مقدمه
ادیان
الهی بر دو بعدی بودن انسان و ترکیب او از روح و بدن تأکید دارند. قرآن
کریم در آیات فراوانی ساحت روح و روان انسان را مورد توجه قرار داده است.
در آیات ۱۲تا۱۴ سوره مؤمنون پس از ذکر مراحل جسمانی خلقت میفرماید: (ثُمَّ
أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ) که اشاره به مرحلهی دمیدن روح انسانی است.
اسلام از همهپیروانش میخواهد کهبههر دو بعد روحی و بدنی خود توجه
داشته باشند. اما از آن جا که انسان برای رسیدن به قرب الهی و جانشینی خدای
سبحان آفریده شده است؛ (إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً) توجه اسلام به
روح و تعالی آن، بیش از توجه به جسم است و توجه به جسم و بدن صرفاً در جهت
استفاده از آن به عنوان ابزار روح است«قَوِّ علی خِدمَتِکَ جوارحی» از این
رو اسلام میخواهد تا افراد به لباس تقوی و اخلاقاسلامی آراستهشدهو
در پرتو دین و اخلاق، اعمالو کردار خویش را بر اساس پرهیزگاری انجام
بدهند. اسلام، تعالی و ترقّی را بر همهلازمو واجبمیداند و ضمن بیان
راهکارهای گوناگون برای دستیابی به تعالی و بیان علل و موانع و برحذر
داشتن افراد از نزدیکی به پرتگاههای سقوط و انحراف، بشر را مختار آفریده
است تا با میل و اراده خویش راه را برگزینند، آنگاهبه قدراعمالی صالح
خویش، در دنیا و آخرتپاداشبگیرند.
بدون
شک افراد نسبت به ابزارمورد نیاز برای رشد و تعالی که از سوی خالق حکیم در
اختیار دارند، نه تنها کمال نیافتهاند، بلکه به شدت انحطاط اعتقادى و
اخلاقى پیدا کردهاند. امروزه با کمال تأسف کار اولیه بشریت، تولید و هنر
خوب زیستن در سرای مادی است! در صورتی که حیات و زندگی حقیقی در تعالی روح و
ارتقاء به حیات طیبه و تقرب به خداست (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ
أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة) کمالات و
کیفیت اخلاقى و رفتارى آدمى، واقعیتهایى تعیین کننده در زندگى و سیر
تعالى او هستند و به همین علت شناسایى و توجه و پرداختن به آنها باید در
اولویت قرار گیرد. موضوع اخلاق؛ رابطهی انسان با خود، خدا، دیگران و طبیعت
را در بر میگیرد. از این رو اصلاح، رشد و تعالی اخلاق، یعنی اصلاح همهی
روابط انسان در رسیدن به تعالی واقعی، که خود، موجب شکوفایی استعدادهاست.
در این مسیر لازم است استعدادهای بشر فعال و آرزوها با «غایت وجودی» و «هدف
خلقت» انسان هماهنگ شود. مقدمهی این هماهنگی، شناخت و آگاهی از «نقطههای
کمال» و «راههای رسیدن به آن»، «بایدها» و «نبایدها» و همچنین آگاهی از
«هستها» و «واقعیات تکوینی» میباشد.
مبحث اول: مفهومشناسی
· مسجد در لغت
«سجد»
یدل علی تطامن و ذل واژهی سجد، اصلی است که دلالت بر سرازیری و فرود آمدن
و ذلیل شدن میکند. مسجد هم، اسم مکان از همین فعل «سجد یسجد» است. زجاج
میگوید: کل موضع یتعبد فیه فهو مسجد؛ هر جایگاهی که در آن عبادت شود مسجد
است.
اگرچه امروزه از
واژهی مسجد عبادتگاه خاص مسلمانان به ذهن تبادر میکند، اما در قرآن کریم
این واژه بر دیگر عبادتگاهها نیز اطلاق شده است: (قالَ الَّذینَ غَلَبُوا
عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً) ؛ آنان که به
معجزه و داستان اصحاب کهف برخوردند، گفتند: بر بالای غارشان مسجدی
میسازیم.
چنانچه مسجد به (فتح جیم) خوانده شود به معنای جایگاه عبادت در خانهها و جایگاه نماز جماعت است.
· مسجد در اصطلاح
مسجد
در اصطلاح شرعی به مکان معین و موقوف برای نماز اطلاق میشود. مرحوم صاحب
جواهر مینویسد: والمراد بالمسجد شرعاً المکان الموقوف علی کافۀ المسلمین
للصلاۀ؛ مقصود از مسجد در اصطلاح شرعی مکانی است که برای إقامهی نماز تمام
مسلمانان وقف شده است.
· اخلاق درلغت
اخلاق
جمع خُلق و به معنی؛ خوی، طبع، سجیّه، سیرت و باطن انسان است. چنانکه خَلق
به معنی صورت و ظاهر انسان میباشد. خُلق و خَلق در لغت عرب از یک
مادهاند.
· اخلاق در اصطلاح
ابن
مسکویه معلم اخلاق میگوید: اخلاق در اصطلاح علمای اخلاق عبارت است از
حالت و ملکهای که آدمی را بدون فکر در انجام کارها تحریک کند، و آن بر دو
قسم است:
قسم طبیعی؛ که مربوط به سرشت انسان است، مانند کسی که از کوچکترین ناملایمات به غضب درآید یا بر اثر کمترین تعجب، به شدت بخندد.
قسم
دوم؛ ناشی از عادت است که این قسم ممکن است در آغاز با فکر و محاسبه
پایهگذاری شود، ولی بر اثر تکرار و استمرار عملی، رفته رفته به صورت ملکه
نفسانی و خُلق و خوی ثابت درآید و سپس بدون اندیشه و انگیزه قبلی انجام
گیرد.
طبق بیان بالا؛ حالات و صفات نفس انسان همچون حالات و صفات بدن انسان دو گونه است:
برخی
به سرعت دگرگون میشوند و برخی پایدارند و به راحتی تغییر نمیکنند. این
صفات پایدار در اثر تکرار اعمال خاص متناسب با آن صفت در انسان پدیدار
میشود که به آن «ملکه» گویند.
· تعالی
این
کلمه مصدر است و به کسر «لام» به معنی برتر شدن، بلندپایه شدن است و به
فتح «لام» صیغهی ماضی است و به معنی بلند شد و «برتر است» میآید. مقصود
از «تعالی اخلاقی» برخورداری افراد از صفات و ویژگیهای است که سبب تقرب به
خدا و سعادت در دنیا و آخرت میگردد. یعنى مسائل و دستورهایى که درباره
«چگونه بودن» انسان از نظر صفات روحى و خصلتهاى معنوى است از قبیل: عدالت،
تقوا، شجاعت، عفّت، حکمت، استقامت، وفا، صداقت، امانت و غیره.
مبحث دوم: اهتمام به اخلاق
دین
اسلام با مجموعه اخلاقهای ویژه و مخصوص به خود مانند؛ اخلاص، تقوی، توکل،
فروتنی، ترس از خدا و... شناخته میشود. قرآن کریم دو هدف عمده و اساسی را
برای ارسال رسل برمیشمارد:
(هُوَ
الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ
آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ)
اوست
که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیاتش را بر آنان
بخواند و آنان را پاک و آراسته گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد.
آیه
کریمه هدف اولیه از ارسال پیامبران را آراستن مردم به صفات و خصال پسندیده
و شایسته و سپس فراگیری علم و حکمت بر میشمارد. بر اساس متون دینی
سرچشمهی
ارزشهای اخلاقی در اسلام از ایمان به خدا و توحید نشأت میگیرد؛ زیرا
عامل ایمان، سبب رسوخ اخلاق در افراد میشود. در فرهنگ اسلام بین اخلاق و
ایمان ارتباطی محکم و وثیق وجود دارد. امام باقر۷ ضمن تأکید بر این ارتباط
میفرماید:
«إِنَّ أَکْمَلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً»
ایمان کسانی کاملتر است که اخلاق آنها از همه بهتر باشد.
اهمیت و ارزشمندی اخلاق چنان است که پیامبر۶ فلسفه و هدف از رسالتش را کامل نمودن اخلاقهای شایسته بیان نموده است:
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
خداوند مرا مبعوث کرده است تا اخلاق نیکو را کامل کنم.
از سوی دیگر؛ اخلاق نیکو سبب سنگینی کفهی ترازوی اعمال نیکو در روز قیامت میشود. پیامبر اکرم۶ میفرمایند:
«مَا یُوضَعُ فِی مِیزَانِ امْرِئٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ»
هیچ چیزی در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت از اخلاق حسنه سنگین تر نیست.
اهتمام به اخلاق از نظر "رهبر فرزانه انقلاب اسلامی" تا بدان حد است که معظمله در سخنان نوروزی سال ۱۳۸۵ خویش فرمودند:
«جامعه
بدون برخورداری افراد از خلقیات نیکو، نمیتواند به هدفهای بعثت پیامبر۶
دست پیدا کند، آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالی انسانی میرساند اخلاق
نیکوست.»
مبحث سوم: رابطه اخلاق فردی و اجتماعی
ارتباط
با اجتماع یکی از مهمترین و گستردهترین عرصههای خودسازی و پرورش
تواناییهای انسان است. فرد بر اثر ارتباط با افراد جامعه ارزشهای خود را
مینمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و به
شکوفا شدن تواناییهایی دیگران نیز کمک میکند. اخلاق خوش، اولین نمود
توانایی شخصیت فرد و پرورش یافتگی او در حوزه ارزشهای انسانی و اخلاقی
است. جابربن عبدالله انصاری از رسول أکرم۶ نقل میکند که فرمود:
«مِنْ أَخْلَاقِ النَّبِیِّینََ وَ الصِّدّیقینَ الْبَشَاشَةُ إذا تَراءَوْا وَ الْمُصَافَحَةُ إذا تَلاقَوْا»
برترین اخلاق پیامبران و راستگویان، خوشروئى در هنگام به هم رسیدن و مصافحه و دست دادن هنگام ملاقات یکدیگر است.
از
اینرو؛ اخلاق فردی مقدمهی اخلاق اجتماعی است. امروزه جامعهشناسان به
این مطلب اذعان دارند که اخلاق فرد در جامعه مقدم براخلاق اجتماع است؛ زیرا
اجتماع از افراد ساخته میشود. امام علی۷ میفرماید:
«مَنْ لَم یُصلِحْ نَفْسَهُ لَمْ یُصْلِح غَیْرَهُ»
کسی که خود را اصلاح نکند نمیتواند دیگران را اصلاح کند.»
نقل است که یکی از کشیشهای بزرگ مسیحیت هنگام مرگ وصیت میکند روی سنگ قبرش بنویسند:
«روزگاری
وقتی که کودکی بودم آروز داشتم دنیا رو اصلاح کنم، وقتی به نوجوانی رسیدم،
دیدم دنیا خیلی بزرگ است اگر قاره خودم را اصلاح کنم کافی است. بعد که به
جوانی رسیدم؛ دیدم یه قاره خیلی بزرگ است و از عهدهاش بر نمیایم، اگر
کشورم را اصلاح کنم بس است. بعداً که به دوره میانسالی رسیدم دیدم کشورم
خیلی بزرگ است بهتر است شهرم را اصلاح کنم. وقتی پیر شدم دیدم یک شهر هم
خیلی بزرگ است، اگر خانوادهام را اصلاح کنم، بهترین کار است. الان که از
دنیا میروم، به این نتیجه رسیدم که اگر همان اول خودم را اصلاح میکردم
همهی دنیا اصلاح میشد.»
اخلاق
اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا میبخشد، و آن را سامان
بخشیده و روابط را تنظیم میکند. از این رو کسانی که اخلاقیات اجتماعی را
مورد توجه قرار میدهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت
میکنند و افرادی مسئولیت پذیر، با وجدان و منظم هستند.
مبحث چهارم: عوامل تعالی اخلاق
۱. انسانشناسی و معرفت دینى
مشکل
اصلى و اساسى برای رشد و تربیت و تعالی و کمال در انسانها، فقدان آشنایی
کافى نسبت به ساختار آدمى است. در این میان، تنها «معرفت دینى» است که از
چگونگى ساختار و سائقهاى آدمى پرده برداشته و درک کاملى از دنیاى درون ما،
شرایط تقرب به اخلاق و عوامل انحطاط به بشریت ارزانى مىدارد. ناکامى
دانشمندان اجتماعى در شناخت رفتار و اعمال انسان و سایر پدیدارهاى انسانى ـ
اخلاقى معلول آن است که؛ ساختار جامع آدمى را نشناخته و غالباً به معرفی
بُعدی از ابعاد وجودی آن پرداختهاند.
۲. خودشناسی
در
جهانبینی اسلامی شرط اول برای تعالى و تخلق به اخلاق انسانی و الهى
خودشناسی است. خودشناسی مستلزم این است که فرد بتواند خود را از دیگران باز
شناسد و مقام و مرتبهاش را نسبت به آنان مشخص کند. این بازشناسى را بر
اساس ارزیابى رفتارها و شخصیت خود و دیگران انجام دهد و براى این کار،
رفتارها و اعمال و امور را ردهبندى و شخصیتها را که منشأ رفتار و عملاند
طبقهبندى نماید، رابطه هر نوع رفتار را با هر نوع از شخصیت دریابد و به
راز چگونگى تکوین و شکلگیرى شخصیت و منش پى ببرد.
۳. دینمداری
دین،
قویترین و محکمترین ریسمان الهی است که انسان، فقط با تمسک به آن
میتواند به هدف و مأوای والای خویش که همان مقام خلیفةاللهی است، نائل
آید. اما مسئله اصلی این است که دین چگونه و از چه راهی توانسته است، قدرت
انسان را ارتقا ببرد و وی را در مقابل لذتهای دنیوی، عصیان و سرکشی، بیمه
نماید؟ با نگاهی خاصتر میتوان به دو راهکار نظری و عملی دین اشاره نمود
که در راهکار نظری به سه مقوله مهم ترسیم «بدیها و خوبیها»، ترسیم
«پاداش، عقوبت» و مجموعه «معارف بنیادین» عنایت دارد و راهکار علمی از طریق
تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر بر این مهم گام بر میدارد؛ اگر چه در
ظاهر، بعضی از این موارد فردی و بعضی دیگر ظاهری اجتماعی دارند، لکن هر دو
درهم تنیده شده و قابل تفکیک نمیباشند.
هر
جامعه دارای افکار، عقاید و باورهای خاصی است که رفتارهای مناسب و مورد
انتظار را در هر شخص تعیین میکند، به این رفتارها «هنجارهای اجتماعی» گفته
میشود و تخلف از آن هنجارها را «انحراف اجتماعی» میگویند. دین نیز به
عنوان نظامی که از سوی خداوند در قالب کتاب و سنت نازل گردیده است، معیارها
و هنجارهایی برای اندیشه، احساس و عمل دارد.
۴. جهاد و مجاهده
چنانچه
بیان شد در دیدگاه اسلام انسان موجودی دو بعدی است. در بُعد عملی
آنانرا بهکار و جهاد فرا خوانده و اشتغالو سرگرمشدن را یکی از
راههای عملی در مبارزه با غریزهی شهوت میداند. البته جهاد در اسلام
دارای انواعمختلفی است:
۱. جهاد با دشمنانخارجی
۲. جهاد با ستمکارانداخلی
۳. جهاد با منکرات
۴. جهاد
با نفس ؛ سه قسم پیشین در تعبیر روایات « جهاد أصغر»استو جهاد بزرگ، به
تعبیر مربی بشریت خاتم الانبیا۶ جهاد با نفساستکهحدود و وسعتو زحمتو
تلاشآنبهمراتببیشتر است.
۵.عبادت
یکی
از راهکارهای فردی برای تعالی اخلاق فردی عبادت است؛ رفتاری که هر کسی با
عمل به آن خودش را از انحراف دور مینماید و سبب درونی شدن شناخت
میگردد. اعمال و عبادات و مناسک دینی، دربردارندهی مجموعهای از معارف و
شناختهاست که توجه به خداوند محور مهم آن میباشد. قرآن کریم در آیات
متعدد از تأثیر رفتار بر باورها سخن گفته است؛ به عنوان نمونه، عبادت
پروردگار را ـ که ازمقوله رفتار و عمل است ـ موجب «یقین» میداند. در
مقابل، پیروی از هواهای نفسانی و انجام کارهای بد را عامل انکار عالم آخرت و
تکذیب آیات الهی معرفی میکند. بنابراین میتوان اذعان نمود، هرگونه عملی
که به عنوان اطاعت و عبادت خداوند انجام میشود، میتواند باور قلبی انسان
نسبت به وجود خداوند که اساس معارف بنیادین است را تثبیت نماید؛ در نتیجه
توصیههای فردی، موجب درونی شدن معارف بنیادین میگردد.
مبحث پنجم: نقش مساجد در تعالی اخلاقی
مساجد،
به عنوان یک الگوى ارزشگذارى، پایگاه عمومى مسلمانان و جایگاه مناسبى
براى إحیای ارزشهاى فراموش شده و محل حضور و ارتباط اقشار جامعه و تعاون
اجتماعى مسلمانان و مشارکت آنان در برطرف نمودن نارسایىها و آسیبهاى
اجتماعى است. مسجد، پایگاه تبلیغ دین اسلام است که بسیارى از صفات فردی ـ
اجتماعى، نظیر: اخلاص و درستکارى، ساماندهى زندگى و نظم و تقوى برآن مترتب
است. افرادى که بیشتر به مسجد رفت و آمد دارند، کمتر حقوق دیگران را ضایع
نموده، زندگى را با نظم بیشترى توأم ساخته و آثار و رفتار دینى در زندگى
اجتماعیشان مشاهده میگردد. در حقیقت مسجد به عنوان یک مکان مقدس، از دو
جلوه متفاوت برخوردار است و دو گونهی رفتارى در این مکان ویژه تجلى
مىیابد که در امر تعلیم و تربیت و جهتدهى رفتارهاى فردى و جمعى افراد
بسیار مؤثر است.
الف) جلوه ظاهرى مسجد
در
مکتب تربیتى اسلام، إنگارههای انزواطلبى و جمعگریزى جهت تعالی اخلاقی،
مذمت و نکوهش شده است و امروزه نیز از آن به عنوان یک بیمارى روحى یاد
میشود. در مقابل، اجتماعى بودن و جمعگرایى در حد معقول آن خصوصاً در میان
أرحام و خویشاوندان، نشانهی سلامت روح و روان آدمى و تعادل فکرى وى به
شمار مىآید. در جلوهی ظاهرى مساجد، رفتارها و اعمال و روابط پسندیده دینى
ـ مذهبى رخ مىنماید. ویژگى مساجد به عنوان مکانهاى مقدس در مقابل سایر
اماکن به این است که «ماهیت مسجد» ـ علاوه بر این که محلى براى تجمع و
همبستگى جمعى است و افراد با حضور گروهى در آن به همبستگى رفتارهاى جمعى
مىاندیشند ـ هنگامى که انسانها به صورت جمع در حال برگزارى مناسک و انجام
فرایض دینى هستند، رفتارهاى جمعى مقبول و عمومى ظاهر مىگردد. این امر
زمینهی تعالی اخلاقی افراد در دو حوزهی فردی و اجتماعی را به دنبال دارد.
ب) جلوه پنهانى مسجد
در
جلوه پنهانى مساجد، رفتارهاى شخصى، غیرجمعى و کنترلى رخ مىدهد. هنگامى که
افراد به صورت غیرجمعى و به صورت فردى در مسجد ظاهر مىشوند، خود به خود
به محاسبه، کنترل و بررسى رفتارهاى شخصى و فردى خود مىپردازند. سادگی بنا،
عدم تعلق آن به انسان، انتساب آن به ذات باری تعالی و برخورداری این مکان
از تقدس معنوی خاص، فرد را به درون خود ارجاع میدهد و زمینهی اصلاح مسائل
رفتارى و فکرى را فراهم میکند. براین اساس مىتوان پذیرفت که هم حضور
جمعى و حضور فردى در مساجد مىتواند رفتارهاى مطلوب فردى و جمعى را در فرد
برانگیزاند و هم اسباب تعالی اخلاق فردی و اجتماعی را فراهم سازد.
جمعبندی:
نتیجه آن که؛ برای مساجد مىتوان نقشى دوگانه قائل شد:
۱) نقش
اول؛ کمک به اصلاح و انجام رفتارهاى جمعى است. افراد با حضور در مساجد و
انجام فعالیتهاى عبادى و آیینها و مناسک، هویت جمعى خود را سامان
مىبخشند.
۲) نقش
دوم؛ نقش تربیتى مساجد است که در زمینههاى روحى ایفا مىنمایند. آنگاه
که مؤمن به مسجد وارد مىشود، در فضاى آکنده از قداست و طهارت، کانونى ساده
و عارى از پیرایههاى مادى، اما انباشته از جلوههاى معنوى و الهى، قرار
مىگیرد. واکاوی احوالات شخصی و مراقبت بر گناه نکردن در مسجد، خود نوعى
تمرین برای توجه به خدا، آزمون مبارزه با نفس و ترک گناه و ناهنجاریها و
دورى از بدىها و تمرین انجام کارهاى خیر است. علاوه بر این که به علت
برخوردارى مساجد از روحیه گروهى، آثار سازنده و تربیتى حضور در مساجد، به
تدریج به دیگر اعمال فرد و عملکرد سایر افراد نیز سرایت میکند. افزون
براین، مسجد معمولاً جایگاه بیان مشکلات و نارسایىهاى اجتماعى مىباشد. به
طور طبیعى حضور در این مکان، روح تعهد و دردمندى را در فرد و جامعه
مىدمد. پرورش این خوى پسندیده در اشخاص، خود نوعى مبارزه با روحیهی
بىتعهدى، بیمسئولیتی و بىتفاوتى است؛ یعنى روحیهاى که هرگاه در افراد
جامعه پدیدار گردد، آسیبهاى جدی و اساسى بر پیکره جامعه وارد مىشود. یکی
از پژوهشگران علوم اسلامی بر این باور است که؛ گرچه امروزه مسجد داراى مکان
مشخص و مخاطبین خاص است، اما مساجد دو کار باید انجام دهند:
اول؛
ساماندهى معرفتى مخاطبین خاص و ایجاد نظام ارتباطى (چهره به چهره) که
کارآمدترین نظام ارتباطى و مبتنى بر معرفت حقیقى است نه مجازى، نظام معنایى
خود را در جامعه گسترش مىدهد.
دوم؛
مسجد مىتواند [ بلکه باید] از رسانههاى جدید به عنوان ابزار استفاده
نماید؛ زیرا که مهمترین خصلت مسجد تولید پیام است و پیام، یک نرمافزار
است که مىتواند از طریق نظام ارتباط محدود و مشخص (چهره به چهره در خود
مسجد) به مخاطب برسد و هم مىتواند از ابزارهاى پیامگستر چون رسانههاى
مدرن استفاده نماید. اگر این فرضیه را که رسانههاى تکنولوژیک به خودى خود و
صرفاً از این جهت که ابزار هستند، خنثى مىباشند و بپذیریم که این پیام
است که غایت و نوع آنها را مشخص مىکند، در آن صورت رسانههاى جدید و
شبکههاى ماهوارهاى و اینترنتى ابزارهایى هستند که مىتوانند در خدمت
مساجد نیز قرار بگیرند و نظام معنایى اسلام را به جهانیان ارائه دهند و
کاربران را با شبکهاى از لایههاى «معرفت یقینى» آشنا سازند که حاوى یک
رویکرد معنوى براى انسان معاصر گریزان از هجمه است.»
طبیعی است که استفاده از ابزارهای مختلف روز اگر بتواند به رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی بیانجامد، مطلوب و پسندیده است.
منابع
۱. قرآن کریم
۲. ابن فارس، معجم مقائیس اللغۀ، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
۳. ابن منظور، لسان العرب، دارإحیاءالتراث العربی،۱۴۰۵ق
۴. احسائی، ابن ابی الجمهور،عوالی اللآلی، قم، انتشارات سیدالشهداء(ع)، چاپ، اول،۱۴۰۵ ق.
۵. تمیمی آمدی، عبدالوهاب، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفترتبلیغات،۱۳۶۶ش.
۶. الجوهری، الصحاح.
۷. حائری تهرانی، مهدی، شبر، سید عبدالله، بنیادهای اخلاق اسلامی
۸. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه.
۹. الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، المکتبۀ الحیاۀ.
۱۰. شیخ کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ،۱۳۶۵ش.
۱۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، اسماعیلیان.
۱۲. عمید، حسن، فرهنگ فارسی.
۱۳. فتحعلی خانی، محمد، آموزههای بنیادین علم اخلاق.
۱۴. فرهنگیان، مجتبی، مقاله: نقش مسجد در نزاع دین و جهانی شدن، فروغ مسجد۶،مرداد۱۳۸۷.
۱۵. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ق.
۱۶. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره).
۱۷. معین، محمد، فرهنگ فارسی.
۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، دارالکتب الاسلامیۀ، آخوندی۱۳۶۵،
۱۹. ورام بن ابی فراس، مجموعۀ ورام، قم، مکتبۀ الفقیه.