مسجد؛ سنگر مقابله با جنگ نرم
۱۳۹۱/۱۲/۱۹

اگر به همان میزان که دشمنان از آثار و کارکردهای مسجد، نماز و عالم دینی مسلط به شرایط زمان آگاهند و از آن می‌ترسند، ‌بخشی از روحانیان،‌ سیاستمداران، ‌مدیران و نخبگان جامعه از نقش بالفعل و بالقوه این نهادها در مقابله با جنگ نرم اطلاع داشتند،‌ شاهد تحولاتی در شیوه مدیریت کشور بودیم که گوشه‌ای از نمودهای آن عبارت بود از:


ـ گزارش سالانه رئیس دولت‌ها از آخرین آمار میزان رشد کمیت مساجد، کیفیت برنامه‌های مساجد، ارتقای گرایش جوانان به نماز و... و کمکی که با اصلاح عملکرد خود برای حفظ استقلال مسجد و روحانی از دولت‌ها انجام داده­اند؛


ـ‌ گزارش مستمر ائمه جمعه از عملکرد مدیران برتر حوزه مسئولیت خود در احیای مساجد، تقویت نماز و متناسب‌سازی مساجد با نیازهای امروز جامعه؛


ـ‌ گزارش سالانه استانداران،‌ فرمانداران، بخشداران، دهداران از تلاش خود برای جلب همکاری سازمان‌ها و مردم برای آبادانی مساجد و گسترش برنامه‌های کیفی آنها؛


ـ گزارش شهرداران از تأمین بهترین زمین‌ها در موقعیت‌های اثرگذار شهرها برای ساخت مساجد جدید و تعمیر و زیباسازی مساجد گذشته و استقرار پارک‌های جدید پیرامون مساجد شهر؛


ـ گزارش هر شورای شهر از تغییراتی که در نمای عمومی شهرها با ساخت مساجد انجام داده و تأثیری که در کاهش مفاسد اجتماعی و معضلات شهری داشته است؛


ـ گزارش ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از میزان امکاناتی که در اطراف مساجد سازماندهی کرده‌اند تا نسل تازه‌ای از استعدادهای هنری را در خدمت تبیین و تبلیغ ارزش‌های اسلامی قرار دهند؛


ـ گزارش مدیران کل تربیت بدنی از نوآوری در تشکیل انواع تیم‌های ورزشی وابسته به مساجد شهر و آثار آن در شکلگیری الگوهایی از اخلاق و منش اسلامی در بین نوجوانان؛


ـ گزارش هر عالم دینی از امکان حضور در کسوت نماز جماعت یا همکاری علمی ـ تبلیغی با یکی از مساجد شهر و مشارکت در برپایی جلسات مذهبی هفتگی در منازل محدوده مساجد؛


ـ گزارش بسیاری از اساتید دانشگاه‌ها، دبیران دبیرستان‌ها برای دادن مشاوره‌های خانوادگی، ‌تحصیلی، ‌شغلی و ارائه آموزش‌های کاربردی تحت هدایت و مدیریت مراکز فرهنگی وابسته به مساجد؛


ـ گزارش حوزه‌های علمیه از آموزش و تربیت نسل جدیدی از طلاب و روحانیانی که می‌توانند این‌گونه مساجد را با همکاری هیئت امنا از ۸ صبح تا ۱۲ شب مدیریت کنند.


ـ و ...


و در چنین شرایطی و در چنین شهری احساس می‌کردی، اینها حق دارند شهر و روستای خود را گوشه‌ای از ام‌القرای اسلام ناب محمدی بدانند، ‌اینها حق دارند خود را وارث خون شهدا قلمداد کنند و اینها به حق تربیت‌شدگان شخصیت بزرگی چون امام خمینی«ره» هستند و بالاخره اینها در کلام و عمل شیعه علی«ع» هستند. اما مشکل کجاست؟


 


صورت مسئله


مروری اجمالی بر مجموعه تلاش‌های دشمنان عنود که در قالب محاصره اقتصادی، ایجاد فشارهای سیاسی،‌ جنگ سایبری و مسئله‌سازی پی‌در پی برای کند کردن روند پیشرفت جمهوری اسلامی به کار می‌برند، همگی حاکی از این مطلب است که آنها امیدوارند، اقدامات سازمان‌یافته و مستمری که از دو دهه پیش در قالب تهاجم فرهنگی برای تخریب نقاط کلیدی و حساس فرهنگ جامعه ما آغاز کرده­اند در پیوند با این مجموعه اقدامات جواب دهد و ضمن جلوگیری از پیشرفت اندیشه انقلاب اسلامی در سطح جهان و بویژه در کشورهای اسلامی، بتوانند در نابودی یا حداقل تضعیف نظام جمهوری اسلامی موفقیت‌هایی را به دست آورند.


مجموعه محورهایی که در قالب تهاجم فرهنگی مورد توجه دشمن بوده و با بهره‌برداری گسترده از ابزارهای ارتباطی جدید مثل ماهواره، اینترنت و همچنین بهره‌گیری از نیروهای بریده درونی، دنبال شده عبارت است از:


۱ـ گسترش ابتذال جنسی در بین نسل جوان و کاهش قبح گناه در روابط دختر و پسر؛


۲ـ دامن زدن به اختلافات بین مذاهب مختلف؛


۳ـ دامن زدن به اختلافات قومیتی و تحریک تمایلات تجزیه‌طلبانه؛


۴ـ شکستن و کاهش قداست و ارزش اعتقادات حرکت‌سازی مثل عشق به امام حسین«ع»؛


۵ـ تضعیف نظریه ولایت فقیه، جایگاه روحانیت و اشاعه تفکر سکولاریزم؛


۶ـ تمرکز به مجموعه اقدامات متلاشی‌کننده نهاد خانواده که بستر رشد سریع معضلات اجتماعی خواهد بود؛


۷ـ بهره‌برداری از نتایج همه این اقدامات برای ایجاد نارضایتی نسبت به نظام و اثبات عدم کارایی حکومت دینی در اداره موفق جامعه.


نکته قابل‌توجهی که باید مورد توجه سیاستمداران، عالمان دینی، مدیران، کارشناسان و سایر نخبگان جامعه قرار گیرد، دستیابی به تحلیلی جامع و صحیح از عوامل اصلی علل عدم موفقیت این مجموعه تلاش گسترده و طولانی‌مدت دشمنان انقلاب است.


گرچه وعده الهی این است که اگر مؤمنان به یاری دین خدا برخاستند، خداوند آنها را یاری خواهد کرد و نمی‌توان از عنایات الهی در این امر گذشت، لیکن لازم است بررسی شود که چه عواملی عامل ادامه و حفظ اعتقادات و باورهای یاری‌کنندگان دین الهی است؟

بدون شک پاسخ کامل این سؤال نیازمند بحث تفصیلی گسترده‌ای است، اما می­توان پذیرفت که یکی از این مجموعه عوامل، ‌نظام اصیلی است که در متن دین الهی به صورت نظام‌مند برای حفظ و انتقال اعتقادات و ارزش‌های آخرین دین الهی پیش‌بینی شده است و اگر عملکرد تک‌تک این عوامل در حفظ دین الهی شناسایی شود و مهمتر از آن، ارتباطات هم‌افزا و نظام‌واره آنها مورد توجه قرار گیرد به بخش مهمی از علل عدم موفقیت دشمن پی خواهیم برد، اما در حال حاضر، بیم آن می­رود که با تضعیف و یا حذف هریک از این عوامل،‌ کارایی تاریخی این نظام افول کند و ضربه سنگینی به روند تحولات فرهنگی جامعه وارد شود و علی­رغم همه موفقیت‌های به دست آمده با تداوم بی‌توجهی به این نظام الهی،‌ ضربات سنگینی به فرهنگ جامعه ما وارد شود.


 اجازه دهید برای صرفه‌جویی و اختصار از ابتدا این عوامل را در قالب مدلی همراه با ارتباطات آنها معرفی کنم تا با مشاهده شبکه گسترده تأثیرات متقابل آنها روی یکدیگر، مفهوم هم‌افزایی ملموس شود.

اشاره به نظام‌واره بودن ارتباطات این عوامل، جلب توجه خواننده محترم به یکی از خصوصیات مهم هم‌افزایی یا «سینرژی» در سیستم‌هاست که موجب می­شود علاوه بر آثار وجودی تک‌تک عوامل، تأثیرات آنها روی یکدیگر، اثر وجودی این مجموعه را به مراتب افزایش دهد، به طوری که ‌هر انسانی براساس اراده و اعتقاد اولیه با یکی از این عوامل پیوند برقرار کند، بتدریج با دیگر عوامل این نظام مرتبط شده و پس از مدتی هویت دینی پیدا می­کند و برای خدمت به دین و مردم مسلمان آماده می‌شود و این یکی از ابزارهای مهم تداوم حیات شیعه و حفظ محتوای دین الهی و جوشش درونی آن برای شکلگیری انقلاب اسلامی و بعد از آن برپایی نظام مقدس جمهوری و ادامه حیات شکوهمند آن و مقاومت نسبی(۱) در مقابل ابعاد گسترده و وسیع تهاجم فرهنگی دشمن بوده است.

 

حال اگر به دلیل عدم درک سیستمی این مجموعه،‌ هر یک از عناصر آن حذف شود یا عملکردهای سازنده آن کاهش یابد،‌ به طور طبیعی بر عملکرد همه عوامل این نظام تأثیر مخرب خواهد گذاشت.


 به عنوان مثال، ‌مسجد یکی از ارکان مهم این نظام است که به واسطه عادتی که مؤمنان بویژه عالمان دینی از دوران نوجوانی و جوانی با آن دارند،‌ و احساس آشنایی و قرابتی که پیدا می‌کنند، هیچ‌گاه به صورت علمی پیرامون کارکردهای متنوع آن مطالعه نکرده‌اند، تا وقتی انواع کاستی‌ها را در آن مشاهده می‌کنند، نگران شوند و راهی برای اصلاح آن جست و جو کنند و اگر بخواهیم در این مختصر،‌ سرفصل‌های این آثار و برکات را شمارش کنیم، باید بگوییم:


۱ـ مسجد محل ارتباط عمیقتر و باکیفیت‌تر انسان‌ها با خالق خویش است؛


۲ـ مسجد محل ارتباط مسلمانان با یکدیگر آن هم در فضای معنویت خاص آن است (برای درک کامل آن باید مقایسه کنیم با آشنا شدن افراد در سایر محیط‌ها)؛


۳ـ مسجد محل ارتباط مؤمنان با عالمان دینی است، ارتباطی که موضوع آن کسب معارف الهی است؛


۴ـ مسجد محل کسب دانش دینی آن هم برای تصمیم‌گیری در مسائل روزمره زندگی (‌یعنی وقتی روحانی و مردم در کنار هم از محل عبور می‌کنند تا در مسجد برای عبادت قیام کنند، ‌مشاهده هر معضل اجتماعی از زندگی روزمره مردم، مسئله ذهنی روحانی و مردم شده و در جست و جوی راه‌حل آن از دیدگاه دین هستند و انتظار دارند روحانی مسجد آنها را راهنمایی کند)؛


۵ـ مسجد محل شکلگیری هویت مذهبی برای افراد در محدوده محل زندگی است و در نتیجه کنترل‌کننده بسیاری از عملکردها و رفتارهای مردم با یکدیگراست (نمازگزارانی که در صف جماعت نشسته‌اند در ساعاتی بعد به عنوان فروشنده و خریدار با هم مراوده دارند و به طور طبیعی معامله آنها در چارچوب شرع مقدس شکل خواهد گرفت، چرا که به لحاظ عاطفی خود را برادر ایمانی یکدیگر تلقی می‌کنند و به این امر باور دارند)؛


۶ـ مسجد محل درک معضلات عمومی جامعه و تلاش جمعی برای حل و فصل آن است؛


۷ـ مسجد دارای عالم عادل و آزاده به عنوان امام جماعت در صورت وجود حکومت و حاکم فاسد، محیطی است برای وحدت مظلومان و تبدیل شدن به یک قدرت برای مقابله با زورگویان یا حاکمان ظالم است؛


۸ـ مسجد محیطی است برای کاهش سوءتفاهمات و حل و فصل بسیاری از دعواها و عدم تشکیل پرونده در سازمان‌های رسمی؛


۹ـ مسجد با وجود عالم باسواد، محلی است برای طرح همه ابعاد دین در مباحث اعتقادی،‌ اخلاقی و احکام الهی آن هم بدون ملاحظات جانبی و در نتیجه حفظ تعادل و زیبایی دین و پذیرش آن از سوی مردم (توضیح اینکه وقتی رابطه روحانی و مردم از مسجد به هر جای دیگری منتقل شد یک سلسله ملاحظات برای روحانی و مردم به وجود می‌آید و خواسته و یا ناخواسته در تبیین بخش‌هایی از دین الهی تأثیر منفی می‌گذارد)؛


۱۰ـ بالاخره، این فضای معنوی مسجد است که با احساس قویتر از درک محضر الهی موجب می‌شود روحانی مسجد که باید صفت عدالت را برای خود حفظ کند تا امام جماعت موفقی باشد، به صورت آگاهانه و بعضاً ناآگاهانه اقدام به نقد روحیات و رفتار غلط مخاطبان خود کند و بدون ملاحظه سخن خدا را به زبان جاری ‌سازد و مردم در همین محیط است که با احساسات توأم با معنویت، انتقادات عالم دینی را می‌پذیرند و خود را اصلاح می‌کنند، بدون اینکه از گوینده گله‌مند شوند.


اینها گوشه‌ای از برکات مساجدی هستند که صرفاً محل انجام عبادت و در ایام خاص محل برگزاری جلسات وعظ و خطابه و برپایی شعایر اسلامی است و اگر مساجدی داشتیم که با درک شرایط زمان، خدمات دیگری را در حاشیه این خدمات محوری سامان می‌دادند، همان‌طور که بعضاً وجود دارد، ده­ها اثر سازنده دیگری در محیط خود دارند که از آن می‌گذریم.


حال وقتی این برکات را مورد توجه قرار می‌دهیم و با بررسی میدانی متوجه می‌شویم وجه غالب و مشترک اکثریت شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و همه افرادی که هم اکنون در صحنه‌های مختلف انقلاب آماده فداکاری هستند، ارتباط آنها با مسجد و روحانی بوده است و اگر تلاش‌های دشمن در ایجاد شک و تردید و تحریک ابتذال جوانان کم‌تأثیر است، علی‌رغم همه ضعف‌های موجود در نظام تبلیغات دینی و کارکرد مساجد، همچنان مدیون این نظام اصیل تبلیغاتی هستیم و وقتی با این تلقی، وضعیت مساجد موجود در کشور را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم، می‌بینیم که در وجه مثبت، با همین میزان کارکرد،‌ همچنان مسجد یکی از سنگرهای مهم خنثی‌کننده تلاش‌های دشمن و تربیت‌کنندگان نسل جدیدی از جوانان متدین است و از سوی دیگر رنج می‌بریم که چرا با نشناختن این آثار به جای محور قرار دادن احیا و تقویت مساجد، بعضاً با امکانات دولتی و مردم، و گاهی با بهره‌گیری از نیت‌های خیر مردم متدین، ده‌ها تصمیم غلط و تضعیف‌کننده مساجد را اتخاذ می‌کنیم و نه تنها این مجموعه عظیم کارکردهای مسجد را تضعیف می‌کنیم که از آن مهمتر، نقش مسجد را در حفظ و تقویت سایر عناصر نظام تبلیغات اسلامی را که سرمایه تاریخی ماست کاهش می‌دهیم.


 برای شناخت بهتر بار دیگر به نمودار مزبور توجه کنید، وقتی مسجد کم‌رنگ می­شود، نماز جماعت بی‌رونق می­شود، ‌ارتباط با عالمان دینی کاهش می‌یابد، ‌وقتی مسجد تضعیف می‌شود، عبادات جمعی بی‌رنگ می‌شود و دل‌ها از هم دور و هر اختلاف جزئی به پرونده­ای در دستگاه‌های قضایی تبدیل می‌شود، ‌وقتی مسجد تضعیف می‌شود، ‌شناخت از دین محدود به آموزش‌های رسمی مدرسه شده و آرام‌آرام توجه به احکام الهی در زندگی روزمره به حاشیه می‌رود و اخلاق اسلامی بی‌رنگ می‌شود وقتی مسجد تضعیف می‌شود، تمرکز بر خویشتن و پذیرش توبه که در ایام مقدس مذهبی برای مؤمنان به وجود می‌آید کاهش می‌یابد. وقتی مسجد تضعیف می‌شود ‌رفتن در سایر مکان‌های مقدس مثل مرقد ائمه و امام‌زاده‌ها کاهش و بالاخره انجام عبادت امر به معروف و نهی از منکر به عنوان مهمترین عامل کنترل محیط اجتماعی و فرهنگ عمومی به حداقل می‌رسد و در چنین بستری است که به تدریج یکی از مهمترین مجموعه نظام‌های کارآمد برای مقابله با تهاجم فرهنگی روز به روز ضعیفتر می‌شود و عمق دینی مردم کاهش می‌یابد و در چنین شرایطی آثار و پیامدهای تهاجم فرهنگی نمود پیدا می‌کند و ما به جای پرداختن به اصلاح ریشه‌ها با تحلیل و برجسته‌سازی این آثار و تبیین مکرر اقدامات دشمن در قالب جنگ نرم، نوعی یأس و ناامیدی از امکان اصلاح را به مدیران مراکز فرهنگی و روحانیان در صحنه فعالیت‌های فرهنگی القا می‌کنیم.


چه باید کرد


اشاره به کم‌توجهی به اهمیت مسجد و آثار و برکات آن در بین مسئولان، عالمان دینی و به تبع آن توده مردم در این بحث، تنها گوشه‌ای از معضل بزرگی است که این روزها در سیاستگذاری‌ها و اقدامات فرهنگی با آن روبه‌رو هستیم و این بحث می‌تواند با توجه به سایر عوامل از جمله بررسی «چرایی کاهش حضور مؤثر عالمان دینی در روابط اجتماعی و خطراتی که این امر در آینده جامعه ما دارد؟» ادامه پیدا کند و موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و در قالب طرح جامعی برای حفظ و تقویت کلیت این نظام اندیشه کند، اما در حد اجمال می‌توان به سرفصل‌های زیر به عنوان مجموعه اقدامات لازم برای احیای مساجد اشاره کرد. هرچند بنای مساجد همراه عالمان کارآمد و همراهی برای ارتقای همه این عوامل راهگشا خواهد بود.


۱ـ مطالعه هوشمندانه برای مستندسازی این نقش‌ها برای ایجاد شناخت عمیقتر عالمان دینی، نخبگان و مردم از اهمیت و عظمت جایگاه مسجد و شناخت فلسفه آیات و احادیثی که برای آبادانی و حضور در مساجد رسیده است؛


۲ـ انجام مطالعات لازم برای طراحی مسجد مناسب شرایط زمان به عنوان مرکز فرهنگی محله و شهر؛


توضیح بیشتر اینکه، می‌توان اثبات کرد که به دلایل نقلی، ‌عقلی ما باید علاوه بر برپایی عبادت الهی و آشنایی مردم با معارف دینی، به عنوان اصلی‌ترین رسالت مسجد در شرایط موجود، بسیاری از خدمات مورد نیاز مردم را در زمینه مشاوره‌های خانوادگی، ‌ازدواج، ‌تحصیل، ‌اشتغال و سایر امور زندگی پیرامون مساجد سامان دهیم و همچنین با حفظ کارکرد عبادی مساجد و مراعات مسائل شرعی، بسیاری از عوامل جذب‌کننده جوانان از جمله، ‌هنر، ورزش،‌ آموزش­های کوتاه‌مدت را از رهگذر توسعه خدمات حول محور مساجد عرضه کنیم،‌ و با تأمین زندگی امام جماعات و پیش‌بینی آموزش‌های مستمر تخصصی برای آنان، مساجدی را داشته باشیم که از هشت صبح تا ده شب به عنوان کانون فرهنگی فعال، پاسخگوی نیازهای مختلف اقشار جامعه باشد.


۳ـ طراحی الگویی برای ساخت و تکمیل مساجد موجود متناسب با نیاز­های زمان در همه نقاط مورد نیاز؛


۴ـ سازماندهی کمک‌های دولت، شهرداری‌ها، ‌مردم و گرفتن بخشی از هزینه‌های این‌گونه خدمات در چارچوبی که استقلال مسجد،‌ روحانی از دولت‌ها حفظ شود و مردم احساس نمایند مسجد متعلق به خودشان است.


۵ـ ایجاد یک سازمان کارامد سلسله مراتبی برای هدایت و مدیریت این مجموعه نهاد که در رأس آن نماینده ولی‌فقیه و احیاناً نمایندگانی از سایر حوزه‌های علمیه باشند.


۶ـ بهره‌گیری از ابزارها و فناوری‌های جدید برای توسعه نفوذ معنوی مساجد در درون آپارتمان‌ها،‌ مجتمع‌های مسکونی و خانه‌های مردم از رهگذر فعال‌سازی جوانان عضو فعالیت‌های فرهنگی مساجد برای راه‌اندازی جلسات مذهبی هفتگی در طول سال؛


۷ـ راه‌اندازی یک شبکه تلویزیونی برای معرفی، نوآوری‌ها آموزش افراد فعال مسجد و حمایت فرهنگی از این نهاد عظیم اجتماعی، زیر نظر صدا و سیما؛


خلاصه اینکه نظام اصیل تبلیغات دینی که حاصل آموزه‌های ائمه اطهار و ظرفیت‌های درونی دین مبین اسلام است و در طول ۱۴۰۰ سال کارایی خود را حفظ کرده است و کماکان اصلی‌ترین ابزار مقابله ما با توطئه‌های دشمنان انقلاب اسلامی است و نباید با امیدواری افراطی و بی‌جهت به ابزار­های نوین، ‌احساس کنیم سرمایه‌ها و نهادهای گذشته پاسخگو نیست و با اقدامات نسنجیده همراه با شیفتگی به فناوری‌های مدرن، زمینه تضعیف و حذف آنها را فراهم سازیم، بلکه به عنوان یک راهبرد کلان بدانیم، وقتی ابزارهای نوین می‌تواند به درون جامعه ما خدمت کند که پس از بومی‌سازی دراختیار نهادهای اصیل گذشته یعنی مسجد، روحانیان، نخبگان مؤمن و هنرمندان متعهد قرار گیرد و از رهگذر حضور آنها، در زندگی مردم وارد شود، در غیر این صورت ممکن است آثار منفی آن به آثار سازنده آن فزونی داشته باشد، گرچه نظام جمهوری اسلامی وظیفه دارد برای انتقال پیام‌های انقلاب اسلامی، قوی‌ترین رسانه‌های مدرن را برای ارتباط با سایر مردم جهان برای خود به وجود آورد.


 


پی‌نوشت:


۱ـ کاربرد کلمه نسبی به منزله اعترافی است از اثرگذاری بخشی از تلاش‌های دشمن روی نیروهای جوان جامعه که نباید از آن غافل شد و با بزرگ‌نمایی موفقیت‌های علمی،‌ اقتصادی و سیاسی از این ضایعه فرهنگی عبور کرد.