این نکته قابل انکار نیست که مسجد با روحانی آن شناخته میشود، و به نوعی روحانی با مسجد گره خورده است به طوری که این دو واژه با هم به ذهن میآیند؛ و گاهی نیز مسجد به نام روحانی و عالمی که در آنجا نماز میخواند شناخته میشود. مانند مسجد آقای بهجت در قم یا ... پس نقش روحانی برای جذب جوانان به مسجد ضروری است و هر چه روحانی بتواند جایگاه خود را در بین جوانان و مردم باز کند، موجبات جذب آنها را به مسجد فراهم کرده است، به همین دلیل در این نوشتار برآنیم تا به آسیب شناسی نقش ائمه جماعات در جذب جوانان به مسجد بپردازیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
این نکته قابل انکار نیست که مسجد با روحانی آن شناخته میشود، و به نوعی روحانی با مسجد گره خورده است به طوری که این دو واژه با هم به ذهن میآیند؛ و گاهی نیز مسجد به نام روحانی و عالمی که در آنجا نماز میخواند شناخته میشود. مانند مسجد آقای بهجت در قم یا ... پس نقش روحانی برای جذب جوانان به مسجد ضروری است و هر چه روحانی بتواند جایگاه خود را در بین جوانان و مردم باز کند، موجبات جذب آنها را به مسجد فراهم کرده است، به همین دلیل در این نوشتار برآنیم تا به آسیب شناسی نقش ائمه جماعات در جذب جوانان به مسجد بپردازیم.
رعایت بعضی از نکات برای جذب بهتر جوانان به مسجد ضروری است که در ادامه به بیان آنها میپردازیم:
پاسخ به مسائل دینی جوانان:
اگر روحانی به لحاظ علمی توان پاسخ به سوالات جوانان را داشته، و عطش آنها را برای رسیدن به جواب مناسب، برطرف نماید جایگاه ویژهای در نزد جوانان خواهد یافت و جوانان هم اعتماد خاصی به این روحانی پیدا کرده و این باعث جذب آنها به مسجد میشود. این مهم در زمان اهل بیت (علیهم السلام) هم مطرح بود، تا حدی که مردم حقانیت جانشین پیامبر را در توان آن شخص به پاسخگویی سوالات خود میدانستند؛ به عنوان نمونه میتوان به پرسشهایی که حاکم روم از معاویه پرسیده بود اشاره کرد. او در نامه خود نوشته بود اگر تومستحق به خلافت بعد از محمد (صلی الله علیه و آله) هستی باید توان پاسخ به این سوالات من را نیز داشته باشی، که اگر از عهدهی جواب برآمدی من ازتو تبعیت نموده و هدایایی برای تو میفرستم. و این در حالی بود که معاویه از جواب سوالات واماند و شخصی را از شام به سوی امیر مؤمنان (علیه السلام) فرستاد تا جواب سوالات را بگیرد(طبرسی، 1403ق، ج1، ص268). در شرایط کنونی که از هر سو دین مبین اسلام مورد هجمه و شبهه قرار گرفته و اگر روحانی با دلایل متقن و محکم به این شبهات پاسخ دهد از یک سو، وظیفه اصلی خود که صیانت از دین باشد را به نحو شایسته عملی کرده، و هم توانسته حقانیت دین و جایگاه خود را در دل جوانان تثبیت نماید. برای رسیدن به این مهم لازم است تا روحانی مسجد در مباحث اعتقادی و معرفت شناسی مطالعات خوبی داشته باشد و با شبهات روز نیز آشنایی داشته باشد تا با استفاده از مبانی اصیل اسلامی به پاسخ شبهات بپردازد.
آشنایی با حال و هوای جوانان و شرایط روز جامعه:
یکی از خصوصیات جامعه کنونی نو شدن و تحول است، خصوصا در بخش تکنولوژی و صنعت؛ و این امر باعث شده که در هر روز شاهد گسترش وسایل ارتباط جمعی در بخشهای مختلف باشیم، از آنجا که نوخواهی از گرایشهای اصیل انسان است که در جوانی، ظهور و بروز بیشتری دارد(سبحانینیا، 1387، ص147)، جوانان بیشتر جذب این نوگرایی شده و بیشتر با آن رابطه برقرار میکنند، به طوری که زندگی بدون این امکانات برای آنها ممکن نیست. با وجود این شرایط اگر روحانی یک مسجد، بخواهد جوانان را جذب خود و مسجد نماید نمیتواند نسبت به این نوع زندگی بی اطلاع بوده و به اصطلاح، یک روحانی سنتی باشد. زیرا جوانان اطلاع نداشتن از این فضا را عقب ماندگی دانسته و معتقدند اگر کسی در این حال و هوا نباشد نمیتواند آنها را درک کند. پس اطلاع از این فضای زندگی برای یک روحانی لازم است، چون اگر بخواهد جوانان را جذب نماید، باید به زبان، فکر و منش آنها، با آنان صحبت کند تا جوانان او را مانند خود دانسته و به او اعتماد نمایند، به عنوان نمونه اگر روحانی از فضای مجازی و دنیایی که در آن «فضا» حکمفرماست اطلاع نداشته باشد جایی در بین جوانان نخواهد داشت. زیرا آن روحانی از چیزی میگوید که جوانان به آن اعتقاد نداشته و با آن بیگانه هستند، مانند سخن جاثلیق که در جلسه مامون به وی گفت: « فَقَالَ الْجَاثَلِیقُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ أُحَاجُّ رَجُلًا یُحَاجُّ عَلَیَّ بِکِتَابٍ أَنَا مُنْکِرُهُ وَ نَبِیٍّ لَا أُومِنُ بِهِ؟»(طبرسی، 1403ق، ج2، ص417؛ ابن بابویه، 1378ق، ج1، ص156) من چگونه با کسی بحث نمایم که به کتاب و پیامبری استدلال میکند که من منکر آن بوده و به او ایمان ندارم؟ در اینجا باید به منطق امام رضا (علیه السلام) رفتار نمود تا به هدف خود رسیده و طرف مقابل را مجذوب خود نماییم. حضرت برای جذب نمودن مخاطبان خود این روش را در پیش گرفتند: «احْتِجَاجِی عَلَى أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ عَلَى أَهْلِ الْإِنْجِیلِ بِإِنْجِیلِهِمْ وَ عَلَى أَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ وَ عَلَى الصَّابِئِینَ بِعِبْرَانِیَّتِهِمْ وَ عَلَى الْهَرَابِذَةِ بِفَارِسِیَّتِهِمْ وَ عَلَى أَهْلِ الرُّومِ بِرُومِیَّتِهِمْ وَ عَلَى أَهْلِ الْمَقَالاتِ بِلُغَاتِهِمْ»(طبرسی، 1403ق، ج2، ص416؛ ابن بابویه، 1378ق، ج1، ص156) که با اهل هر زبان و منطقی، با زبان و منطق خود آنها سخن و احتجاج نمودند. این منش در سیره مقام معظم رهبری نیز وجود دارد که وقتی دانشمندان، نخبگان و... به محضر ایشان میروند مقام معظم رهبری با زبان خاص آنان با ایشان سخن میگویند، که این باعث جذب و شیفته شدن آن گروه به ایشان میشود.
اهمیت دادن به آراستگی ظاهری:
پاکیزگى لباس از مهمترین نشانههاى شخصیّت و تربیت و فرهنگ انسان است و انسانها بطور فطرى زیبایى وتمیزى را دوست دارند. به همین دلیل است که رسول خدا صلى الله علیه و آله به نظافت لباس، بدن و دندانتوجه زیادى داشتند و خوشبویى حضرت زبانزد همه مردم بود. (قرائتی، 1389، ص130؛ مجلسی،1363، ج16، ص248؛ عاملی، 1425ق، ج1، ص244؛ طباطبایی، بیتا، ص118) در جامعه امروز جوانان به نحوهی پوشیدن لباس و تمیزی اهمیت داده و آراستگی و به اصطلاح خودشان شیک پوشی را میپسندند. با این اوصاف اگر روحانی، در انتخاب لباس خود و تمیزی و مرتب بودن آن دقت لازم را نداشته باشد، از طرف جوانان طرد خواهد شد، پوشش و آراستگی تا حدی مهم است که روحانی باید لباسهایی که میپوشد از یک تناسب رنگ خاصی برخوردار بوده که جلب توجه نکند و چشم نواز باشد، دقت کند که چه رنگی به چهره و اندامش میآید و همان را انتخاب نماید و بپوشد، در سیره پیامبر اسلام آمده که ایشان در مورد لباسهایی که میپوشیدند دقت لازم را داشتند، به عنوان نمونه در روایتی در مورد پوشش ایشان آمده است که«وکان له قباء سندس، فیلبسه فتحسن خضرته على بیاض لونه»(طباطبایی، 1378، ص173) و قبایى از سندس داشت که چون به تن مىکرد رنگ سبز آن بر سپیدى روى حضرتش غلبه داشت و روى هم رفته زیبا جلوه مىنمود(طباطبایی،1381، ص69). پیامبر (صلی الله علیه آله) به این نکته در آن زمان توجه داشتهاند، پس این سیره باید برای روحانیون مساجد نیز سرمشق باشد که در پوشش خود دقت لازم را داشته باشند که لباسشان اتو کشیده و رنگ عبا و قبایشان باهم تناسب داشته باشد.
فهرست منابع:
محمد بن على، ابن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، محقق و مصحح: مهدى، لاجوردى، اول، تهران، نشر جهان، 1378 ق، ج1، ص156.
احمد بن على، طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق ومصحح: محمد باقر، خرسان، اول، مشهد، نشر مرتضى، 1403 ق، ج2، ص.416.
حر عاملى، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، اول، بیروت، اعلمى،1425ق، ج1، ص244.
محسن، قرائتى، قرآن و تبلیغ، هشتم، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، 1389، ص130.
محمد باقر، مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دوم، تهران، اسلامیة، 1363، ج16، ص156.
محمدحسین، طباطبایى، سنن النبی، مترجم: استادولی، سوم، تهران، پیام آزادی، 1381،ص.69.
محمدحسین، طباطبایى، سنن النبی، محقق و مصحح: محمدهادى، فقهى، دوم، قم، موسسه النشر الاسلامی، بیتا، ص.173.