مباهله اثبات حقانیت پیامبر (ص) و آل او
۱۳۹۳/۰۷/۲۳

جزئیات واقعه مباهله که بیش از یک ماه طول کشیده، براى نسل امروز ناشناخته است. مباهله، ماجرایى تاریخى است که در سال هاى آخر عمر پیامبر رخ داد و با نامه اى از سوى آن حضرت به مسیحیان آغاز شد. به دنبال آن، مسیحیان در مجلس عمومى خود، پیش گویى کتاب هاى آسمانى را درباره آن حضرت خواندند. سپس نمایندگان نجران به مدینه سفر کردند و پس از مناظره با پیامبر، محکوم شدند.

جزئیات واقعه مباهله که بیش از یک ماه طول کشیده، براى نسل امروز ناشناخته است. مباهله، ماجرایى تاریخى است که در سال هاى آخر عمر پیامبر رخ داد و با نامه اى از سوى آن حضرت به مسیحیان آغاز شد. به دنبال آن، مسیحیان در مجلس عمومى خود، پیش گویى کتاب هاى آسمانى را درباره آن حضرت خواندند. سپس نمایندگان نجران به مدینه سفر کردند و پس از مناظره با پیامبر، محکوم شدند. آن گاه قرار شد میان آن حضرت و نجرانیان مباهله برگزار شود و دو طرف، اثبات حقانیت خود را به خدا واگذار کردند تا هر کدام حق را مى داند و کتمان مى کند، به عذاب الهى گرفتار شود. آیه قرآن نیز مبنى بر اجراى مباهله نازل شد و مقام باعظمت اهل بیت علیهم السلام را به همه فهمانید.

 

اصل مباهله

اصل مباهله آن است که دو نفر یا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر یکدیگر، به نتیجه اى که مقبول دو طرف باشد، نرسند و هر یک ادعاى کتمان عمدى حق را از سوى دیگرى داشته باشد. آنها در این مرحله براى اثبات ادعاى خود، مسئله را به خدا واگذار مى کنند و هر یک از خدا مى خواهد که اگر دیگرى در ادعاى خود به عمد دروغ مى گوید و حق را دانسته، کتمان مى کند، بى درنگ، عذاب را بر او نازل کند تا حق روشن شود. در چنین برنامه اى که دستورى الهى است، خداوند به سرعت پاسخ مى دهد تا حجت را بر مردم تمام کند؛ چنان که در روزگار پیامبران، این مسئله بارها اتفاق افتاد و مخالفانشان با معجزه الهى دچار عذاب شدند و حق بر همه آشکار گردید.

 

مباهله، اعتقادى استوار

مباهله، آفتابى همچون غدیر بود که روزى طلوع کرد و براى همیشه چراغ راه شیعه در طول تاریخ شد. پس از نپذیرفتن مباهله از سوى مسیحیان نجران، دفتر مباهله هیچ گاه بسته نشد، بلکه اوراق پرافتخار آن فرا روى تاریخ گشوده ماند. با اینکه مباهله اى انجام نشد، ولى اعتقادى بلند به یادگارماند که صاحبان آن اهل بیت علیهم السلام بودند و استفاده از مفاهیم آن، درس فکرى شیعه شد. در طول تاریخ، ازیک سو، اهل بیت علیهم السلام در مقاطع مختلف با ذکر این ماجرا و آیه مباهله، ناآگاهان مستضعف را هدایت و دشمنان مغرض را سرکوب کردند و از سوى دیگر، دشمنان در بین خود یا در مجالس عمومى و خصوصى به این فضیلت اهل بیت علیهم السلام اقرارکرده اند.

 

نتایج مباهله

اثبات حقانیت پیامبراعظم صلى الله علیه و آله یکى از مهم ترین نتایج مباهله، اثبات حقانیت پیامبر است. اگر حضرت به حقانیت خود اطمینان و ایمان نداشت، هیچ گاه همراه عزیزترین افراد خانواده اش به میدان مباهله در نمى آمد. به همراه داشتن اهل بیت علیهم السلام در این جریان بدان معناست که پیامبر به راست گویى خود اطمینان و یقین کامل داشت. ازاین رو، با جرئتى خاص، عزیزترین و محبوب ترین کسان خود را در معرض هلاک قرار داد. وجود اهل بیت علیهم السلام در این جریان بزرگ، خود، دلیل محکمى بر اثبات حقانیت پیامبر است؛ چنان که اسقف اعظم نجرانیان نیز به این امر اشاره کرد.

 

وعده عذاب، دلیل حقانیت

پیامبر به انجام گرفتن مباهله اهتمام مى ورزید و در عین حال به نجرانیان خبر داد که چنانچه با آن حضرت مباهله کنند، عذاب حق تعالى بر آنها نازل خواهد شد. اگر حضرت به حقیقت خویش یقین نداشت، هیچ گاه این گونه اصرار نمى کرد و اهتمام نمى ورزید.

جریان مباهله از دو نظر بر صحت و ثبوت نبوت پیامبردلالت دارد:

1. خبر دادن از عذاب الهى و ترساندن نجرانیان از آن، که اگر پیامبر بر نزول عذاب وثوق نداشت، با اصرار به انجام این کار، براى آشکار ساختن آن تلاش نمى کرد.

2. نجرانیان، حقیقت ادعاى پیامبر را مى دانستند، وگرنه از مباهله منصرف نمى گردیدند و حاضر به دادن جزیه و از دست دادن عزت و آبروى خود در میان اقوام گوناگون نصارا نمى شدند.

 

پیامبر موعود

خوددارى نجرانیان از مباهله با حضرت رسول صلى الله علیه و آله ، نشان از اعتقاد آنان به پیامبرى حضرت دارد. اگر نصارا به پیامبر موعود بودن حضرت محمد صلى الله علیه و آله یقین نداشتند، از مباهله کردن خوددارى نمى ورزیدند و همدیگر را از مباهله باز نمى داشتند. اگر آنها به بر حق بودن پیامبر علم نداشتند، نباید از نفرین آن حضرت و معدودى از اهل بیت او مى ترسیدند و باید رتبه و مقام خویش را در میان قوم خود حفظ مى کردند؛ چنان که براى حفظ شأن و مقام خود جنگ ها کردند. پس به طور طبیعى نباید ذلت و خوارى جزیه دادن را براى خود هموار و شکست مفتضحانه را با جان و دل اختیار مى کردند.

 

اثبات فرزندى حسنین علیهماالسلام

جریان مباهله، بیان کننده این است که حسنین علیهماالسلام ، فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده اند؛ زیرا حق تعالى در آیه مباهله، جمله «وَابنائنا» را ذکر کرده که به معناى «پسران ما» است و بر اساس نظر همه مسلمانان، هنگام نزول این آیه، پیامبر، پسرى جز امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام نداشت. البته خداوند در قرآن کریم، عیسى علیه السلام را نیز از طرف مادر به حضرت ابراهیم علیه السلام منسوب کرد و بدین وسیله، به اثبات رساند که فرزندان دختر را نیز فرزند مى گویند. ازاین رو، پیامبر نیز هنگامى که آیه مباهله نازل شد و حضرت در مقام مباهله برآمد، فرمود: «پسرانمان و پسرانتان را بیاوریم» و آن گاه امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را همراه خود در جریان مباهله شرکت داد.

 

اثبات فضیلت آل کسا علیهم السلام

واقعه مباهله، این مطلب را اثبات کرد که امام على علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام پس از پیامبر، نزد خدا، شریف ترین آفریده ها و نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله ، عزیزترین مردم بودند؛ چنان که براى تعیین «ابناء» و «نساء» و «انفس»، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و دستور آمد که پیامبر همراه امام على علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام براى مباهله بیرون روند. همراه بردن آل کسا در جریان مباهله، به معناى آن است که آیه مباهله بر ثبوت فضیلت آل کسا دلالت دارد؛ چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «این گروه که من آورده ام، نزد خدا، پس از من، گرامى ترین و عزیزترین خلقند».

 

اثبات برترى امام على علیه السلام

در آیه مباهله، واژه «وانفسنا» در حقیقت بر این دلالت دارد که امام على علیه السلام از همه پیامبران و اولیا و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله برتر است؛ چون در حدیث مباهله، به جز امام، کسى نبود که مشمول آن عبارت باشد. پیامبر خدا به نجرانیان فرمود: «بیایید فرزندان و زنان و جانمان را دعوت کنیم که در میدان مباهله حاضر شوند»، در حالى که به جز امام على علیه السلام ، کسى را همراه نیاورد. پس، امام على علیه السلام پس از پیامبر، از همه برتر است. در جریان مباهله، هم زمان با ثابت شدن توحید الهى در برابر مسیحیان و نبوت پیامبر، خلافت امیرمؤمنان على علیه السلام نیز با نفس بودن آن حضرت در برابر پیامبر، ثابت گردید.

 

اتمام حجت هاى معصومان با مباهله

استدلال مقام عصمت با مباهله و اتمام حجت پیامبر به وسیله آن، در درجه اول، دلیلى است بر محتواى بلند علمى و یقینى بودن سند مباهله و در درجه دوم، از عمق مطالب قابل استخراج از باطن این ماجرا خبر مى دهد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یک بار، امیرمؤمنان على علیه السلام در ده مورد که نقاط حساسى از تاریخ غصب خلافت بوده است، امام حسن علیه السلام در دو مرتبه در برابرمعاویه؛ امام حسین علیه السلام در یک مورد در جمع صحابه در منا؛ امام باقر علیه السلام در سه مورد؛ امام صادق علیه السلام در سه مورد، امام کاظم علیه السلام در دو مورد، امام رضا علیه السلام در سه مورد در مناظره با مأموران و علماى مذاهب مختلف، امام هادى علیه السلام در یک مورد و امام حسن عسکرى علیه السلام در یک مورد به ماجراى مباهله استدلال فرموده اند.

 

اتمام حجت اصحاب معصومان علیهم السلام

اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله به عنوان شاهدان عینىِ ماجراى مباهله و فضیلت بزرگى که در آن روز براى اهل بیت علیهم السلام ثبت شده و نیز اصحاب ائمه علیهم السلام به عنوان عالمان نزدیک به مقام عصمت که حقایق را دقیق تر به دست آورده اند، حجتى بزرگ بر همه کسانى هستند که سخن آنان را مى شنوند. از حُذَیْفه، جابر، ابن عباس، ابوسعید خِدرى، ابن ابى سَلْمِه و دیگر اصحاب درباره مباهله مطالبى رسیده و یحیى بن یَعْمُر به وسیله مباهله، اتمام حجتى عظیم در برابر حجاج، حاکم ستمگر اموى کرده است، به گونه اى که این دشمن خون خوار شیعه، به مباهله و محتواى بلند آن اقرار کرد. البته باید دانست حجاج، یحیى را پس از محاکمه به تیغ جلاد سپرد.

این مناظره، اوج افتخار شیعه را مى رساند که اسناد مطمئن اعتقاد خویش را در هر زمان و مکانى با رشادت، عرضه و سخن حق خویش را ثابت مى کند.

 

اقرار دشمنان به مباهله

با آنکه دشمنان اهل بیت علیهم السلام هرگز حاضر به بیان فضیلت هاى ایشان نمى شوند، ولى در مواردى مانند مباهله، مسئله آن قدر روشن و قطعى است که بدان اقرار کرده اند. این موارد، اتمام حجت مهمى بر ضد خودشان است که بر یقین ما مى افزاید. اعتراف سعد بن ابى وَقّاص، از سران جریان سقیفه که هیچ سابقه دوستى با اهل بیت علیهم السلام ندارند؛ اعتراف عبدالله بن عمر که سوابق بسیارناخوشایندى با خاندان پیامبراعظم صلى الله علیه و آله داشته است؛ اعتراف حسن بصرى از کسانى که روزگار خود را با نفاق و دورویى گذراند؛ اعتراف شعبى که از دشمنان اهل بیت علیهم السلام است و در زمان حجاج مى زیست و از هیچ اقدامى بر ضد اصحاب ائمه علیهم السلام فروگذار نکرد و اعتراف شهر بن خَوشَب از علماى مخالف شیعه که در این مخالفت پیشینه طولانى دارد، از جمله این اعتراف ها به شمار مى آید.

 

عید مباهله

مباهله، روز جشن توحید و نبوت و امامت است. عیدى است که در غدیر امضاى «رَضِیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دِینا» بر آن زده شد. روزى است که توحید آن گونه که خدا مى خواست، جلوه گر شد و نبوت با سندهایى از کتاب هاى آسمانى به اثبات رسید و امامت با معرفى نفس رسول، کامل ترین جلوه خود را نشان داد. این پیوستگى توحید و نبوت و امامت، اعتقاد شیعه است و خط مستمرى را تداعى مى کند که ارتباط مستقیم بشر با خدایش در هیچ زمانى قطع نمى شود. از همین روست که شیعه، مباهله را روز خود مى داند و هرساله خاطره آن را گرامى مى دارد. مباهله، روز توحید و جشن نبوت و عید ولایت و برائت است که در طول تاریخ پیامبران، فقط یک بار با این شکوه مندى رخ داده است.

 

جشن روز مباهله

در روز مباهله، شایسته است شادى و سرور در چهره شیعیان نمایان باشد و افتخار کنند که در چنین روزى، یکى از دلایل ابدى حقانیت تشیع، با سند قرآنى آن در آیه مباهله به دنیاى اسلام تقدیم شده است. در آراستن سیماى ظاهرى و ارتباط دادن آن روز با اهل بیت علیهم السلام ، دستورهاى زیر به ما داده شده است: غسل که به نیت روز مباهله انجام مى گیرد و در احادیث و کتاب هاى فقهى تأکید خاصى بر آن گردیده است. پوشیدن لباس پاکیزه که دستور خاصى درباره آن داده شده است تا با پوشش پاکیزه، جلوه عید و سرور درچهره ها دیده شود. عطرزدن نیز، جشن و شادى را هرچه بیشتر تداعى مى کند.