مقایسه فضای تبلیغی تلویزیون و مسجد
۱۳۹۱/۱۲/۱۹

تلویزیون ممکن است به مسائل دینی اجتماع بپردازد اما با تغییر کانال، حال و هوای مخاطب عوض می‏شود، ولی حال و هوای مسجد همواره ثابت است. مسجد است که سازنده افراد آماده فداکاری برای دین و کشور است.

امروزه تلویزیون به عنوان پرقدرت‏ترین وسیله ارتباط جمعی در تکوین، تحکیم و تضعیف، جهت‏دهی فرهنگی و ایجاد انسجام یا عدم انسجام جامعه نقش اساسی دارد. در جامعه ما، روزانه افراد ۲ تا ۵ ساعت وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می‏دهند و کودکان در خردسالی با این وسیله خو گرفته و هویت می‏پذیرند.

دیگر عوامل، زمینه‏ها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی نیز تحت تأثیر تلویزیون قرار گرفته‏اند. تلویزیون در جامعه ما بایستی از خاستگاه دینی تعریف شود که یکی از اساسی‏ترین نقش‏های آن ترویج و تبلیغ دینی است. 

 اقتضا و ظرفیت و قابلیت تلویزیون در مقایسه با مسجد در فضای سنّتی، وجود اماکن مذهبی همچون مساجد و حسینیه‏ها در هر کوی و برزن روستاها و شهرها، وجود زمان‏هایی همچون ماه مبارک رمضان و ماه محرم به عنوان زمان‏های مقدس عبادی که مردم را به مساجد و حسینیه‏ها و هیئات مذهبی و پای منابر می‏کشانند از سرمایه‏های فرهنگی ـ اجتماعی هویت‏ساز به شمار می‏روند.

 در تبلیغ سنّتی همه چیز دارای قداست است؛ از این‏رو، دارای آداب و تشریفات خاصی است. نشستن پای منبر و حضور در مسجد عبادت است. با جماعت بودن عبادت است و ثواب یک گروه ده نفره در نماز جماعت دارای ثوابی است که جز خدا، کسی دیگر نمی‏تواند به اندازه و مقدار آن واقف شود. 

 در فضای سنّتی رابطه بین عالم و عامی وجود دارد و کارگزار اصلی روحانیت است. در مقابل، در فضای تلویزیونی، فضای هنرمند و مخاطب مطرح است. موقعیت منزلتی روحانیت در تبلیغ سنّتی بر موقعیت هم‏عرضی در کنار متخصصان تنزل می‏یابد.

در این فضا، سخن از تقلید از لحاظ روحی ـ روانی جایگاهی ندارد. فضای تبلیغ رسانه‏ای فضای ذهنی و مجازی است. در این فضا روابط چهره به چهره و عاطفی به صورت مجازی تجربه می‏شود.

از این‏رو، مخاطب گاهی پا به پای مراسم می‏گرید، سینه می‏زند و لذت همنشینی با هم‏کیشان خود را درک می‏کند و در نهایت، از دیدن یک مراسم در تلویزیون احساس سبکی و حتی ثواب می‏کند.

این اشباع و ارضا جایگزین حضور مستقیم واقعی در محافل مذهبی و نیز زمینه‏ساز فردگرایی و کاهش مراودات و مشارکت اجتماعی می‏شود. این وضعیت از نظر شخصیتی همواره آسیب‏زاست. فضای تبلیغ رسانه‏ای همواره با موسیقی آمیخته است.

موسیقی بر احساسات و غرایز انسان تأثیر می‏گذارد نه بر عقل و فهم او. انسان هرگز از عهده تجربه و تحلیل عقلایی تأثیرات موسیقی بر روان خویش برنمی‏آید. او ناگزیر است که این تأثیرات را در ساحت مفاهیمی صرفا احساسی، همچون «غم‏انگیز»، «شادی‏آور»، «نرم»، «داغ» و مانند آن، دسته‏بندی کند. این فضا دارای جاذبه است و مقاومتی در برابر آن وجود ندارد.

کسی که بدین فضا وارد شود، از فضای محلی به سمت فضای منطقه‏ای و جهانی، و از آنتن به ماهواره کشیده خواهد شد. احساسات با گستردگی همزاد است و عقل با تمرکز. 

 در شرایط تقیّد به مسجد زمینه مناسب‏تری برای تبلیغ دینی ایجاد می شود 

داده‏های آماری حاکی از این است که تلویزیون به لحاظ اقتضائات رسانه‏ای خود، دارای قابلیت‏ها و ظرفیت‏های خاص بوده و نمی‏توان انتظار داشت که همانند رسانه‏های تبلیغی سنّتی، دین را تبلیغ کند. از این‏رو باید آن را شناخت و از آن به اقتضای ظرفیت و قابلیتش در امور مختلف از جمله تبلیغ دین استفاده کرد.

تلویزیون در سطح هویت فردی نمی‏تواند ابزار مناسبی برای تبلیغ دینی باشد؛ چه در این سطح احساسات و غرایز غلبه داشته، و در تلویزیون زمینه بهره‏گیری از سرگرمی و امور ملایم با طبع زیستی او فراهم است و حال و هوای آن با حال و هوای مسجد که آدمی خود را در فضایی معنوی احساس می‏کند و احساس تکلیف در او تبلور می‏یابد، متفاوت است.

بر همین اساس است که پیشوایان دینی بر تربیت چهره به چهره و ممارست در آن، به ویژه برای والدین که بیشتر با فرد در تماس‏اند، تأکید کرده‏اند. پس باید تلاش کرد افراد با مراکز تبلیغ سنّتی از جمله مسجد، ارتباط برقرار کنند؛ چه این که در این فضا، زمینه شکوفایی استعدادهای فطری و ادراکی فراهم می‏شود.

 نهایت تأثیر تبلیغ تلویزیونی در سطح هویت فردی، تأثیر اقناعی است. این تأثیر، با تأثیر ارشادی و افزایش‏دهنده شناخت و انگیزش فاصله بسیار دارد. برای ترویج دین باید در مقام تربیت برآمد. تربیت، فضا و شرایط مناسب خود را می‏طلبد؛ از جمله:

ـ ایجاد رابطه عاطفی، صمیمی و رودررو؛

ـ توجه به شرایط روحی و روانی و میزان شناخت مخاطب؛

ـ توجه به شرایط یادگیری؛

ـ توجه به مراحل یادگیری؛

توجه ‏به‏ جنبه ‏های ‏تشویقی ‏وتبیینی ‏مطابق ‏شرایط ‏مصادیق؛

ـ ممارست مربّی در تربیت.

 دیندار در ضمن اینکه اهل عبادت است، اجتماعی نیز هست. اساس فکر و حرکت و سکون او به نیّت او (قلب) بازمی‏گردد. برای تکوّن چنین وضعیتی باید فضای تکوّن شخصیت و هویت از ابتدا با رعایت اصول روان‏شناختی و تعلیم و تربیتی مهیّا گردد.

بی‏تردید، تلویزیون با آمیختگی و تنوع و رسالت‏های مختلف، برای مخاطبان مختلف نمی‏تواند چنین فضایی را به وجود آورد. از این‏رو، مطابق سفارش‏های پیشوایان دینی، پیشنهاد می‏شود هر چه بیشتر فرهنگ جامعه به سمت مسجد گرایش یابد.

در اصول سیاست‏گذاری تلویزیون باید تشویق خانواده‏ها به حضور در مسجد و آشنا کردن کودکان با مسجد و مشتاق کردن آنها بدین امر نهفته باشد. آوردن مسجد به منزل از طریق تلویزیون به معنای بیگانه کردن نسل‏های آینده از مسجد است.

در مسجد است که هم فضای مناسب برای هویت‏پذیری دینی فراهم می‏شود و هم از توده‏ای شدن افراد در جامعه ماشینی و صنعتی امروز جلوگیری به عمل می‏آید و مسجد است که سازنده افراد آماده فداکاری برای دین و کشور است.

تلویزیون ممکن است به این امور بپردازد؛ اما با تغییر کانال، حال و هوای مخاطب عوض می‏شود، ولی حال و هوای مسجد همواره ثابت است.

دین‏داری با طرح یک سؤال در روز و به کارگیری اهرم تشویق سکه و امثال آن ایجاد نمی‏شود، گرچه ممکن است اینها در جای خود کار پسندیده‏ای باشد و عده‏ای را به تکاپوی یافتن پاسخ وادارد و در نتیجه به محتوای پرسش و پاسخ توجه کنند، اما ایجاد و تولید هیجان و دغدغه دینی و «حب دینی» مستلزم فضایی دیگر است.