دین الهی، مجموعهای از قوانین فردی و اجتماعی است که میتواند در صورت اجراشدن، سعادت فرد و جامعه را تأمین کند. اجرای این آیین نجاتبخش، افزون بر اقدامهای اوّلی به پارهای پیکارها و تلاشهای بعدی در برابر صفبندیها و جبههگیریهای مخالفان و کارشکنان نیاز دارد. مجموع این اقدام ها و تلاش ها که همان جهاد در راه خداست، با تعبیری لطیفتر و دلنشینتر «یاری خدا»، «یاری دین» و مانند آن نامیده میشود همانطور که در زیارت جامعه کبیره ـکه به نوعی مانیفست شیعه استـ در توصیف اهل بیت(علیهم السلام) میفرماید: «و أنصاراً لدینه»[1] که این یاری و نصرت دین خداوند از ویژگیهای انسان کامل است و در قرآن میفرماید: (یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ اللّهِ کَما قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ لِلحَواریّینَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ قالَ الحَواریّونَ نَحنُ اَنصارُ اللّه).[2]
بسم الله الرحمان الرحیم
دین الهی، مجموعهای از قوانین فردی و اجتماعی است که میتواند در صورت اجراشدن، سعادت فرد و جامعه را تأمین کند. اجرای این آیین نجاتبخش، افزون بر اقدامهای اوّلی به پارهای پیکارها و تلاشهای بعدی در برابر صفبندیها و جبههگیریهای مخالفان و کارشکنان نیاز دارد. مجموع این اقدام ها و تلاش ها که همان جهاد در راه خداست، با تعبیری لطیفتر و دلنشینتر «یاری خدا»، «یاری دین» و مانند آن نامیده میشود همانطور که در زیارت جامعه کبیره ـکه به نوعی مانیفست شیعه استـ در توصیف اهل بیت(علیهم السلام) میفرماید: «و أنصاراً لدینه»[1] که این یاری و نصرت دین خداوند از ویژگیهای انسان کامل است و در قرآن میفرماید: (یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ اللّهِ کَما قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ لِلحَواریّینَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ قالَ الحَواریّونَ نَحنُ اَنصارُ اللّه).[2] براساس این آیه یاری دین خدا گذشته از شکل علمی آن که به صورت تبیین، تحلیل، تعلیل، تدریس، تألیف، تحقیق، شبههزدایی، دفاع پژوهشگرانه از قلمرو فکری و فرهنگی ظهور میکند، شکل عملیاش در لباس کمک به زمامداران و حاکمان دینی و مروّجان و مبلغان دین جلوه مینماید، زیرا وقتی حضرت عیسی(علیه السلام) از حواریان خود میپرسد: یاران «من» به سوی خدا چه کسانی هستند: (مَن اَنصاری اِلَی اللّه) حواریان به جای آنکه پاسخ دهند: «نحن أنصارک»، گفتند: ما یاران «خدا» هستیم: (نَحنُ اَنصارُ اللّه)؛ یعنی با نصرت تو در واقع، خدا را یاری میکنیم. امیر مؤمنان(علیه السلام) نیز هنگامی که از تنپروری و بیهمّتی مردم کوفه مینالد و خود را سردار بییاوری میخواند که او را اطاعت نمیکنند، میفرماید: در یاری پروردگارتان منتظر چه هستید و چرا تردید دارید؟ آنگاه تأکید میکند که منظورش از نصرت الهی، اطاعت از خود آن حضرت و فرمانبرداری از او که حکمی جز رهنمود الهی ندارد است و سپس میگوید:
در میان شما میایستم و فریاد میزنم و ناله استغاثه سرمیدهم؛ اما نه کلامی از من میشنوید و نه فرمانی از من میبرید: مُنِیتُ بِمَنْ لَا یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لَا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْتُ لَا أَبَا لَکُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ أَ مَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ وَ لَا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً فَلَا تَسْمَعُونَ لِی قَوْلًا وَ لَا تُطِیعُونَ لِی أَمْراً. [3]
بیتردید نخستین شرط یاری دین خدا، باور داشتن و ایمان آوردن به آن است، البته خود ایمان آوردن نیز به نوعی یاری کردن دین خداست؛ لیکن در این آیه به مرحله بالاتر آن، یعنی تلاش برای اجرای آیین الهی و برداشتن موانع و خارهای سر راه پیشرفت آن فرمان داده است. بدین ترتیب همه کسانی که برای احیای دین حق، تلاشی هرچند اندک دارند، خدا را یاری میکنند؛ اما دستور الهی آن است که آن قدر در این راه تلاش کنید که «انصار الله» باشید و به این وصف و علامت شناخته شوید.
این تلاش و مبارزه زمانی به نبرد علمی است و گاهی به کارزار نظامی. اوّلی برای تبیین حدود و ثغور افکار و عقاید و پاسخ به شبهات علمی و عقیدتی است و دومی برای برداشتن موانع پیشرفت، و چون ائمه اطهار(علیهم السلام)بیش از هر کسی در هر دو جبهه حضور و بروز داشتند،[4] بیشترین یاری را به دین خدا رساندهاند، چنانکه امیرمؤمنان(علیه السلام) در نامهای به مردم مصر چنین مرقوم فرمودهاند:
... یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ ص فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْما [5]. در جریان سقیفه بنیساعده و حوادث پس از آن مردم را به نابودی دین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرا میخواندند، پس من هراسناک شدم که اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، رَخنهای در آن رخ دهد یا بنیان آن برکنده شود.
بنابراین، یاری همه جانبه اهل بیت عصمت(علیهم السلام) نه تنها مانع براندازی نظام دینی شد، بلکه راه هرگونه نفوذ، شکاف و رَخنه به بنیان مرصوص اسلام را بست.
حضرت سید الشهداء(علیه السلام) که وارث همه انبیای الهی است در تبیین میراثبری خود از حضرت عیسای مسیح(علیه السلام) صلای «هل من ناصر ینصرنی...» را به گوش جهانیان رساند. جمله «هل من ناصر... » که فرموده وارث (امام حسین(علیه السلام)) است، با جمله (مَن اَنصاری اِلَی اللّه) که گفته مورّث است مضمونی مشترک دارد، زیرا هر دو مردم را به یاری خدا و دین او فرا خوانده و میخوانند.
گاهی دسترسی به معصوم دشوار و ناشدنی است و باید به سراغ صالحان و شاگردان اهل بیت(علیهم السلام) رفت زیرا شاگردان صالح ائمه اطهار(علیهم السلام) در تمام شئونِ زندگی از رهبران الهی خود پیروی میکنند و چون رهبران دینی، ناصران راستین آیین خدایند، پیروان واقعی آنان نیز چنین هستند، چنانکه حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره صحابِ صادق خود فرمودهاند: «أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِی الدِّین»[6]؛ شما یاوران حق و صدق هستید.
انسان کامل معصوم مظهر نصرت خداست، زیرا «ناصر» و «نصیر» از اسمای حسنای الهی است: (کَفى بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصیرا).[7] عالِم دینی نیز که دلمایه علمی خود را از قرآن و عترت دارد و عقل برهانی را چونان نقل معتبر حجت میداند، مظهر نصرتِ انسان معصوم است؛ یعنی انصار دین بودنِ صحابه حق و صدق، بر اساس مظهریت آنان نسبت به ذوات قدسی اهل بیت عصمت(علیهم السلام) است، چنانکه در نیایش ماه مبارک رمضان آمده است: «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیْرِی»[8] و این، نشانِ همان پیروی یاد شده است. [9]
از آنجا که مسجد قدرتمندترین پایگاه برای نشر و گسترش معارف اهل بیت(علیهم السلام) است در یاری دین خدا نیز باید پیش قدم بوده و در تربیت یاوران جوان دین خداوند موثر باشد؛ اصلی ترین وظیفه در تربیت یاوران جوان و بصیر به عهدهی روحانی مسجد بوده و اوست که باید نسبت به این امر دغدغه داشته و خود را مسوول دانسته و در خط مقدم ایفای نقش کند. روحانی نمیتواند در یاری دین خدا که در برهه حساس کنونی همان یاری ولی فقیه و انقلاب است خود را کنار کشیده و به امور دیگر بپردازد همانطور که مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی خود در خراسان شمالی بیان داشتند که: «هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الیاللّه و مبلّغان اسلام قرار داده... این که یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همهی وجود استقبال کند.» [10]
برای پرورش انصار الله و یاوران راستین دین خدا باید همان سیره عملی اهل بیت(علیهم السلام) را در پیش گرفت، روحانی در درجه اول یک مبارز است نه یک مسئلهگوی صرف، اهل بیت(علیهم السلام) اگر احکام را برای مردم بازگو میکردند به مراتب بیشتر به مبارزه با دشمنان دین خدا پرداخته و شاگردانی هم تربیت میکردند. به همین دلیل باید در مسجد روحیه انقلابی و رشادت حکمفرما باشد و همیشه آرمانهای امام و انقلاب برای جوانان گفته شود زیرا این آرمانها همان مرام سید الشهداست که به برکت امام خمینی(رحمتاللهعلیه) به ما رسیده است همانطور که مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثهی سیاسی در کشور اتّفاق میافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام(رحمتاللهعلیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.» [11]
اگر ما در پرورش یاوران جوان موفق باشیم به تبع از ثمرات آن نیز بهرمند خواهیم شد. از آن ثمرات پرورش یاوران دین خدا و انصار الله میتوان به این نکته اشاره کرد که تا وقتی ما این جوانان مجاهد و خداجو را داریم نتیجهاش قطع طمع دشمن و قوی نشدن و جرأت پیدا نکردن اوست همانطور که امیرالمؤمنینعلیهالسلام میفرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِیَ عَلَیْکُم».[12] اى مردم! اگر دست از یارى حق بر نمىداشتید، و در خوار ساختن باطل سستى نمىکردید، هیچ گاه آنان که به پایه شما نیستند در نابودى شما طمع نمىکردند، و هیچ قدرتمندى بر شما پیروز نمىگشت.
پانوشتها:
[1] زاد المعاد، مجلسى، محمد باقر، تحقیق وتصحیح: اعلمى، علاءالدین، بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات، اول، 1423 ق، ص296.
[2] صف/14.
[3] نهج البلاغة (للصبحی صالح)، شریف الرضى، محمد بن حسین، قم، نشر هجرت، اول، 1414 ق، خطبه39، ص82.
[4] نگاه کنید به: انسان 250 ساله بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسیـ مبارزاتی ائمه معصومین، تهران، مرکز صهبا، دهم، 1391.
[5] نهج البلاغه، نامه62، ص451.
[6]همان، خطبه118، ص175.
[7]فرقان/31.
[8] مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، اول، 1411 ق، ج2، ص568.
[9]ادب فنای مقربان، جوادی آملی، عبدالله، تحقیق: صفایی، محمد، قم، اسراء، اول، 1388، ج4، صص110 تا 123 با حذف و اضافه.
[01]بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی،19/7/91.
[11]بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام، 20/8/92.
[21]نهج البلاغه، خطبه 162، ص242.