بسم الله الرحمن الرحیم
انگیزه سازی
فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ.[1]
هر چه از قرآن میسّر مىشود بخوانید. [خدا] مىداند که به زودى در میانتان بیمارانى خواهند بود، و [عدّهاى] دیگر در زمین سفر مىکنند [و] در پى روزى خدا هستند، و [گروهى] دیگر در راه خدا پیکار مىنمایند. پس هر چه از [قرآن] میسّر شد تلاوت کنید.
خداوند متعال در آیه مذکور، مؤمنین را امر میفرماید که با وجود مشغلههای زندگی و بیماریها و مشکلات متعدد، اما به هر اندازه که میتوانید و برایتان میسر است قرآن را تلاوت نمایید.
ماه مبارک رمضان، به عنوان بهار قرآن لقب گرفته است. امام رضا (علیه السلام) میفرمایند:
«وَ أَکْثِرْ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْمُبَارَکِ مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ[2]؛ و در این ماه ماه مبارک (رمضان)، قرآن را بسیار قرائت کن.»
و در بیان بخشی از فضیلت قرائت قرآن در این ماه شریف میفرمایند:
«مَنْ قَرَأَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ کَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ[3]؛ هر آنکس که در ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را بخواند، همانند کسی است که در غیر این ماه، تمام قرآن را ختم کرده باشد.»
حضرت صادق (علیه السّلام) نیز در کلامی مفصل، در تشریح اجر و فضیلت کلیِّ تلاوت قرآن میفرمایند: هر که در حال جوانى قرآن بخواند و با ایمان هم باشد، قرآن با گوشت و خونش بیامیزد، و خداى (عز و جل) او را با فرشتگانِ پیغام برنده و نیکرفتارش رفیق کند، و قرآن براى او در روز قیامت پرده و مانعى از آتش باشد و گوید: بار پروردگارا هر کارگرى به مزد کار خویشتن رسیده جز کارگر من، پس گرامىترین عطاهاى خود را به او برسان، فرمود: پس خداى عزیز و جبار دو جامه از جامههاى بهشتى به او بپوشاند و بر سرش تاج کرامت نهاده شود، سپس به قرآن گفته شود: آیا ما تو را در باره این شخص خشنود کردیم؟ قرآن گوید: بار پروردگارا من برتر از این درباره او میل داشتم، پس نامه امان (از دوزخ را) به دست راستش دهند، و فرمان جاویدان ماندن در بهشت را در دست چپش گذارند و وارد بهشت گردد، پس به او گفته شود: بخوان (قرآن را) و یک درجه بالا برو، سپس به قرآن گویند: آیا آنچه تو خواستى به او رساندیم و تو را خشنود کردیم؟ گوید: آرى، حضرت فرمود: هر کس قرآن را بسیار بخواند و با اینکه حفظ آن (بر او) دشوار است آن را به ذهن خویش بسپارد خداى (عز و جل) دو بار پاداش آن را به او بدهد.[4]
ونیز در روایت وارد شده است از ابان تغلب، از امام صادق (علیه السّلام) که فرمود:
مردم چهار دستهاند، گفتم: قربانت، چه هستند؟ فرمود:
1- مردى که ایمانش داده و قرآنش ندادند. 2- مردى که قرآنش داده و ایمانش ندادند.
3- مردى که قرآنش داده و ایمانش هم دادند. 4- مردى که نه قرآن به او داده شده و نه ایمان.
گوید: گفتم: قربانت، حال آنها را برایم شرح کن، فرمود:
آنکه ایمان داده شده و قرآن نمىداند، چون میوه خرما است که شیرین است و بو ندارد و اما آنکه قرآن مىداند و ایمان ندارد چون شاخه درخت آس[5] است که خوشبو است و تلخ مزّه میباشد و اما آنکه هم قرآن به او داده شده و هم ایمان، چون ترنج است که خوشبو و خوش مزّه است و اما آنکه نه ایمان به او داده شده و نه قرآن، چون حنظل است (هندوانه ابو جهل) و تلخ است و بو ندارد.[6]
از حفص گوید: از امام کاظم (علیه السّلام) شنیدم به مردى مىفرمود: تو دوست دارى در دنیا بمانى؟ در پاسخ گفت: آرى، فرمود: براى چه؟ جواب گفت: براى خواندن (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)، و امام (علیه السّلام) چیزى نگفت: و پس از ساعتى فرمود: اى حفص! هر که از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب نداند، در قبرش به او یاد دهند تا خدا به وسیله آن درجهاش را بالا برد، زیرا درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، به او گفته شود: بخوان و بالا برو و مىخواند و بالا مىرود، حفص گوید: من احدى را ندیدم بر خود بترسد چون موسى بن جعفر (علیهما السّلام) ، و احدى را ندیدم از آن حضرت امیدوارتر باشد و قرآن خواندنش با ناله بود، و چون قرآن مىخواند گویا با کسى سخن مىگفت.[7]
اقناع اندیشه
در قرآن کریم و روایات اهلبیت عصمت (علیهم السلام) بر قرائت قرآن تأکید فراوانی شده است، تا جایی که اباصلت از امام رضا (علیه السّلام) سؤال میکند:
قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه السّلام) مَا تَقُولُ فِی الْقُرْآنِ فَقَالَ کَلَامُ اللَّهِ لَا تَتَجَاوَزُوهُ وَ لَا تَطْلُبُوا الْهُدَى فِی غَیْرِهِ فَتَضِلُّوا.[8]
به امام رضا (علیه السّلام) گفتم: در مورد قرآن چه میفرمایید؟ پس حضرت فرمودند: قرآن کلام خداست از آن نگذرید و در غیر آن هدایت مجوئید که اگر در غیر قرآن به دنبال هدایت باشید گمراه میشوید.
و نیز وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ قِرَاءَةُ الْقُرْآن.[9]
با فضیلتترین عبادت، خواندن قرآن است.
اما نکته مهم در این زمینه این است که تلاوت قرآن چه شرایط و آدابی دارد تا انسان بتواند با رعایت این آداب از این کلام خداوند بهره ببرد. چه اینکه بدون رعایت آداب، بهرهاش اندک خواهد بود.
همچنین نشانه ایمان به قرآن، ادای حق تلاوت و رعایت آداب آن است، چنانچه قرآن کریم میفرماید:
ألَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ.[10]
برای فهمیدن آداب تلاوت قرآن، ابتدا به سراغ خود قرآن میرویم تا ببینیم خداوند متعال چه آدابی را صراحتاً بیان میفرماید:
1. این است که انسان با طهارت و با وضو باشد. در اینباره قرآن میفرماید:
لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ.[11]
جز پاکشدگان بر آن دست نزنند و دست نیابند.
2. استعاذه نمودن (البته مخاطب این آیه علماء هستند.)
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم.[12]
پس چون قرآن مىخوانى از شیطانِ مطرود به خدا پناه ببر.
3. با آرامش و تأنّی قرآن بخوانیم که در اصطلاح همان ترتیل خوانی قرآن کریم است.
وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلا.[13]
قرآن را شمرده شمرده بخوان.
4. تدبر نمودن در آیات قرآن.
کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ.[14]
[این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کردهایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند.
5. تلاوت در آخر شب.
لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ.[15]
[ولى همه آنان] یکسان نیستند. از میان اهل کتاب، گروهى درستکردارند که آیات الهى را در دل شب مىخوانند و سر به سجده مىنهند.
در همین رابطه امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
إِنَ الْقُرْآنَ لَا یُقْرَأُ هَذْرَمَةً وَ لَکِنْ یُرَتَّلُ تَرْتِیلًا فَإِذَا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فِیهَا ذِکْرُ الْجَنَّةِ فَقِفْ عِنْدَهَا وَ سَلِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ وَ إِذَا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فِیهَا ذِکْرُ النَّارِ فَقِفْ عِنْدَهَا وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ النَّار.[16]
هر آینه قرآن با سرعت و شتاب خوانده نشود، و باید هموار و شمرده و با آهنگ خوش خوانده شود، و هر گاه به آیهاى که در آن نام بهشت برده شده است گذر کنى آنجا مکث کرده، و از خداى (عز و جل) بهشت را بخواه، و چون به آیهاى که در آن ذکر دوزخ است گذر کنى نزد آن نیز توقف کن و از دوزخ به خدا پناه ببر.
همچنین در زمینه آداب تلاوت قرآن، امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
فِی قَوْلِهِ تَعَالَى الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ[17] قَالَ یُرَتِّلُونَ آیَاتِهِ وَ یَتَفَهَّمُونَ مَعَانِیَهُ وَ یَعْمَلُونَ بِأَحْکَامِهِ وَ یَرْجُونَ وَعْدَهُ وَ یَخْشَوْنَ عَذَابَهُ وَ یَتَمَثَّلُونَ قِصَصَهُ وَ یَعْتَبِرُونَ أَمْثَالَهُ وَ یَأْتُونَ أَوَامِرَهُ وَ یَجْتَنِبُونَ نَوَاهِیَهُ مَا هُوَ وَ اللَّهِ بِحِفْظِ آیَاتِهِ وَ سَرْدِ حُرُوفِهِ وَ تِلَاوَةِ سُوَرِهِ وَ دَرْسِ أَعْشَارِهِ وَ أَخْمَاسِهِ حَفِظُوا حُرُوفَهُ وَ أَضَاعُوا حُدُودَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ تَدَبُّرُ آیَاتِهِ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِه.[18]
درباره آیه (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ) فرمودند: مراد این است که آیات آن را صحیح مىخوانند و مراعات وقف و وصل و سایر آداب قراءت را مىنمایند. و در معانى آن دقّت مىکنند و به احکام آن عمل مىکنند. و به وعدههاى آن امیدوارند و از وعیدهاى آن مىترسند. از قصّههاى آن عبرت مىگیرند. و به آنچه امر شده در آن، مىپذیرند و از آنچه نهى شده در آن باز مىایستند. و به خدا قسم، مراد حفظ آیات آن و قرائت حروف آن نیست و خواندن سورههاى آن و حفظ کردن ده قسمت و پنج قسمت آن منظور نیست؛ حروف آن را حفظ مىکنند و حدود آن را ضایع مىکنند. و جز این نیست که مراد تدبّر در آیات آن است و عمل کردن به احکام آن.
بر اساس این روایات، رعایت آداب قرائت قرآن و تلاش برای عمل به آیات آن ضروری به نظر میرسد وگرنه نهتنها خواندن قرآن سودی نمیبخشد بلکه ممکن است باعث دوری از رحمت خداوند گردد، چنانچه وجود مقدس رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
رُبَّ تَالِی الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُه.[19]
چه بسا کسی تلاوت قرآن کند درحالی که قرآن او را لعنت میکند.
پس برای درک فضائل و ثوابها و درجاتی که برای تلاوت قرآن در آیات و روایات مطرح شده است، چارهای جز مراعات آداب تلاوت قرآن و سعی در انجام فرامین آن نیست.
رفتارسازی
حضرت باقر (علیه السّلام) فرمود: که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده: هر کس در یک شب ده آیه از قرآن بخواند از غافلین نوشته نشود، و هر کس پنجاه آیه بخواند در زمره ذاکرین نوشته شود و هر کس صد آیه بخواند در زمره قانتین (آنها که اطاعتی خاضعانه دارند) نوشته شود، و هر که دویست آیه بخواند از خاشعین (آنها که اظهار فروتنی و حقپذیری میکنند) نوشته شود، و هر که سیصد آیه بخواند از فائزین (آنها که به خیر و نعمت رسیدهاند) نوشته شود، و هر که پانصد آیه بخواند از جمله مجتهدین (آنها که تمام توان خود را به کار بستهاند) نوشته شود، و هر که هزار آیه بخواند براى او (ثواب انفاق) یک قنطار از طلا نوشته شود و قنطار پانزده هزار مثقال طلا است، که هر مثقالى بیست و چهار قیراط است که کوچکترین آنها به اندازه کوه اُحُد و بزرگترین آنها به اندازه آنچه میان زمین و آسمان است.[20]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: قرآن را بیاموزید زیرا قرآن در روز قیامت نزد خواننده خود آید به صورت جوانى زیبا و رنگ پریده. قرآن به او مىگوید: منم که شب تو را بىخواب کردم و روزهاى گرم تو را به تشنگى کشیدم و آب دهانت را خشک کردم و اشکت را روان ساختم، هر جا بروى با تو مىآیم و هر تاجرى در پس تجارت خود به انتظار سود است و امروزه من به سود تو در پس تجارت هر تاجرى هستم و به زودى کرامت خداى (عز و جل) به تو مىرسد، مژده بگیر و تاجى برایش آورند و بر سرش نهند و برگ امان به دستش دهند و بهشتِ جاوید، او را مکان باشد و دو جامه بهشتى به او پوشند، سپس به او گفته شود: بخوان و بالا برو و هر آنچه آیهاى خواند، درجهاى برآید و به پدر و مادر او هم اگر مؤمن باشند دو جامه پوشند و به آنها گویند: این مزد این است که قرآن به او آموختید.[21]
در داستان دیگری نیز کرامات قرآن را میبینیم.
وقتى که سعد بن معاذ (رییس قبیله اوس و از اصحاب بزرگ رسول خدا) از دنیا رفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر جنازه او نماز خواند، و فرمود: هفتاد هزار فرشته که جبرئیل نیز همراهشان بود، آمدند و بر جنازه سعد نماز خواندند. من به جبرئیل گفتم: سعد به چه علت داراى این مقام شد که شما همراه آن همه فرشته آمدید و بر جنازهاش نماز خواندید؟
جبرئیل در پاسخ فرمود: بقرائته قل هو الله احد، قائماً و قاعداً و راکباً و ماشیاً و ذاهباً و جائیاً
به خاطر اینکه او، سوره توحید (قل هو الله احد) را در همه حال، به صورت ایستاده، نشسته، سواره، پیاده، و به هنگام رفت و برگشت مىخواند.[22]
پرورش احساس
در بسیاری موارد، شنیدن آیاتی از قرآن کریم، تأثیری شگرف و عمیق بر دل و جان مردم عادی و یا حتی انسانهای گنهکار گذاشته و آنان را متوجه به آستان ربوبی نموده است. به عنوان نمونه، مرحوم ملا احمد نراقى در کتاب شریف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبهى واقعى، داستان شگفتآور زیر را نقل مىکند:
«شَعْوانه» زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه و بىتوجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر این که شَعْوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مىشد. او در آن مجالس آوازهخوانى مىکرد، مىرقصید و بزم آلودگان را گرم مىکرد. شعوانه را در این امور عدّهاى از دختران و زنان همراهى مىکردند.
روزى براى رفتن به مجلس بدکاران، با تعدادى از همکارانش از کوچهاى مىگذشت. شنید از خانهاى ناله و افغان بلند است. با تعجب گفت: چه خبر است؟ یکى از همکارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بیاورد؛ برنگشت. سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندک مدّتى بازگشت و گفت: اى خاتون، این ناله و ماتمِ بدکاران و فریاد و نعرهى گنهکاران است!
شعوانه گفت: بهتر این است که خود بروم و از آن مجلس خبر بگیرم.
نزدیک مجلس آمد؛ مشاهده کرد واعظى براى مردم سخن مىگوید: سخنش به این آیه رسیده بود:
(إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً * وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً)[23]
زمانى که آتش دوزخ، تکذیب کنندگان قیامت را از مکانى دور ببیند، خروش و فریاد جهنم را از دور به گوش خود مىشنوند، و چون آن تبهکاران را در زنجیر بسته به محل تنگى از جهنم دراندازند، در آن حال فریاد واویلا از دل برکشند!
شعوانه چون این آیه را شنید و با قلب و جان به مفهوم آن توجه کرد، عربدهاى کشید و گفت: اى گوینده! من یکى از گنهکارانم، من نامه سیاهم، من شرمنده و خجالتزدهام، آیا اگر توبه کنم، توبهام در پیشگاه حق مورد پذیرش است؟ واعظ گفت: آرى، گناهت قابل بخشش است، گرچه به اندازهى شعوانه باشد! گفت: واى بر من که خود من شعوانه هستم. مرا چه اندازه آلودگى است که گنهکار را به من مثل مىزنند، اى واعظ! از این پس گناه نکنم و دامن آلوده نسازم و به مجلس اهل گناه قدم نگذارم. واعظ گفت: خداوند هم نسبت به تو ارحم الراحمین است.
شعوانه به حقیقت توبه کرد، اهل عبادت و بندگى شد، گوشت روییده از گناه در بدنش آب شد، دلش گداخت، سینهاش سوخت، ناله و فریادش به نهایت رسید، در خود نگریست و گفت: آه! این دنیاى من است، آخرتم چه خواهد شد؟ در درونش صدایى احساس کرد: ملازم درگاه باش تا ببینى در آخرت چه مىبینى.[24]
آری! رحمت خداوند برای همه بندگان گسترده شده است و خداوند مهربان، همه بندگان را میپذیرد. اما میتوان گفت که ماه رمضان فرصتی بیبدیل است که سفره رحمت الهی به صورت خاص پهن شده است و بندگان خداوند میتوانند با توجه به قرآن و تلاوت بیش از پیش این کتاب الهی لوازم صعود خود را به مقام قرب خداوند متعال فراهم نمایند.
مناجات
آنچه امید دهد توبه من را این است
پای العفو من از رحمت حق تضمین است
من اگر بر سر این سفره طمعکار شدم
علت این بود که مهمانیتان رنگین است
میزبان، سفره برای دل مهمان چیده
میهمان گر ننشیند سر آن توهین است
تا که بیمار به لب آه کشد قبل همه
این طبیب است که آماده سر بالین است
به منِ درد کشیده مده دارو آخر
بیشتر، ناز طبیبانه مرا تسکین است
در سحر فیض عجیبی است که از برکت آن
چشم از خانه گریزان، سحر حق بین است
هر که گوید سخنی لحظه افطار ولی
دم افطار فقط ذکر حسین شیرین است
رمضان ماه حسین است خدا میداند
ربناهای مرا ذکر حسین آمین است
حاجت هر که در این ماه بُود حج اما
دل ما را طلب کرب و بلا تسکین است
[2] الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام، ص 207
[3] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثة، ص 97
[4] محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 603
[5] آس درختی است که در بهشت نیز کاشته شده. عصای حضرت موسی (علیه السلام) از شاخهی آن درخت بهشتی بود و آن را جبرائیل (علیه السلام) برای او آورد. آس، درختی است بلندتر از انار، دارای گل و برگی معطر، و تخمش سیاه است. در مناهی رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از خلال کردن با چوب آن نهی شده است. (معارف و معاریف، جلد 1، صفحه 80)
[6] محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 604
[7] محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 606
[8] محمد بن علی بن بابویه، الأمالی، النص، ص: 546
[9] محمد بن حسن شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج6، ص: 191
[16] محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 617
[18]مسعود بن عیسی ورام بن ابی فراس، مجموعة ورام، ج2، ص: 236
[19] محمد بن محمد شعیری، جامع الأخبار، ص: 48
[20] محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 612
[21]محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 603
[22] محمد بن یعقوب کلینی ،الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 622
[24] ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص445