ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
۱۳۹۴/۰۱/۱۶

نور فاطمه (علیها السلام) از نور خداست رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: هنگامى که خداوند متعال خواست بهشت را بیافریند آن را از نور وجه خویش خلق کرد، سپس آن را گرفته به سوى ما افکند. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به فاطمه (علیها السلام) و یک سوم دیگر به على و خاندانش اصابت کرد. از آن نور به هر کسى که چیزى تابیده شده باشد به ولایت آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) راه پیدا مى کند و هر کس از آن نور چیزى به او نرسیده باشد، از ولایت خاندان محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) منحرف و گمراه مى شود.(1)

نور فاطمه (علیها السلام) از نور خداست
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: هنگامى که خداوند متعال خواست بهشت را بیافریند آن را از نور وجه خویش خلق کرد، سپس آن را گرفته به سوى ما افکند. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به فاطمه (علیها السلام) و یک سوم دیگر به على و خاندانش اصابت کرد. از آن نور به هر کسى که چیزى تابیده شده باشد به ولایت آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) راه پیدا مى کند و هر کس از آن نور چیزى به او نرسیده باشد، از ولایت خاندان محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) منحرف و گمراه مى شود.(1)
پروردگارا! این نور از چیست؟
جابر بن عبدالله از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد: براى چه فاطمه (علیها السلام)، زهراء نامیده شد؟ آن حضرت فرمودند:
براى اینکه خداوند فاطمه (علیها السلام) را از نور با عظمت خویش خلق کرده، پس، چون نور فاطمه (علیها السلام) طلوع کرد آسمانها و زمین به واسطه نور او منور شدند، چشم ملائکه از آن نور خیره شد و از عظمت پروردگار به سجده افتادند و گفتند: پروردگارا، این نور از چیست؟ خداوند به آنان وحى نمود که این نور از نور من است، آن را در آسمان جاى دادم و از عظمت و جلال خود او را خلق کردم و از صلب بزرگترین پیامبران خود او را خارج خواهم ساخت. از همین نور جانشینان او را بیرون مى آورم، همانهایى که امر مرا بر پاى مى دارند و مردم را به سوى من هدایت مى کنند و جانشینان و حاکمان من در زمین خواهند بود.(2)
نام زهراء جزء را کل مى کند

نام زهراء خار را گل مى کند

نام زهراء زنگ از دل مى برد

نام زهراء کشتى ما را به ساحل مى برد

نام زهراء در دل و جان من است

نام زهراء روح ایمان من است

آفرینش نور فاطمه (علیها السلام)
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: نور فاطمه (علیها السلام) قبل از آفرینش آسمانها و زمین خلق شده و چون آدم خواست از بهشت هبوط کند نور فاطمه (علیها السلام) به سیبى تابیدن گرفت و با تناول آدم از آن سیب، در صلب او قرار گرفت. نور فاطمه در اصلاب آباء طاهره و ارحام امهات طیبه نقل مى شد تا اینکه جبرئیل براى من سیبى آورد و با خوردن آن سیب نطفه فاطمه (علیها السلام) بسته شد.(3)
بر این اساس است که در روایتى از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده که مى فرمود: من هر وقت مشتاق بوى بهشت مى شوم فاطمه (علیها السلام) را مى بوسم.
درخشندگى بانویى در بهشت
وقتى که خداوند آدم را خلق فرمود، در بهشت چشم آدم به بانویى افتاد که درخشندگى و نورانیتش بى نظیر بود. این بانو در حالى که بر سر، تاجى از طلا و مرصع به جواهر داشت چنان زیبا مى نمود که آدم زیباتر از وى مشاهده نکرده بود. پس سؤ ال کرد: پروردگارا! این بانو کیست؟ فرمود: فاطمه دختر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم).
سؤ ال کرد: شوهر او کیست؟
خداوند به جبرئیل فرمان داد، در قصرى از یاقوت را به روى وى بگشاید، وقتى که جبرئیل در را گشود آدم در آن قبه اى از کافور (به خوشبوئى کافور) دید و تختى از طلا که بر روى آن جوانى به زیبائى یوسف نشسته بود. پس ‍ فرمود: این جوان شوهر او، یعنى على بن ابیطالب است.(4)
فاطمه (علیها السلام) جزئى از لولاک لما خلقت الافلاک
جابر بن عبدالله انصارى مى گوید که:
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خداوند مى فرماید:
یا احمد لو لاک لما خلقت الافلاک، و لولا على لما خلقتک و لو لا فاطمة لما خلقتکما
((اى احمد! اگر تو نبودى موجوات را نمى آفریدم و اگر على نبود تو را نمى آفریدم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را نمى آفریدم.))
هر چه هست به افتخار وجود فاطمه (علیها السلام) و پدرش و همسرش و فرزندان اوست.(5)
نام فاطمه (علیها السلام) در توبه حضرت آدم
در کتابهاى تفسیرى در ذیل آیهفتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم (6) روایاتى ذکر شده است، مبنى بر اینکه این کلمات، چه کلماتى بوده اند. از جمله در ((الدر المنثور)) از ابن عباس نقل شده است که: از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره کلماتى که آدم از پروردگارش دریافت نمود و خداوند توبه او را پذیرفت پرسیدم، فرمود: آدم از خداوند به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) در خواست کرد که توبه او را بپذیرد و خداوند هم پذیرفت (7).
دستور جبرئیل براى دورى از خدیجه
پیامبر در ((رابطح)) (8) نشسته بود که جبرئیل همانند آغاز بعثت در شکل و صورت اصلى اش در حالى که پرهاى او مشرق و مغرب جهان را فرا گرفته بود بر آن حضرت فرود آمد. این گونه ظهور و طلوع جبرئیل، نشان از وقوع کارى بزرگ و امرى عظیم داشت. جبرئیل حضرت را صدا زد و گفت: اى محمد! خداوند على اعلى، سلام مى رساند و امر مى فرماید که چهل روز از خدیجه همسرت کناره گیرى کنى.
اعتکاف چهل روزه حضرت در خانه فاطمه بنت اسد، شب زنده دارى، روزه هاى مکرر و کنارگیرى از مردم و همسرش، شباهتى به دوران آغاز نزول وحى و بعثت داشت. بر خلاف سنت همیشگى بستن در بر روى دیگران در هنگام افطار شب چهلم و به تنهایى از طعام آسمانى خوردن و توجه و حرکت به سوى خانه خدیجه و ترک سنت در تطهیر و وضو گرفتن و نماز قبل از خوابیدن، همه اینها نشان از وقوع امر بزرگ بود.
نطفه تکوین فاطمه (علیها السلام) از غذاى بهشتى بود
علامه مجلسى در جلد ششم بحار آورده است:
جبرئیل امین نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: یا محمد! خداوند على اعلى سلامت مى رساند و به تو فرمان مى دهد که به مدت چهل شبانه روز از همسرت خدیجه دورى گزینى. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) پس از صدور این دستور از سوى خداوند متعال با وجود علاقه زیاد خود به خدیجه، چهل شبانه روز، در حالى که روزها روزه و شبها به عبادت مى ایستاد از خدیجه کنارگیرى نمود و به توسط عمار یاسر براى همسرش پیام فرستاد که:
اى خدیجه! کناره گیرى من از تو به جهت بى اعتنایى و یا اینکه تو را رها کرده باشم نیست، بلکه به جهت امتثال فرمان پروردگارم است. تو اى خدیجه این موضوع را بر خیر و نیکى حمل نما، زیرا که خداى متعال به وجود تو بر فرشتگان مقربش در هر روز افتخار مى کند. به هنگام شب در خانه را ببند و استراحت کن، من در منزل فاطمه بنت اسد به سر مى برم.
پس از گذشت چهل روز جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد (صلى الله علیه و آله و سلم)! پروردگار على اعلى سلامت مى رساند و مى فرماید که خود را براى تحیت و تحفه او آماده سازى! رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اى جبرئیل! تحفه حضرت ((رب العالمین)) چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: من نمى دانم. در این هنگام میکائیل شرفیاب حضور پیامبر شد، در حالى که طبقى به همراه داشت و روى آن دستمالى از دیبا بود. پس آن طبق را در برابر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نهاد و جبرئیل پیش آمد و عرض کرد: اى محمد (صلى الله علیه و آله و سلم)! پروردگارت امر مى کند که امشب از غذاى موجود در این طبق افطار کنى!
على (علیه السلام) مى فرمایند: پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) هر شب به هنگام افطار به من مى فرمودند که در خانه را باز بگذارم تا هر که نیازمند غذا است بتواند داخل خانه شده و غذا بخورد، ولى در آن شب فرمودند: بر در منزل بنشین و مانع ورود افراد به خانه شو، زیرا این غذا جز من بر هر کسى حرام است.
على (علیه السلام) مى فرمایند: پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) دستمال روى طبق را برداشت و در آن خوشه اى خرماى تازه و خوشه اى انگور بود. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از آن غذا به تنهایى سیر میل فرموده و آب گوارا نوشیدند، سپس دست خویش را براى شستن دراز فرمودند. جبرئیل بر دست ایشان آب مى ریخت، میکائیل مى شست و اسرافیل خشک مى کرد. باقى مانده غذا به همراه ظرف به آسمان برده شد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) برخاستند تا نماز گزارند. جبرئیل گفت: امشب نماز اول وقت بر شما حرام است تا به منزل خدیجه در آئید. خداى تعالى به ذات خود سوگند خورده است که از صلب شما امشب فرزندى پاک و پاکیزه ایجاد فرماید. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به سرعت به سوى منزل خدیجه آمدند.
خدیجه مى گوید: در آن شب بین خواب و بیدارى بودم که صداى در را شنیدم. صدا کردم کیست که در را مى کوبد؟ ناگاه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) با سخن دلنشین و لحن زیباى خود فرمودند: خدیجه باز کن من محمدم. خدیجه مى گوید: برخاستم در حالى که بسیار خوشحال و شادمان بودم، در را باز کردم و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) وارد شدند. ایشان عادت داشتند هر وقت وارد منزل مى شدند ظرفى مى خواستند، وضو مى گرفتند و نماز مى خواندند، آنگاه استراحت مى کردند. ولى در آن شب نه ظرفى براى وضو خواستند و نه آماده براى خواندن نماز شدند، بلکه بلافاصله به بستر آمدند. سوگند به آنکس که آسمان را بر افراشت و آب را جارى نمود، در آن شب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از من دور نشد مگر اینکه سنگینى حمل فاطمه (علیها السلام) را در خویشتن احساس کردم.(9)
سیب بهشتى
نقل کرده اند که: روزى حضرت خدیجه (علیها السلام) از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درخواست نمود که چیزى از میوه هاى بهشتى را به او نشان دهد. جبرائیل دو سیب از بهشت نزد آن بزرگوار آورده و گفت: اى محمد (صلى الله علیه و آله و سلم)! خداوندى که براى هر چیز اندازه اى مقدر کرده است مى فرماید: یکى از این دو سیب را خودت بخور و سیب دیگر را به خدیجه بده، من از شما دو نفر فاطمه زهراء (علیها السلام) را مى آفرینم. پیامبر نیز طبق دستور خداوند متعال عمل کرد.(10)
همدم تنهایى مادر
از امام صادق (علیه السلام) درباره چگونگى ولادت فاطمه (علیها السلام) پرسیدند، آن حضرت فرمود:
بعد از آنکه خدیجه با رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ازدواج کرد، زنان مکه از او دورى جسته و به خانه او رفت و آمد نمى کردند و از سلام کردن به او خوددارى مى کردند و مانع ارتباط زنان دیگر نیز با خدیجه (علیها السلام) مى شدند. خدیجه از این رفتار آنان به وحشت افتاده و بسیار غمگین و افسرده بود، البته نه از ترس جان خودش، بلکه بیم او از خطرى بود که جان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را تهدید مى کرد. اما هنگامى که به فاطمه (علیها السلام) حامله شد، فاطمه (علیها السلام) در رحم مادر با او سخن مى گفت و او را دعوت به صبر مى کرد و به او آرامش ‍ مى داد.
خدیجه (علیها السلام) سخن گفتن فاطمه (علیها السلام) را از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مخفى داشته بود. روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) بر خدیجه وارد شد، شنید که خدیجه (علیها السلام) با کسى سخن مى گوید: پرسید: اى خدیجه با چه کسى سخن مى گفتى؟ خدیجه مى گفتى؟ خدیجه عرض کرد: یا رسول الله! جنینى که در رحم من است با من سخن مى گوید و مونس تنهایى من شده است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: اى خدیجه! اکنون این جبرئیل است که مرا بشارت مى دهد که این طفل دختر است و اصل و ریشه پاک و پاکیزه من مى باشد، خداوند تبارک و تعالى نسل مرا از او قرار مى دهد و بعد از اتمام وحى از سلسله اولاد او پیشوایان و جانشینانى در زمین بر مى گزیند.(18)
برخیز اى مادر!
روزى حضرت خدیجه نماز مى خواند، اشتباها خواست در رکعت سوم سلام دهد، فاطمه (علیها السلام) از درون شکم، وى را ندا داد:
قومى یا اماه، فانک فى الثالثة
برخیز اى مادر! تو در رکعت سوم مى باشى)).(12)
مادر جان محزون مباش
هنگامى که کافران از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) خواستند که شکافته شدن ماه را به آنها نشان دهد، زمانى بود که خدیجه به فاطمه زهراء (علیها السلام) حامله بوده و این موضوع بر همگان مشخص شده بود. (چند روزى بیش به تولدش نمانده بود) که خدیجه با خود مى گفت: زهى تاءسف و اندوه، چه بسیار زیانکار است آن کسى که منکر رسالت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) شود و حال آنکه او بهترین فرستاده پروردگار من است. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) از درون شکم، وى را صدا زده و گفت: مادر جان! محزون مباش و نترس! همانا خداوند با پدرم مى باشد و یاور اوست.(13)

 

سلام خدا و جبرئیل بر مادر فاطمه
از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) منقول است که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود که: چون جبرئیل مرا به معراج برد و برگردانید، گفتم: اى جبرئیل! آیا حاجتى دارى؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از جانب خدا و از جانب من سلام برسانى.
پس چون حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) سلام جبرئیل را رسانید، خدیجه گفت:
الله السلام، و منه السلام، و الیه السلام
خدا را است سلام و از او است سلام و به سوى اوست سلام و بر جبرئیل سلام باد.
در روایات دیگر نقل شده است که: هرگاه جبرئیل نازل مى شد و خدیجه حاضر نبود او را سلام مى رسانید.(14)
خشم پیامبر به خاطر توهین به خدیجه (علیها السلام)
حضرت امام صادق (علیه السلام) مى فرماید:
روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) وارد منزل شد، عایشه را دید که مقابل حضرت زهراء (علیها السلام) ایستاده و با او به تندى حرف مى زند و مى گوید: اى دختر خدیجه! تو گمان مى کنى مادرت بهتر از من است؟ چه فضیلتى بر من دارد؟ او زنى مثل ما بود رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) سخن عایشه را شنید، وقتى فاطمه چشمش به پدر افتاد، شروع به گریه کرد. پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: فاطمه جان! چرا گریه مى کنى؟ عرض کرد: عایشه به مادرم توهین کرد. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) خشمناک شد و فرمود: عایشه ساکت شو! خداوند متعال زنهاى با محبت و بچه دار را مبارک قرار داده است.
خدیجه براى من فرزندانى مثل طاهر و قاسم و فاطمه (علیها السلام) و رقیه و ام کلثوم و زینب آورده است، ولى خدا تو را عقیم و نازا قرار داده است.(15)
نازل شدن سوره کوثر
ابن عباس مى گوید:
سوره کوثر درباره ((عاص بن وائل سهمى)) نازل شد و این موقعى بود که: روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از مسجد بیرون مى آمد و (عاص بن وائل) در نزدیکى بنى سهم با آن حضرت ملاقات و گفتگو کرد. این در حالى بود که عده اى از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند. چون عاص داخل مسجد شد، گفتند: با چه کسى صحبت مى کردى؟ گفت: با این ابتر.
این ماجرا زمانى رخ داد که عبدالله فرزند رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و خدیجه از دنیا رفته بودند.
غم از دست دادن عبدالله و زخم زبان مشرکین، قلب ایشان را آزرده کرد، اما فرشته وحى که همواره آرامش دهنده قلب رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) بود نازل شد و پیامبر را بشارت داد که اى محمد! پروردگار مهربان به سوى تو سرچشمه برکات و خیرات را نازل خواهد کرد و دشمن تو را که بر تو جسارت کرده است خوار و ذلیل نموده و ابتر قرار مى دهد. پس پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) به شکرانه این وعده الهى نماز گذارد و پروردگار را بر این نعمت با برکت ستود.(16)
در جواب آنکه گوید، ابتر است

گو که زهرایم ز عالم برتر است

او عطاى رب الارباب من است

مادر اولاد و انساب من است

نسل زهراء برترین نسلهاست

ریشه او بهترین اصلهاست

هر که گوید نسل پیغمبر کجاست

گو درون نسل پاک مرتضى است

کوثر چیست؟
وقتى که سوره کوثر بر پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) نازل شد، على بن ابى طالب (علیه السلام) به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم)! کوثر چیست؟ حضرت فرمود: نهرى است که خداوند به من کرامت نموده است.
على (علیه السلام) عرض کرد: این نهر گرانقدر است، پس براى ما توصیف کن اى رسول خدا؟ حضرت فرمود: آرى اى على، کوثر نهرى است که از زیر عرش خداى غزوجل جارى است، آبش از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر و از کره نرم تر است، سنگریزه هایش زبرجد و یاقوت و مرجان، گیاهش ‍ زعفران، خاکش مشک خوشبو و پایه هایش به زیر عرش خداوند استوار است.
پس رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) دست به پهلوى امیرالؤ منین على (علیه السلام) زد و فرمود: على جان این نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود.(17)
سخن فاطمه (علیها السلام) به هنگام تولد
فاطمه زهراء (علیها السلام) در آخرین ساعات روز جمعه، بیستم جمادى الثانى، سال پنجم بعثت به دنیا آمد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: هنگامى که وجود مبارک فاطمه (علیها السلام) به زمین رسید نورى از آن وجود نازنین ساطع گردید که پرتو آن به تمام خانه هاى مکه داخل شد، به حدى که همه مکه را روشن کرد. همزمان با آن در آسمان نیز نور روشنى پدیدار گشت که ملائکه و فرشتگان آسمان پیش از آن نورى به این زیبایى ندیده بودند.
به مبارکى تولد فاطمه (علیها السلام) ده فرشته از فرشتگان زیبا روى پروردگار - در حالى که در دست هر کدام تشطى از ظروف بهشتى که پر بودند از آب کوثر قرار داشت - به حضور فاطمه (علیها السلام) شرفیاب شدند واز آن آب به ایشان نوشانده و غسلش دادند.
سپس دو جامعه زیباى سفید، از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوش بوتر، یکى را به بدن نازنین فاطمه (علیها السلام) پیچیدند و جامعه دیگر را مقنعه او قرار دادند.
آنگاه فاطمه (علیها السلام) را دعوت به سخن گفتن کردند. فاطمه شروع به سخن گفتن کرد و گفت: شهادت مى دهم که پروردگار و آفریننده من، کسى نیست مگر خداى بزرگ و بى همتا، گواهى مى دهم به اینکه پدرم سید و سرور برگزیدگان خدا و رسول خدا است و اقرار مى کنم به اینکه همسرم و جانشین رسول خداست و فرزندانم (حسن و حسین (علیهما السلام)) دو سبط رسول خدایند. پس از آن فاطمه (علیها السلام) بر هر یک از آن چهار زنانى که خدیجه را در امر زایمان مساعدت کرده بودند با بردن نام ایشان سلام داد و آنها نیز با شادمانى پاسخ دادند.(18)
فاطمه (علیها السلام) رشد جسمانى خود را آغاز کرد به طورى که در هر روز به اندازه یک هفته و در هفته به اندازه یک ماه و در یک ماه به اندازه یک سال کودکان دیگر رشد مى کرد.
زلزله بزرگ در لحظه ولادت فاطمه (علیها السلام)
حضرت على (علیه السلام) فرمود:
در شب تولد نور پاک فاطمه، زلزله عظیمى در مکه اتفاق افتاد که سنگهاى بزرگى از کوه ابوقیس جدا شد و بر زمینهاى پست و بلند مى غلطیدند. آن قدر این زلزله ادامه داشت که ابوطالب بر بالاى بلندى رفت و به خداوند عرض کرد:
الهى و سیدى اساءلک بالحمدیة المحمودیة و بالعلویة العالیة و بالفاطمیة البیضاء الا تفضلت على اءهل التهامة بالرحمة و الراءفه.
((اى خدا و آقاى من! به مقام حمد شده محمدى و مقام بلند علوى و مقام درخشان فاطمى از او درخواست مى کنم که بر اهل مکه بوسیله رحمت و مهربانیت تفضل و احسان نمایى.))
به این ترتیب ابوطالب در پیشگاه خداوند به ساحت مقدس پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و على و فاطمه (علیهما السلام) توسل جست و از برکت نام ایشان همان لحظه زمین مکه آرام شد.(19)
پس از آن مرم آن کلمات را حفظ کرده و در شداید و بلاها مى خواندند ولى جهت آن را نمى دانستند.
کمک کردن زنان بهشتى در تولد فاطمه (علیها السلام)
طبرى در ((ذخائى العقبى)) از خدیجه (علیها السلام) نقل مى کند که فرمود:
زمانى که لحظه تولد فرزندم نزدیک شد به سراغ قابله هاى قریش فرستادم، تا مرا در امر زایمان مساعدت کنند، ولى چون همسر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) بودم از آمدن امتناع ورزیدند. در همین هنگام چهار زن بر من وارد شدند که جمال، زیبایى و نورانیت آنان قابل توصیف نیست!
یکى از آنان گفت: من مادر تو حوا هستم. دسیگرى گفت: من آسیه دختر مزاحم هستم. سومى خود را کلثم یا کلثوم خواهر موسى معرفى کرده و چهارمى گفت: من مریم دختر عمران، مادر عیسى هستم، آمده ایم تا در امر زایمان، تو را کمک کنیم.
پس از آنکه فاطمه (علیها السلام) به دنیا آمد نور جمالش فضا را روشن و منور ساخت و بر آنان با ذکر نامشان سلام کرد و درهمان لحظه تولد به یگانگى خداوند، رسالت پدرش، امامت شوهر و فرزندانش شهادت داد.(20)
چه خوب سروده است شاعر:
خجلا من نور بهجتها

تتوارى الشمس بالشفق

از خجالت درخشش نور او خورشید، هر بامداد در پوشش شفق، پنهان مى شود.
و حیاء من شمائلها

یتغطى الغصن بالورق

و از شرم شمایل و اوصاف او شاخه هاى درختان، خود را به زیر برگها گشیده و قامت خود را بدان پوشیده و پنهان مى دارند.
اعمال روز تولد حضرت فاطمه (علیها السلام)
در مفاتیح الجناح شیخ عباس قمى (رحمة الله علیه) آمده است که:
سال پنجم یا دوم از بعثت ولادت و با سعادت حضرت فاطمه زهراء (علیها السلام) واقع شده و در آن روز چند عمل مناسب است.
اول: روزه
دوم: خیرات و صدقات بر مؤ منین.
سوم: زیارت آن حضرت که چنین است:
یا ممتحنة امتحنک الله الذى خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابرة، و زعمنا انا لک اولیاء و مصدقون، و صابرون لکل ما اتانا به ابوک، و اتى به وصیه، فانا نسئلک ان کنا صدقناک الا الحقتنا بتصدیقنا لهما لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولایتکو مستحب است در ادامه بگوید:اسلام علیک یا بنت رسول الله، السلام علیک یا بنت نبى الله...
((اى آنکه خدایى که تو را خلق کرد پیش از خلقت بیازمود و در آن آزمایش ‍ بر هر گونه بلا و مصیبت تو را شکیبا و بردبار گردانید و ما چنین پنداریم که دوستان شما هستیم و مقام بزرگى شما را تصدیق مى کنیم و بر هر دستور و تعلیمات الهى که پدر شما و وصیش که درود حق بر او باد براى ما آورد صبور و مطیع خواهیم بود پس ما در خواست مى کنیم هرگاه که مصدق و مؤ من به شما هستیم که ما را به واسطه این تصدیق به رسول و وصیش خدا به شما ملحق فرماید تا به ما مژده رسد که بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاک سازد.))
نام فاطمه (علیها السلام) را خدا بر او نهاد
از امام باقر العلوم (علیه السلام) روایت کرده اند که:
زمانى که فاطمه زهراء (علیها السلام) پا به جهان نهاد خداى متعالى فرسته اى را امر فرمود تا این نام (فاطمه) را بر زبان رسول مکرم جارى نماید، سپس خداوند خطاب به فاطمه (علیها السلام) فرمود: من شیر را به وسیله علم در وجود تو قطع کردم (21) و تو را از ناپاکى باز داشتم. امام باقر (علیه السلام) در ادامه مى فرمایند: والله خداى تبارک و تعالى این بانو را از علم مملو ساخت و او را از ناپاکیهاى زنان در میثاق ذر (که خداوند از همه خلایق پیمان پاک گرفت)(22) پاک و پاکیزه تر قرار داد.
فاطمه حوریه اى انسان نما
از امام صادق (علیه السلام) روایت است که رسول خدا (علیها السلام) فرمود:
اى مردم آیا مى دانید چرا فاطمه (علیها السلام) آفریده شده است؟ عرض ‍ کردند: خدا و رسول او بهتر مى دانند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:
خلقت فاطمة حوراء انسیة لا انسیة.
((فاطمه یک بانوى بهشتى انسانى است اما انسان نیست)).
او از عرق جبرئیل و موهاى ریز او آفریده شده است. سپس فرمود: آن زمان که من به معراج رفتم جبرئیل سیبى از بهشت از طرف پروردگار براى من هدیه آورد. جبرئیل آن سیب را به سینه خود چسبانید به طورى که عرق سیب و عروق جبرئیل یکى شده بود. آنگاه بر من سلام کرد و من جواب دادم. جبرئیل گفت: خداوند این سیب را از بهشت براى تو هدیه فرستاده، آن را بخور.
پس من آن را شکافتم، ناگهان نور درخشانى از آن درخشید که من از آن در شگفت شدم. جبرئیل گفت: بخور ((این نور منصوره، فاطمه مى باشد، گفتم: منصوره چه کسى است.؟ جبرئیل گفت: بانویى است که از صلب تو خارج مى گردد. نام او در آسمان منصور و در زمین فاطمه است.(23)))
--------------------------
1-فاطمه زهرا، شادمانى دل پیامبر، ص 79، به نقل از بحار، ج 43 ص 44
2-ریحانه خانه وحى، ص 183 / به نقل از علل الشرایع، ص 179
3-چهاده معصوم، ص 227
4-فاطمة الزهراء من المهد الى اللحد،ص 70، به نقل از: کتاب نزهة المجالس ج 2، ص 223.
5-رنجها و فریادهاى فاطمه، ترجمه بیت الاحزان، ص 8 به نقل از: عوالم العوم، ص 26.
6-((سپس آدم از پروردگار کلماتى دریافت داشت (و به آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت، چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است.)) بقره / 37.
7-الدر المنثور.
8-محلى میان مکه و مدینه
9-فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت، ص 51.
10-فاطمه زهراء (علیها السلام) شادمانى دل پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، ص 82.
11-روضة الواعظین، ص 143.
12-فاطمه زهراء شادمانى دل پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، ص 439 به نقل از: احقاق الحق ج 5، ص 117.
13-فاطمه زهراء از ولایت تا شهادت، ص 57 به نقل از: روض لفائق: ص 314.
14-تفسیر عیاشى، 2/279
15-بحارالانوار، ج 16 ص 3.
16-ریحانه خانه وحى، ص 124.
17-1001 داستان از زندگانى على (علیه السلام)، ص 204. به نقل از: امالى شیخ مفید.
18-بحارالانوار، ج 16، ص 80
19-ریاحین الشریعه: ج 1 ص 58.
20-فاطمه الزهراء من المهد الى اللحد،ص 61.
21-عبارت چنین است،((انى فطمتک بالعلم))یعنى وقتى که طفل را از شیر مادر جدا مى کنند به جاى شیر مادر به او غذایى کمکى مى دهند تا شیر خوردن را ترک کند و این غذاى جانشینى است. و خداوند نیز مى فرماید: که غذاى جانشین فاطمه زهراء (علیها السلام) به جاى شیر، علم است. - فاطمة الزهراء، من المهد الى اللحد. -
22-مائده / 7، اعراف / 147 - ریحانه خانه وحى.
23-بحارالانوار، ج 43، ص 18
-------------------
فصل دوم از کتاب: الگوهای رفتاری حضرت زهرا (سلام الله علیها) نوشته حلیمه صفرى