مقدمه:
یکی از مسائل مهم و پیچیدهای که امروزه متولیان تعلیم و تربیت اسلامی با آن روبه رو هستند، مسئله چگونگی الگوسازی[1] از اسوههای دینی متناسب با شرایط موجود است. چرا که به طور قاطع میتوان گفت که در نظام تربیتی اسلام، یکی از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت مذهبی همانندسازی با الگوهای برتر است.
از سوی دیگر تاریخ اجتماعی بشری نشان داده است که در صورت عدم وجود الگوها در یک جامعه انسانی، افراد در زندگی ظاهری، عقلی و ایمانی خویش سردرگم و حیران میمانند. زیرا انسان شاخصی (معیاری برای سنجش و تعیین مقدار داراییهای ارزشی) اخلاقی و انسانی خودش ندارد و سلامت و یا بیماری اجتماعیاش را تشخیص نمیدهد. انسان در چنین حالتی نه میزانی برای سنجش حدود و کمالات و صفات انسانی و الهی خویش دارد و نه میزانی برای سنجش نارسایی و کمبودهایش. شاید گزاف نباشد اگر قایل شویم که بحرانهای بیشمار اخلاقی و ارزشی که در قرن بیستم برای بشریت پدید آمده است، به دلیل وجود همین خلأ است.
(( رشد معنوی))[2] در واقع فراگیری ارزشها و رویکردی اندیشمندانه به زندگی است. وصل شدن به کسی یا چیزی برتر از خود، احساس رشد یابنده ای که زندگی را از تولد تا مرگ دارای مفهوم و معنا میداند، نگرش همراه با احترام فزاینده به دیگر موجودات زمین و به یک کلام، یادگیری و برخورداری از ایمان است. (ایریس یاب 1385) بنابراین برای رهایی از مشکلات روحی روانی وحتی جسمانی نیاز است که فرد به خداوند یکتا ایمان داشته باشد و او را سرلوحه کار خویش قرار دهد. با این وصف فرد باید به دین و خدا ایمان بیاورد و در زمان حاضر برترین دین اسلام است. چنانچه منظور از ادیان دیگر ادیان غیر الهی است سخن گفتن از برتری درست نیست؛ زیرا تنها آیین اسلام بر حق است و ادیان دیگر باطل و انحرافی است. همه پیامبران الهی مردم را به اسلام دعوت میکردند؛ بنابراین کسانی که از آیین پیامبر زمان خود پیروی کرده باشد، بر حق و افراد دیگر بر باطل بودهاند.
مداومت در قرائت و حضور در کلاسهای قرآن عامل بسیاری از توفیقات و برکات الهی است و کسی که عادت به قرائت، حفظ و تدبّر در مفاهیم قرآنی داشته باشد ترک آن برایش بسیار مشکل مینماید. با قرآن زندگی زیبا میشود و جان میگیرد و آرامش واقعی به منصه ظهور میرسد و بدون قرآن آدمی چون جمادی است متحرک که نه روح دارد و نه آرامش واقعی. (محمود جویباری) حفظ و تدبر در قرآن و حضور در مجالس قرآنی سبب آرامش روحی میشود چراکه یاد خدا تأثیر بسزایی در روان آدمی دارد و دل در پرتو آن آرام میگیرد. خداوند متعال میفرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(بحارالانوار، ج 92) آگاه باش که دلها با یاد خدا آرام میگیرد.»
یکی از مهمترین روشها در تربیت، روش الگویی است؛ زیرا تأثیر شخصیت الگو در شکلگیری رفتار و منش تربیت شونده به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. اسلام نیز به این روش اهمیت زیادی داده است و قرآن کریم بخشی از آیات مبارک خود را به معرفی مردان و زنان موحد و ثابتقدمی اختصاص داده است که در شرایط گوناگون، صلاحیت وشخصیت خود را بروز داده و حقمحوری خویش را به اثبات رسانده اند. از زنان پاک دامن وعفیفی چون مریم(س)، آسیه(س) همسر فرعون و دختران شعیب که الگوی زنان در شرایط مختلف میباشند تجلیل وستایش کرده است. یکی از عالیترین الگوهای قابل پیروی برای انسانها بهویژه زنان، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) است. درباره زندگانی حضرت زهرا(س) کتابها و مقالات بسیاری به رشته تحریر درآمده اما بررسی کاربردی و ارائه الگوهای رفتاری آن حضرت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش به اثر شگرف تأثیرگذاری آیات قرآن و شخصیت این بزگوار در نوجوانان را بررسی و اندازه گیری خواهیم کرد.
انسان که والاترین آفریده خداوند است، جایگاه ویژه ای داشته و از موقعیت ممتازی در عرصه هستی برخوردار است. از این رو، چون از زوایای مختلفی به ابعاد شخصیتی او نگریسته میشود، دانشهای گوناگونی به روشنگری و پاسخگویی میپردازند؛ آنجا که جلوههای ظاهری، رفتار، گفتار و پندار او بررسی میشود «علم فقه»[3] به آن پرداخته با توانمندی خاص خود مطرح میشود و عهده دار این مهم میگردد. و آنگاه که درباره خردورزی، اندیشمندی و نیروی عقل سخن به میان میآید «علم عقاید»[4]" توانمندی خاص خود را مطرح میسازد و چون درباره عشق، عاطفه، و قلب آموزههایی انسانساز و حیاتبخش مییابیم، «علم اخلاق»[5]« (اربعین حدیث، امام خمینی 385 - 395 ) را میبینیم که با سلسله سخنان و موعظههای بنیادین خود را به حکمت، عفت، عدالت و شجاعت فرا میخواند تا انسان کامل شویم و چون گوهری گرانبها در آغوش آفرینش قرار یابیم (علامه طباطبایی سال ندارد ).
الف) روش تحقیق
1. شرح و بیان مسئله پژوهشی:
پژوهش حاضر از نظر نحوۀ گردآوری دادهها یک مطالعه توصیفی [6]از نوع همبستگی است که هدف آن توصیف شرایط یا پدیدههای مورد بررسی است (سرمد و دیگران، 1382) پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به بررسی رابطه بین دو متغیر مستقل و وابسته میپردازد.
2. اهداف پژوهش:
2-1. هدف کلی:
بررسی تأثیر کلاسهای تفسیر قرآن، سیره و شخصیت شناسی حضرت زهرا (س) بر سلامت عمومی، عزّتنفس و پرخاشگری نوجوانان دختر.
2-2. هدفهای جزیی:
2-2-1. بررسی نظرات مختلف در رابطه با نقش قرآن بر روی رفتار نوجوانان.
2-2-2. ارائه پیشنهاداتی که احتمالا بتواند سطح سلامت عمومی، عزّتنفس و پرخاشگری نوجوانان را بالا ببرد.
3. معرفی متغیر ها:
3-1. متغیر مستقل:[7] کلاسهای تفسیر قرآن، سیره و شخصیت شناسی حضرت زهرا (س) در مسجد.
2-2. متغیر وابسته:[8] سلامت عمومی، عزّتنفس و پرخاشگری.
4. اهمیت تحقیق:
اصول و قوانین علمی عمدتاً حاصل پژوهشهای قرون اخیر دانشمندانی است که روشهای علمی را به کار گرفته پژوهشهای ارزنده ای انجام دادهاند. چنانچه اندکی دقیقتر بیندیشیم متوجه میشویم که رمز توسعه و پیشرفت دنیای غرب استفاده از پژوهش و بررسیهای مستند و دقیق بوده است. در این دیار روح علمی همان شناختن و دریافتن عمیق روشها، یعنی شیوههایی بوده است، که بشر برای پیش بردن علم به کار بسته است. این امر، یعنی کشف دانش نو، نه تنها از نادانی و سرگردانیهای آنها کاسته، بلکه موجب شده است که در برآورد حوادث دقیقتر و مستدلتر و در انجام امور مجهّزتر و در یافتن مواد جدید با کیفیت بهتر موفّقتر باشند، اما به رغم همۀ این پیشرفتها نقص عمده در کشورهای نوخاسته بیخبری از شیوههای شناختن و دانستن است. (دلاور 1383)
بروز مشکلات مربوط به بهداشت روانی در طبقات روشنفکر و تحصیل کردۀ یک کشور به خصوص در نوجوانان و جوانان نه تنها باعث رویآوردن این قشر مولّد از جامعه به الکلیسم، اعتیادهای دارویی و خودکشی میگردد، بلکه باعث میشود که نیروی متخصص و جوان فاقد کارایی مطلوب و بهینه جهت گرداندن چرخهای اقتصادی کشور باشند. توجه به ارقام گزارش شدۀ مربوط به اختلالات روانی و اجتماعی توسط مراکز مربوطه، ما را متوجه دو هدف اصلی بهداشت روانی یعنی پیشگیری از اختلالهای روانی اجتماعی و دستیابی به رشد اجتماعی و سازگاری بهینه میکند.
لذا شناخت عوامل مؤثر بر سلامت دانشآموزان امکان پیشبینی و برنامهریزی جهت کمک به تأمین بهداشت روانی آنان را فراهم میکند. از طرفی این امر به دستاندرکاران آموزش و پرورش کمک میکند تا با بسط و توسعۀ مراکز آموزش و تفسیر قرآن از شیوع ناراحتیهای روانی اجتماعی که گاه حتّی گریبانگیر باهوشترین و خلّا قترین دانشآموزان میشود جلوگیری کند.
از این رو با توجه به مطالبی که از نظر گذشت و با عنایت به اینکه بر هر شخص عاقل و مسلمانی پوشیده نیست که قرآن کریم سراسر مملو از درسهای دینی، اجتماعی، روانشناسی، بهداشتی، علمی و ... میباشد، اگر این پژوهش بتوانداثر بخشی تفسیر قرآن و کلاسهای آموزشی پیرامون شخصیّت حضرت زهرا در بالا بردن سطح سلامت عمومی، بالا بردن عزّتنفس و کاهش پرخاشگری را ثابت کند، با نظر به علاقهمندی خانوادهها و آموزش راحت و بالا نبودن هزینه ( در مقایسه با هزینۀ بالا و سرسامآور رواندرمانی فرد) در صورت بروز هرگونه مشکل روانی به خاطر پایین بودن سطح سلامت احتمالاً بتوان آن را به صورت یک شیوۀ آموزشی در مدارس کشور به کار برد و یا لااقل اثربخشی آنرا به متخصصین مربوطه توصیه کرد.
این تحقیق در پی آن است که با مراجعه به آیاتی از قرآن کریم که شامل داستانهایی در مورد زنان است، از نکات تربیتیای که میتواند از جنبههای مختلف دینی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی برای همه زنان سازنده باشد، استفاده نموده و الگویی کامل از زن مورد نظر قرآن کریم را به نمایش گذارد و راه تربیت زنان را با ارائه این الگوها هموار کند.
از طرفی مسجدکانون امن و مناسب برای آموزش نوجوانان میباشد لذا در این تحقیق سعی در انجام آموزشهای لازم در مکان مسجد شدهایم.
5. سؤالات پژوهش:
آیا کلاسهای تفسیر قرآن، شناخت شخصیت و سیرۀ حضرت زهرا(س) موجب افزایش عزّتنفس، سلامت و کاهش خشم در دختران نوجوان میشود؟
6. روش پژوهش:
در این تحقیق از روش تحقیق تجربی و از طرح پیشآزمون – پسآزمون و انجام دو پیگیری که پیگیری اول یک ماه پس از پسآزمون گرفته شد و پیگیری دوم یک ماه پس از پیگیری اول گرفته شد، استفاده شده است. آزمودنیها دانشآموزان دختری بودند که در کلاسهای تفسیر قرآن، شخصیت شناسی حضرت زهرا که طی شش جلسه در مسجد ملک شهر اصفهان برگزار گردید، شرکت کردند. قبل از مداخله تجربی از دانشآموزان پیشآزمون گرفته شد و پس از انجام کلاسها، یک آزمون دیگر از آنها گرفته شد سپس 2 آزمون پیگیری دیگر نیز پس از پسآزمون از دانشآموزان گرفته شد؛ یعنی در مجموع از هر دانشآموز چهار آزمون گرفته شد و متغییرها اندازهگیری شد. سپس تفاوت بین نمرههای پیشآزمون و پسآزمون و آزمون پیگیری 1 و 2 از لحاظ معنادار بودن آماری مورد بررسی قرار گرفتند. بدین ترتیب که کلاسهای تفسیر قرآن و آموزش شخصیت شناسی به عنوان متغییر مستقل اعمال شده تا تأثیر آن بر عزّتنفس، رشد سلامت عمومی و میزان پرخاشگری به عنوان متغییر وابسته بررسی شود.
7. جامعه آماری:
کلیه دانشآموزان دختری که در کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت شناسی حضرت زهرا که در مسجد اعظم شهر ملک شهر برگزار گردید شرکت کردند. نمونه آماری شامل 30 دانشآموز دختر با رنج سنی 14 تا 17 سال و با میانگین سنی 15 سال میبود.
ب) تفسیر قرآن و آثار آن:
در این پژوهش کلاس تفسیر قرآن به عنوان متغیر مستقل بهکار رفته. همانطور که میدانیم، بعد از گذشت بیش از 14 قرن از آغاز نزول قرآن هنوز اکثریت مردم جهان نتوانستهاند این کتاب در آسمان حقیقت، همچون خورشیدی فروزنده و پر فروغ، یکپارچه نور و حکمت، رمز حیات، روح سعادت و کمال است شناسایی کنند.
شگفت انگیز اینکه بعضی از مسلمانان ما بهویژه گروهی از جوانان که فرزندان قرآن هستند به شناخت این کتاب پر مایه نائل نشده اند و چنین میپندارند که این کتاب فقط ارزش گورستانها و مجالس ختم و خواندن به قصد ثواب و برای استحباب دارد و چیزی نیست که بتوان با دید علمی و (روان شناسی) بدان نگریست و یا بهعنوان پایه گذار یک جهانبینی جامع و یک ایدئولوژی انسانساز و افتخارآفرین از آن استفاده کرد. (دکتر بهشتی 1358)
درمقولۀ معنویت، انسان امروزی در مسیر سقوط گام نهاده و متأسفانه پیشرفت علم و تکنولوژی گاهی به عنوان ابزاری برای ارزشزدائی مورد استفاده قرار گرفته است.
برای مثال اگر در مورد ماهواره و اینترنت که از ثمرات و نمودهای بارز پیشرفت علم در جهان امروزند تأمل کنیم به نتایجی تأسفبار دست خواهیم یافت. به راستی چند درصد از شبکههای ارتباطی که شمار آنها به هزاران کانال و سایت میرسند، به امور معنوی بشر میپردازند؟ در مقابل چند درصد از آنها علیه اخلاق، معنویت، انسانیت و کرامت به فعالیت مشغولند؟
حال چه باید کرد؟ عقل سلیم حکم میکند که هنگام بحران باید به تکیهگاهی محکم و قوی تکیه کرد. خوشبختانه امروز این تکیهگاه امن و این نور پایدار و این قلعۀ حصین, یعنی کتاب آسمانی قرآن, در دسترس ماست. آری، اگر کسی قرآن را سرمشق خود سازد و برنامۀ زندگی خویش را بر مبنای آن سامان دهد، هیچ بحران و فشاری نخواهد توانست او را از پای در آورد و مانع رسیدن او به قلّههای کمال شود. (عادل پور 1384)
پروفسور دراپرز اروپ[9] اظهار نظر میکند :
قرآن شامل پیشنهادها و دستورهای عالی اخلاقی است و از قسمتهایی تشکیل شده که مورد تصدیق همگان قرار میگیرد، همین دستورها به خودی خود کامل و رسا بوده و برای برنامۀ زندگی مردم، راهنمای حیات و ضروری است. ( عبدالهی1362)
کسی که قرآن را فرا گرفته، بر دیگران برتری یافته و میخواهد اهل قرآن و از بندگان خاص خداوند باشد و در زمره کسانی قرار بگیرد که «فضل عظیم» و «اجر جزیل» به ایشان وعده داده شده، باید به ادب قرآن و معارف الهی آن آراسته گردد و با آنچه حامل آن است همانند شود.
اهل قرآن، باید تقوای الهی را در همه جا و در هر زمان پیشه خود سازند و در خوراک و پوشاک و خانه و طرز رفتار خود حد نگه دارند. به عبارتی دیگر چنین فردی باید آگاه به زمان باشد، صلاح و فساد خانواده خود را بداند، همه وقت مراقب خود باشد. زبان خود را حفظ کند و گزیده سخن بگوید.سخنانش به جا و از روی آگاهی، سکوتش از روی حکمت و همراه با تفکر باشد. به آنچه برایش نفعی ندارد نپردازد و در امور بی ثمر کنجکاو نباشد. از بدیها و فریبهای زبان بترسد آن گونه که از دشمنش بیم دارد. برای در امان ماندن از شرّ زبان آن را در بند کشد. کم بخندد و بیشتر فکر کند. تبسم و شادی اش آنگاه باشد که کاری را بر طبق حق و درست انجام داده است. حافظ قرآن باید رویی گشاده و خلقی نیکو داشته باشد. بلند نظر و صاحب شرح صدر باشد. نفس را از آنچه خدا را به خشم میآورد ، دور سازد. غیبت نکند ، حسد نورزد ، در کار خیر و پسندیده قرآن را راهنمای خود سازد. (علاء البصری 1379)
اهل قرآن در هنگام خواندن قرآن باید در قرآن اندیشه کند تا معارف آن به اندرونش راه یابد و به او بیم و خشوع بدهد. همتش این باشد که در گفتههای قرآن بنگرد و به امرها و نهی آن توجه کند و آنها را خوب بفهمد. سعیش این نباشد که چند صفحهای از آن را بخواند یا حفظ کند، یا سوره ای را به اتمام برساند. دغدغه اش همیشه این باشد که چه وقت خداوند به وسیلۀ قرآن او را بینیاز میگرداند و در جرگه پرهیزگاران، توبه کنندگان، پاکیزگان، راستگویان، ترسایان، امیدواران، بی رغبتان به دنیا و مشتاقان به آخرت راهش میدهد.
ناپلئون بناپارت،[10] امپراتور فرانسه، میگوید: امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامی یکنواخت و فقط بر اساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و میتواند مرا به سعادت برساند ترسیم کنم. قرآن به تنهایی عهده دار سعادت بشر است. (سروش وحی 1383).
ج) آشنایی با سیره و شخصیت حضرت زهرا؟س؟:
شخصیت هرکس تا حدود زیادی به جایگاه خانواده، شخصیت، اخلاق والدین و محیط نشو و نمای او بستگی دارد و شالوده و اساس شخصیت فرزند، درخانواده شکل میگیرد. بانوی بزرگ اسلام نیز ازاین قاعده مستثنی نیست و همانگونه که در تاریخ گزارش شده است، پیش از ولادت حضرت زهرا(س) دستورات ویژهای به والدین ایشان داده شد . (حاکم نیشابوری، 3/156، سیوطی، 4/144، مجلسی، 2/149)
در تعریف و توصیف پدر حضرت فاطمه (س) پیامبر اکرمs، احتیاجی به شرح نیست. در عظمت آن جناب همین بس که خداوند به وی فرمود«وانّک لعلی خلق عظیم » (القلم،4) یعنی: (ای محمد) در حقیقت تو به نیکو خلقى عظیم آراستهاى. در ویژگیهای مادر حضرت فاطمه(س)، حضرت خدیجۀ کبری(س)، گرچه تاریخ جزئیات زندگی آن بانوی شریف را ثبت نکرده، اما همان مقدار که باقی مانده میتواند شخصیت برجستۀ او را تا حدّی روشن سازد.
فاطمه زهرا (س) بانویی آگاه به مبانی اسلام و آشنا به اصول اخلاقی بود. او که با آیات قرآن و حلاوت آن در تلاوت، تفکر و تأمل خویش مأنوس بود و از سیره و سخن رسولاللّه نسبت به اخلاق الهی و پسندیده آگاهی داشت، از آغاز طفولیت نمونه ای کامل و اسوه ای برجسته برای همگان بود. اطلاعات بیکران آن پاک بانو نسبت به ارزشهای اصیل اخلاق و آداب (سوره نور 27 و28) شناخت ژرف اخلاقیات به عنوان بخش عظیمی از معارف دین در چهرهها و نمودهای گوناگون (بقره 7 و مریم 27 و 28 ) نگاهی همه سویه و پر وسعت در اینباره به وی بخشیده بود، به گونه ای که در سیره و سخن او، دهها نکته درسآموز و معرفتآفرین دیده میشود که برای شیفتگان تهذیب و تربیت رهتوشههایی ارزشمند و جاودان خواهد بود.
حضرت زهرا(س) برای همه اعصار و همه نسلها، الگوها و آموزههای عبادی، اخلاقی، رفتاری، سیاسی و اجتماعی ارائه داده اند و علل جاودانگی آنحضرت جهانبینی خاص آنحضرت، داشتن اندیشهای فراتر از زمان و مکان، پیوند با سرچشمه هستی، تبلور ارزشهای انسانی، داشتن تدبیر شگرف و عمیق جامعیت و کمال میباشد.
بحث از حضرت فاطمه(س) و زنان بزرگ از نظر قرآن در شرایط فعلی به دلایل ذیل ضروری مینماید:
1. بحث از حضرت فاطمه زهرا بحث درباره زنی است که نقشهای متعددی را در زندگی ایفا کرده و با این که عمری محدود و کوتاه داشت و دوران زندگیش بسیار اندک بود ولی تاریخ حیاتش به گونه ای است که هر ورقی از آن برای ما و آیندگان درس زندگی است. آن بزرگوار تنها به عصر خود تعلق نداشت بلکه او الگویی جاویدان برای عصرهاست.
2. بحث از حضرت فاطمه زهراr به حقیقت بحث درباره مادر است. مادر منشأ اصلاح است و حضرت فاطمه زهرا یک مادر است، مادری فداکار برای همه امت، به خصوص برای همه جوانان و انسانهای آزاده و آماده ای که میخواهند راه صلاح را در زندگی بپیمایند.
3. بحث درباره حضرت زهرا و معرفی زندگیش برای همگان راهگشاست زیرا در عصر ما که عصر گسیختگی عقاید و ایدئولوژیهاست[11] برای بدست آوردن هدف روشن و جهت زندگی، عده ای مات و مبهوتند. در چنین شرایطی چه بهتر که راه فاطمه که مورد تأیید دوست و دشمن و دارای جنبههای عملی و الگویی است عرضه گردد. بدون تردید شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) در همه اعصار و قرون گذشته الگوی بسیار مناسبی برای مردم خصوصاً نسل جوان بوده اما طبق گفته دکتر «ایریس یاب» در این باره میگوید: ما در عصری زندگی میکنیم که به ظاهر، سرشار از جرمهای مختلف و تهی از ارزشهاست. بسیاری از انسانها، در جستجوی آرامش خاطر، امید به آینده و هدفمندی در زندگی خود بوده و برای فرزندان خویش نیز چنین آرزویی دارند. تمام والدین میخواهند بدانند که فرزندان خود را چگونه باید تربیت کنند تا در آینده زندگی موفقی داشته باشند.
از این رو در این پژوهش بر آنیم تا با بازگویی و تدریس زندگی و شخصیت و اصول اخلاقی و رفتاری آن بزرگوار به نوجوانان دختر میزان این تأثیر را بر عزّتنفس[12]، سلامت و پرخاشگری[13] این نوجوانان بررسی کنیم.
در دنیای امروز، پدران و مادران برای تربیت فرزندان خویش با چالشهای بیشمار و دشوار روبرو هستند. امکانات عصر تکنولوژی که دسترسی همگان را به اطلاعات و قدرت ناشی از آن افزایش داده، مدیریت سنتی والدین را نیز که مبتنی بر کنترل اطلاعات و قدرت ناشی از آن میباشد با دشواری روبرو ساخته است. از همین روی و به دلیل عدم آمادگی برخی از والدین در انطباق با شرایط جدید، احساس درماندگی و ناامیدی به وضوح توسط آنها تجربه میشود. این در حالی است که دسترسی به فرهنگهای غربی از طریق رسانهها بهشدت افزایش پیدا کرده است و برخی از جوانان و نوجوانان از شخصیتها و فرهنگهای غربی چه درست باشند و چه نادرست، پیروی میکنند که اکثراً روی این افراد اثر سوء داشته و سبب ایجاد فاصله بین این افراد و فرهنگ اسلامی خود میشود و سبب شکل گیری شخصیتهای نادرست در اقشار فعال جامعه میشود.
در بین این روشها، روش الگویی که بر ارائه الگو برای ایجاد یا تغییر رفتار مبتنی است، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا بامشاهده الگو، فرآیند تربیت در متربّی با سهولت بیشتری انجام میشود.
از سوی دیگر، زنان به عنوان نیمی از پیکر اجتماع، نقش تربیتی مهمی در تربیت کل جامعه بر عهده دارند، زیرا بیشترین بخش فرآیند تربیت، در دوران کودکی و در دامان مادران صورت میگیرد. بنابراین، لازم است به پرورش زنان در ابعاد مختلف، توجه خاصی شود. پژوهش حاضر بر آن است که به منظور تربیت همهجانبه زنان بر اساس آموزههای انسانساز قرآن کریم، آنان را با الگوهای مورد نظر قرآن آشنا ساخته و با تربیت الگویی، راه پرورش زنان را در ابعاد گوناگون هموارتر کند.
عصر ما، عصر الگوهای غلطی است که در جامعه بین جوانان شایع شده است و سبب آن گشته که مشکلات روانی و معنوی و جسمانی در بین جوانان گسترش پیدا کند. برخی از مشکلاتی که در بین جامعه جوان شایع شده است کاهش میزان عزّتنفس (گرسمن و رایت2004)[14] و افزایش بیماریهای روانی (لازاروس 1961)[15] و افزایش پرخاشگری(ماین و آمبوروس 1999)[16] میباشد.
د) آموزههای حضرت فاطمه زهرا و زنان بزرگ از منظر قرآن
1. آموزهها و سیره عبادی و خداترسی فاطمه زهراr
عبادت حضرت فاطمه زهرا یک عبادت خشک و بی روح نبود، بلکه حضرت فاطمه چون عالمه و محدثه بود، عبادت او توأم با خشوع و خلوص بود که اینگونه عبادت سازنده، و باعث تکامل روح است.
2. آموزهها و سیره اخلاقی و رفتاری
2-1. آموزههای اخلاقی و رفتاری ایشان برای جوانان:
حضرت فاطمه زهراr جوانی نیکومرام، پرعاطفه، متین، خردمند، با ایمانی کامل و بانویی است که همه جوانی خود را در راه اسلام، مسلمین، اهداف و رسالت و دفاع از ولایت و رهبری مصروف داشت.
آن حضرت جوانی مستعد، بانشاط در عبادت، کدبانو، مهذب، و خودساخته در اخلاق، موفق در خانه داری و تربیت فرزند، خوش بیان، شجاع دارای عزّتنفس قوی و حاضر در صحنههای سیاسی و نظامی صدر اسلام، دارای جاذبه فوق العاده در برابر مؤمنین و دافعهای شدید در برابر منافقین و مشرکین بود. جوانان امروز ما چه دختر و چه پسر باید با کسب بصیرت مکتبی، تقویت خردمندی و زنده نگه داشتن احساسات و عواطف دینی در ابعاد ارزشی علمی و اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، مطالعه، حرکت، رشد و تکامل داشته باشند و این را یقین بدانند که امروز هم در پرتو روح مقدس حضرت فاطمه زهرا میتوان در مسیر بندگی و سازندگی به برترین مدارج کمال و معنویت نایل آمد و در حد خود، انسان کامل شد!
2-2. آموزههای اخلاقی و رفتاری حضرت زهرا برای زنان و دختران
مکتب فاطمه به دختران و زنان ما میآموزد که مسئولیت شناس و مسئولیت پذیر باشند و بدین نکته اساسی در زندگی خود توجه کنندکه هر کسی باید در روز قیامت، پاسخگوی اعمال و استعدادهای خود باشد.
2-3. آموزهها و سیره سیاسی- اجتماعی حضرت فاطمه زهرا
حضرت فاطمه زهرا مواضع اجتماعی و سیاسی بنیادی و مهمی را اتخاذ فرمود که این مواضع کاملاً جدی و ایجابی بود، نه سلبی و بی طرفانه.
توجه به نکته یاد شده، ما را به طرح این احتمال رهنمون میسازد که طرح الگو و شخصیت آرمانی به عنوان الگوی مطلوب زنان، لازم اما ناکافی است. کمال چنین امری به ترسیم ترکیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعۀ حاضر و در هر عصر، متناسب با همان زمان میباشد که یک فرد به تنهایی قادر به اجرای همه آنها نیست. به عبارت دیگر، سعی در این معنا که مجموعه فعالیتهایی که عموم زنان در هر عصر به انجام میرسانند، با الگوی شخصیتی فاطمه زهرا(س) یا حضرت زینب(س) تطبیق داده شود. به عبارت سادهتر، مبتنی بر شخصیتهای آرمانی، جامعهای آرمانی تعریف گردد تا با درک صحیح از شرایط زمانه، نیل به چنین مطلوبی فراهم آید. (پیروزمند 1380)
ه) بررسی رفتارهای حضرت فاطمه ؟س؟ در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی
در گام بعد به بررسی مقیاس فعالیت حضرت فاطمه(س) در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی میپردازیم.
1. رفتارهای فردی
1-1. رعایت پوشش و حجاب
علی(ع) فرمود: نابینایی در خانه حضرت زهرا (س) وارد شد حضرت خود را پشت پرده یا دیوار پوشاند. پیامبرs فرمود چرا با این که نابینا تو را نمیبیند از وی حجاب میگیری؟ عرض کرد: اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم و او نیز بوی مرا استشمام میکند. «فقال رسولالله(ص) : اشهد انک بضعه منی» پیامبر(ص) در تأیید رفتار حضرت زهرا (س) فرمود گواهی میدهم که تو حقاً پاره تن من هستی. ( بحارالانوار، ج 43، ص 191)
1-2. صبر و حوصله
فاطمه(س) در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانی برخوردار بود.
1-3. عدم تعلق به زینتهای دنیوی
1-4. راستگوترین بانو
«عایشه» گفته است «هرگز راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم جز پدرش. (رسول اکرم(ص)) ( بحار، ج 43، ص 53 )
1-5. زاهد در زندگی
1-6. مقام خوف و خشیت از خدا
2. رفتارهای خانوادگی
2-1. خانهداری، چگونه زیستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان بخشی به امور خانه و زندگی که در حیات طیبه حضرت زهرا(س) بود، به عنوان «الگوی خانواده ها» خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است. آن حضرت، آیین خانه داری و همسرداری را به خوبی مراعات میکرد. در زندگی واقعا شریک و همراه و همراز همسرش امیرمؤمنانg بود.
2-2. توجه به شخصیت بخشی به فرزندان؛ ( نهج الحیاه، ص 45)
2-3. محبت به فرزند؛
2-4. شوهرداری و هماهنگی با او؛
2-5. تفاهم در زندگی مشترک؛
2-6. دعا در حق دیگران؛
2-7. آگاهی بخشی به فرزندان؛
2-8. مقام ایثار و گذشت؛
3. رفتارهای اجتماعی
3-1. حضور سیاسی؛
3-2. امر به معروف و نهی از منکر؛
حال با وجود چنین شخصیت گوهرباری در اسلام به بررسی تأثیر این بانوی گرانقدر بر شخصیت نوجوانان میپردازیم.
و) زنان الگوی دیگر از نظر آیات قرآن:
1. زن فرعون:
قرآن کریم دو نمونه خوب از زنان را به عنوان الگو ذکر میکند، زنان با فضیلتی که ذات اقدس اله را نمونه مردم مؤمن میشمارد ودرباره آنها چنین میفرماید:
«وضرب الله مثلا للذین آمنوا امراة فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین» (تحریم، 11)
برای کسانی که ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه که گفت: پروردگارا پیش خود در بهشت برای من خانه ای بساز و مرا از فرعون وکردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
تعبیر قرآن در آیه این نیست که: همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلکه میفرماید: زن خوب نمونه جامعه اسلامی است وجامعه برین از این زن الگو می گیرد، نه این که فقط زنان باید از او درس بگیرند.
علت این که این بانو نمونه مردم خوب است به خاطر آن است که در نیایشش به ذات اقدس اله عرض میکند: «اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة» این زن در کنار خدا، بهشت را میطلبد.
2. حضرت مریم:
نکته ای که در ارزیابی مقام حضرت مریم باید مورد توجه قرار گیرد این است که قرآن کریم درباره تربیت مریم عذراء(س) میفرماید: هرگاه حضرت زکریا(ع) وارد میشد روزیِ خاصی را در حضور آن بانو(س) میدید.
ز) تاریخچۀ رابطه مسجد و مراکز آموزشى
از ابتداى آیین اسلام، آموزش با مسجد ارتباط تنگاتنگى داشت و به کسب تحصیلاتى را که اسلام مشوق یادگیرى آنها بود، بر عهده مساجد بود، حفظ و درک مطالب قرآن نقطه آغاز بود بعد از آن مطالعه و یاد گیرى گفتههاى پیامبر(ص) به نام حدیث مطرح شده بر طبق آنها اصول و آیین اسلام معلوم مى شد؛ از پیامبر(ص) چه در مسجد و چه در خارج مسجد در مورد آیین جدید وجود داشت سؤ ال مىشد ؛ نویسندهاى مى گوید که ارتباطى نزدیک بین آموزش و مسجد وجود داشت: چون آموزش در چند دهه اول آیین اسلام مربوط به دستورهاى مذهبى بود. لذا مساجد براى مقاصد عبادت ساخته شده بود، براى انجام دادن امور آموزشى نیز به کار مى رفت.
على رغم سادگى این نظریه، باید گفت که تبدیل مسجد به اولین مدرسه مسلمانان فقط یک رویداد اتفاقى نبود، خود پیامبر(ص) بر طبق مدارکى که در دست است. مىخواست که مسجد محل مهمى براى آموزش در جامعه اسلامى باشد، در واقع پیامبر(ص) قبل از هجرت سعى مى کرد پیروان خود را در مسجدالحرام آموزش بدهد ولى از عهده این کار بر نمى آمد، مخالفان پیامبر(ص) اجازه این کار را به او نمى دادند و در چندین مورد به او و پیروان ایشان توهین کردند و حتى صدمات جانى وارد ساختند؛ در نتیجه، حضرت محمد(ص) با پیروان خود در خانه خود یا در خانه یکى از پیروان، به نام ابن ارقم پنهانى ملاقات مى کرد.
حضرت محمد(ص) بعد از هجرت به محیط امن مدینه و اتمام ساختمان مسجد، یکى از طرفداران استفاده از مسجد براى آموزش شد، پیامبر(ص) فرموده اند: کسى که به منظور یاد دادن یا یاد گرفتن وارد مسجد مى شود مانند مجاهدى است که در راه خدا نبرد مى کند.
بر اساس این گفته واضح، جاى تعجب نیست که مسلمانان به مسجد نه تنها از لحاظ معنوى، بلکه از لحاظ یادگیرى و آموزش نیز نگاه مى کنند و به طور کلى مسجد براى بسیارى مؤمنان بهترین آموزشگاه بوده است. دانشمند مسلمانى به نام ابن الحاج مى گوید:
بهتر است براى پیشرفت و تعالى در مسجد، در مدرسه یا در خانه به یادگیرى و آموزش پرداخت .
مسلم این است که پشتیبانى حضرت محمد(ص) از مسجد تنها با حرف به عنوان محل یادگیرى نبود، مدارک بیشمارى نشان مى دهند که ایشان اغلب اوقات خود را در مسجد صرف تعلیم مردم مى کرد؛ پیامبر(ص) در مسجد مى نشست و مردم را به امور دینى و دنیوى هدایت مى کرد؛ حمیدالله در اینباره چنین مىنویسد:
پیامبر خود به تدریس مى پرداخت، عمر و سایر دوستان و همراهان نزدیک به طور مرتب از جلسات درس بازدید مى کردند و اگر نقصى در آنها مشاهده مى کردند، فوراً آن را اصلاح مىکردند.
مدارکى در دست است که دستورهاى صادره در مسجد فقط منحصر به مردان نبود بلکه زنان مسلمان نیز اجازه رفتن به مسجد داشتند آنان به سخنان پیامبر(ص) گوش مىدادند و در مواردى از وى سؤ ال مى کردند.
باز مدارکى در دست است که پیامبر(ص) به مساجد دیگرى نیز براى تدریس مراجعه مى کرد؛ مسجد قبا که از مدینه چندان فاصله ندارد، محلى بود که پیامبر(ص) به آنجا مراجعه و از مجالس درس مسجد آن محل بازدید مى کرد.
به طور کلى، پیامبر(ص) آگاهانه و براى اینکه مسجد محل مهمى براى آموزش مسلمانان باشد راه را هموار کرد: در دوران حکومت پیامبر(ص) بر مسلمانان مدینه، وى به امر تعلیم و تربیت توجه فوق العادهاى مبذول مى داشت و در این کار از نفوذ شخصیت خود استفاده مى کرد، پیامبر(ص) وقت زیادى را به امر تدریس اختصاص داده بود و مدارکى هستند که نشان مى دهند وى مرتب براى همراهان و پیروان خود صحبت مى کرد، جلسات صحبت بعد از اقامه نماز تشکیل مى شد و سخنان وى درباره مذهب و امور دنیوى بود.
پیامبر(ص) تنها معلم در مدینه نبود، فکرى با استفاده از نوشته هاى غزالى مىگوید که چند نفر از یاران پیامبر(ص) در زمان حیات ایشان در مسجد قبا به تدریس اشتغال داشتند.
مدارک نشان مى دهد که در حدود نه مسجد در زمان پیامبر(ص) برپا بود، هر یک از این مساجد فعالانه به عنوان مدرسه انجام وظیفه مىکردند و بدون شک معلمان مخصوص به خود داشتند.
بعد از رحلت پیامبر(ص) نیز ارتباط مسجد و آموزش به قوّت خود باقى ماند. پس از مرگ پیامبر(ص) شنوندگان مشتاق مسلمان، بعد از مراسم نماز به دور اصحاب او حلقه مى زدند و به مطالعۀ گفتههاى آنان که اعمال و کردار پیامبر(ص) را بازگو مى کردند گوش فرا مى دادند و بعد از مدتى اصحاب پیامبر(ص)، اولین معلمان جامعه مسلمانان شدند و مسجد کلاس درس آنان شد.
از آن هنگام تاکنون، مسجد موقعیت مهم خود را به عنوان مرکز آموزش و مرکز عبادت حفظ کرده است، این نقش دوگانه مسجد در زمان امویان، عباسیان و دیگر خاندانهاى حکومتى بدون تغییر باقى ماند. در واقع، با توسعه اسلام مساجد نیز توسعه یافتند و دستورهاى مربوط به مذهب و امور دنیوى در آنجا صادر مى شد. در سراسر دنیای اسلامى، آموزشهاى ابتدایى و مطالعات پیشرفته در مساجد برقرار بود، بعضى از مساجد که وظیفه مدرسه را ایفا مى کردند، به صورت مناطق آموزشى در آمدند و دانشپژوهان و دانشمندان بزرگى را به سوى خود جلب کردند.
1. حلقههاى علمى در مساجد
اساس آموزش مسجد را حلقهها و دایرههاى درسى تشکیل مى داد که در اسلام آنها را حلقةالعلم یا دایره آموزشى مى نامیدند، کلمه حلقه به مفهوم شىء کروى و گرد است، به این ترتیب دستورهاى مسجد یا سیستم حلقه، اقتباس از جلسات حکومتى بود که معمولاً حلقه وار دور میزى مى نشستند؛ در این جلسات معلم بر روى پایه، بالش یا صندلى مى نشست و بر دیوار یا ستونى تکیه مى داد، از طرف دیگر، دانشآموزان در ردیف هایى به شکل نیم دایره در جلوى استاد قرار مى گرفتند. به این ترتیب، حلقه در دایره کامل نبود، چون نمى توان قبول کرد که شاگردان پشت سر معلم بنشینند؛ تعدادى از مساجد بیش از یک حلقه و بعضى دیگر، مخصوصاً مساجد بزرگ حلقههاى زیادى داشتند.
مقریزى در بیان اوضاع مصر مى نویسد که قبل از طاعون (749 ه ق / 1348 م)، بیش از چهل حلقه آموزشى در مسجد عمرو وجود داشت. سیّاح مشهور به نام ابنبطوطه در مسافرت خود به دمشق مىنویسد که پانصد دانشآموز و طلبه در مسجد امویه در حلقههاى علمى شرکت و از جیرههاى رایگان روزانه استفاده مى کردند.
در سال (149 ه ق / 766 م)، مسجد منصور در بغداد به دست خلیفه ابوجعفر المنصور بنا و بعدها توسط هارون الرشید تزیین شد و توسعه یافت، این مسجد یکى از مهم ترین مراکز آموزشى در خاورمیانه بود، این مسجد با دارا بودن بین چهل تا پنجاه حلقه علمى، مرکز و مقصود دانشمندان و دانشپژوهان بود. دانشمندى به نام خطیب بغدادى از علماى قرن 4، نقل مى کند در زیارت مسجدالحرام از خداوند سه چیز طلب کرد که یکى از آنها این بود که بتواند در مسجد منصور به تدریس بپردازد.
تاریخ و همچنین تحقیقاتى که از آموزش مسلمانان بهعمل آمده است نشان مى دهد که حلقه هاى علمى چگونه بوده اند. در اکثر مساجد، حلقه هاى علمى در حیاط مساجد تشکیل مى شدند و این جلسات از محل عبادت دور بودند تا مزاحم مردم نشوند ، در نزدیکى هر حلقه ستونى بود که معلم نشسته یا ایستاده بر آن تکیه مى داد، ستون و اطراف آن که زاویه یا رواق نامیده مىشد، بزودى محل و مرجعى براى حلقه شد. بعد از مدتى این نقاط به نام معلم خود نامیده مى شد به خصوص اگر او فرد مشهورى بود؛ در مواردى نیز این رواقها به نام محل یا مملکتى که طلبهها از آنجا مىآمدند نامیده مىشد و این نامها در جامع الازهر مشاهده مى شود.
2. نظام آموزشى در مساجد
نظام آموزشى که در مساجد اعمال مىشد از نوع ساده آن بود، در این قسمت به اهمّ موارد این نظام اشاره مى شود.
2-1. آداب آموزش
هیچ نوع شرطى براى دانشآموزان وجود نداشت. هر فرد تشویق به پیوستن به حلقه مورد انتخاب خود مى شد، اما در بعضى از مساجد، جلب رضایت استاد براى پیوستن لازم بود. هنگامى که دانشآموز وارد مسجد مى شد، کفشهاى خود را در مى آورد، آنها را دم قرار مىداد و سپس بر روى زمین که معمولاً از حصیر یا زیلو پوشانده مى شد، در حلقه مى نشست، در اکثر این دوایر ترتیب نشستن دانشآموزان به ترتیب مقام علمى آنان بود؛ دانشآموز هر چه پیشرفته تر بود، بههمان اندازه نزدیکتر به استاد مى نشست و پیشرفته ترین دانشآموزان پهلوى معلم مى نشست، دانشآموزان موقت نیز مجاز به نشستن پهلوى استاد بودند و در بعضى از مجالس درس محل مخصوصى براى دانشآموزان میهمان اختصاص داشت.
2-2. زمان آموزش
مجالس درس بعد از نماز صبح آغاز مى شد و تا نماز ظهر ادامه مى یافت و اگر معلم متصدى مجلس درس مى بود، قبل از نماز صبح و بعد از نماز ظهر نیز جلسات درس تشکیل مى یافت؛ زمان درس از یک تا دو سال طول مى کشید و همیشه در مواقع نماز تعطیل مىشد و هیچ قانون مشخصى براى زنگ تفریح وجود نداشت، جلسات درس در روزهاى تعطیل مذهبى تشکیل نمىشدند.
تعطیلات دراز مدت بستگى به نتیجه تحصیلات دانشآموز داشت، بعضى معلمان همه روزه تدریس مى کردند و بعضیها هفتهاى یکبار جلسه داشتند، عنبرى فقط در روزهاى جمعه درس زبان و لغتشناسى داشت و در صورتى که براوى روزانه بیش از یک مرتبه به تدریس مى پرداخت.
بعضى معلمان موضوعات متعددى را تدریس مىکردند؛ شافعى بعد از نماز صبح قرآن، بعد از طلوع خورشید حدیث و بعد صرف و نحو، شعر و شاعرى و علوم تدریس مى کرد و ظهر به خانه بر مى گشت.
2-3. شیوه آموزش
تدریس در حلقه با مراسم ساده و همراه با نشان دادن تقوا و فضیلت کامل آغاز مى شد، معلم همیشه کار خود را با تمجید و تکریم خدا و با درخواست یارى و هدایت مردم آغاز مى کرد و سپس به درس خود مىپرداخت؛ او مطلب را از نوشته آماده اى که توسط خود او یا معلم دیگرى آماده شده بود قرائت مى کرد و ضمن قرائت متن آن را شرح و توضیح مى داد؛ این مراحل معمولا با توضیح مجلس از مطلب آغاز مى شد و سپس با ارتباط دادن مطلب تازه به درس قبلى نوعى مداومت به درس مىداد و نهایتاٌ به شرح نکات دشوارتر مى پرداخت.
معلم ضمن ارائه و تدریس مطلب، پى در پى و با احترام از نوشتهها و مطالب نویسندگان دیگر یاد مى کرد و هرگز از همکاران خود به بدى یاد نمىکرد، در واقع در تمام مجالس درس نوعى فضاى مشابه بود که بر جلسات درس نظم و هماهنگى مى داد.
«توتا» با استفاده از نوشتههاى غزالى این عناصر نظمدهنده را از طرف آن دانشمند مشهور چنین مى نویسد:
2-3-1. معلم باید با دانشآموزان همدردى و با آنان طورى رفتار کند که گویا فرزندان او هستند.
2-3-2. اخلاق و روش پیغمبر(ص) باید مراعات شود و براى آموزش و یاد دادن نباید متوقع اجرت و پاداش بود.
2-3-3. با دانشآموزان باید بىریا بود و نباید به آنان قبل از داشتن استحقاق، مقام و رتبه علمى داد.
2-3-4. دانشآموزان باید نصیحت و ترغیب و براى رفتار بد توبیخ شوند.
2-3-5. نباید با معلمان دیگر در مقابل دانشآموزان بى احترامى کرد.
2-3-6. نباید به تدریس مطالبى پرداخت که بیش از فهم و درک دانشآموزان است .
2-3-7. عمل معلم باید با گفتههاى او مطابقت داشته باشد و نباید رفتار او مغایر گفته هایش باشد.
به علت نبودن کتاب، معلم مجبور بود با در نظر گرفتن اهمیت متن تدریس شده، همه متن یا قسمتى از آن را براى دانشآموزان املاء کند و زمانى که املاء گفتن ضرورى بود، معلم متن مورد نظر را تا حد ممکن آرام مىگفت تا دانشآموزان اشتباه ننویسند؛ دفترهاى دانشآموزان به طور مرتب از طرف معلم بازدید و اشتباههاى آنها اصلاح و استفاده از آن مطالب براى یاد دادن به دیگران تأیید مى شد، علاوه بر املاء معلم به دانشآموزان توصیه مى کرد که تمام یا قسمتى از مطالب بیان شده را حفظ کنند؛ در واقع در میان اصولى که براى قبولى و تأیید دانشآموزان لازم بود، اصل، حفظ کردن مطالب و بیان آنها بدون مراجعه به متن بود و کیفیت و طرز بیان نیز تأیید داشت .
2-4. شیوه ارزیابى
به رغم نفوذ و احترامى که معلمان در میان دانشآموزان داشتند، مقام علمى آنان اغلب آزمایش مى شد و دانشآموزان مجاز به این کار بودند و حتى تشویق مى شدند که سؤال هایى مطرح کنند و درباره آنچه که یاد گرفته اند به بحث و گفتگو بپردازند، به شرطى که براى مخالفت خود مدرک و گواهى داشته باشند. اگر معلمى به بىاطلاعى خود اعتراف مى کرد، مورد احترام و تکریم بود. در کتابى آمده است: اگر کسى مطلبى را نداند و به ندانستن خود معترف باشد، در واقع نصف مطالب را آموخته است در این مورد باید گفت که این گونه بحث و گفتگوهاى آزاد در نهایت منتهى به این نتیجه مى شد که بعضى از معلمان، به حرفه خود با دقت بیشترى توجه کنند؛ آیین و رسم گوش دادن معلمان به انتقادهاى دانشآموزان و بحث در گفتگو در موضوع مطرح شده، معلمان را مجبور میکرد که مطالب درسى را با دقت زیاد بررسى کنند تا تأثیر و نفوذ بیشترى بر دانشآموزان پیدا کنند، هر چند همه موضوعات علمى که براى مسلمانان شناخته شده بودند در مساجد تدریس نمىشدند، ولى موضوعات درسى بسیار متنوع بود؛ در بسیارى از مجالس علاوه بر آموزش خواندن و نوشتن، یادگیرى اصول دین نیز از اهمیت زیادى برخوردار بود؛ این کار از طریق بررسى و مطالعه موضوعاتى مانند خواندن و تفسیر قرآن، حدیث با سنت پیامبر(ص)، توحید و فقه انجام مىشد. به مطالعات ادبى و زبان شناسى نیز توجه زیاد مىشد. علاوه بر شعر و ادبیات، مطالبى در مورد جنبههاى مختلف زبان عربى مورد علاقه بسیارى از دانشآموزان بود. این رشته شامل لغت شناسى، صرف و نحو، معانى و بیان، انشاء، خط و نگارش(رسمالخط) بود.
2-5. موضوعات درسى
علاوه بر وظایف مذکور، مسجد محلى بود که مطالب علمى و مسائل اجتماعى نیز در آن تدریس مىشد و موضوعات تاریخ، جغرافى، اقتصاد و حتى علوم سیاسى در آنجا بحث مىشد؛ علم فلسفه موضوعى بود که اغلب مورد توجه و انتخاب بسیارى از دانشجویان بود، در بین موضوعات مهم درسى مى توان: منطق، اخلاق، منطق مناظره و تصوف را نام برد. جلسات درس هاى شیمى، فیزیک، ریاضیات، جبر و هندسه نیز دایر بود. اگر چه علوم عملى و تجربى یا در دانشکدههاى مخصوص یا در منازل معلمان خصوصى تدریس مى شد، ولى مدارکى در دست هست که این گونه موضوعات علمى در بعضى از مساجد بزرگ نیز دایر بود. جلسات علم طب در جامع الازهر و جامع ابن تولون مصر دایر بود. و در مسجد رویین مراکش نیز تدریس مى شد، در جامع الازهر کلاسهاى ستارهشناسى و مهندسى نیز دایر بود و طبق نوشته هاى خولى درسهایى مانند طب، قارماکولوژى، مهندسى و ستاره شناسى در مساجد بغداد تدریس مى شد و دانشجویان از سوریه، ایران و هندوستان براى حضور در این کلاسها به بغداد مى آمدند.
2-6. انتخاب استاد
در بین بسیارى از مسلمانان، مسافرت براى کسب علم و دانش نوعى روش زندگى بود و مسجد این جابجایى افراد را بر عهده داشت؛ اعتقاد عامه بر این بود که بریدن علاقههاى دنیوى، تحصیل در غیاب خانواده و انتخاب معلمان خوب و مفید سه اصل اساسى براى تعلیم و تربیت خوب است، به این دلیل انتخاب معلم خوب براى بسیارى از دانشآموزان قبل از اینکه صاحب حرفهاى شوند، از اهمیت بسیارى برخوردار بود؛ در سراسر امپراتورى اسلامى، دانشجویان مسافرت هاى طولانى مى کردند که ماهها طول مىکشید و چنانچه معلم یا استاد فوت مىکرد یا مطلب تازۀ دیگرى براى تعلیم نداشت، دانشجو بار سفر را براى رفتن پیش استاد دیگر مى بست. دانشجویان در جستجوى مؤسسه علمى نبودند، بلکه پى استاد معروفى بودند، این دانشجویان به این استادان ارج مىنهادند و افتخار مى کردند که گواهینامه خود را از آنان دریافت کرده بودند. هر کسى خود را مسئول اتفاق و اتحاد آموزشهاى اسلامى مىدانست و خود را مقید به حفظ قراردادهاى آن مى دید هر دانشجو بر طبق زمان ز گهواره تا گور دانش بجوى در تمام طول عمر خود را طلبه مىدانست و از کشورى به کشور دیگر براى طلب علم سفر مى کرد؛ او همیشه خود را در میان برادران دینى مى یافت که برایش مسکن فراهم و از او در خانه هاى شخصى یا عمومى پذیرایى مىکردند، براى کارهایش تسهیلات فراهم مىآوردند، ترتیب حضور او در کلاسها مى دادند، یا خود به آموزش مىپرداختند.
2-7 گواهینامه علمى
موقعى که دانشجو تحصیلات خود را با موفقیت به پایان مى رساند، به او گواهینامه اى داده مىشد که اجازه نام داشت. گواهینامه از طرف مسجد تأیید نمى شد، بلکه خود استاد شخصاً آن را صادر مى کرد؛ در گواهینامه قید مى شد که دانشجو علم مورد نظر را مطالعه کرده و آموخته است و مى تواند یافته هاى علمى را به دیگران نیز انتقال دهد؛ این گواهینامهها به خط خود استاد نوشته مى شد، همچنین گواهینامه شامل نام استاد، مهر و امضاى او نیز بود و محل و تاریخ نگارش گواهینامه نیز قید مى شد؛ در مواردى استاد نام و امضاى خود را در صفحه سفید اول یا آخر کتابى که خود آن را یاد داده بود مى نوشت، بنابراین معمولاً هر فارغ التحصیل داراى گواهینامه از طرف استادى بود که پیش او درس خوانده بود و تعدادى از کتاب هاى درسى او از طرف استادان مهر و امضا مى شد و این کار علامت موفقیت و عامل افتخار و مباهات شخصى بود.
2-8. شیوه کاریابى
بعد از این که دانشجو تعدادى گواهى جمع آورى و درباره موضوع درسى خود تجربه کافى کسب مى کرد، در جستجوى کار در مسجد، دانشگاه، دادگاه قضایى، اداره دولتى یا هر جاى دیگرى که از رشته درسى او استفاده مى شد، بر مىآمد. اگر چنین دانشجویى تدریس در مسجد را انتخاب مى کرد، آزاد بود که مجلس خود را تشکیل دهد؛ فکرى با استفاده از اطلاعات سیوطى مى نویسد که تدریس در مسجد براى هر کسى که مى خواست به این کار بپردازد آزاد بود تاریخ اسلام پر از نامهاى استادانى است که حلقه هاى درسى خود را در مساجد تشکیل مىدادند و در مجلس درس آنان دانشجویان گرد مى آمدند. به این ترتیب معلوم مى شود که در اکثر مساجد افراد کارمند و تدارکاتى براى اداره امور وجود نداشت و اگر کسى دانشآموزى داشت، مى توانست در موضوع انتخابى خود به تدریس بپردازد.
2-9. معاش استادان
با گذشت زمان، جلسات درسى براى معلمان آرزومند تدریس تشکیل مى شد، در بسیارى از مساجد بزرگ، لازم بود که از سایر استادان موجود در آن مسجد براى تشکیل حلقه اجازه نامه دریافت کرد. اما اگر استاد تازه وارد مىتوانست طلاب زیادى را به دور خود جمع و احترام استادان دیگر را جلب کند، موقعیت او با تعیین محل مخصوص جهت ایجاد حلقه درسى تثبیت و در نتیجه، به او سایر تجهیزات داده مىشد. این پولها یا از خزانه دولت یا از منافع دیگرى مانند بخششها و وقفها پرداخت مىشد. بتدریج پرداخت این گونه پولها ضرورى شد و هر حلقه وقف مخصوصى داشت براى هر مسجد چندین وقف براى هر یک از استادان اختصاص داشت که این وقفها زمینۀ به کار گماردن استادان بود؛ اما یک حاکم یا هر شخص قدرتمندى در دنیا مىتوانست براى هر استادى امکاناتى فراهم آورد و او را در مسجدى به تدریس بگمارد.
در اواخر قرن 11 میلادی، پرداخت پول از مسجد براى معلمان صورت بهترى به خود گرفت و در نقاط بیشترى اعمال مى شد، تا آن زمان امپراتورى اسلام از چهارصد سال سابقه خود برخوردار بود و از ثمرات آن بهره مند مى شد.
تدریس در بعضى از مساجد به صورت حرفه کامل العیارى در آمد و در بسیارى اجتماعات، مساجدى که در آنها عمل آموزش انجام مىگرفت، حالت و شکل دانشکده یا حتى دانشگاه را داشت، در مسجد الحرام، الازهر قاهره، جامع اموى دمشق، مسجد منصور بغداد، مسجد قیروان تونس و مسجد قرویین مراکش هزاران طلبه در جلسات درس شرکت مى کردند. در نتیجه، تأمین معاش معلمان تنها وسیله نگهدارى حرفه آموزشى و دانشگاهى به نظر مى رسید اما این امر هرگز نمى توانست بدون کمک و یارى معلمانى که مخالف هرگونه پاداش و اجرتى بودند و فقط رضاى خدا را مى خواستند، انجام شود؛ گولد زیهر در این مورد به اختصار مىنویسد: تصور مى شود که در اسلام نیز مانند مذاهب و ادیان دیگر، پیروان آن در اختیار دستورهاى مذهبى این آیین قرار داشتند، اما با اینکه تعلیم و تربیت مجانى مذهبى مى تواند عمل خوب و ایده آل باشد و با اینکه یک عده کوشیدند تا به این فکر جامه عمل بپوشانند، ولى با گذشت زمان این علم فراموش شد و عملا اجرایی نبود...، در نتیجه، پرداخت اجرت به معلمان مطابق قانون مسلمانان ضرورى تشخیص داده شد.
با توجه به آنچه گذشت مسجد بهترین مکان برای آموزش به نوجوانان به خصوص در رابطه با شخصیتهای بزرگ تاریخ میباشد.
ح) مفهوم سلامت عمومی و پیشینه آن در مذهب:
بیماریهای روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ فردی، از هیچ طبقه اقتصادی - اجتماعی خاصی، در مقابل آنها مصونیت نداشته و خطری است که بشر را مرتباً تهدید میکند. خوشبختانه نهضت بهداشت سلامت عمومی در نیم قرن اخیر، افکار غلط و خرافات در مورد این بیماریها را کنار گذاشته و نشان داده که اوّلاً این بیماریها، قابل پیشگیری بوده و ثانیاً در صورتیکه مانند سایر بیماریها به موقع تشخیص داده و تحت درمان قرار گیرند به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آنها کاسته خواهد شد. اگر چه تأثیر نگرشهای مذهبی بر سلامت عمومی سالها مورد بحث بوده اما تنها در 5 سال اخیر به بررسی تجربی این فرضها پرداخته شده است. (شرونگیر وادلستن، 2004)[17] تحقیقات نشان میدهد که مذهبی بودن، میتواند آثار بحرانهای شدید زندگی را تعدیل کند. (پارک[18] و همکاران، 1990 )الیسن[19] (1994)، آدلر[20]( 1994) و کاسل[21](1992) نشان دادند که مذهب و سلامت عمومی ارتباط مثبتی با هم دارند. بین مذهبی بودن و احساس سلامت ذهنی افراد نیز رابطه مثبتی به دست آمده است. (تکفام[22] و همکاران، 1997)
رایکمن[23] و همکاران (1990) در پژوهشی نشان دادند که فراوانی شرکت دانشجویان در فعالیتهای اجتماعی و مذهبی، با نشانههای افسردگی رابطه منفی و با احساس سلامتی رابطه مثبت دارد.
پیشرفت صنعت و تکنولوژی, قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش و صلح و اطمینان را از انسان سلب کرده و در حقیقت «کیفیت فدای کمیت» شده و اعتدال و تناسب کنار رفته و بیماریهای عصبی - روانی و روانتنی، جانشین آن شده است. تحقیقات گوناگون نیز حاکی از وجود رابطه معنادار میان فقدان معنا و بروز اختلالات روانی از جمله افسردگی و اضطراب میباشد. نتایج تحقیقات کارسون[24] (2000) حاکی از آسیبپذیر بودن افراد بیهدف میباشد زیرا بیهدفی یکی از مفاهیم بنیادی در بحث نگرش مذهبی است. بطوریکه آمار نیز حکایت از افزایش شیوع بیماریهای روانی دارد و علل مختلفی را برای این افزایش شیوع بر شمردهاند.
حفظ سلامت روانی و جسمانی، یکی از مهمترین وظایف زندگی به شمار میآید. در حدیث نبوی، تندرستی و امنیت، دو نعمتی شمرده شدهاند که انسان تا هنگامی که آنها را از دست ندهد، به ارزش آنها پی نخواهد برد. دین انسان ساز اسلام، تأکید بسیار بر ساختن انسانهایی دارد که از سلامت روانی برخوردارند تا بتوانند اهداف خویش را پیگیری کنند. از این رو، اسلام برای حفظ سلامت روانی و جسمانی، برنامههایی را تدارک دیده است تا از راه آن بتواند انسانهای مؤمن متکاملی را تربیت کند. تأکید عمدۀ دین در حفظ سلامت روانی و جسمانی انسان، بر محور پیشگیری استوار است. اسلام میکوشد تا سلامتی انسانها را پیش از نیاز به درمان تأمین کند؛ یعنی تلاش اسلام بر محور حفظ بهداشت روانی و جسمانی است و به طور خلاصه، از دیدگاه اسلامی، پیشگیری مهمتر و بهتر از درمان است. همان گونه که گام مهم در سلامت جسمانی، حفظ بهداشت فردی و عمومی است، مهمترین گام در سالم سازی روانی نیز حفظ بهداشت روانی است. انسان با رعایت نکات خاصی میتواند سلامت روانی خود را تأمین و پیش از آنکه نیازمند درمان باشد، از وقوع آن پیشگیری کند. شارع مقدس اسلام برای حفظ سلامت روان، اصول و قواعدی را قرار داده است تا با به کارگیری و رعایت آنها بتوان سلامت عمومی را تأمین کرد. این اصول با تأکید بر بهسازی محیط زیست انسان خانواده و جامعه، سرانجام، وظایفی را برای فرد تعیین میکند که این وظایف، باعث حفظ سلامت روانی وی میشود.
در طول تاریخ بشر، دین به عنوان مهمترین نیاز انسانی مورد تأکید بوده است. امروزه، این نیاز انسانی بیش از زمانهای دیگر احساس میشود. در سالهای اخیر استفاده از مذهب و اعتقادات دینی، بویژه اعتقادات اسلامی توسط سیاستگذاران و تدوین کنندگان راهبردهای بهداشت جامعهنگر، در سازمان بهداشت جهانی[25] نیز مورد توجه قرار گرفته است. این سازمان، بخشی از انتشارات خود را از سال 1992 میلادی به آموزش بهداشت از طریق مذهب به عنوان راهکار زندگی سالم اختصاص داده است. همچنین اندیشمندانی به نقش مذهب در سلامت جسم و روان اشاره کردهاند. «قدرت محافظتی مذهب»، که ابتدا توسط امیل دورکهایم[26] در سال 1951 مطرح شد، بعدها توسط راش، جیمز، یونگ، فرانکل و فروم اهمیت رفتارها واعتقادات مذهبی مورد تأیید قرار گرفت. ویلیام جیمز معتقد است، عشق و نیروی مذهبی به وقار، سنگینی، صبر، شکیبایی، اعتقاد و اطمینان در فرد منجر میشود و احساسات مذهبی منجر به تلاش زیاد و زندگی هدفمند میشود. بخش دوم نگرش مذهبی بعد از کلمه هدفمند میشود. سلون[27] و همکاران (1992) دریافتند که انجام فعالیتهای مذهبی موجب آرامش و راحتی افراد هنگام مواجهه با بیماریهای جسمی میشود و 63 درصد آمریکاییها معقدند که پزشکان بایستی با بیمارانشان در مورد ایمان و اعتقادات مذهبی صحبت کنند.
سیاستگذاران و تدوینکنندگان راهبرد بهداشت جامعهنگر در سازمان بهداشت جهانی (who)، در سالهای اخیر مسائل مذهبی و اعتقادات دینی، به ویژه اعتقادات اسلامی را مورد توجه قرار داده و این سازمان، بخشی از انتشارات خود را از سال 1992 میلادی به آموزش بهداشت از راه مذهب، به عنوان راهکار زندگی سالم اختصاص داده است و کتابها و جزوههای زیادی را با عنوانهایی چون بهداشت از دیدگاه اسلام (1997)، ارتقاء سطح بهداشت از دیدگاه اسلامی و نیز نقش مذهب و اخلاق در پیشگیری و کنترل بیماری ایدز (1992) منتشر کرده است. اس ام استلزبرگ،[28] ماری بالیر- لوی،[29] لیندای وایت»[30] (1995) در تحقیقی با عنوان «مشارکت دینی در اوان بزرگسالی و تأثیرهای سن و چرخۀ زندگی خانوادگی بر عضویت در کلیسا» به بررسی تحولات زندگی از قبیل ازدواج، طلاق، روابط جنسی پیش از ازدواج بر مشارکت دینی در ایالات متحدۀ آمریکا پرداختهاند. از جمله فرضیههای مطرح شده در این پژوهش میتوان به دو فرضیۀ اساسی زیر اشاره کرد:
1. ازدواج، مشارکت دینی را افزایش میدهد.
2. از همپاشیدگی روابط زناشویی، به کاهش مشارکت دینی میانجامد و این کاهش در مورد مردان، بیش از زنان است.
جلیلوند در تحقیق خود درباره بررسی تأثیر نماز بر اضطراب در دانشآموزان دبیرستانی شهر تهران مشاهده کرد آن دسته از دانشآموزانی که نماز میخوانند و مقید به تکالیف مذهبی هستند، از اضطراب کمتری رنج میبرند. خاتونی (1376) دریافته است که شنیدن آوای قرآن باعث کاهش اضطراب بیماران قلبی میشود.
از نظر روانشناسان آرامش روانی و احساس رضایت از زندگی، از ویژگیهای اساسی در افراد سالم و بهنجار است. بررسی حالات و روحیات فردِ با ایمان نیز حاکی از آرامشِ خاطر و صفای درونیشان است. و درون فرد مؤمن روشن از نور حقیقت و سرشار از لذات معنوی است. از جنبه نظری، باورهای مذهبی فرد در سازش با تنیدگی نقش داشته و میتوانند ارزیابیهای فرد را از رویدادها تحت تأثیر قرار دهند به طور مثال جهتگیری مذهبی درونی باعث خواهد شد که فرد از عزتنفس، بردباری و سلامت روان بالاتری برخوردار شود ( برگین[31] و همکاران 1987). از این رو بهترین نوع جهتگیری در دین اسلام الگو قرار دادن قرآن و معصومین است لذا در این تحقیق به بررسی تأثیر کلاسهای تفسیر بر میزان سلامت عمومی دانشآموزان میپردازیم.
ط) مفهوم عزّتنفس:
یکی از ویژگیهای شخصیت بهنجار، برخورداری از عزّتنفس است. عزّتنفس عبارت است از درجه تصویب و تأیید و ارزشی که شخص نسبت به خود احساس میکند و یا قضاوتی که فرد نسبت به ارزش خود دارد. (اسمیس[32] و همکاران، 2002) عزّتنفس از جمله مفاهیمی است که مورد پژوهش بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است. در تحقیقات زیادی ارتباط بین عزّتنفس با مفاهیمی همچون افسردگی، احساس تنهایی و اضطراب به عنوان متغیرهای منفی و مفاهیمی چون احساس کارآیی، احساس توانمندی و پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیرهای مثبت گزارش شدهاند. (بیر[33] و همکاران، 1987تشکری و همکاران 1998 فیلپوت[34] و همکاران، 1995و متیوز[35] و همکاران،1989و کوپر[36] و همکاران، 1989و فیلوزوف[37] و همکاران، 1998و مالیس[38] و همکاران،1997) همچنین در بسیاری از تحقیقات همبستگی معنیدار بین عزّتنفس با پیشرفت تحصیلی گزارش شده است (پورشافعی و همکاران، 1370و مویجس[39] و همکاران، 1997)و حتّی از نمرات عزّتنفس به عنوان پیشگویی برای موفقیتهای تحصیلی استفاده کردهاند. (مویجس و همکاران 1997) اما متأسفانه عزّتنفس به علت الگوسازیهای غلط که در بین نوجوانان و جوانان شایع شده است. (پورشافعی و همکاران، 1370) سبب افتهای تحصیلی و حتی کاهش عملکردهای اجتماعی و عاطفی نوجوانان و جوانان در جامعه شده است لذا باید از همان ابتدا این مسئله برای نوجوانان و جوانان بیان شود تا سبب الگوسازی بهتر در آنها شویم. همانطور که میدانیم بهترین الگو برای نه تنها مسلمانان بلکه تمام مردم روی زمین شخصیتهای برجسته ای است که در دین اسلام وجود دارد، از جمله شخصیتهایی مانند پیامبر اکرم(ص) ، امام علیg، حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) و ... .
ازطرفی نتایج پژوهشهای داخلی و خارجی حاکی از آن است که باورهای دینی و نگرش سیاسی اجتماعی از جمله عوامل پیشبینی کننده ومرتبط با سلامت دانشآموزان میباشند .
در این رابطه، توماس و کارور[40] (1990) معتقدند که باورها و اعمال مذهبی دو کنش مهم را زندگی نوجوانان جوانان دارا هستند، یکی کنش کنترل اجتماعی که رفتارهای ضد اجتماعی را کاهش میدهد و دیگری کنش تسهیل اجتماعی که روابط اجتماعی و فرا اجتماعی رضایتبخش را ترویج میدهد. پاین[41] (1991) بر این باور بود که، میزان عزّتنفس و سازگاری بین فرد و رضایت از زندگی در افراد دیندار بالاتر میباشد. افرادی که فعالیت مذهبی درونی دارند، نسبت به افراد ظاهرساز از سلامت روانی بالایی برخوردار هستند. نتایج پژوهش شلودرمن[42] وهمکاران در سال 2001 درمورد 443 دانشآموز دختر و پسر نیز حاکی از آن است که بین تعهد دینی، دینداری درونی و اعمال مذهبی با سلامت اجتماعی دانشآموزان رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد، به طوریکه دینداری درونی و تعهد دینی از جمله بهترین پیشبینی کنندههای سلامت اجتماعی در این دانشجویان بودند. گودرزی ( 1382 ) نیز با بررسی رابطۀ گرایش به دینداری و ویژگیهای فردی اجتماعی نوجوانان دبیرستانی دریافت که بین دینداری و پرخاشگری این دانشآموزان رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر دانشآموزانی که نمرات بالاتری را در اندازههای دینداری دریافت کردند، پرخاشگری کمتر و سلامت اجتماعی بالاتری را نسبت به دانشآموزانی که نمرات پایینی در اندازههای دینداری دریافت کردند، نشان دادند.
ی) مفهوم پرخاشگری:
مشاهده جهان اطراف گویای این است که پرخاشگری این مشکل رفتاری در بین همه انواع مختلف جانداران، جوامع، طبقات اقتصادی- اجتماعی، مراحل مختلف سنی و جزء آن دیده میشود. ولی آنچه مهم است شدّت و نوع علائم این اختلال رفتاری در بین انواع مختلف است. مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابلهای، خصومت، پرخاشگری از علل اصلی مراجعه نوجوانان و کودکان به مراکز مشاوره و رواندرمانی است. (ملکی، 1385)
بر اساس توافق بسیاری از صاحبنظران، خشم یکی از هیجانهای اصلی بشر است که بعد از ترس بیشترین مطالعات را به خود اختصاص داده است. در مورد خشم تعاریف متعددی از سوی فلاسفه و روانشناسان ارائه شده است، ولی در تمام آنها میتوان دو نکته مشترک را مشاهده کرد.
1. عامل اصلی بروز خشم، تهدیدها و ناکامیها و موانعی است که سر راه افراد قرار میگیرد.
2. هدف خشم اغلب دفاع، جنگ و تخریب است. (ملکی، 1385)
عارفی و رضویه (1382)، با بررسی 243 دانشآموز دختر و پسر دوره ابتدایی شیراز، گزارش کردند پرخاشگری با سلامت اجتماعی رابطه منفی دارد. پژوهشگران دیگری مانند (هاولی،[43]2007)؛ (صادقی، 1380)؛ ( رافضی، 1383)، (ملکی، 1385) به نتایج یکسانی در رابطه با ارائه مداخلات کنترل خشم در کاهش پرخاشگری دست یافتند. همچنین میتوان با استفاده از خودآرامسازی و خودگوییهای مثبت، خویشتنداری، احساس خودکارآمدی و مهارتهای اجتماعی را افزایش داد. یافتههای پژوهشی حاکی از آن است که آموزش جرأتورزی به عنوان یک مهارت اجتماعی مؤثر به افراد کمک میکند تا افراد مهارتهای مقابلهای مناسب را کسب نموده و به کار ببندند. (محمدی 1385)
همانطور که میدانیم بهترین الگو برای نه تنها مسلمانان بلکه تمام مردم روی زمین شخصیتهای برجسته ای است که در دین اسلام وجود دارد و بر همه مسلمانان واضح و معلوم است از جمله شخصیتهایی مانند پیامبر اکرم(ص) ، امام علیg، حضرت زهرا(س) و امام حسینg و... .
ک) ابزار پژوهش:
1. پرسشنامه عزّتنفس کوپراسمیت:
جهت ارزیابی میزان عزّتنفس افراد مورد مطالعه، از پرسشنامه عزّتنفس کوپراسمیت[44] (1967 )استفاده شد. این پرسشنامه در سالهای اخیر به طور گستردهای در پژوهشهای روانشناسی به کار رفته است و فرم الف آن، دارای 58 ماده است که 8 ماده آن دروغسنج است. چنانچه آزمودنی از 8 ماده دروغسنج بیش از چهار نمره بیاورد به آن معنی است که اعتبار آزمون پایین است و آزمودنی سعی کرده است خود را بهتر از آن چیزی که هست جلوه بدهد. شیوه نمرهگذاری این آزمون به صورت صفر و یک است. به این صورت که مادههای شماره 45 ،36، 32،30، 29، 28، 24،23، 21، 19، 18، 14،11،10،5،4، 2 و 57 پاسخ بله یک نمره و پاسخ خیر صفر نمره میگیرد و بقیه سؤالها به صورت معکوس است.
در مجموع 50 ماده آن به 4 مقیاس عزّتنفس خود، عزّتنفس اجتماعی، عزّتنفس خانوادگی و عزّتنفس تحصیلی تقسیم میشود. این مقیاس علاوه بر 4 خرده مقیاس، یک نمره کلّی به دست میدهد. بدیهی است حداقل نمرهای که یک فرد میتواند بگیرد صفر و حداکثر آن 50 است. افرادی که در این آزمون نمره بیشتری کسب کنند، عزّتنفس بالاتري دارند. به این صورت فردی که در این آزمون نمره بالاتر از 25 کسب کند دارای عزّتنفس بالا و فردی که پایینتر از این مقدار به دست آورد، دارای عزّتنفس پایین میباشد. در پژوهشهای متعددی به روایی و اعتبار بالای پرسشنامه عزّتنفس کوپراسمیت اشاره شده است (واتکینز و استیلا[45]، 1980، احمد و همکاران، 1985، چی[46]، 1985، برینکمن [47]و همکاران، 1989 ) (به نقل از به پژوه و همکاران، 1386).
2. پرسشنامه سلامت عمومی(GHQ-28):
پرسشنامه GHQ - 28 که در سال 1972 توسط گلدبرگ[48] ابداع شده با هدف کشف و شناسایی اختلالات روانی غیر سیکوتیک در مراکز و محیطهای مختلف طراحی شده است. سؤالات پرسشنامه به بررسی وضعیت روانی فرد در یک ماهه اخیر میپردازد. این پرسشنامه شناختهشدهترین ابزار غربالگری در روانپزشکی است و به صورت فرمهای 30، 60، 28، 12 سؤالی موجود میباشد.
کارایی این پرسشنامه در تحقیقات بسیاری مورد بررسی قرار گرفته و اثبات شده است. بررسی ایواتا و سایتو در سال 1992 که از پرسشنامه 28 سؤالی استفاده نمود، مطالعه پاپاسویتر و پولوس[49] همکاران (1997) با پرسشنامه 12 سؤالی، مطالعه هاتوپ[50] و همکاران (1998) که در آن 4 پرسشنامه مختلف با هم مقایسه شد و بسیاری تحقیقات دیگر نشان داد که این پرسشنامه از کارایی زیادی برخوردار است. (Iwata,1992. Hotopf,1998. Papassotiro, 1997) توسط گیبونز، ساختار عاملی، روایی و پایاییGHQ- 28 در السالوادور بررسی گردید. نمونه شامل 732 نفر از دانشجویان بوده و از نمره گذاری لیکرت و تحلیل مؤلفههای اساسی و چرخش واری ماکس استفاده شده بود. چهار عامل علائم جسمانی، اضطراب و بیخوابی، اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی شناسایی شد. عوامل بطور کامل مستقل نبودند و بیشترین همبستگی بین عامل علائم جسمانی، اضطراب و بیخوابی وجود داشت. 9 تا از 28 آیتم این پرسشنامه علاوه بر این که روی یک عامل بار عاملی بالایی داشته، روی دو عامل دیگر نیز بار شده بودند. با روش بازآزمایی، ضریب پایایی 0.74 و در نظرگرفتن نقطه برش6.7 حساسیت آزمون0.88 و ویژگی آن84.2 به دست آمد. ( 2005, Hooman A)
3. پرسشنامه پرخاشگری AGQ:
این پرسشنامه در سال 1375 توسط زاهدی فر ساخته شده و دارای 30 سؤال با مقیاس لیکرت چهار درجهای )دارای گزینههای هرگز، بهندرت، گاهی اوقات و همیشه) است که شامل 30 گویه است که چهارده گویه آن عامل خشم و هشت عامل آن گویه تهاجم و هشت گویه آن عامل کینه توزی است. ضریب اعتبار این پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.87 و با روش بازآزمایی 0.70 محاسبه شده که در حد قابل قبولی است. (زاهدیفر، 1375 ) همچنین روایی محتوایی آن مورد تأیید پنج نفر از روانشناسان و مشاوران قرار گرفت. در این پرسشنامه به گزینه هرگز نمره صفر، به ندرت نمره یک، گاهی اوقات نمره دو و همیشه نمره سه تعلق میگیرد. قابل ذکر است که سؤال 18 پرسشنامه به صورت معکوس نمره گذاری میشود؛ بنابراین حداکثر نمره در این آزمون نود و حداقل نمره صفر خواهد بود. نقطه برش آزمون 45 است که هرچه نمره فرد بالاتر از 45 باشد، میزان پرخاشگری او بیشتر است.
ل) شیوه مداخله:
دانشآموزان طی شش جلسه یک ساعته در مورد تفسیر آیات قرآن و شخصیت و زندگی حضرت زهرا مطالبی را فراگرفتند. کلاسها مطالبی در مورد زندگی حضرت زهرا (از تولد تا شهادت)، همسر فرعون، همسر حضرت ابراهیم، مادر موسی، حضرت مریم بیان شد و سپس از اصول اخلاقی آن بانوان گرانقدر و تمام جنبههای رفتاری آنان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و دانشآموزان آنها را فرا گرفته و مورد پسآزمون قرار گرفتند و پس از دو ماه پیگیری به عمل آمد به گونهای که هر ماه آزمونها دوباره گرفته شد یعنی 2 آزمون دیگر در پیگیری گرفته شد.
فعالیتهایی که در هر جلسه انجام شد به این صورت بود که: در هر جلسه ابتدا جهت آشنایی بیشتر با اسامی دانشآموزان و مشخص کردن دانشآموزانی که درکلاس حضور داشتند، حضور و غیاب صورت میگرفت و بعد از آن تکالیفی که در جلسه قبل به آنان داده، بررسی میشد و اشکالاتی راکه داشتند برطرف، واقدامات لازم جهت رفع آنها به عمل میآمد، سپس از مطالب جلسه قبل سؤالاتی ازدانش آموزان پرسیده میشد و بعد از این که مشخص میشد دانشآموزان مطالب جلسه قبل را به خوبی آموخته اند مطلب جدید تدریس میشد. برای ارائه مطلب جدید این اقدام صورت میگرفت: ابتدا هدفهای رفتاری روی تابلو نوشته میشد تا دانشآموزان سریعتر بتوانند خود را با مطالب هماهنگ کنند. مرحلۀ بعد ارزشیابی پیش دانستههای دانشآموزان بودکه برای این کار یک سری سئوالات شفاهی ازدانش آموزان پرسیده میشد تا میزان آشنایی دانشآموزان با مطلب جدید مشخص شود. بعد از ارزیابی پیش دانستهها درس جدید ارائه میشد. ابتدا توضیحات کامل در مورد مطلب جدید به دانشآموزان داده میشد و نکتههای مهم روی تابلو یادداشت میشد و از دانشآموزان خواسته میشدکه نکات مهم را یادداشت کنند و درمنزل مطالعه کنند. در هر جلسه سؤالات به صورت شفاهی درموردمطلب جدید، به منظور بالا بردن توانایی دانشآموزان برای شرکت در بحث و صحبت در مقابل جمع از دانشآموزان پرسیده میشد و آخرین اقدام در هر جلسه تعیین تکلیف و تمرین برای جلسه بعد بود که در ابتدای هر جلسه مورد بررسی قرار میگرفت.
جلسه اول: تفسیر سورۀ مبارک قصص آیات 4،7،9،11،12و شرح و بیان داستانها و تفسیر اصول زندگی و شخصیتی حضرت زهرا(س) در پیرامون اصل ساده زیستی در زهد خانوادگی- اصل مشارکت در امور زندگی- ارزشی بودن ازدواج و حاکمیت ارزشها در ازدواج و دوری از مادیات و تجملات- اهمیت دادن به تربیت فرزندان
جلسه دوم: شرح و بیان داستانها و تفسیر اصول زندگی و شخصیتی حضرت زهرا در پیرامون اصل مهماندوستی و مهمانی دادن- ایثار، انفاق خانوادگی و مقدّم داشتن دیگران برخود- به کارگیری عوامل معنوی برای حلّ معضلات و مشکلات- اهمیت و احترام به کار و همکاری در بین اعضای خانواده- تقسیم کار در خانه.
جلسه سوم: تفسیر آیات 10، 11 ،12 از سورۀ مبارک تحریم و شرح و بیان داستانها و تفسیر اصول زندگی و شخصیتی حضرت زهرا(س) و حضرت مریم(س) در پیرامون احترام متقابل اعضای خانواده به یکدیگر- حاکمیت اصل مشورت در زندگی- فرمانپذیری حضرت فاطمه(س) از حضرت علی(ع)- نفی ارزشهای جاهلی در ملاک انتخاب همسر- اصل آرایش و زینت برای همسر.
جلسه چهارم: تفسیر آیات 7،17،18،19 از سورۀ مریم(س) و شرح و بیان داستانها و تفسیر اصول زندگی و شخصیتی حضرت زهرا(س) در پیرامون عبادت در خانه و مأنوس نمودن اطفال با عبادت- اختصاص مکانی برای عبادت در خانه- اصل جهادی بودن همه اعضا و فدایی دادن برای اسلام- اصل ارتباط خانه با مسجد و آشنا نمودن فرزندان با مسجد.
جلسه پنجم: تفسیر آیاتی از سوره مبارک فرقان، شرح و بیان داستانها و تفسیر اصول زندگی و شخصیتی آن حضرت در پیرامون علم دوستی همه اعضاء خانواده- شاگرد پروری و تشکیل کلاسهای علمی و دینی در خانه - آگاهی به اوضاع و شرایط اجتماعی و سیاسی همه اعضاء- اصل حاکمیت معنویت بر فضای خانه و زندگی -رعایت حق خدمتکار.
جلسه ششم: تفسیر آیاتی از سورۀ مبارک نساء و شرح و بیان داستانها و تفسیر اصول زندگی و شخصیتی حضرت زهرا در پیرامون مسؤلیتپذیری همه اعضای خانواده در دفاع از اسلام - قدرت بیان و دفاع از ارزشها از طریق خطابه در همه اعضا - شجاعت و دلیری همه اعضاء خانواده -عشق، عاطفه و مهربانی همه اعضاء به یکدیگر -حاکمیت انظباط، نظم و برنامه بر زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) و فرزندان او.
م) یافتههای پژوهش :
یافتههای پژوهش دارای دو قسمت یافتههای توصیفی و یافتههای فرضیات میباشد.
1. یافتههای توصیفی:
یافتههای توصیفی این پژوهش شامل شاخصهای آماری مانند میانگین، انحراف معیار و نمونه میباشد.
2. یافتههای فرضیه:
2-1. فرضیه اول: کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت و سیره شناسی حضرت زهرا(س) سبب افزایش عزّتنفس در دانشآموزان دختر میشود.
2-2. فرضیه دوم: کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت و سیره شناسی حضرت زهرا(س) سبب افزایش سلامت عمومی در دانشآموزان دختر میشود.
2-3. فرضیه سوم: کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت و سیره شناسی حضرت زهرا(س) سبب کاهش خشم در دانشآموزان دختر میشود.
جدول 1: میانگین و انحراف معیار نمرات دانشآموزان در چهار آزمون در حوزه عزّتنفس
مرحله | میانگین | انحراف معیار | نمره t | P-value |
پیشآزمون | 86 | 14.1 | 2.651 | 0.009 |
پسآزمون | 95.04 | 13.2 |
پیگیری 1 | 93.01 | 13 | | |
پیگیری 2 | 93.03 | 13.3 | | |
جدول2: بررسی میزان معناداری در پسآزمون، پیگیری اول و دوم
| پسآزمون | پیگیری اول | پیگیری دوم |
عزّتنفس | 01, 0 > P | 05, 0 > P | 05, 0 > P |
همانطور که در جدول 1و2 ملاحظه میشود میزان میانگین آزمون عزّتنفس در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 86 و پسآزمون برابر با 04/95 و پیگیری اول برابر 01/93 و پیگیری دوم برابر 03/93 بدست آمد. و میزان انحراف معیار در پیشآزمون، پسآزمون، پیگیری اول و دوم به ترتیب 1/14 و 2/13، 13 و 3/13 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه پیشآزمون و پسآزمون (009/0) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است همچنین در پیگیری اول و دوم نیز معنادارشد. (05/0 > P) بنابراین نتیجه میشود که بین عزّتنفس دانشآموزان در دو آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
نمودار 1: میانگین نمرات دانشآموزان در متغیر عزّتنفس
جدول 3: میانگین و نمره t در آزمونهای سلامت عمومی
متغیر | مرحله | میانگین | نمره t | P-value |
افسردگی | پیشآزمون | 4.6 | 2.45 | 0.01 |
پسآزمون | 2.1 |
پیگیری اول | 2.2 | | |
پیگیری دوم | 2.1 | | |
اضطراب | پیشآزمون | 6.6 | 3.36 | 0.001 |
پسآزمون | 4 |
پیگیری اول | 3.9 | | |
پیگیری دوم | 4.1 | | |
مشکلات جسمانی | پیشآزمون | 7.6 | 1.55 | 0.33 |
پسآزمون | 7.01 |
پیگیری اول | 7.3 | | |
پیگیری دوم | 7.3 | | |
مشکلات اجتماعی | پیشآزمون | 7.5 | 3.84 | 0.001 |
پسآزمون | 3.6 |
پیگیری اول | 3.9 | | |
پیگیری دوم | 4 | | |
جدول 4: بررسی میزان معناداری در پسآزمون، پیگیری اول و دوم
حوزه | پسآزمون | پیگیری اول | پیگیری دوم |
افسردگی | 01 ,0 = p | 05, 0 > P | 05, 0 > P |
اضطراب | 001, 0 = p | 01, 0 > P | 01 ,0 > P |
مشکلات جسمانی | N.S | N.S | N.S |
مشکلات اجتماعی | 001, 0 = p | 01, 0 > P | 01, 0 > P |
همانطور که در جدول 3و4 ملاحظه میشود میزان میانگین آزمون افسردگی در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 6/4 و پسآزمون برابر با 1/2 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (01/0) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است همچنین در آزمونهای پیگیری اول و دوم نیز معنادار شد((0,05 > p)) . بنابراین نتیجه میشود که بین اضطراب دانشآموزان در چهار آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. میزان میانگین آزمون اضطراب در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 6/6 و پسآزمون برابر با 4 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (001/0) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است همچنین در آزمونهای پیگیری اول و دوم نیز معنادار شد((01 ,0 > p)). بنابراین نتیجه میشود که بین اضطراب دانشآموزان در چهار آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. میزان میانگین آزمون مشکلات جسمانی در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 6/7 و پسآزمون برابر با 01/7 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (33/0) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار نیست. بنابراین نتیجه میشود که بین مشکلات جسمانی دانشآموزان در دو آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد . میزان میانگین آزمون مشکلات اجتماعی در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 5/7 و پسآزمون برابر با 6/3بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (001/0) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است. بنابراین نتیجه میشود که بین مشکلات اجتماعی دانشآموزان در دو آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
نمودار2: میانگین نمرات دانشآموزان در چهار حوزه سلامت عمومی
جدول 5: میانگین و انحراف معیار نمرات دانشآموزان در دو آزمون در حوزه پرخاشگری
متغیر | مرحله | میانگین | انحراف معیار | نمره t | P-value |
خشم و عصبیت | پیشآزمون | 29.90 | 5.05 | 3.923 | 0.0001 |
پسآزمون | 21.80 | 7.45 |
پیگیری اول | 22 | 6.25 | | |
پیگیری دوم | 22 | 6.88 | | |
تهاجم وتوهین | پیشآزمون | 12.00 | 3.88 | 2.41 | 0.017 |
پسآزمون | 8.50 | 4.31 |
پیگیری اول | 9.50 | 4.10 | | |
پیگیری دوم | 11 | 4.22 | | |
لجاجت و کینه توزی | پیشآزمون | 14.55 | 4.26 | 2.76 | 0.001 |
پسآزمون | 9.10 | 4.36 |
پیگیری اول | 10.10 | 3.85 | | |
پیگیری دوم | 9.45 | 4.12 | | |
جدول 6: بررسی میزان معناداری در پسآزمون، پیگیری اول و دوم
حوزه | پسآزمون | پیگیری اول | پیگیری دوم |
خشم و عصبیت | 0001, 0 = P | 01, 0 > P | 01, 0 > P |
تهاجم و توهین | 05, 0 > P | 05, 0 > P | N.S |
لجاجت و کینه توزی | 001, 0 = P | 01, 0 > P | 01, 0 > P |
همانطور که در جدول 5و6 ملاحظه میشود میزان میانگین متغیر خشم و عصبیت در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 90/29 و پسآزمون برابر با 80/21 بدست آمد. و میزان انحراف معیار در پیشآزمون و پسآزمون به ترتیب 05/5 و 45/7 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (923/3) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است همچنین در پیگیری اول و دوم نیز معنادارد بود. (01, 0> p) بنابراین نتیجه میشود که بین خشم و عصبیت دانشآموزان در دو آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. میزان میانگین متغیر تهاجم و توهین در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 12 و پسآزمون برابر با 5/8 بدست آمد. و میزان انحراف معیار در پیشآزمون و پسآزمون به ترتیب 88/3 و 31/4 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (41/2) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است همچنین در پیگیری اول نیز معنادارد بود. (05, 0 > p) اما در پیگیری دوم معنادار نشد. بنابراین نتیجه میشود که بین تهاجم و توهین دانشآموزان در دو آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. میزان میانگین متغیر لجاجت و کینه توزی در دانشآموزان در پیشآزمون برابر 55/14 و پسآزمون برابر با 10/9 بدست آمد، و میزان انحراف معیار در پیشآزمون و پسآزمون به ترتیب 26/4 و 36/4 بدست آمد. آزمون t مشاهده شده شامل حاصل از مقایسه این دو گروه (76/2) میباشد که این مقدار از لحاظ آماری معنادار است همچنین در پیگیری اول و دوم نیز معنادارد بود. (01, 0 > p) بنابراین نتیجه میشود که بین لجاجت و کینه توزی دانشآموزان در دو آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
نمودار 3: میانگین نمره دانشآموزان در سه حوزه پرخاشگری
ن) بحث و نتیجه گیری:
با آموزش تفسیر قرآن و شخصیت و سیرۀ عملی حضرت زهرا به نوجوانان دختر 14 تا 17 سال طی 6 جلسه 1 ساعته در مسجد ملکشهر میزان تغییرات قابل توجهی در دادههای بدست آمده از پسآزمون نسبت به پیشآزمون بدست آمد.
درحوزه عزّتنفس نمره کل نوجوانان دختر در پسآزمون نسبت به پيشآزمون افزایش معناداری را نشان میدهد. (009, 0= p) همچنین این معناداری و افزایش عزّتنفس در پیگیریهای اول و دوم که با فاصله یک از یکدیگر گرفته شد نیز تداوم داشته و هر چه نمره در این حوزه بالاتر باشد نشان دهنده عزّتنفس بیشتر میباشد بنابراین میتوان دریافت با گذاشتن کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت شناسی و بیان سیره عملی حضرت زهرا(س) به نوجوانان طی فقط 6 جلسه، سبب افزایش عزّتنفس نوجوانان شده است. بیشترین سؤالاتی که در آنها نوجوانان تغییر نظر داده بودند مربوط به سؤالهای 2،5،21،34،48 که به ترتیب شامل این سؤالها میبود: 2- خیلی به خودم اطمینان دارم 5- من و خانواده ام، وقتی باهم هستیم، خیلی از زندگی لذت میبریم 21- کارم را به بهترین وجه انجام میدهم 34- هرگز خودم را سرزنش نمیکنم 48- همیشه حقیقت را میگویم. بنابراین میتوان دریافت که کلاسهای برگزار شده بیشتر سبب افزایش اطمینان دانشآموزان از خود، افزایش مهر و محبت بین آنها و خانواده هایشان، افزایش اعتماد به نفس، افزایش روحیه شکست و حقیقت طلبی در حوزه عزّتنفس در آنها شده است. بنابراین فرضیه اول ما به اثبات رسید. این نتایج همسو با پژوهشهای مختلفی است که پس از اجرای برنامه آموزش مهارتهای زندگی از طریق الگوسازی دینی در مدارس صورت گرفت، تأثیر این آموزشها را بر ابعاد مختلف عزّتنفس نشان میدهد. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه، با نتایج پژوهشهای انجام شده توسط ( یادآوری، 1383)، (اسماعیلی، 1380)، (وردی، 1383)، (ثمری و لعلی فاز، 1384)، (ویچروسکی، 2000)، (موت و همکاران، 1995)، (آلن گری1999) مطابقت دارد و این امر نشانگر تأیید و همخوانی نتایج مربوط به این فرضیه با نتایج دیگر پژوهشهاست.
آموزش مهارتهای زندگی برنامهای است که سودمندیهای آن در پژوهشهای متعدد به اثبات رسیده است. به طور کلی، یافتههای پژوهش حاضر و پژوهشهای مشابه حاکی از آن است که از رهگذر آموزش مهارتهای زندگی میتوان به ارتقاء سطح سلامت روانی و سازگاری و افزایش عزّتنفس کودکان و نوجوانان همّت گماشت.
اما در حوزه سلامت عمومی که خود شامل 4 زیر مجموعه افسردگی، اضطراب، مشکلات جسمانی، مشکلات اجتماعی است نیز نمره کل دانشآموزان در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش معناداری داشته است و در این آزمون هرچه نمره کمتر باشد نشانه سلامت عمومی بهتر است. در حوزه افسردگی، نمره بدست آمده در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش معناداری داشته است. (01, 0 = p) همچنین این معناداری و کاهش افسردگی در پیگیریهای اول و دوم که با فاصله یک از یکدیگر گرفته شد نیز تداوم داشته این کاهش افسردگی در نتیجه کلاسهای برگزار شده برای نوجوانان بدست آمده است و بیشترین سؤالهایی که نوجوانان در پسآزمون نسبت به پیشآزمون در آنها تغییر نظر دادهاند مربوط به سؤالهای 22،23،27 میبود که این سؤالها به ترتیب شامل :22- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز فکر کرده اید که شخص بیارزشی هستید ؟ 23- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که زندگی کاملاً نا امیدکننده است ؟ 27- آیا از یک ماه گذشته تا به امروزبه این نتیجه رسیدهاید که ایکاش مرده بودید و کلاً از شرّ زندگی خلاص میشدید؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بیشترین اثری که کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت شناسی حضرت زهرا(س) روی نوجوانان در حوزه افسردگی داشته سبب شده است به نفس خود ارزش و جایگاه بالاتری بدهند به گونهایی که نقش پررنگتری در جامعه از خود نشان دهند و سبب افزایش امید به زندگی و افزایش روحیه شاد در نوجوانان شده است. نتایج بدست آمده همسو با مطالعه رایکمن و همکاران (1990) است که در پژوهشی نشان دادند که فراوانی شرکت دانشجویان در فعالیتهای اجتماعی و مذهبی، با نشانههای افسردگی رابطه منفی و با احساس سلامتی رابطه مثبت دارد.
در حوزه اضطراب هم کاهش نمره در پسآزمون نسبت به پیشآزمون معنادار میبود. (001, 0= p) یعنی سبب افزایش آرامش در نوجوانان دختر شده است. این افزایش آرامش و کاهش اضطراب بیشتر مربوط به تغییر نظر دانشآموزان در سؤالهای 10،11،14 میبود که این سؤالها به ترتیب شامل : 10- آیا از یکماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که دائماً تحت فشار هستید؟ 11- آیا از یکماه گذشته تا به امروز عصبانی و بد خلق شده اید؟ 14- آیا از یکماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که در تمامی مدّت عصبی هستید و دلشوره دارید؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت و سیرهشناسی حضرت زهرا (س) سبب کاهش فشارهای روانی بر دانشآموزان شده است همچنین باعث کاهش میزان عصبانیت، بد خلقی و افزایش آرامش در آنها شده است.
در حوزه مشکلات جسمانی رابطۀ معناداری بین نمرات پسآزمون و پیشآزمون وجود نداشت. بنابراین فرضیه ما در این حوزه به اثبات نرسید.
در حوزه مشکلات اجتماعی هم کاهش نمره در پسآزمون نسبت به پیشآزمون معنادار میبود. (001, 0 = p) یعنی سبب افزایش تعاملات اجتماعی و دوری از گوشه گیری در نوجوانان دختر شده است. این کاهش مشکلات اجتماعی بیشتر مربوط به تغییر نظر دانشآموزان در سؤالهای 17، 18، 19، 20، 21 میبود که این سؤالها به ترتیب شامل : 17- آیا از یکماه گذشته تا به امروز بطور کلی احساس کرده اید که کارها را بخوبی انجام میدهید؟ 18- آیا از یکماه گذشته تا به امروز از نحوه انجام کارهایتان احساس رضایت میکنید؟ 19- آیا از یکماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که نقش مفیدی در انجام کارها بهعهده دارید؟ 20- آیا از یکماه گذشته تا به امروز توانایی تصمیمگیری درباره مسائل را داشته اید؟ 21- آیا از یکماه گذشته تا به امروز قادر بوده اید از فعالیتهای روزمره زندگی لذت ببرید؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت و سیره شناسی حضرت زهرا (س) سبب افزایش کیفیت عمل فرد در جامعه و افزایش احساس رضایت از اعمال اجتماعی خود و افزایش نقش مفید این افراد در جامعه و افزایش قدرت تصمیم گیری در این افراد شده است. بنابراین فرضیه دوم ما به اثبات رسید. نتایج بدست آمده در این بخش همسو با مطالعات (پارک و همکاران، 1990)الیسن (1994)، آدلر( 1994) و کاسل(1992) که نشان دادند بین افزایش اعمال و مجالس مذهب و سلامت عمومی ارتباط مثبتی با هم دارند. (تکفام و همکاران، 1997) نتایج حاصل از آزمون این فرضیه، با نتایج پژوهشهای انجام شده توسط بوتوین[51] و همکاران(2000)، میشارا[52](2009)، ترنر[53](2008)، مارتین جونز[54](2009)، ونزل ویکتوریا[55](2009)، احمدیان(2009)، متیو[56](2009)، جفرسون(2010)، وانگ (بو[57]2010)، شریفی (1372)، باپیری(1376)، آقاجانی (1381)، بیگلو (1374)، یادآوری (1383)، ثمری ولعلی فاز (1384)، حقیقی و همکاران (1385)، مطابقت دارد. بنابراین آنگونه که مشاهده میشود نتایج این پژوهش در زمینه تأثیر آموزش مهارتهای زندگی از طریق الگوسازی مناسب بر سلامت روان، با دیگر پژوهشها در این زمینه و یا زمینههای مشابه کاملاً مطابقت دارد. و این امر نشانگر تأیید و همخوانی نتایج مربوط به فرضیه دوم با نتایج دیگر پژوهش هاست.
در حوزه پرخاشگری نیز رابطه معناداری بین نمرات کسب شده در پسآزمون نسبت به پیشآزمون دیده میشود. پرخاشگری خود دارای 3 بخش است که شامل خشم و عصبیت، توهین و تهاجم و لجاجت و کینه توزی است. در هر سه حوزه رابطه معناداری بین کاهش نمره پسآزمون با نمره پیشآزمون را نشان میدهد به گونهای که در بخش خشم و عصبیت 0001, 0 = p در بخش توهین و لجاجت 017, 0 = p و در بخش لجاجت و کینه توزی 001, 0 = p محاسبه گردید. بیشترین سؤالهایی که نظر نوجوانان بعد از کلاس را در رابطه با پرخاشگری تغییر داد و باعث کاهش پرخاشگری بعد از کلاس در نوجوانان شد سؤالهای 3، 4، 13، 14، 19، 27 میبود که به ترتیب شامل سؤالهای زیر بود : 3- زود از کوره در میروم، اما زود هم بر آن غلبه میکنم. 4- گاهی حسادت مرا از پا در میآورد. 13- من کمی بیش از یک آدم معمولی دعوا میکنم 14- اگر کسی با من مخالفت کند نمیتوانم از بحث کردن با او خودداری کنم. 19- گاه بدون هیچ دلیل موجّهی از کوره در میروم. 27- اگر کسی خیلی دلچسب و مهربان باشد، شک میکنم که چه میخواهد.
بنابراین میتوان دریافت که کلاسهای شخصیت و سیره شناسی حضرت زهرا(س) باعث افزایش غلبه نوجوانان به خشم خود، کاهش حسادت، افزایش حل مشکلات و اختلافات خود با دیگران بر اساس صحبت، کاهش سوء ظن و بدبینی در نوجوانان شده است. بنابراین فرضیه سوّم ما به اثبات رسید. این نتایج همسو با نتایج گودرزی (1382) است که وی با بررسی رابطۀ گرایش به دینداری و ویژگیهای فردی اجتماعی نوجوانان دبیرستانی دریافت که بین دینداری و پرخاشگری این دانشآموزان رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر دانشآموزانی که نمرات بالاتری را در اندازههای دینداری دریافت کردند، پرخاشگری کمتر و سلامت اجتماعی بالاتری را نسبت به دانشآموزانی که نمرات پایینی در اندازههای دینداری دریافت کردند، نشان دادند.
در نتایج بدست آمد مشخص شد که کلاسهای تفسیر قرآن و شخصیت و سیره شناسی حضرت زهرا (س) اثر شگرفی در نوجوانان دارد. هرچند این کلاسهای برگزار شده دارای جلسات کم میبود اما اثر چشمگیر آن در این پژوهش مشخص شد. لذا میتوان با افزایش آموزش این گونه کلاسها در سنین نوجوانی که شخصیت انسان شکل میگیرد و فرد اشخاص مختلفی را الگو قرار میدهد، اثرات مثبت زیادی را در افراد گذاشته و سبب ارتقا نقش اجتماعی فرد در جامعه شد. (ابن حنبل، 2005) لذا از طرفی چون در دین اسلام برای مسلمانان ثابت شده است که قرآن کریم و معصومین بهترین الگو برای مسلمانان به خصوص نوجوانان و جوانان است، پس باید قرآن کریم و زندگی این بزرگواران را برای نسل جوان بیشتر توضیح داد تا این نسل افراد به بزرگواری اینان را سرچشمه کارهای خود قرار دهند نه الگوهای انحرافی غرب را. (امام خامنهای 1375)
بنابراین به علت اینکه تفسیر قرآن و شناخت حضرت زهرا(س) سبب افزایش میزان سلامتی روحی و عاطفی و... میشود چه خوب است که کلاسهای تفسیر قرآن و شناخت حضرت زهرا(س) در مدارس بر پا شود و در ابتدا اثرات تفسیر قرآن و شناخت حضرت زهرا(س) برای دانشآموزان بیان شود و سپس به شکل داوطلب (نه اجبار) دانشآموزان را در این کلاسها نام نویسی کنند و اینگونه سبب ارتقای سلامت جامعه خواهیم شد. البته این امر نیاز به بررسیهای تخصصی و استفاده از فنون روان شناسی و مذهبی باید اجرا شود که تأثیرات آن چند برابر شود، چرا که هر قدر موضوع یادگیری معنا ومفهوم روشنتری را داشته باشد و دانشآموزان به سهولت آنرا درک کنند، راحتتر و سریعتر میتوانند مطالب را بخاطر بسپارند. تکیه بر محفوظات بدون درک صحیح آنها توسط دانشآموزان امری است نادرست و نه تنها این قبیل محفوظات به زودی فراموش میشوند بلکه بهداشت روانی شاگرد را نیز ممکن است مختل سازد. (افروز 1383)
از آنجا که مدارس نقش مهمی در پیشگیری از آسیبهای روانی - اجتماعی و ارتقاء سطح بهداشت روان دانشآموزان دارند، به همین جهت در سالهای اخیر، برنامههای پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه گسترش یافته اند. شواهد نشان میدهند که اینگونه برنامهها نتایج و پیامدهای مطلوبی را در افزایش عملکرد تحصیلی و کاهش رفتارهای خطرآفرین بین دانشآموزان به دنبال دارند. به دلیل این که اکثریت جمعیت کشور ما را کودکان و نوجوانان مدرسه رو تشکیل میدهند، ضروری است با ایجاد زمینههای مناسب به امر ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته شود و شرایطی فراهم شود تا مسئولان مدارس، برنامه ریزان، مشاوران، روان شناسان و سایر دست اندر کاران آموزش و پرورش کشور از طریق آشنایی با موضوعات بهداشت روانی، کودکان و نوجوانان را برای دست یابی به روان سالم یاری دهند.
با توجه به یافتههای تحقیق پیشنهاداتی بدین شرح ارائه میشوند که عبارتند از:
س) پیشنهادات
1. پیشنهادات کاربردی:
1-1. تشکیل کمیته تخصصی آموزش مهارتهای زندگی با الگو قرار دادن قرآن کریم و حضرت زهرا (س) در آموزش و پرورش به منظور برنامهریزی و اقدام منسجم درخصوص آموزش مهارتهای زندگی در محیطهای دانشآموزی و مساجد کشور
1-2. به منظور آگاهی از نیازها و مشکلات مهم روانی - اجتماعی دانشآموزان و شناسایی ضرورتها و محورهای اصلی آموزش انتخاب الگو مناسب، دفاتر مرکزی مشاوره درصدد جمعآوری اطلاعات لازم با استفاده از تحقیقات و پژوهشهای انجام گرفته ونیازسنجی و نظرسنجی از دانشآموزان برآمده و در این رابطه اقدامات لازم توسط سازمانهای مربوطه(آموزش و پرورش) را انجام دهند .
1- 3. برگزاری جلسات آموزشی مهارتهای انتخاب الگوی مناسب برای فرزندان جهت والدین توسط سازمانهای مردم نهاد.
1-4. وزارتخانهها، سازمانها و مؤسساتی که به نوعی با تعلیم و تربیت، آموزش، گسترش بهداشت روانی و اصلاح و تربیت قشر نوجوان سروکار دارند، میتوانند از طریق برگزاری کارگاههای آموزش تفسیر قرآن به سلامت روان و افزایش مهارتهای آنان کمک نمایند.
1-5. از طریق رسانههای گروهی و با بهرهگیری از کارشناسان مجرب، به آموزش تفسیر قرآن به عنوان یک برنامه همگانی پرداخته شود، تا ضمن اطلاع رسانی در خصوص تأثیر مثبت آموزش تفسیر قرآن، همه سطوح جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان با اهمیت این برنامه و تأثیر مثبت آن بر ابعاد گوناگون سلامت روان و عزّتنفس آشنا شوند.
2. پیشنهادات پژوهشی:
تکرار این پژوهش با لحاظ کردن مؤلفههای دیگر سلامت میتواند به نتایج دقیقتری ختم شود.
1. بسیاری از عوامل هستند که همزمان و همراه با کلاسهای تفسیر قرآن در زندگی فرد وارد میشوند که ممکن است تأثیر مثبت کلاسها، مربوط به این عوامل باشد. به عنوان مثال، ممکن است این تأثیر مذهب به دلایل سیستمهای حمایتی باشد که در جامعه مذهبی و بین افراد معتقد وجود دارد و آنها را به همدیگر پیوند میزند. تکرار پژوهش با کنترل موارد مذکور توصیه میشود.
2. ممکن است این نوع کلاسها ارزیابیهای شناختی فرد را از محیط اطرافش تغییر دهد و این نوع نگاه تازه به زندگی باعث شود تا او بتواند سالمتر زندگی کند و بهتر با شرایط کنار بیاید و بنابراین کمتر بیمار شود. این سؤالی است که پژوهشهای تازه ای برای پاسخ به آنها مورد نیاز است.
منابع
آقاجانی، مریم، بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه الزهرا، 1381.
ابن حنبل، احمد، المسند، بیروت، بیت الافکار الدولیه، 2005م.
اس ام، استلزبرگ، ماری بالیر لوی، و لیندای وایت، مشارکت دینی در اوان بزرگسالی و تأثیرهای سن و چرخۀ زندگی خانوادگی بر عضویت در کلیسا، 1995م.
اسماعیلی، محمد، بررسی اثر آموزش درس مهارت های زندگی در تعامل با شیوه های فرزند پروری بر عزّتنفس دانشآموزان استان اردبیل، فصلنامه پیام مشاوره، سال سوم، شماره 6، 1380.
افروز، غلامعلی، اختلالات یادگیری، انتشارات دانشگاه پیامنور، 1383.
امام خمینیv، اربعین حدیث، ص 385 تا 395 (با تلخیص و گزینش)، بیتا.
باپیری، امید علی، بررسی اثر بخشی روش آموزش مهارت های گروهی حل مسأله در درمان نوجوانان اقدام کننده به خودکشی در ایلام، پایان نامه کارشناسی روان شناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، انستیتو روان پزشکی تهران، 1376.
برگین و همکاران، تاثیر جهتگیری مذهبی درونی بر عزّتنفس، بردباری و سلامت روان، م1987.
به پژوه، احمد، مهدی خانجانی، محمد حیدری، و یکتا شکوهی، بررسی اثربخشی آموزش مهار تهای اجتماعی بر عزّتنفس دانشآموزان نابینا، مجلات پژوهش در سلامت روان شناختی، دانشگاه تربیت معلم تهران: قطب علمی روان شناسی استرس، دوره اول، شماره سوم، 1386.
بیگلو، حسن، بررسی میزان موفقیت و تاثیر کلاسهای آموزش خانواده در افزایش اطلاعات و آگاهی های شرکت کنندگان، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحدتهران مرکز، 1374.
پاین، تاثیر دینداری بر میزان عزّتنفس و سازگاری بین فرد و رضایت از زندگی، 6-7، 1991م.
پورشافعی، احمد، بررسی رابطه عزّتنفس با پیشرفت تحصیلی، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تربیت معلم، 1370.
پیروزمند، علیرضا، بررسی تحلیلی الگوی فعالیت زنان در جهان معاصر، 1380.
تکفام، ویلیامز، سلامت عمومی و مذهب، 27-28، 1997م.
-ثمری، علی اکبر واحمد لعلی فاز، مطالعه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر استرس خانوادگی و پذیرش اجتماعی، فصلنامه اصول بهداشت روانی سال هفتم، بهار و تابستان، شماره بیست و پنج و بیست و شش، 55-47، 1384.
دلاور، علی، روشهای تحقیق در روانشناسی، انتشارات دانشگاه پیامنور، 1383.
رایکمن، بررسی تاثیر فعالیتهای اجتماعی مذهبی بر سلامت و افسردگی دانشجویان، 12-13، 1990م.
سلون، فعالیتهای مذهبی و بیماری، 2-3، 1992م.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق.
شرونگیر وادلستن، نگرش مذهبی در سلامت عمومی، 2004ق.
شریفی، غلام رضا، بررسی اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله در درمان علائم افسردگی نوجوانان شاهد، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، انستیتو روانپزشکی تهران، 1372.
حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، 1411ق.
حقیقی، جمال، محمد موسوی، هنرمند مهراب زاده، و کیومرث بشلیده، بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و عزّتنفس دانشآموزان دختر سال اول مقطع متوسطه، مجله علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره سوم، سال سیزدهم، شماره 1، 78-61، 1385.
خاتونی، بررسی تاثیر شنیدن آوای قرآن بر کاهش اضطراب بیماران قلبی، انتشارات نشر الهادی، 1376.
عادل پور، محمد حسین، قرآن از جوانان چه میگوید، انتشارات نشر روح، 1384.
عبدالهی، حسین، فرهنگ اسلام شناسان خارجی، نشر مطبوعاتی مطهر، 1362.
علاء البصری، الحافظ، راهنمای حفظ قرآن، ترجمه محمد مهدی رضایی، انتشارات نشر الهادی، 1379.
طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، (ترجمه)، ج 1، 500-509.
مجلسی، محمدباقر، حیوه القلوب، تهران، دارالخلافه، 1241ق.
محمدی، سعید، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر کاهش الگوهای خشونت در روابط زوجین مراجعهکننده به شورای حل اختلافات شهر قزوین، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، تهران، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تربیت معلم، 1385.
ملکی، صدیقه، بررسی تأثیر آموزش گروهی مهارت کنترل خشم بر پرخاشگری نوجوانان راهنمایی منطقه 2 کرج، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت خدمات پرستاری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.
یادآوری، ماندانا، تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت عمومی، عزّتنفس و خود ابرازی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان اهواز، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز، 1383.
وردی، مینا، بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر ابراز وجود، عزّتنفس و مسئولیت پذیری دانشآموزان دختر سال اول متوسطه ی آموزش و پرورش ناحیه ی یک اهواز، شورای تحقیقات سازمان آموزش و پرورش استان خوزستان، 1383.
Ahmadian,M. (2009). The effect of life skills education on developmental disabilityEuropean Psychiatry, Volume intellectual and 24,Supplement 1 , Page S851.
Alan,G.(1999).The psychology of fearand stress. cambridge university press.
Beer J. Depression and self-esteem of teachers. Psychol Rep 1987 Jun; 60(3 Pt 2): 1097-8.
Bo, W, Xiaoming Li, Bonita, S, Xiaoyi ,F. (2010).The influence of social stigma and discriminatory experience on psychological distress and quality of life among rural-to-urban migrants in China Social Science & Medicine, In Press, Corrected Proof, Available online 27 March.
Botvin. G.J.kantor. L.W(2000).Perrenting alcohol and Tabaccouse
Cooper-Smith S. SEI, self-esteem inventory. Palo-Alto: Consulting Psychologists Press. 1986.
Filozof EM, Albertin HK, Jones CR, Steme SS, Myers L, McDermott RJ. Relationship of adolescent self-esteem to selected academic variables. J Sch Health 1998 Feb; 68(2): 68-72.
Grossman R. & Wirt R.. (٢٠٠۴). Stress, selfesteem, and mental health: How does gender make a difference. Journal of clinical psychology, vol.۶٨ , ٨pp.۵٧-۶٨
Hooman A. [Standardisation of general health questionnaire (GHQ-28): a survey on BA students(Persian)]. 1st ed. Tehran: Research Institute Publication, Teacher Training University 2005; 18-23.
Hotopf, M., Sharp, D. lewis, G. What is the name?: Comparison of four psychiatric assessments. Social psychiatry & psychiatric Epidemiology. 1998 jan, 33(1): 27-31.
Iwata . N, siato, K . the factor structure of the 28-item GHQ when used in japenese early adolescents & adult employees: Age & cross Cultural Camparisons European archive of psychiatry & clinical neuroscience, 1992 Des, 242(2-3): 172-178
Lazarus, R. S. Adjustment and personality. New York: McGraw-Hill, 1961.
Martin, I. Jones, D. (2009). Exploring the life skills needs of British adolescent athletesPsychology of Sport and Exercise, Volume 10, Issue 1, January, Pages 159-167.
Maslow.A.H.Self actualization and beyond in B.F.T. Challenge of humanistic psychologenewyork .mcgraw press. 2000
-Matthew, M. Kurtz, J. C. Seltzer, M, F, Dana, S, Bruce E. Wexler.(2009). Referenc Predictors of change in life skils in Schizophrenia Research after congnitive remediation. Volume 107, Issues 2-3,February, Pages 267-274.
Mayne, T.J.& Ambrose, T.K. (1999). Research Rewiew on Anger in Psycho therapy. Journal of clinical Psychology. Vol. 55 (3). PP.275-282.
Millon .J.et al. Personality and its disorders. John wiley and sons. Newyork.1985
Mishara,B.L&ystgaard,M.(2006).Effectiveness of mental health promotion program to improve coping skills in young children:Zippos friends.Early child hoold Research Quarterly,21:110-123.
Muijs RD. Predictors of academic achievement and academic self-concept; a longitudinal perspective. Br J Educ Psychol 1997 Sep; 67 (Pt 3): 263-77.
Mullis AK, Mullis RL. Vocational interests of adolescents: relationships between self-esteem and locus of control. Psychol Rep 1997 Dec; 81(3 Pt 2): 1363-71.
Papassotrio, A. Heun, Maier, W. Age & cognitive impairment influence the performance of the GHQ. Comprehensive psychiatry , 1997 Nov - Des, 38(6) : 335-340.
Philpot VD, Holliman WB, Madonna S. Self-statements, locus of control, and depression in predicting self-esteem. Psychol Rep 1995 Jun; 76(3 Pt 1): 1007-10.
Mathews DB, Barbara L. Anxiety: a component of self-esteem. Elementary School Guidance and Counseling 1989; 24(2): 153-9
Smith EE, Nolen-Hoeksema S, Fredrickson B, Loftus G. Atkinson and Hilgard's introduction to psychology. 14th ed. New York: Wadsworth Publ. 2002.
Tashakkori A, Thompson VD. Gender, self-perception and self evaluation in depression: a factor analysis study among Iranian college students. Personality and Individual Differences 1998; 10(3): 341-54.
Turner, N.E,Macdonald J ,somerset, M.(2008).life skills,Mathematic all reasoning and critical thinking :Acurricul for tprevention of problem gambling,journal of Gam bling studies new York :24(3).
Vanessa, J., Sarah S. Jaser, Evie Lindemann, Pamela Galasso, Alison Beale, Marita, G, Holl, M. Grey(2010).Coping Skills Training in a Telephone Health Coaching Program for Youth at Risk for Type 2 Diabetes Journal of Pediatric Health Care, In Press, Corrected Proof, Available online 4 February.
Victoria, W., Karina, W, Rainer, K. S. (2009).The life skills program IPSY: Positive influences on school bonding and prevention of substance misuse.Journal of Adolescence, Volume 32, Issue 6, December, Pages 1391-1401.
Wichroski, A.(2000).preliminary an alysis of family life Skill program. Presented at the national association for welfare research and statistics annual workshop, Cleveland, Ohio, August, 10.
[7]. Independent variable.
[9]. Professor Draprz urope.
[10]. Napoleon Bonaparte.
[17]. Shrvngyr Vadleston.
[25]. World Health Organization(WHO).
[29]. Marie Balyr - Levy.
[45]. Estilla Watkins and .
[49]. Papasuytr and Pulus.