَّتِی کَنَهَرٍ جَارٍ عَلَى بَابِ أَحَدِکُمْ فَمَا یَظُنُّ أَحَدُکُمْ لَوْ کَانَ فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِی ذَلِکَ النَّهَرِ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَ کَانَ یَبْقَى فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ فَکَذَلِکَ وَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ لِأُمَّتِی.
نمازهاى پنجگانه براى امت من همچون یک نهر آب جارى است که بر در خانه یکى از شما باشد، آیا گمان مىکنید اگر کثافتى در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند، آیا چیزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟ (مسلماً نه). همچنین است، بخدا سوگند، نمازهاى پنجگانه براى اُمتم.[28]
نماز نه تنها برای پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای اهمیت فراوانی بوده است، بلکه برای انبیاء گذشته نیز به تصریح قرآن کریم، فوقالعاده مهم بوده، تا آنجا که نقل شده است:
تفسیر (على بن ابراهیم) با اسناد به امام صادق (علیه السلام) مىنویسد: وقتى که حضرت ابراهیم (علیه السلام) در وادى شام فرود آمد و اسماعیل از هاجر متولّد شد، ساره بسیار غمگین شد، چون او داراى فرزندى نشده بود. به همین دلیل ابراهیم را در خصوص هاجر اذیّت مىکرد و او را غمناک مىنمود، ابراهیم (علیه السلام) از این مطلب به درگاه الهى شکایت نمود، لذا خداوند به او وحى نمود: باید اسماعیل و مادرش را از کنار او ببرى. ابراهیم گفت: پروردگارا آنها را به کجا ببرم؟ فرمود: به جانب حرم من، آنگاه جبرئیل (علیه السلام) به همراه بُراق نازل شد و هاجر و اسماعیل را حمل نمود و ابراهیم به هیچ موضع خوش آب و هوا و سرسبزى نمىرسید جز اینکه از جبرئیل مىپرسید، همین جاست؟
جبرئیل مىگفت: نه، از اینجا هم بگذر، تا وقتى که به مکّه رسیدند، جبرئیل به بُراق فرمان داد تا هاجر و اسماعیل را در موضع خانه خدا فرو آورد و ابراهیم به ساره قول داده بود که از مرکب پیاده نشود تا وقتى که به نزد او باز گردد. وقتى در آن محل فرود آمدند در آنجا یک تک درخت بود که هاجر رداى همراه خود را بر آن درخت افکند و آن را سایبان قرار داد و در زیر آن خود و کودکش آرام گرفتند.
وقتى ابراهیم قصد بازگشت نمود، هاجر به او گفت: اى ابراهیم ما را در جایى تنها مىگذارى که نه همنشین داریم، نه آبى و نه کشت و زرعى؟ ابراهیم (علیه السلام) فرمود: آن خدایى که به من دستور داده شما را در اینجا فرود آورم، شما را کفایت خواهد کرد. سپس از آنها روى برگرداند و خطاب به پروردگارش فرمود:
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُون.[29]
پروردگارا، من [یکى از] فرزندانم را در درّهاى بىکشت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزى ده، باشد که سپاسگزارى کنند.[30]
مناجات
الهی به این بنده فرصت بده
به توفیق بر نفس رخصت بده
الهی کمیلی ابوحمزهای
مرا با مناجات عادت بده
شب چارمی بازهم آمدم
خودت روز محشر شهادت بده
عوض کن مزاج مرا با دعا
به من حس سبز عبادت بده
سر سفرهات زاهدان سائلند
به این همنشینی سعادت بده
اگر اوج انسانیت بندگیست
به آزادی من اسارت بده
چه میخواهی از من، سر و دست و پا
بهایت چقدر است قیمت بده
تو که هر قدر داشتی دادهای
مرا با خودم آشتی دادهای
مرا عفو کن تا کمیلت شوم
ز خود بگذرم باب میلت شوم
نبینم خودم را خدایی شوم
شب چارمی کربلایی شوم
[2] محمد بن على بن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام ، ج2، ص: 20
[3] محمد بن زین الدین بن أبی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج1، ص: 322
[21] برگرفته از برنامه درسهایی از قرآن حجة الاسلام و المسلمین قرائتی سال 83
[26] روزنامه قدس - علی اکبر طحانیان
[27] تفسیر نمونه، ج9، ص: 268
[28]ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج9، ص: 268
[30] تفسیر القمی، ج1، ص: 60