بسم الله الرحمن الرحیم
انگیزه سازی
در حدیثی منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده:
الْمَسَاجِدُ بُیُوتُ الْمُتَّقِین[1]
مساجد خانهی پرهیزکاران است.
در طول تاریخ اسلام، موارد معدودی را شاهد هستیم که حکومتی الهی در رأس امور قرار گرفته و مؤمنینِ پرهیزکار، در سایه آن حکومت به عبادت و ترویج آئین الهی پرداختهاند.
همانطور که در منابع تاریخی به این مطلب اشاره شده، یکی از اولین کارهایی که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از هجرت به مدینه انجام دادند، ساخت مسجدی به عنوان محل عبادت و قرارگاه سیاسی و مرکز حکومت اسلامی بوده است. پس از آن نیز در طول سالهای حضور ایشان در مدینه، مساجد به عنوان مرکز اجتماع مسلمین برای دریافت دستورات اجتماعی و سیاسی پیامبر و محلی برای رایزنی و مشاوره درمورد امور مهمی مانند جنگها بوده است.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز در دوره حکومت خود، هنگامی که وارد شهر کوفه شدند، به قصری که سالهای پیش از آن به عنوان دارالحکومه در آنجا تأسیس شده بود، نرفتند و محل استقرار حکومت خویش را در مسجد کوفه قرار دادند.
مسجد کوفه، از عصر خلافت علی (علیه السلام) خاطرات تلخ و شیرین فراوان به همراه دارد؛ شاهد نیایشها و عبادتها و تهجّدهای شبانه علی (علیه السلام) بوده است؛ از خطابههای فصیح و بلیغش و از شِکوِهها و نالههای جان سوزش خاطرهها دارد. جهاد و انفاق و اطعام در راه خدا و قضاوتهای حکیمانهاش را هرگز فراموش نمیکند و از همه مهمتر، آنگاه که ابن ملجم، آن شقیترین انسانها فرق نازنینش را شکافت و محراب مسجد کوفه از خون سرخش رنگین شد و ندای «فزت و رب الکعبه»اش به ملکوت رسید، این مسجد کوفه بود که ملکوتیان و عرشیان، ندبه کنان به سوی آن توجه کردند و ندای «تَهَدَّمَت وَ اللهِ أرکانُ الهُدَی»[2] سر دادند.
مطابق روایاتی که در منابع شیعی نقل شده، مرکز حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز در شهر کوفه و مساجد اصلی آن خواهد بود. همانطور که در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در کتاب بحار الأنوار به این أمر اشاره شده.
قَالَ الْمُفَضَّلُ قُلْتُ یَا سَیِّدِی فَأَیْنَ تَکُونُ دَارُ الْمَهْدِیِّ وَ مُجْتَمَعُ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ دَارُ مُلْکِهِ الْکُوفَةُ وَ مَجْلِسُ حُکْمِهِ جَامِعُهَا وَ بَیْتُ مَالِهِ وَ مَقْسَمُ غَنَائِمِ الْمُسْلِمِینَ مَسْجِدُ السَّهْلَة.[3]
مفضل میگوید خطاب به مولایم امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آقای من، (پس از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)) محل سکونت مهدی و محل اجتماع مؤمنین در کجا خواهد بود؟ امام فرمودند: مرکز حکومتش کوفه است و محل حکمرانی او مسجد جامع کوفه خواهد بود و محل بیت المال و تقسیم غنائم مسلمانان در مسجد سهله خواهد بود.
بنابر این در نگاه اهل بیت (علیهم السلام)، مسجد نقشی پررنگ در ارتباط حاکمان دینی با مردم داشته و در زمان حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز خواهد داشت. اما نوع پیوند و ارتباط میان حکومت اسلامی با مردم، موضوعی است که در زمان امامان معصوم بارها مورد بحث قرار گرفته و ما نیز در این مجال، به مختصری از آن مطالب اشاره میکنیم.
اقناع اندیشه
در حوزه سیاست و امور دولتی و حکومتی، اکثریت اندیشمندان معتقدند که در هر جامعهای به ناچار باید حکومتی وجود داشته باشد، تا امور مردم به سامان برسد.
امامان معصوم (علیهم السلام) نیز تصریح کردهاند که نیاز مردم به حاکم، یک نیاز ضروری میباشد، و صد البته نوع حکومت و آیینی که حاکم بر طبق آن مردم را اداره میکند، در سعادت دنیوی و اُخروی جامعه تأثیر دارد. در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اینچنین آمده است:
فَإِذَا کَانَ عَلَیْکُمْ إِمَامٌ یَعْدِلُ فِی الرَّعِیَّةِ وَ یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّةِ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا فَإِنَّ النَّاسَ لَا یُصْلِحُهُمْ إِلَّا إِمَامٌ بَرٌّ أَوْ فَاجِرٌ فَإِنْ کَانَ بَرّاً فَلِلرَّاعِی وَ الرَّعِیَّةِ وَ إِنْ کَانَ فَاجِراً عَبَدَ الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ فِیهَا وَ عَمِلَ فِیهَا الْفَاجِرُ إِلَى أَجَلِهِ.[4]
«پس هر زمان که حاکمی بر شما حکومت میکرد که در امور رعیت به عدالت و انصاف رفتار کرده و (اموال) را به صورت مساوی میان همه تقسیم مینمود، دستوراتش را پذیرفته و از او اطاعت نمایید، چرا که امور مردم جز با وجود یک حاکم به سامان نمیرسد، خواه حاکمی مؤمن و نیکو یا حاکمی گناهکار. پس اگر حاکم، مؤمن و نیکو باشد، به نفع خودش و تمام مردم است و اگر گناهکار باشد، انسان مؤمن در حکومت او پروردگارش را پرستش کرده و افراد بد سیرت نیز تا زمانی که أجلشان فرا رسد، به کار (بد) خود ادامه خواهند داد.»
گرچه برخی علمای اهل سنت برداشتی اشتباه از روایاتی به این شکل داشته و اطاعت از هر حاکمِ فاسق و ظالمی را واجب دانستهاند، اما اهل بیت عصمت (علیهم السلام) این معنا را نپذیرفته و در مواردی که اسلام و جامعه اسلامی را در خطر دیدهاند، برای امر به معروف و نهی از منکر و برای اصلاح امت اسلامی، به مانند سرور و سالار شهیدان، امام حسین (علیه السلام)، در مقابل حاکم فاسق دست به قیام زدهاند.
اما در حال حاضر که در کشور ما، حکومتی با محوریت اسلام و بر اساس اصول مذهب شیعه تأسیس شده و رهبری مؤمن و نیکوکار در رأس امور قرار گرفته، قطعاً رابطهی میان دولت و مردم، از حد رابطهای تحملآمیز و یک نوع زندگی صرفاً مسالمتآمیز فراتر رفته و باید مردم و دولت، با نوعی دلسوزی و خیرخواهی برای یکدیگر، با هم تعامل داشته باشند تا بخشی از آرزوی مؤمنین در ترویج اسلام ناب در سراسر جهان محقق شود.
امام علی (علیه السلام) در زمان حکومت خویش، خطاب به مردم میفرمایند:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْ تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم.[5]
«ای مردم، مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقّی؛ اما حق شما بر من آن است که خیرخواهی از شما را دریغ ندارم و سهمی را که از بیت المال دارید، کامل در اختیارتان بگذارم و شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید. امّا حق من بر شما این است که به بیعت وفا کنید و در نهان و آشکارا حقّ خیرخواهی نسبت به من را ادا کنید. هر گاه شما را فرا بخوانم بیایید و چون فرمان دهم بپذیرید و انجام دهید.»
و همچنین در حدیثی دیگر به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درمورد اطاعت از حاکم و پیشوای الهی آمده است:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) مَا نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى وَلِیٍّ لَهُ یُجْهِدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِإِمَامِهِ وَ النَّصِیحَةِ إِلَّا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى.[6]
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: خداوند متعال به سوی دوستش که تمام تلاش و توانش را در راه اطاعت از پیشوای خود و خیرخواهی و نصیحت او به کار بسته، نظر نمیافکند مگر در حالی که او در (مقام) رفیق أعلی و همراه با ما (اهل بیت) باشد.
و در حدیثی دیگر به نقل از شیخ طوسی آمده:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم): الدِّینِ نَصِیحَةٌ. قِیلَ: لِمَنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِکِتَابِهِ، وَ لِلْأَئِمَّةِ فِی الدِّینِ، وَ لِجَمَاعَةِ الْمُسْلِمِینَ.[7]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دین همان نصیحت و خیرخواهی است. پرسیده شد: خیرخواهی برای چه کسی، ای رسول خدا؟ فرمودند: برای خدا و پیامبرش و کتابش و برای پیشوایان دینی و برای جماعت مسلمانان.
و همچنین در کلامی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میخوانیم:
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): لَا تَخْتَانُوا وُلَاتَکُمْ وَ لَا تَغُشُّوا هُدَاتَکُمْ وَ لَا تَجْهَلُوا أَئِمَّتَکُمْ وَ لَا تَصَدَّعُوا عَنْ حَبْلِکُمْ فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ عَلَى هَذَا فَلْیَکُنْ تَأْسِیسُ أُمُورِکُم.[8]
علی (علیه السلام) فرمودند: به والیان خود خیانت مورزید و به رهبران خود نیرنگ نزنید و پیشوایان خود را نادان نخوانید و از رشته پیوند خود (با جماعت مسلمین) دست نکشید که مبادا سست شده و شوکت شما از بین برود، و باید پایهی کارهایتان بر این مبنا باشد.
بر طبق این روایات، هم مردم و هم حاکمان مسلمان، وظیفه نصیحت یکدیگر را بر عهده دارند، همانطور که به تصریح قرآن کریم، پیامبران الهی نیز نصیحت کنندهی قوم خودشان بودند.
آنچنان که در قرآن از زبان حضرت نوح (علیه السلام) میگوید:
«أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنْصَحُ لَکُمْ»[9] (پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و اندرزتان میدهم.)
و به نقل از حضرت هود (علیه السلام) میگوید:
«أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمین»[10] (پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و برای شما خیرخواهی امینم.)
حال با تأمل در مفاد واژه «نصیحت» و بررسی موارد کاربرد آن، به این نکات دست مییابیم:
1- قوام نصیحت، به وجود انگیزههای خیرخواهانه در آن است، و همین انگیزههای مثبت، به نصیحت ارزش و قداست میبخشد. در واژههای دیگری مثل «انتقاد»، انگیزهها و نیتها، چندان دخالتی ندارند، به این معنا که انتقاد ممکن است با انگیزه مثبت همراه باشد و یا با انگیزه منفی. لذا «انتقاد» همیشه و در همه موارد، عمل با ارزشی به حساب نمیآید، برخلاف نصیحت، که کلمه «نصح» به معنای خلوص، در مقابل «غش» به معنای فریب و دورویی قرار دارد. بنابراین کاری میتواند زیبنده عنوان نصیحت باشد که از کمال خیرخواهی و سوز دل برخاسته و از آلودگیهای گوناگون پاک باشد و هیچ انگیزهای جز خیر و مصلحت در آن دخالت نداشته باشد.
2- نصیحت، شعاع وسیعی دارد و هرگونه گفتار و کردار خیرخواهانه را در بر میگیرد؛ اعم از ارشاد به مصالح دینی و دنیوی، تعلیم در صورت جهل، تنبیه در صورت غفلت، دفاع درصورت عجز و ناتوانی، جلوگیری از لغزش و سقوط، کمک به اصلاح و غیره.
3- خیرخواهی و نصحیت، زبان خاصی نمیشناسد و ناصح بر اساس تشخیص خود و در جهت خیر و مصالح فردِ مورد نصیحت تلاش میکند؛ گاه با انتقاد پنهانی و گاه با انتقاد آشکار؛ گاه با زبان تعریف و تمجید و گاه به صورت موعظه و گاه جدال احسن؛ گاهی نیز تأیید و تکمیل و گاهی تذکرِ عیب و تلاش برای رفع آن.
در مقابل نیز، باید از این خیرخواهی به بهترین شکل استقبال کرده و از آن بهره جست، چرا که قطعاً شیطان سعی در جلوگیری از ایجاد چنین رابطه محکم و خیرخواهانهای در میان مردم و حکومتهای اسلامی و الهی خواهد داشت. أمیر المؤمنین در اشاره به این مطلب، خطاب به معاویه توصیه میفرمایند:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ثَبَّطَکَ عَنْ أَنْ تُرَاجِعَ أَحْسَنَ أُمُورِکَ وَ تَأْذَنَ لِمَقَالِ نَصِیحَتِک.[11]
و بدان که گاهی شیطان نمیگذارد که تو به نیکوترین کارهایت بپردازی و اندرزی را که به سود توست بشنوی.
پرورش احساس
در شرایط و دورانی که دشمنان قسم خورده اسلام و خصوصاً آمریکای جنایتکار، با تمام توان به مقابله و تهاجم فرهنگی و اقتصادی بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران دست زدهاند، و سعی بر آن دارند تا با ایجاد فشار مضاعف بر ملت مؤمن و مسلمان ایران، آنها را از انقلاب و اهداف الهیِ خود ناامید و مأیوس سازند، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، که همیشه با تدبیر خود مردم را در مسیر صحیح مقابله با ترفندهای دشمن راهنمایی کردهاند، در نوروز سال جدید، با نامگذاری این سال به عنوان سال همدلی و همزبانی دولت و ملت، مسیری جدید در خنثی سازی حیلههای دشمنان بر روی ملت گشودند.
در ادامه بخشهایی از پیام نوروزی ایشان را ذکر میکنیم:
«آنچه در این ساعت مایلم به ملّت عزیزمان عرض کنم، این است که این ظرفیّت عظیم و مهم (برای ملت ایران) دستیافتنی است ولی شروطی دارد؛ یکی از مهمترین شروط، عبارت است از همکاریهای صمیمانه میان ملّت و دولت؛ اگر این همکاری صمیمانه از دو سو شکل بگیرد، یقیناً همهی آنچه را که جزو آرزوهای ما است، دستیافتنی است و آثار آن را مردم عزیزمان به چشم خواهند دید.
دولت، کارگزار ملّت است؛ و ملّت، کارفرمای دولت است. هرچه بین ملّت و دولت صمیمیّت بیشتر و همکاری بیشتر و همدلی بیشتری باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت. باید به یکدیگر اعتماد کنند؛ هم دولت، ملّت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّیّت و تواناییهای ملّت را به درستی بپذیرد، هم ملّت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند. لذا به نظر من امسال را باید سال همکاریهای گستردهی دولت و ملّت دانست؛ من این شعار را برای امسال انتخاب کردم: «دولت و ملّت، همدلی و همزبانی»
امیدواریم این شعار در عمل تحقّق پیدا کند و هر دو کفّهی این شعار، یعنی ملّت عزیزمان، ملّت بزرگمان، ملّت با همّت و با شجاعتمان، ملّت بصیر و دانایمان، و همچنین دولت خدمتگزار بتوانند به این شعار به معنای حقیقی کلمه عمل بکنند و آثار و نتایج آن را ببینند.»[12]
رفتارسازی
مسجد به عنوان بنایی الهی و محل اجتماع مؤمنین برای عبادت و توجه به مسائل مهم فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، مکانی ایدهآل برای دعوت از مسئولین و نمایندگان بخشهای مختلف دولت و حکومت میباشد تا با حضور مستقیم در میان مردم و شنیدن مشکلات و درد دل آنها، پاسخگوی شبهات ایجاد شده در ذهن آنها باشند و از این طریق فرصتی جدید برای نصیحت دو طرفه و اصلاح امور کشور و آگاهی بخشی ایجاد نمایند، تا هر چه بیشتر همدلی و همزبانی میان این دو ستون جامعه اسلامی ایجاد شود.
طبیعتاً وظیفه مردم و ملت در خصوص دولت آن است که از روی خیرخواهی و نگاه همراهی و همیاری، به کارها و حرفهای مسئولین دولتی نگاه کرده و در هنگام انتقاد، از لحن تند و نیت سوء پرهیز نمایند و سعی نمایند با درک مصالح عمومی جامعه، فقط منافع شخصی خود را در نظر نگیرند و در مواردی که علم و اطلاعات کافی در حوزهای ندارند، نسبت به آن موضوع اظهار نظر نکنند.
در مقابل نیز مسئولین موظفند خود را حقیقتاً خادم مردم و خصوصاً مستضعفین ببینند و با نهایت تواضع و اخلاق نیکو با آنها برخورد کرده و صحبتهای آنان را بشنوند و در مواردی که احیاناً خطا و کوتاهی صورت گرفته، از مردم عذرخواهی کرده و خطای خود را بپذیرند.
امید است که با برنامهریزی اهالی مسجد برای دعوت از مسئولین، و همراهی نمایندگان دولت، در سال جدید شاهد رشد همدلی و همراهی سیاسی میان مردم و مسئولین نظام اسلامی باشیم، تا دشمن نتواند از طریق ایجاد شکاف و نارضایتی میان این دو بخش از جمهوری اسلامی ایران، خطری را متوجه آن سازد. انشاء الله.
[1] حسین بن محمد تقی (محدث نوری)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 362
[2] محمد باقر بن محمد تقی (علامه مجلسی)، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 42، ص 282
[3] محمد باقر بن محمد تقی (علامه مجلسی)، بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 53، ص 11
[4] ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال (الثقفی)، الغارات (ط – القدیمة)، ج 2، ص 438
[6] محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی (ط – اسلامیة)، ج 1، ص 404
[7] محمد بن حسن (الطوسی)، الأمالی (للطوسی)، النص، ص 84
[8] محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی (ط – اسلامیة)، ج 1، ص 405
[11] نهج البلاغه، نامه 73
[12] برگرفته از متن پیام نوروزی رهبر به مناسبت آغاز سال 1394 در سایت Khamenei.ir