«نبی رحمت» در کلام اندیشمندان جهان
۱۳۹۳/۱۰/۱۴

هدف از بعثت پیامبران ایجاد اخلاق حسنه و نیکو بود ، حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز به عنوان خاتم پیامبران مبعوث شد تا فضایل اخلاقی و خلقیات نیکو را تحقق بخشیده و رذایل اخلاقی را یادآور شود ، شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام ، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.

 پیامبر اکرم (ص) نماد اخلاق

هدف از بعثت پیامبران ایجاد اخلاق حسنه و نیکو بود ، حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز به عنوان خاتم پیامبران مبعوث شد تا فضایل اخلاقی و خلقیات نیکو را تحقق بخشیده و رذایل اخلاقی را یادآور شود ، شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام ، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است. در عظمت پیامبر اسلام همین بس که خداوند متعال در قرآن آن حضرت را با «یا ایها الرسول» و «یا ایها النبى» مورد خطاب قرار داده و او را به عنوان انسانى الگو براى تمام جهانیان معرفى می کند ، حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حق داراى اخلاقى کامل و جامع تمام فضایل و کمالات انسانى است.

شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام ، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود . در طول زندگى او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند . در مقام نیایش همیشه می گفت : « خدایا از بیکارگى و تنبلى و زبونى به تو پناه می برم » و مسلمانان را به کار کردن تشویق می کرد .

او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت می کرد و در تجارت به دروغ و تدلیس متوسل نمی شد ، هیچ گاه در معامله سختگیرى نمی کرد ، با کسى مجادله و لجاجت نداشت و کار خود را به دیگری واگذار نمی کرد .

پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صدق گفتار و اداى امانت را قوام زندگى می دانست و می فرمود : این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است . در نظر پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همه افراد جامعه ، موظف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند .

محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که خاتم الانبیا است در برابر کسانى که با وى مشاجره می کردند تنها به خواندن آیاتى از قرآن اکتفا می کرد و یا عقیده خویش را با سبکى ساده و طبیعى می فرمود و به جدل نمی پرداخت .

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنان متواضع بود که تمام خودخواهان ، مغروران متکبران را به اعجاب وا می داشت . زندگی آن حضرت ، رفتار و خصوصیات اخلاقی وی ، محبت ، قدرت ، خلوص ، استقامت و بلندى اندیشه و زیبایى روح را الهام می بخشید .

سادگى رفتار ، نرمخویى و فروتنی حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از صلابت شخصیت و جذبه معنویت وی نمی کاست . هر دلى در برابرش به خضوع می نشست و هر غرورى از شکستن در پاى عظمت زیبای او سیراب می شد .

پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) علاوه بر این که ارزش هاى اخلاقى را بسیار ارج مى نهاد ، خود در سیره عملى برجسته فضایل اخلاقى و ارزش هاى والاى انسانى بود ، او در همه ی ابعاد زندگى با چهره اى شاد و کلامى دلاویز با حوادث برخورد مى کرد .

 

تلاش برای تحقق انسانیت

وجود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى همه مردم مایه رحمت بود و هیچ کس را به سبب رنگ و جنس از شمول آن مستثنى نمی کرد . همه مردم نزد او روزى خور خداوند بودند .

آن حضرت عموم مردم را به رشد و اعتلای انسانیت ، صلح ، گذشت و بخشش دعوت می کرد . از این رو ، مشاهده می کنیم که جنگ هاى او همگى براى اهداف والاى انسانى بوده و به منظور تحقق انسانیت انجام می شده است .

 

بخشایش و گذشت

بد رفتارى و بى حرمتى به شخص خود را با نظر اغماض می نگریست ، کینه کسى را در دل نگاه نمی داشت و در صدد انتقام برنمی آمد . روح بلند آن حضرت عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد .

در جنگ احد با آن همه قصاوت و اهانتی که به پیکر عمویش حمزه روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت متألم بود ، دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به مرتکبین آن و از آن جمله هند زن ابوسفیان دست یافت ، در مقام انتقام برنیامد .

 

اخلاق فرماندهى

رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) به اخلاقى آراسته بود که خداوند او را چنین می ستاید : « وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظیم » .

موصوف بودن به این اخلاق ، از او یک فرمانده موفّق ساخته بود که می توانست او را به مقصود رسانده و در بسیارى از جنگ ها پیروزى را براى او به ارمغان آورد . آن حضرت به تمامى مردم مهربان بود و در همه شرایط با لشکریان و مردم خود مدارا می کرد ، راستگویى امین ، وفادار به عهد و پیمان خود بود ، هنگام غضب خشم خود را فرو می برد و هنگام قدرت از مجازات چشم پوشیده و می گذشت . او بین مردم « صلح و دوستى » برقرار می ساخت و از آنان کینه ، دشمنى و فتنه را دور می کرد و هر کسى را در جایگاه خود قرار می داد .

برجسته ترین صفات عقلى آن حضرت عبارت بود از : تدبیر ، تفکّر و دور اندیشى .

این صفات در عملکردهاى او نمایان است . با تفکّر و اندیشه در مورد وضع قوم او می توان فهمید که رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) عاقلترین مردم جهان بوده است ؛ زیرا قومى را به رغم خشونت و تندى اخلاق و فخرفروشى و سخت خویی اى که داشتند ، چنان تربیت و رهبرى کرد که ، با همه این اوصاف ، از حامیان جدّى او گشتند و همراه با او پرچم اسلام را برافراشتند و به جهاد برخاستند .

رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) ، روش هاى جدیدى را در جنگ ، حکومت ، مدیریت ، سیاست ، اقتصاد و مسائل اجتماعى به وجود آورد .

در جنگ احزاب به کندن خندق پرداخت ، در غزوه حدیبیّه با قریش مذاکره کرد و با انعقاد پیمانى به نتایج عملى آن ، که بعدها نمایان شد ، دست یافت و به همین گونه در هر میدان جنگى به ابتکارى جدید دست می زد که او را در پیروزى بر دشمن یارى می کرد و آنان را از اقدامات و تاکتیک هاى خود در بُهت و سرگردانى فرو می برد .

رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) موفّق گردید حاکمیّتى از هر جهت با شکوه و محترم برپا دارد تا همه مردم از زعامت و رهبرى او بهره مند گشته و به اوامر او ، پس از رهایى از طاعت رهبران مختلف ، گردن نهند .

دعوت رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) به اسلام ، مبتنى بر صلح و سلامت بود و جنگ را جز هنگامى که قساوت دشمن و سختگیرى آنان بر مسلمانان زیاد شد ، مورد توجّه قرار نمی داد .

در حقیقت ، براى دفعِ زور ، به زور متوسّل می شد . از این رو ، جنگ هاى او از آغاز بر اساسى ثابت و استوار قرار داشت که لشکر اسلامى از آن غفلت نمی کرد ، از جمله : دعوت مردم به دین جدید ، انعقاد پیمان صلح و پرداخت جزیه یا فتح سرزمین آنان ، و نبرد با کسانى که با او دشمنى کنند .

 

نقش اخلاق در سیره ی عملی پیامبر

یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پرجاذبه ی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با انسان ها بود . سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایى داشت :

الف ) اخلاق پیامبر (ص)

ب ) شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع)

ج ) انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)

در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درپیشرفت اسلام و جذب دل ها تصریح شده است ، آن جا که مى خوانیم : « فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر : اى رسول ما ! به خاطر لطف و رحمتى که از جانب خدا ، شامل حال تو شده ، با مردم مهربان گشته اى ، و اگر خشن و سنگدل بودى ، مردم از دور تو پراکنده مى شدند ، پس آن ها را ببخش ، و براى آن ها طلب آمرزش کن ، و درکارها با آن ها مشورت فرما . »

ازاین آیه استفاده مى شود که :

الف) نرمش و اخلاق نیک ، یک هدیه الهى است ، کسانى که نرمش ندارند ، از این موهبت الهى محرومند؛

ب) افراد سنگدل و سخت گیر نمى توانند مردم دارى کنند ، و به جذب نیروهاى انسانى بپردازند ؛

ج) رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است ؛

د) باید دست شکست خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت و جذب کرد ( با توجه به این که شأن نزول آیه مذکور در مورد ندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است)

ه) مشورت با مردم از خصلت هاى نیک و پیوند دهنده است که موجب انسجام مى گردد .

پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) علاوه بر این که ارزش هاى اخلاقى را بسیار ارج مى نهاد ، خود در سیره عملى اش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزش هاى والاى انسانى بود ، او در همه ابعاد زندگى با چهره اى شادمان و کلامى دلاویز با حوادث برخورد مى کرد .

 

نمونه هایى از اخلاق پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

در سیره عملى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجود دارد که هر کدام نشانگر قطره اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن حضرت است ، همان گونه که خداوند با تعبیر « و انک لعلى خلق عظیم ؛ و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى » به این مطلب اشاره فرموده است .

نظر شما را به چند نمونه از آن ها جلب مى کنم :

الف) عدى بن حاتم مى گوید : « هنگامى که خواهرم سفانه به اسارت سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم ، پس از مدتى خواهرم با کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این که گریخته ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد ، عذرخواهى کردم ، پس از چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود ، پرسیدم : «این مرد ( پیامبر اسلام ) را چگونه دیدى ؟» گفت : «سوگند به خدا او را رادمردى شکوهمند یافتم ، سزاوار است که به او بپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوسته اى » . با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است ، به عنوان پذیرش اسلام ، به مدینه سفر کردم ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مسجد بود ، در آن جا به محضرش رسیدم ، سلام کردم ، جواب سلامم را داد و پرسید : کیستى ؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم ، آن حضرت برخاست و مرا به سوى خانه اش برد ، در مسیر راه با این که مرا به خانه مى برد ، بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد ، اظهار نیاز نمود ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مدتى طولانى در آن جا توقف کرد و آن بانو را در مورد تأمین نیازهایش راهنمایى فرمود . با خود گفتم : « سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست » . سپس از آن جا گذشتیم و به خانه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شدم ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از من استقبال و پذیرایى گرمى نمود ، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آورد و به من فرمود : بر روى آن بنشین . گفتم : بلکه شما بر آن بنشینید . فرمود : نه ، شما بر آن بنشین ، خود آن حضرت بر روى زمین نشست ، با خود گفتم : این نیز نشانه دیگر که آن حضرت ، پادشاه نیست . سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیان فرمود ، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد ، و فهمیدم که پیامبر مرسل می باشد ، بیانات و پیشگویی ها و مهربانى هایش مرا شیفته اش کرده و همان جا مسلمان شدم» .

ب ) در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سال هفتم هجرت رخ داد ، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر ، جمعى از یهودیان به اسارت سپاه اسلام در آمدند ، یکى از اسیران ، صفیه دختر حى بن اخطب ( دانشمند سرشناس یهود ) بود . بلال حبشى ، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آن ها رابه حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورد ، ولى هنگام آوردن آن ها اصول اخلاقى را رعایت نکرد ، و آن ها را از کنار جنازه هاى کشته شدگان یهود حرکت داد ، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحت شد و صورتش را خراشید ، و خاک بر سر خود ریخت ، و سخت گریه کرد . هنگامى که بلال آن ها را نزد پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورد ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از صفیه پرسید : « چرا صورتت را خراشیده اى و این گونه خاک آلود و افسرده هستى ؟ » صفیه ماجراى عبورش از کنارجنازه ها را بیان کرد ، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از رفتار غیر انسانى و خلاف اخلاق اسلامى بلال حبشى ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود : « ا نزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین على قتلى رجالهما : اى بلال ! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت بر بسته که آن ها را از کنار کشته شدگانشان عبور مى دهى ؟ چرا بى رحمى کردى ؟ » جالب این که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى جبران رنج ها و ناراحتى هاى صفیه ، با او ازدواج کرد ، سپس او را آزاد ، و بار دیگر با پیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب ، ناراحتى هاى اورا به طور کلى از قلبش زدود .

ج ) در ماجراى جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد ، شیماء دختر حلیمه که خواهر رضاعى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود ، با جمعى از دودمانش به اسارت سپاه اسلام در آمدند . پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هنگامى که شیماء را درمیان اسیران دید ، به یاد محبت هاى او و مادرش در دوران شیرخوارگى ، احترام و محبت شایانى به شیماء کرد . پیش روى او برخاست و عباى خود را بر زمین گستراند ، و شیماء را روى آن نشانید ، و با مهربانى مخصوصى از او احوال پرسى کرد ، و به او امر فرمود : « تو همان هستى که در روزگار شیرخوارگى به من محبت کردى ... » شیماء از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تقاضا کرد ، تا اسیران طایفه اش را آزاد سازد ، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به او فرمود : « من سهمیه خودم را بخشیدم ، و در مورد سهمیه سایر مسلمانان ، به تو پیشنهاد مى کنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضور مسلمانان ، بخشش مرا وسیله ی خود قرار بده تا آن ها نیز سهمیه خود را ببخشند . شیماء همین کار را انجام داد ، مسلمانان گفتند : « ما نیز به پیروى از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سهمیه خود را بخشیدیم » . « پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به شیماء فرمود : اگر بخواهى با کمال محبت و احترام ، در نزد ما بمان و زندگى کن ، و اگر دوست دارى تو را از نعمت ها بهره مند مى سازم و به سلامتى به سوى قوم خود بازگرد . » شیماء گفت : مى خواهم به سوى قوم خود بازگردم . پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم ازدواج کردند ، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگى خود ادامه دادند .

 

کلام شیرین و اخلاق نیک

لوئى توماس، نویسنده معروف آمریکایى

کمتر خانواده اى در عربستان دیده مى شود که نام یکى از فرزندان خود را «محمد» نگذارد و اصولاً انتشار این نام در عالم، بیشتر از انتشار نام پطرس و یوحناست. محمد صلى الله على وآله، پیغمبر عرب، اول کسى بود که وحدت ملى عرب را عملى کرد و آن قبایل را در زیر یک پرچم گردآورد و هنگامى که ظهور نمود، نه تنها عربستان، بلکه جهان، محتاج به ظهورش بود. او با قوه و اعمال نفوذ، وحدت عرب را ایجاد نکرد؛ بلکه بر اثر کلام شیرین و اخلاق نیک خود، قلوب این قوم را تسخیر کرد تا آنان از روى میل از او پیروى کرده، به گفته هایش ایمان آوردند. حقاً مى توان گفت که فرزند مکه صفایى داشت که در سایر پیغمبران یافت نمى شد. در او نیرویى بود که با آن، میان دل هاى متفرق، ایجاد ائتلاف مى کرد و به طورى آنها را متحد مى کرد که در پندار و احساس، در حکم یک دل بودند.

 

محمد امین

مستر هوبرت ویل، صاحب کتاب المعلم الاکبر

محمد، ششصد سال پس از مسیح ظهور کرد و با نیروى خدایى که داشت، توانست تمام اوهام را برطرف سازد و بت پرستى را براندازد و چون مردى درست کردار، راست گو و بى آلایش بود، مردم به او لقب امین داده بودند. لهجه صادق و عزم استوارى داشت و با همین مزایا، توانست گمراهان را به راه راست هدایت کند.

 

عدل و رحمت

لورانسیا دالبرى از بانوان دانشمند

محمد صلى الله على وآله، بزرگ و پیشواى حکومت اسلامى و همواره مراقب آسایش و آزادى ملت خود بوده و کسانى را که مرتکب جنایت مى شدند، مجازات مى کرد. این پیغمبر، دعوت به پرستش خداى یگانه و دین یگانگى را ترویج مى کرد و در دعوت به این دین، لطف و مهربانى را حتى با دشمنان، مراعات مى کرد. در این شخصیت، دو صفت از بهترین و عالى ترین صفات بشرى وجود داشت و آن دو، عدل و رحمت مى باشند.

 

مهربانى بى شائبه

هانرى ماسه

اگر درباره پیغمبر اسلام یک بحث اجمالى نماییم، شخصیتى که همواره متفکر و در اندیشه است، با نفسى که باطنش مملو از غم و اندوه باشد، در برابر ما مجسم مى شود؛ اما مدارکى که از او در دست است، شخصى را در برابر ما مى آورد که معتقد به خداى یگانه و زندگانى اخروى است و از صفات برجسته اش، مهربانى بى شائبه، عزم، اراده و اعتقاد است؛ علاوه بر این، مردى است حاکم، اداره کننده، سیاسى، جنگى و با وجود این، قاهر و آشوب طلب نبوده، برعکس، همیشه طالب صلح و آرامش بوده است.

 

 

مهربانی و خوش رفتاری

مسیو بارتلمى سن هیلیارد

محمد صلى الله على وآله در دوره خود، باهوش ترین عرب و پرهیزگارترین و متدیّن ترین آنان، پرحوصله و بردبارتر از همه و نسبت به دشمنان از همه مهربان تر و خوش رفتارتر بود و بر پایه آن، امپراتورى عظیم و بى مانند اسلامى را برپا کرد که ناشى از تفوق این پیغمبر، بر رجال آن عصر بود و بس؛ اما دینى که او آورد و مردم را به آن دعوت نمود، یک خیر و برکت بزرگ بود و از این رو، عموم ملل به او گرویدند و از آن بهره مند شدند.

 

پیامبرى پرهیزگار

ولتر فرانسوی

سال 1763 میلادى در تاریخ افکار ولتر نقطه عطفى بود. در این سال بود که سرانجام تصویر جدیدى از حضرت محمّد [(ص)] و پیروانش در ذهن او ترسیم شد، قضاوت او نیز درباره شخص پیامبر اسلام [(ص)] که همیشه مورد عنادش بود تغییر کرد و آنگاه که حقیقت را بازیافت درباره آن حضرت گفت: محمّد [(ص)] بى گمان مردى بسیار بزرگ بود و مردان بزرگى نیز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانون گذارى خردمند، جهانگشایى توانا، فرمانروایى دادگستر، پیامبرى پرهیزگار بود و بزرگترین انقلاب هاى روى زمین را پدید آورد.

ولتر در سال 1776 میلادى به یاد نمایشنامه فناتیسم، نخستین اثر ضد اسلامى اش، آخرین سخن خود را بر زبان آورد که: «من در حق محمّد [(ص)] بسیار بد کردم» و چون برداشت هاى اولیه او از اسلام تحت تأثیر نوشته هاى مغرضانه مسیحیان بود از روى خشم مى گفت: «همه کتاب هایى را که تاکنون مسیحیان درباره مسلمانان نوشته اند باید بر آتش افکند. »

 

شریعتی عالم گیر

تُولْستوى

لئو تولستوى ( 1910 ـ 1828 ) نویسنده مشهور روسى در کتاب خود به نام محمد [ صلى الله علیه و آله و سلم ] مى گوید: جاى هیچگونه شبهه و تردید نیست که پیامبر اسلام از بزرگان مصلحین دنیااست، آن هم مصلحى که به جامعه بشریت خدمات شایانى کرده است. و این فخر و مباهات براى او بس است که یک ملت خون ریز و وحشى را از چنگال اهریمنان عادات زشت و شنیع برهانید و راه ترقى را بر روى آنان بازکرد و حال آن که هر مرد عادى نمى تواند به چنین کار شگرفى اقدام کند و نتیجه بگیرد.

بنابر این شخص شخیص پیامبر اسلام، سزاوار همه گونه احترام و اکرام مى باشد شریعت پیامبر اسلام به علت توافق آن باعقل و حکمت در آینده عالم گیر خواهد شد.

 

پیامبر خدا

کارل مارکس

محمد مردی بود که از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل وجان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.

 

حیات پیامبر

مهاتما گاندی

حیات شخص پیامبر اسلام بنوبه خود نشانه وسر مشق بارزی برای رد فلسفه عنف واجبار در امر مذهب می باشد.

 

تبلیغ مذهب

جواهر لعل نهرو

مذهبی که پیامبراسلام تبلیغ می کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری , مورد استقبال توده های کشور های مجاور شد.

 

 

نیازمندی به تعالیم حضرت محمد(ص)

پیر سیمون لاپلاس

پیر سیمون لاپلاس منجم, ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی قرن 18و 19 میلادی میباشد که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرده است یکی از محققین غربی است که در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است گر چه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین حضرت محمد (ص) وتعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است؛ بنابراین اعتراف می کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش می باشد و بهمین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم.

 

مبارزه با شرک و بت پرستى

سر پرسى سایکس

عقیده شخصى من این است که [حضرت] محمد(ص) در میان مشاهیرعالم بزرگ ترین انسانى است که با یک مرام عالى تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بت پرستى را از ریشه منهدم ساخته و به جاى آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد و او خدمت وافر و نمایانى که از این راه به نوع بشر نموده خدمتى است که من آن را ستایش نموده و سر تعظیم فرود مى آورم.

 

ولادت خیرات و برکات

امام خمینی(ره)

آن بزرگوار ولادت پیامبر(ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدن ظلم و خاموش شدن بتکده ها و آتشکده ها مى شمارد. و گسترش توحید وعدل در عالم را به واسطه پیامبر(ص) مى داند.

امام در باره منزلت اجتماعى پیامبر(ص) مى فرماید: ایشان ازمیان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود. ایشان شبانى کرده بود، ولى به سبب لیاقت ذاتى که داشت، خداونداو را انتخاب کرد. در نگاه امام راحل(ره)، پیامبر(ص) عابدى مقید به نماز،خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:

به قدرى ریاضت کشید و قیام براى حق کرد که قدمهایش ورم کرد واز سوى خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقى) نازل گشت. جبرئیل کلید خزائن ارض را براى ایشان آورد، ولى آن حضرت تواضع کرد و فقر را فخر خود دانست.

از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(ص) با ما صحبت مى کرد و ما با او صحبت مى کردیم چون وقت نماز مى شد، گویى او مارا نمى شناخت و ما او را نمى شناختیم; زیرا به خدا اشتغال پیدامى کرد.

ایشان وقتى کفار را ملاحظه مى کرد مسلمان نمى شوند، غصه مى خورد. مى خواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى این که هیاهوهایى را که در دنیا براى رسیدن به قدرت هست، از بین ببردو خدا خواهى در مردم ایجاد کند.

پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مى کرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول وبنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقت سلطه جو بود؟ باهمین اشخاصى که رفقایش بودند، همه باهم دور هم مى نشستند. سیاه و سفید مطرح نبود. از طریق عامه منقول است که پیغمبرخدا(ص) وقتى غضب مى فرمود اگرایستاده بود، مى نشست; و اگر نشسته بود، به پشت مى خوابید، غضبش ساکن مى شد. در صورتى که محارم الهى هتک مى شد، یارى مى جست وفقط براى خدا غضب مى نمود.

امام شیوه امامان علیهم السلام و اولیاى خدا و انبیا را حسن معاشرت و رفتار انسانى و الهى مى داند و مى فرماید: آنها خود راخدمتگزار مردم مى دیدند و کارهایى را که باید انجام دهند، باحسن رفتار انجام مى دادند.

 

محمد[ص] نابغه ای مذهبی بود

ماکسیم رود منسون

محمد[ص] نابغه ای مذهبی بود، یک اندیشمند بزرگ سیاسی و در عین حال مردی چون شما و من در فرانسه ماکسیم رود منسون در سال 1969 همچنان که در پاریس مشغول آفرینش شرح حال نابغه خویش از زندگی محمد(ص) بود، مانند مونتگری وات28 به اتخاذ رویکردی جهانشمول و فراگیر در خصوص دین روی آورد. وی که دانش و آگاهی خود در مورد محمد(ص) و اسلام را در نتیجه سال ها مطالعه و پژوهش پیگیر عمدتاً در خود ممالک بدست آورده بود یکی از کارشناسان پیشرو در این عرصه محسوب می شود. وی در مقدمه اثر خود «محومت» چنین بیان می دارد: محمد[ص] نابغه ای مذهبی بود، یک اندیشمند بزرگ سیاسی و [در عین حال] مردی چون شما و من. این ها سه جنبه از شخصیت کلی او بودند... . کسانی که محمد[ص] را به عنوان انسان مذهبی و پیام آور کلام خدا را مد نظر دارند از طریق فهم ودرک فعالیت های دنیوی او می توانند بسیار از او درس بگیرند.

 

تاریخ نویسان نباید پیامبر عرب را با معیار مسیحی بسنجند

رودی پارت

قرن بیستم همچنین شاهد احیا و از سرگیری تحقیقات آکادمیک درباره اسلام در غرب بود. دوره ای که در آن شخصیت محمد(ص) با دیدگاه های انتقادی و علمی مورد بررسی قرار گرفت که همگی سعی در اثبات و تایید صحت و اصالت منابع نخستین اسلامی داشتند. نمونه ای از این شرح حال های انتقادی، محمد[ص] و قرآن نام داشت که به قلم رودی پارت به رشته تحریر درآمد. وی استدلال می کرد که تاریخ نویسان نباید به اشتباه، پیامبر عرب را با معیار مسیحی بسنجند و سرمشقی را که مسیح به عنوان حاکم دنیای ملکوتی بنیان نهاده بود ملاک ارزیابی محمد(ص) قرار دهند. از نظر او اتهام بی صداقتی که غالباً طی سده های متمادی تا دوره اخیر علیه پیامبر مطرح شده است به راحتی قابل رد و ابطال است.

 

 

پیامبر اسلام هنوز در میان مردم خود زندگی می کند

آر.وی.سی. بادلی

از شرح حال نویسان اروپایی کسانی بودند که سال ها در بیابان و در میان اعراب بادیه نشین زیستند تا بتوانند احساسات و افکاری را که می توانست شخصیت محمد[ص] را تحت تاثیر قرار دهد، در خاطر متصور و مجسم سازند. نمونه ای از این گونه کوشش و تلاش عبارت بود از شرح حالی که آر.وی.سی. بادلی تحت عنوان پیام آور به رشته تحریر درآورد که خود یکی از توصیفات نادری است که از چشم اندازی همگون با دیدگاه خود مسلمانان به شرح زندگی محمد صلی الله علیه و آله پرداخته است.

تصویرگری های بادلی با آنچه ریکله طی سفرهایش به مشرق زمین دریافته بود شباهت فراوان دارد. چه به تصویر او نیز گویی پیامبر اسلام هنوز در میان مردم خود زندگی می کند. بادلی با روشنفکری در باب صفا و صمیمیت تواضع و فروتنی و طبیعت مهربان و سرشار از عاطفه محمد صلی الله علیه و آله در برابر دیدگاه های مخالف رایج در اروپا به دفاع و حمایت از او ادامه می دهد. وی دیدگاه های مخالف را ناشی از این می داند که اروپاییان از دامن رفاه و تجمل خانه هایشان به تصویرگری و تجسم احساسات و شیوه عمل محمد(ص) پرداخته اند. وی در شرح حال خود از پیامبر به خواننده خاطر نشان می کند که تمامی سوءتفاهمات و کینه توزی ها بین اسلام و مسیحیت به واسطه جنگ های صلیبی به وجود آمد، و چنین نتیجه می گیرد که آنچه تقبیح گران «پیغمبران دروغین» نادیده گرفته اند این است که به هنگام ظهور اسلام اختلاف نظر ناچیزی بین مسلمانان و مسیحیان وجود داشت.

 

تمجید و تکریم نسبت به پیامبر

آنیه بسانت

آنیه بسانت (1847 -1933) یک مصلح اجتماعی و فیلسوف مشهور بود. وی در لندن و در یک خانواده ایرلندی متولد شد. با این که با یک روحانی اوانجلیک ازدواج کرد ، کمی بعد آته ایست شد و طلاق گرفت.

براساس سایت Occultopedia.com ، به عضویت جامعه ملی سکولار در آمد و به دفاع از اندیشه آزاد ، حقوق زنان و کارگران پرداخت. بسانت به جامعه فابیان ، با گرایش سوسیالیستی نیز پیوست.

در سال 1889 ، به تئوصوفیا (جنبش مذهبی و فلسفی مبتنی بر تجربیات عرفانی) یا الهیات عرفانی ، گروید. مشوق وی مادام بلاواتسکی ، موسس انجمن تئوصوفیا ، بود. پس از فوت خانم بلاواتسکی در سال 1891 ، انجمن به 2 سازمان متفاوت انشعاب یافت و بسانت ، ریاست یکی از آنها را به عهده گرفت و تا مرگ خود در این موقعیت باقی ماند. بعدها به هند سفر کرد و بقیه عمر خود را در آنجا گذراند. در آنجا به مطالعه هندوئیسم پرداخت و دانشگاه مرکزی هندو را در بهاراناسی تاسیس کرد و در سیاست نیز وارد شد. در آن زمان ، ناسیونالیست های هندی در حال مبارزه آرام در جهت استقلال هند بودند. وی رهبری بخش کلکته کنگره ملی هند را به دست گرفت.

به علت فعالیت سیاسی به دست مقامات استعماری انگلیس ، در خلال سالهای جنگ اول جهانی ، زندانی شد. بسانت در هند به مطالعه اسلام نیز پرداخت و از خود نسبت به این دین علاقه نشان داد و در نهایت به اسلام گروید. در کتابش به نام «زندگی و تعالیم محمد ص» (مدرس ، 1932) می نویسد: «تنها بیست سال است که مسیحیت انگلیسی ، حقوق زنان در مالکیت را به رسمیت شناخته است ، در حالی که اسلام ، از آغاز این حقوق را به رسمیت شناخته و به آن احترام می گذارد. » (در اسلام) ، زنان از نظر معنوی و فکری با مردان برابر دیده می شوند ، در حالی که این تصویر از اسلام در غرب نشان داده نمی شود.
او درباره پیامبر اکرم محمدص می نویسد:

غیرممکن است کسی زندگی و شخصیت پیامبر بزرگ را مطالعه کند و او را تکریم نکند. کسی که یکی از بزرگترین پیامبران خداست... من هر چه زندگی پیامبر را بیشتر مطالعه می کنم ، احساس تمجید و تکریم من نسبت به او شکل جدیدتری می گیرد و احساس جدیدی از بزرگی این استاد بزرگ عرب به من دست می دهد.

 

نام محمد (ص)

لویی توماس

نویسنده معروف امریکایی می گوید: کمتر خانواده ای در عربستان دیده می شود که نام یکی از فرزندان خود را (محمد) نگذارد و اصولا'' انتشار این نام درعالم بیشتر از انتشار« پطرس و یوحنا » است.

 

شخصیت محمد (ص)

ستانلی لین بول

مستر «ستانلی لین بول» در کتاب خود موسوم به «اقوال محمد» می گوید: محمد (ص) مرد روئوف و با شخصیتی بود از بیماران عیادت می کرد و از نشست و برخاست با فقیران ننگ نداشت و دعوت غلامان و زرخریدان را اجابت می نمود . با دست خود لباسهایش را اصلاح می نمود پس بدون شک و شبهه پیغمبر مقدسی است او یتیمی است که بعد ها فاتح عظیمی شد .

 

طلب علم

دیسون

مگر پیغمبر اسلام (ص) به پیروان خود دستور نداد که از گهواره تا گور جویای علم باشند ؟ آیا به آنها نفرمود که طلب علم بر هر مرد مسلمان و زن مسلمان واجب است ؟ مگر به آنها نفرمود که علم را اگرچه در سرزمین چین باشد باید به دست آورند ؟ پس درحقیقت می توان گفت که اسلام برای ترقی و پیشرفت از سایر ادیان بهتر و به تمدن نزدیکتر است .

 

شخصیت محمد (ص)

لورا فکشیا فالیبری

دانشمند ایتالیا می گوید : شکی نیست آن دروغهایی که در قرون وسطی در وصف محمد(ص) و دیانت او می گفتند در این دوره خیلی تخفیف یافته و مردم طالب بدست آوردن حقیقت تاریخی محمد (ص) و اسلام هستند .

 

آخرین پیامبر

اورینج

«مستر اورینج» تاریخ نویس معروف می گوید : آخرین پیامبر مردی با خلوص نیت و خوش اخلاق و با فکر و بزرگوار و صاحب آرا عالی بود و گفتار های او کوتاه و زیبا و دارای معانی بزرگی است بنابراین او مردمقدس و بزرگواری بود .

 

دین و بهداشت

ومف بایرون

هر قدر بیشتر با اسلام و زندگانی اسلامی آشنا می شوم از قواعد بهداشتی که محمد پیغمبر برای مسلمین وضع نموده بیشتر در شگفت می شوم و تاسف می خورم از اینکه بیشتر مصریان از آنها پیروی نمی کنند.

 

فروتنی و مهربانی

ویلیام

«ویلیام» انگلیسی در کتاب خود که موسوم به «زندگانی محمد» است می گوید : از صفات برجسته محمد که سزاوار همه گونه تقدیر و تمجید است دقت و احترامی است که درباره یاران خود حتی پست ترین آنها معمول می داشته است .

آری فروتنی و مهربانی وانسانیت و بخشش در وجودش ریشه دوانده و سبب شدت علاقه ومحبت اطرافیانش ومهربانی و انسانیت و بخشش در وجودش ریشه دوانده و سبب شدت علاقه و محبت اطرافیانش به او شده بود از گفتن ( نه) در موقع خواهش بی اندازه بیزار بود و اگر نمی توانست حاجت درخواست کننده را برآورد خاموشی را برپاسخ منفی دادن ترجیح می داد ، فوق العاده باحیا بود ودرباره اش گفته اند که از هر شخص محجوبی باحیاتر بود .

 

منجی بشریت

جرج برنارد شاو

او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می شد، برای حل مشکلاتش، از صلح و دوستی استفاده می کرد. او عالی ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد، یک تمدن را پایه گذاری کرد؛ ملتی را بنا نهاد؛ اخلاق را نهادینه کرد؛ مبدع تعداد زیادی از اطلاحات سیاسی و اجتماعی بود. او اجتماعی زنده و قدرتمند را ایجاد کرد تا آموزش¬های او را به صحنه عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او محمد (ص) است. او در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال 40 عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبری اش، به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاع های قبیله ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت (23 سال) مردم را از هرزگی و مستی، به اعتدال و پرهیزکاری، از آنارشیسم و بی قانونی به زندگی نظام مند و از تباهی، به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری، چنین دگرگونی کاملی را از جانب یک شخص یا در مکانی دیگر، قبل از پیامبر اسلام (ص) یا پس از او، نشناخته است. تصور همة این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نیز سخت است.

 

تحریم استعمال مواد الکلی

لیک

یکی از تعالیم بی مانندی که این پیغمبر بزرگوار به مردم داد و خدمت قابل تقدیری که به بشریت نمود تحریم استعمال مواد الکلی است که بواسطه آن در مدت چهارده قرن هزاران میلیون نفوس بشری از شر این سم کشنده که خود مخترع آن بودند نجات داد همین دستور یکی از معجزات دین محمد است زیرا که ما به چشم خود دیدیم آمریکا برای تحریم الکل چه کوششهای بیهوده نمود و نتیجه نگرفت اما محمد با آن نفوذ معنوی و قوه ادبی توانست پیروان خود را از نوشیدن این مایع مهلک باز دارد .

 

قرآن محمد (ص)

رود ویل

نویسنده معروف انگلیسی می گوید: اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدی است زیرا قرآن بود که باعث گردید آفتاب علم و دانش در اروپا طلوع کند .

 

فرستاده خدا

دکرت جومو ناس

استاد دانشگاه بوداپست می گوید : من رهبر اسلام ،حضرت محمد (ص) را بزرگترین مصلح انقلابی جهان می دانم که از طرف خداوند به وی الهام می شده است.

 

زندگی و تعلیمات محمد

کا اس راماک ریسنا رائو

استاد فلسفه، در کتابش (محمد پیامبر اسلام)، او را مدل کامل زندگی انسانی بیان می کند: «شخصیت محمد، به گونه ای است که رسیدن به تمام حقیقت آن بسیار سخت است. نظری اجمالی، این ابعاد را روشن می کند: محمد پیامبر، دلاور، تاجر، سیاست مدار، سخنور، اصلاح طلب، پناه دهنده یتیمان، حامی بردگان، منجی زنان، قاضی و روحانی است. او یک قهرمان است. »

امروزه بعد از پایان چهارده قرن، زندگی و تعلیمات محمد، بدون تغییر و تبدیلی یا اضافه ای حفظ شده است. آن ها امیدهای لایزالی را برای درمان ناخوش های نوع بشر ارائه داده اند. این ادعا، ادعایی از پیروان محمد نیست؛ بلکه نتیجه گریزناپذیری از مطالعه تاریخ انتقادی و عاری از تعصب است. حداقل شما می توانید به عنوان یک انسان متفکر و علاقه مند، لحظه ای بایستید و از خودتان بپرسید: آیا این اظهارات فوق العاده و انقلابی می تواند واقعاً درست باشد حال با تصور اینکه، کسانی که ادعاهای بالا را بیان کرده اند، واقعاً راستگو هستند. شما لازم نمی بینید برای شناختن او تلاشی بکنید؟ این کار هزینه ای نخواهد داشت؛ اما شروعی برای فضایی کاملاً جدید در زندگی شما خواهد بود.

 

موفق در دین و دنیا

میشل اچ هارت

من محمد را برای معرفی در فهرست اشخاص پرنفوذ دنیا که خوانندگان را متعجب می کند انتخاب کردم؛ اما (خود دریافتم) که او تنها کسی بود که در تاریخ، در دو بعد دین و دنیا، در نهایت موفقیت بود.

 

اتحاد ملت ها

پروفسور هورگرونجی

وحدت ملت های بنا نهاده شده توسط پیامبر اسلام، براساس اصول اتحاد بین المللی و اخوت بشری بنا شده که می تواند الگویی برای ملت های دیگر باشد. در حقیقت هیچ ملتی در جهان نمی تواند نظیری برای فهم ایده اتحاد ملت ها که در اسلام انجام شده است، نشان دهد. همیشه در دنیا تمایل به افسانه سرایی بوده است؛ اما تاریخ گواهی می دهد، هیچ کدام از افسانه ها نتوانسته اند، آنچه، حتی قسمتی از آنچه محمد (ص) انجام داده را انجام دهند. تنها هدف او از این تلاش، متحد کردن نوع بشر برای پرستش خدای یگانه در چارچوب نظام فضیلت اخلاقی بوده است. محمد (ص) یا پیروانش هرگز در هیچ موقعی ادعا نکردند که او پسر خدا یا تجسمی از خدا یا مردی خدامنش است. او همیشه و تا امروز، فقط به عنوان فقط رسول برگزیدة خدا مطرح شده و می شود.

 

وحدت

ساروجینی نایدو

با توجه به یکسان بودن افراد نزد خدا در اسلام می گوید: «دین اسلام، اولین دینی بود که مردم سالاری را توصیه و اجرا کرد؛ از آن جهت که در مسجد و در پنج نوبت روزانه، وقتی که برای اقامه نماز، اذان گفته می شود و عابدان با هم جمع می شوند، مردم سالاری دینی مجسم می شود؛ زیرا رعیت و پادشاه، کنار در کنار هم اعلان می کنند: فقط خدا برتر است. من بارها و بارها با این وحدت که طبیعتاً مردمان را با یکدیگر برادر می سازد، مواجه شده ام.

 

فرستاده خدا

مستر مارکو داد

محمد(ص) با غنی و فقیر یکسان رفتار می کرد به حقیقت پیغمبر شخصیت مبارکی است که خداوند او را برای بشر فرستاده است .

 

آخرین پیامبر

ارنست رنان

اما ملت عرب که خداوند او را گرامی داشت و با برگزیدن گرامی ترین بندگانش، از میان شریف ترین اشراف آن ملت به پیغمبری خاتمیت، مقامش را بالا برده، و زبان و لغتش وسیله ای شد که بهترین شرایع را در برداشته باشد. به طور حتم این شریعت تا جهان برپاست پایدار خواهد بود، زیرا پیغمبری بعد از این پیغمبر نیست و دینی بعد از این دین نخواهد بود.

 

رسول آسمان برای زمین

کارل مارکس

وی در سال1817م در آلمان متولد شد. وی از مردان سیاست و نویسنده بیانیه کمونیستی است. در کتاب خود به نام زندگی می گوید: به درستی که آن مرد عرب اشتباهات مسیحیت و یهودیت را درک کرد و باهمتی که عاری از خطر نبود در میان اقوام بت پرست قیام نمود و آنان را به توحید دعوت فرمود و جاودانی روح را در نهاد آنها کاشت. سزاوار نیست که تنها در شمار مردان بزرگ تاریخ به شمار آید. بلکه برماست تا به پیامبری او اعتراف نموده و او را رسول آسمان برای زمین بدانیم.

 

والا پیامبر

آلبرنس کاتیان ایتالیایی

آلبرنس کاتیان ایتالیایی در صفحه34 کتاب ادیان عرب می گوید: امتیاز محمد صلی الله علیه واله در کفایت شگفت انگیز او مانند یک سیاستمدار برجسته بیش از آن است که پیامبری باشد و به او وحی شود .آن که محمد صلی الله علیه وآله را بشناسد نمی تواند بخشندگی او را پایین آورد و کسی که این گونه باشد هم به خود و هم به محمد صلی الله علیه واله ستم می کند.

 

پیامبر اسلام هستی خود را وقف اهداف والای زندگی نموده است

داگهرت فن میکوش

یکی از ارزیابی های مطلوب از زندگی محمد صلی الله علیه و آله و دستاوردهای او، کتاب محمد[ص]، تراژدی کامیابی (1932) نوشته داگهرت فن میکوش بود. او در این کتاب شخصیت محمد صلی الله علیه و آله را به لحاظ ذاتی، انسانی می داند که سرشار از شور و اشتیاق پارسایی و برخوردار از اصول ناب و متعالی اخلاقی است که هستی خود را وقف اهداف والای زندگی نموده است.

 

مرتبه عشق کامل ورای هر پیغمبر دیگری برازنده قامت محمد[ص] است

پروفسور آنه ماری شمیل

به سال 1922 در همان سالی که ریکله اثر یادشده را که از آن بعنوان تکلیف نمایی زندگی اش یاد می کند به پایان رساند، یکی از پرآوازه ترین کارشناسان در زمینه اسلام و عرفان اسلامی، آنه ماری شیمل، در شهر ارفورت آلمان چشم به جهان گشود. اگرچه ریکله همان طور که خود اذعان داشته بود در تلاش برای دست یافتن به معنای باطنی فلسفه دینی محمد صلی الله علیه و آله تنها به پوسته آن دست یازیده بود، شیمل به درکی ژرف و منحصر به فرد از عضویت اسلامی رسید.

وی که به عنوان استاد مطالعات و پژوهش های اسلامی در چندین دانشگاه از جمله، بن، آنکارا، هاروارد به تدریس مشغول بود، در مصاحبه ای تلویزیونی، سلمان رشدی را به خاطر جریحه دار کردن احساسات مسلمانان به گونه ای اهریمنی به شدت مورد انتقاد قرار داد.

وی در یکی از آثار اصلی اش تحت عنوان ابعاد عرفانی دین اسلام، این چنین می نویسد: حتی تازه ترین پژوهش ها در مورد پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می دهند هیچ چیزی از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می کنند فاش نمی کند.

پروفسور شمیل در کتاب دیگر خود «محمد[ص]، رسول خدا» چنین می گوید: پارسایان مسلمان کلمه خلیل الله را منحصراً برای ابراهیم به کار بردند، چونان که کلیم الله (آنکه خدا با او سخن گفت) در حق موسی به کار می رود و به راستی از این جهت که محمد [صلی الله علیه و آله] را حبیب الله خواندند می توان نتیجه گرفت که اسلام دین عشق و محبت است زیرا مرتبه عشق کامل ورای هر پیغمبر دیگری برازنده قامت محمد [صلی الله علیه و آله] است.

شمیل در مورد عصمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حدیثی را به نقل از صوفیان می آورد: زمانی که درباره شیطان، قوای پست و شهوات نفسانی انسان از پیغمبر سوال کردند، پاسخ داد: اسلم شیطانی علی یدی فلا یأمرنی الا بخیر. مراد آن است که انسان کامل، غرایز و شهوات خود را چنان رام کرده است که در نهایت امر از آنها منحصراً برای اعمال نیکو و کارهای خدایی استفاده می کند. نزد صوفیان راز جهاد اکبر، یعنی جدال دائمی با تمایلات پلید که نمی شود آنها را زدود، اما می توان بر آنها غلبه کرد و آنها را به ارزش های مفید مبدل ساخت، همین است. حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله درباره «شیطان مغلوب او» اشارت به حقیقت روان شناختی بسیار مهمی دارد. از این رو نه تنها برای عارفان بل نزد تجددطلبان نیز مثل شده است. در این صورت پیغمبر [صلی الله علیه و آله] بر حسب خلق، کاملاً بری از گناه به نظر نمی آید، بل به سبب تعالی به وقفه روحانی و از فیض حق مبدل به معصوم، بری از گناه شده است.

شیمل در فصل نور محمد[ص]و مکتب عرفان همان کتاب چنین می گوید: اگرچه محمد [صلی الله علیه و آله] به مراتب رفیع نورانی تعالی یافت و به مقامی رسید از برخی جهات مانند شدنی به لوگوس در الهیات مسیحی، اما در مقام انسان کامل، «عبده» بنده حق و مخلوق او باقی ماند؛ محبوب ترین آفریده او به یقین.

 

اخلاق محمد (ص)

لوزان کشیش فرانسوی

وی در یکی از سخنرانی های خود می گوید: آن حضرت از نظر عادتهای بخشندگی، شرف اخلاقی و شدت احساس در بالاترین درجه قرار داشت. دارای خوی عظیم و عادت مرضیه ای در شفقت به کودکان بود، طبعی مبتنی بر نیکویی، دور از تکبر نفسانی و صلابت در رابطه با مردم داشت. همچنین حایز نیروی درک عجیب، هوش سرشار و عواطف رقیق شریفی است.