مسجد و جوان4/آسیب شناسی نقش ائمه جماعات در جذب جوانان به مسجد (2)
۱۳۹۴/۰۴/۲۵

ارتباط میان جوان و امام جماعت اگر مستحکم باشد. شاهد حضور چشمگیر جوانان در مسجد خواهیم بود. لذا باید موانعی که به این رابطه خدشه وارد می سازد؛ را برطرف ساخت و برای هرچه نزدیک تر شدن جوان و امام جماعت تدبیر نمود.

بسم الله الرحمان الرحیم

ارتباط میان جوان و امام جماعت اگر مستحکم باشد. شاهد حضور چشمگیر جوانان در مسجد خواهیم بود. لذا باید موانعی که به این رابطه خدشه وارد می سازد؛ را برطرف ساخت و برای هرچه نزدیک تر شدن جوان و امام جماعت تدبیر نمود.

امام جماعت به عنوان یک روحانی، شبانه روز می بایست دغدغه­ تبلیغ و جذب جوانان را داشته باشد، همان­گونه که حضرت نوح(علیه السلام) در امر تبلیغ می فرماید: «قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَ نَهاراً »[1]  نوح گفت: پروردگارا همانا من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.

ضعف پاسخگویی به شبهات جوانان

امام جماعت مسجد اگر شبهه­ های روز جوانان را نشناسد و برای آنان پاسخ نداشته باشد، مانعی خواهد بود در ارتباط موثر جوانان با مسجد. یکی از ویژگی های امام جماعت بالا بودن توان علمی اوست. امیر المؤمنین(علیه السلام) فرمود: امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد.[2] و نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: « الصلاة خلف العالم بألف رکعة»[3] ؛ خواندن یک نماز، پشت سر امام جماعتِ دانشمند برابر است با هزار رکعت نماز.

امام جماعت ضمن اینکه باید پاسخگوی سوالات شرعی مردم و جوانان باشد. باید با بصیرت لازم شبهات جدید جامعه، که پیش روی جوانان است را رصد کرده و بهترین، ساده ترین، قابل قبول ترین و منطقی ترین پاسخ را برای جوانان با طرح شبهه مطرح سازد.

امامِ مسجد علاوه بر ترغیب جوانان به پرسش، باید به آنان آزادی بحث بدهد و بدین ترتیب، اعتماد آنان را به سمت خویش جلب سازد. تا از گفتن آنچه در دل دارند مضایقه نکنند و از بیان کلامشان بیم نداشته باشند.

جوانان به راحتی باید تمام شبهات خود را مطرح ساخته و توسط امام جماعت بهترین پاسخ را در کمال سعه صدر دریافت نمایند. هنگامی که جوان با فردی دین­مدار درد و دل می­کند و شبهه­ درون خویش را با او مطرح می­ سازد و پاسخ در خور را به همراه برخورد مناسب او دریافت می ­کند؛ این سبب خواهد شد تا جوان بیشتر به مسجد رفت و آمد داشته باشد.

خستگی ناپذیری امام جماعت در پاسخگویی یکی دیگر از ویژگی­ های پسندیده امام است، که سبب نزدیک تر شدن جوان به مسجد خواهد شد. زنى به محضر فاطمه زهرا(علیها السلام) آمد و پس از چندین پرسش گفت: اى دختر رسول خدا مبادا تو را آزرده باشم؟ حضرت فرمود: هرچه مى خواهى بپرس ـ و به فکر خستگى من مباش ـ زیرا اگر کسى براى حمل بار سنگینى، صد هزار دینار بگیرد آیا سنگینى بار را احساس مى کند؟ زن گفت: نه، حضرت فرمود: من براى پاسخ هر سؤال پاداشى بیشتر از زمین تا عرش، مروارید خواهم گرفت پس چرا باید بر من گران آید؟[4]

شیوه­ برخورد امامان معصوم(علیهم السلام) با مردم حاکی از این موضوع است، که جوانان با سادگی انواع پرسش­های اعتقادی، سیاسی و اخلاقی خود را به آسانی مطرح می کردند و پاسخ می شنیدند. جوانی خدمت امام حسین(علیه السلام) رسید و گفت، من مردی گناهکارم و نمی توانم خود را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.[5] و یا به راحتی اذعان به عادت فلان گناه در حضور رسول الله(صلی الله علیه و ­آله و سلم) می­کردند. اما برخورد حضرت با روشی مهربانانه و همراه باعطوفت سبب جلب آنان به مسجد می شد. جوانی خدمت ایشان می­رسد، و در حضور دیگران از او اجازه می خواهد تا زنا کند! نکته­ی جالب توجه، این که وقتی مردم، او را به خاطر این پرسش جاهلانه نکوهش می کنند، پیامبر خدا مانع می شوند و شخصاً با مهربانی از جوان می خواهد که نزدیک او بیاید. وقتی جوان کنار پیامبر می­آید، ایشان با چهره ای بشّاش پاسخ او را می دهد و جوان قانع می گردد و دیگر سراغ زنا نمی رود.[6]

هنگامی که به کارکردهای مسجد در روایات نگاه می­ کنیم، یکی از اصلی ترین کارکردهای مسجد، تقویت و رشد علمی نمازگزاران است، که کسی جز امام جماعت نمی تواند این امر مهم را بر دوش کشد. حضرت علی(علیه السلام) سه بهره از هشت بهره اهل مسجد را رشد علمی نمازگزاران قلمداد می کند و می فرماید: « مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَان...‏ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً ...أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى»[7] ؛ هر کس پیوسته یا در وقت هر نماز بطرف مساجد روان باشد یکى از این هشت چیز را بهره خواهد برد ... یا طرفه دانشى که از زبده‏ هاى علم باشد، یا کلمه و سخنى که او را از بدى باز دارد، یا شنیدن جمله‏ اى که او را به راه خیر و نجات راهنمایى کند.

بنابراین امام جماعت می بایست دغدغه پاسخگویی به جوانان را در اولویت کاری خود قرار دهد.

عدم مقبولیت اجتماعی در میان مردم

یکی از شرایط امام جماعت عدالت او است. امامِ مسجد باید فردی متّقی و صاحب مقبولیت اجتماعی و در نظر مردم انسانی موجّه باشد. فقهای گرانقدر عدالت را در کتب فقهی به تفصیل تعریف کرده اند. از جمله حضرت امام خمینی(قدس ­سرّه) می­فرمایند: «عدالت، یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره، و تکرار و اصرار نسبت به گناهان صغیره باز دارد».[8]

اگر امام مسجد از مقبولیت برخوردار نباشد، جوانان دید خوبی نسبت به او نخواهند داشت، و این خود مانعی برای حضور جوانان در مسجد خواهد بود. پیامبر خدا(صلی الله علیه و ­آله و سلم) نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرّفی می کند: «مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وعَدَهُم فَلَمْ یُخْلِفْهم فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ...»[9] کسی که با مردم، در معاملات، ستم نکند و در سخن، دروغ نگوید و در وعده هایش تخلّف نکند، او از کسانی است که مروّتش کامل و عدالتش آشکار است.

جوانان به اعمال و رفتار امام جماعت با دقّت و تیزبینی نظر می کنند. اگر امام جماعت رفتارهایی خلاف مروّت و شأن طلبگی را از خود نشان دهد، به طور قطع میزان مقبولیت او در میان مردم، بخصوص جوانان کاسته خواهد شد.

از جمله رفتارهایی که مردم؛ به ویژه جوانان از یک روحانی یا امام جماعت انتظار ندارند و سبب دوری آنان از یکدیگر می شود؛ توقّعات مالی روحانی است. در سیره­ تبلیغی پیامبران الهی(علیهم السلام) می بینیم که آنان از مردم توقّع مالی نداشتند. در سوره شعراء داستان 6- 5 پیامبر آمده است. همه این پیامبران شعارشان این بود: «وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِین‏»[10] و من بر این رسالتم هیچ پاداشى از شما درخواست نمی ‏کنم. اجر من جز بر پروردگار جهانیان نیست.

نکته بسیار با اهمیت اینجاست که امام جماعت باید چونان انبیاء با اخلاص در راه دین فعالیت کند و اجری جز از خدای تبارک و تعالی توقّع نداشته باشد. البته لازم به ذکر است که مؤمنین نمازگزار نیز باید توجّه خاص به مسائل معیشتی  امام جماعت داشته باشند. امّا به نظر می رسد که محبوبیت امام جماعت از اخلاص او نشأت خواهد گرفت و تاکید بر مسائل مالی و یا گوشزد کردن آن توسط امام مسجد جذّابیت و مقبولیت او را بین نمازگزاران، به خصوص جوانان به حداقل می رساند.

یکی دیگر از مواردی که مقبولیت برای امام جماعت در بین جوانان ایجاد می کند. برخوردهای بی آلایش و مردمی امامِ مسجد به دور از غرور و تکبّر و تفاوت قائل نشدن میان خود و دیگران است. قرآن کریم در توصیف مبلّغان بزرگ خود که همان انبیاء عظام(علیهم السلام) هستند، می فرماید:« إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ»؛ آن گاه که برادرشان هود به آنان گفت: آیا (از شرک و انحراف) پروا نمى‏کنید؟...در کتاب هدایت درباره حضرت نوح(علیه السلام) [11]، حضرت هود(علیه السلام) [12]، حضرت صالح(علیه السلام) [13]، حضرت لوط(علیه السلام) [14]، عین همین کلمات را به کار می برد. و این تاکید نشان از این است که پیامبران با قوم خویش برادرانه برخورد می کردند.

از این گذشته امام جماعت می بایست با تواضع و فروتنی همراه با مهربانی با مخالفین یا منتقدین سخن بگوید. تا آنان را نیز به مسجد دعوت کند. هم­چنان که پیامبران ما نیز علاوه بر اینکه با مردمِ موافق و دیندار، مهربان بودند، با مخالفین خویش هم از موضع قدرت و سختی سخن نمی گفتند. آنان دلسوزانه و همراه با مهربانی می گفتند:« وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى‏ هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین‏»[15] ؛ البتّه (یکى از) ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در گمراهى آشکار هستیم.

کتابنامه :

1.       سوره نوح، آیه 5

2.       إبن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، مصحح آصف فیضی، چاپ دوم، قم، موسسه آل البیت، 1385ق، ج 1، ص 147

3.       شهید اول، الالفیه و النفلیه، تحقیق علی فاضل، چاپ اول، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1408ق، ص 139.

4.       امام یازدهم، تفسیر الامام العسکری، مصحح مدرسه الامام المهدی، چاپ اول، قم، مدرسه امام مهدی، 1409ق، ص 340.

5.       شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، چاپ اول، نجف، مطبع حیدریه، بی تا، ص 131.

6.       إبن حنبل، احمد، مسند احمد، چاپ اول، بیروت، دار صار، بی تا،  ج5، ص 257.

7.       إبن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم، جامعه مدرسین، 1404ق، ص 235.

8.       خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، چاپ اول، قم، دارالعلم، 1409ق، ج1، ص274.

9.       کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ اول، قم، دارالحدیث، 1429ق، ج3، ص605.

10.   سوره شعراء، آیات 109، 127، 145، 164و 180.

11.   سوره شعراء، آیه106

12.   سوره شعراء، آیه 124

13.   سوره شعراء، آیه 142

14.   سوره شعراء، آیه 161

15.   سوره سبا، آیه24