نقش مساجد در تعالی اخلاق فردی و اجتماعی
۱۳۹۱/۱۲/۱۶

مساجد از جمله مهم­ترین مراکز دینی در جامعه­ی اسلامی به شمار می­آیند. این مکان مقدس، همواره مورد توجه مردم، دولت­های مسلمان و نخبگان دینی و مذهبی قرار گرفته ‌‌است. از دیگر سو، رشد و تعالی اخلاق دینی جامعه در دو حوزه­ی فردی و اجتماعی از اصلی‌ترین دغدغه‌های عالمان و فرهیختگان جوامع مسلمان می‌باشد. این مقال می‌کوشد تا علل و عوامل مؤثر در رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی و رابطه­ی آن­ها با مساجد را تبیین نماید. نگارنده بر این عقیده است که؛ مساجد می‌توانند به عنوان مکانی مناسب برای رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی نقش ایفا کنند. این امکان از طریق برپایی اجتماعات عبادی، آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و استفاده از رسانه­های جدید تحقق خواهد یافت. واژگان کلیدی: مسجد، انسان، اخلاق، تعالی

مقدمه

ادیان الهی بر دو بعدی بودن انسان و ترکیب او از روح و بدن تأکید دارند. قرآن کریم در آیات فراوانی ساحت روح و روان انسان را مورد توجه قرار داده است. در آیات ۱۲تا۱۴ سوره مؤمنون پس از ذکر مراحل جسمانی خلقت می­فرماید: (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ) که اشاره به مرحله­ی دمیدن روح انسانی است. اسلام‌ از همه‌پیروانش‌ می‌خواهد که‌به‌هر دو بعد روحی و بدنی خود توجه داشته باشند. اما از آن جا که انسان برای رسیدن به قرب الهی و جانشینی خدای سبحان آفریده شده است؛ (إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً) توجه اسلام به روح و تعالی آن، بیش از توجه به جسم است و توجه به جسم و بدن صرفاً در جهت استفاده از آن به عنوان ابزار روح است«قَوِّ علی خِدمَتِکَ جوارحی» از این رو اسلام‌ می‌خواهد تا افراد به لباس تقوی و اخلاق‌اسلامی‌ آراسته‌شده‌و در پرتو دین و اخلاق، اعمال‌و کردار خویش‌ را بر اساس‌‌ پرهیزگاری‌ انجام‌ بدهند. اسلام‌، تعالی‌ و ترقّی‌ را بر‌ همه‌لازم‌و واجب‌می‌داند و ضمن بیان راه­کارهای گوناگون برای دستیابی به تعالی و بیان علل و موانع و برحذر داشتن افراد از نزدیکی به پرتگاه­های سقوط و انحراف، بشر را مختار آفریده است تا با میل‌ و اراده ‌خویش‌ راه را برگزینند، آنگاه‌به قدر‌اعمالی صالح خویش، در دنیا و آخرت‌پاداش‌بگیرند.

بدون شک افراد نسبت به ابزارمورد نیاز برای رشد و تعالی که از سوی خالق حکیم در اختیار دارند، نه تنها کمال نیافته­اند، بلکه به شدت انحطاط اعتقادى و اخلاقى پیدا کرده­اند. امروزه با کمال تأسف کار اولیه بشریت، تولید و هنر خوب زیستن در سرای مادی است! در صورتی که حیات و زندگی حقیقی در تعالی روح و ارتقاء به حیات طیبه و تقرب به خداست (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة) کمالات و کیفیت اخلاقى و رفتارى آدمى، واقعیت­هایى تعیین کننده­ در زندگى و سیر تعالى او هستند و به همین علت  شناسایى و توجه و پرداختن به آنها باید در اولویت قرار گیرد. موضوع اخلاق؛ رابطه­ی انسان با خود، خدا، دیگران و طبیعت را در بر می­گیرد. از این رو اصلاح، رشد و تعالی اخلاق، یعنی اصلاح همه­ی روابط انسان در رسیدن به تعالی واقعی، که خود، موجب شکوفایی استعدادهاست. در این مسیر لازم است استعدادهای بشر فعال و آرزوها با «غایت وجودی» و «هدف خلقت» انسان هماهنگ شود. مقدمه­ی این هماهنگی، شناخت و آگاهی از «نقطه­های کمال» و «راه­های رسیدن به آن»، «بایدها» و «نبایدها» و هم­چنین آگاهی از «هست­ها» و «واقعیات تکوینی» می­باشد. 

مبحث اول: مفهوم­شناسی

· مسجد در لغت

«سجد» یدل علی تطامن و ذل واژه­ی سجد، اصلی است که دلالت بر سرازیری و فرود آمدن و ذلیل شدن می­کند. مسجد هم، اسم مکان از همین فعل «سجد یسجد» است. زجاج می­گوید: کل موضع یتعبد فیه فهو مسجد؛ هر جایگاهی که در آن عبادت شود مسجد است. 

اگرچه امروزه از واژه­ی مسجد عبادتگاه خاص مسلمانان به ذهن تبادر می­کند، اما در قرآن کریم این واژه بر دیگر عبادتگاه­ها نیز اطلاق شده است: (قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً)  ؛ آنان که به معجزه و داستان اصحاب کهف برخوردند، گفتند: بر بالای غارشان مسجدی می­سازیم. 

چنانچه مسجد به (فتح جیم) خوانده شود به معنای جایگاه عبادت در خانه­ها و جایگاه نماز جماعت است. 

· مسجد در اصطلاح

مسجد در اصطلاح شرعی به مکان معین و موقوف برای نماز اطلاق می­شود. مرحوم صاحب جواهر می­نویسد: والمراد بالمسجد شرعاً المکان الموقوف علی کافۀ المسلمین للصلاۀ؛ مقصود از مسجد در اصطلاح شرعی مکانی است که برای إقامه­ی نماز تمام مسلمانان وقف شده است.

· اخلاق درلغت

اخلاق جمع خُلق و به معنی؛ خوی، طبع، سجیّه، سیرت و باطن انسان است. چنانکه خَلق به معنی صورت و ظاهر انسان می­باشد. خُلق و خَلق در لغت عرب از یک ماده­اند. 


· اخلاق در اصطلاح

ابن مسکویه معلم اخلاق می­گوید: اخلاق در اصطلاح علمای اخلاق  عبارت است  از حالت و ملکه­ای که آدمی را بدون فکر در انجام کارها تحریک کند، و آن بر دو قسم است: 

قسم طبیعی؛ که مربوط به سرشت انسان است، مانند کسی که از کوچک­ترین ناملایمات به غضب در­آید یا بر اثر کمترین تعجب، به شدت بخندد. 

قسم دوم؛ ناشی از عادت است که این قسم ممکن است در آغاز با فکر و محاسبه پایه­گذاری شود، ولی بر اثر تکرار و استمرار عملی، رفته رفته به صورت ملکه نفسانی و خُلق و خوی ثابت درآید و سپس بدون اندیشه و انگیزه قبلی انجام گیرد.

طبق بیان بالا؛ حالات و صفات نفس انسان هم­چون حالات و صفات بدن انسان دو گونه است:

برخی به سرعت دگرگون می­شوند و برخی پایدارند و به راحتی تغییر نمی­کنند. این صفات پایدار در اثر تکرار اعمال خاص متناسب با آن صفت در انسان پدیدار می­شود که به آن «ملکه» گویند. 

· تعالی

این کلمه مصدر است و به کسر «لام» به معنی برتر شدن، بلندپایه شدن است و به فتح «لام» صیغه­ی ماضی است و به معنی بلند شد و «برتر است» می­آید. مقصود از «تعالی اخلاقی» برخورداری افراد از صفات و ویژگی­های است که سبب تقرب به خدا و سعادت در دنیا و آخرت می­گردد. یعنى مسائل و دستورهایى که درباره «چگونه بودن» انسان از نظر صفات روحى و خصلت­هاى معنوى است از قبیل: عدالت، تقوا، شجاعت، عفّت، حکمت، استقامت، وفا، صداقت، امانت و غیره.

مبحث دوم: اهتمام به اخلاق

دین اسلام با مجموعه اخلاق­های ویژه و مخصوص به خود مانند؛ اخلاص، تقوی، توکل، فروتنی، ترس از خدا و... شناخته می­شود. قرآن کریم دو هدف عمده و اساسی را برای ارسال رسل برمی­شمارد:

(هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ)

اوست که در میان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگیخت، تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را پاک و آراسته گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد.

آیه کریمه هدف اولیه از ارسال پیامبران را آراستن مردم به صفات و خصال پسندیده و شایسته و سپس فراگیری علم و حکمت بر می­شمارد. بر اساس متون دینی

سرچشمه­ی ارزش­های اخلاقی در اسلام از ایمان به خدا و توحید نشأت می­گیرد؛ زیرا عامل ایمان، سبب رسوخ اخلاق در افراد می­شود. در فرهنگ اسلام بین اخلاق و ایمان ارتباطی محکم و وثیق وجود دارد. امام باقر۷ ضمن تأکید بر این ارتباط می­فرماید:

«إِنَّ أَکْمَلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً»

ایمان کسانی کامل­تر است که اخلاق آن­ها از همه بهتر باشد.

اهمیت و ارزشمندی اخلاق چنان است که پیامبر۶ فلسفه و هدف از رسالتش را کامل نمودن اخلاق­های شایسته بیان نموده است:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»

خداوند مرا مبعوث کرده است تا اخلاق نیکو را کامل کنم.

از سوی دیگر؛ اخلاق نیکو سبب سنگینی کفه­ی ترازوی اعمال نیکو در روز قیامت می­شود. پیامبر اکرم۶ می­فرمایند:

«مَا یُوضَعُ فِی مِیزَانِ امْرِئٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ»

هیچ چیزی در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت از اخلاق حسنه سنگین تر نیست.

اهتمام به اخلاق از نظر "رهبر فرزانه انقلاب اسلامی" تا بدان حد است که معظم­له در سخنان نوروزی سال ۱۳۸۵ خویش فرمودند: 

«جامعه بدون برخورداری افراد از خلقیات نیکو، نمی‌تواند به هدف‌های بعثت پیامبر۶ دست پیدا کند، آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالی انسانی می‌رساند اخلاق نیکوست.»

مبحث سوم: رابطه اخلاق فردی و اجتماعی

ارتباط با اجتماع یکی از مهم­ترین و گسترده­ترین عرصه­های خودسازی و پرورش توانایی­های انسان است. فرد بر اثر ارتباط با افراد جامعه ارزش­های خود را می­نمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و به شکوفا شدن توانایی­هایی دیگران نیز کمک می­کند. اخلاق خوش، اولین نمود توانایی شخصیت فرد و پرورش یافتگی او در حوزه ارزش­های انسانی و اخلاقی است. جابربن عبدالله انصاری از رسول أکرم۶ نقل می­کند که فرمود:

«مِنْ أَخْلَاقِ النَّبِیِّین‏ََ وَ الصِّدّیقینَ الْبَشَاشَةُ إذا تَراءَوْا وَ الْمُصَافَحَةُ إذا تَلاقَوْا»

برترین اخلاق پیامبران و راست­گویان، خوش­روئى در هنگام به هم ‏رسیدن و مصافحه و دست ‏دادن هنگام ملاقات یکدیگر است.

از این­رو؛ اخلاق فردی مقدمه­ی اخلاق اجتماعی است. امروزه  جامعه­شناسان به این مطلب اذعان دارند که اخلاق فرد در جامعه مقدم براخلاق اجتماع است؛ زیرا اجتماع از افراد ساخته می­شود. امام علی۷ می­فرماید:

«مَنْ لَم یُصلِحْ نَفْسَهُ لَمْ یُصْلِح غَیْرَهُ»

کسی که خود را اصلاح نکند نمی­تواند دیگران را اصلاح کند.»

نقل است که یکی از کشیش­های بزرگ مسیحیت هنگام مرگ وصیت می­کند روی سنگ قبرش بنویسند:

«روزگاری وقتی که کودکی بودم آروز داشتم دنیا رو اصلاح کنم، وقتی به نوجوانی رسیدم، دیدم دنیا خیلی بزرگ است اگر قاره خودم را اصلاح کنم کافی است. بعد که به جوانی رسیدم؛ دیدم یه قاره خیلی بزرگ است و از عهده­اش بر نمیایم، اگر کشورم را اصلاح کنم بس است. بعداً که به دوره میان­سالی رسیدم دیدم کشورم خیلی بزرگ است بهتر است شهرم را اصلاح کنم. وقتی پیر شدم دیدم یک شهر هم خیلی بزرگ است، اگر خانواده­ام را اصلاح کنم، بهترین کار است. الان که از دنیا میروم، به این نتیجه رسیدم که اگر همان اول خودم را اصلاح می­کردم همه­ی دنیا اصلاح می­شد.»

اخلاق اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا می­بخشد، و آن را سامان بخشیده و روابط را تنظیم می­کند. از این رو کسانی که اخلاقیات اجتماعی را مورد توجه قرار می­دهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت می­کنند و افرادی مسئولیت پذیر، با وجدان و منظم هستند. 



مبحث چهارم: عوامل تعالی اخلاق

۱. انسان­شناسی و معرفت دینى

مشکل اصلى و اساسى برای رشد و تربیت و تعالی و کمال در انسان­ها، فقدان آشنایی کافى نسبت به ساختار آدمى است. در این میان، تنها «معرفت دینى» است که از چگونگى ساختار و سائق­هاى آدمى پرده برداشته و درک کاملى از دنیاى درون ما، شرایط تقرب به اخلاق و عوامل انحطاط به بشریت ارزانى مى­دارد. ناکامى دانشمندان اجتماعى در شناخت رفتار و اعمال انسان و سایر پدیدارهاى انسانى ـ اخلاقى معلول آن است که؛ ساختار جامع آدمى را نشناخته و غالباً به معرفی بُعدی از ابعاد وجودی آن پرداخته­اند. 

۲. خودشناسی

در جهان­بینی اسلامی شرط اول برای تعالى و تخلق به اخلاق انسانی و الهى خودشناسی است. خودشناسی مستلزم این است که فرد بتواند خود را از دیگران باز شناسد و مقام و مرتبه­اش را نسبت به آنان مشخص کند. این بازشناسى را بر اساس ارزیابى رفتارها و شخصیت خود و دیگران انجام دهد و براى این کار، رفتارها و اعمال و امور را رده­بندى و شخصیت­ها را که منشأ رفتار و عمل­اند طبقه­بندى نماید، رابطه هر نوع رفتار را با هر نوع از شخصیت دریابد و به راز چگونگى تکوین و شکل­گیرى شخصیت و منش پى ببرد. 

۳. دین­مداری

دین، قوی­ترین و محکم­ترین ریسمان الهی است که انسان، فقط با تمسک به آن می‏تواند به هدف و مأوای والای خویش که همان مقام خلیفة­اللهی است، نائل آید. اما مسئله اصلی این است که دین چگونه و از چه راهی توانسته است، قدرت انسان را ارتقا ببرد و وی را در مقابل لذت‏های دنیوی، عصیان و سرکشی‏، بیمه نماید؟‌ با نگاهی خاص­تر می‏توان به دو راهکار نظری و عملی دین اشاره نمود که در راهکار نظری به سه مقوله مهم ترسیم «بدی‏ها و خوبی‏ها»، ترسیم «پاداش، عقوبت» و مجموعه «معارف بنیادین» عنایت دارد و راهکار علمی از طریق تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر بر این مهم گام بر می‏دارد؛ اگر چه در ظاهر، بعضی از این موارد فردی و بعضی دیگر ظاهری اجتماعی دارند، لکن هر دو درهم تنیده شده و قابل تفکیک نمی‏باشند. 

هر جامعه‏ دارای افکار، عقاید و باورهای خاصی است که رفتارهای مناسب و مورد انتظار را در هر شخص تعیین می‏کند، به این رفتارها «هنجارهای اجتماعی» گفته می­شود و تخلف از آن هنجارها را «انحراف اجتماعی» می­گویند. دین نیز به عنوان نظامی که از سوی خداوند در قالب کتاب و سنت نازل گردیده است، معیارها و هنجارهایی برای اندیشه، احساس و عمل دارد. 

۴. جهاد و مجاهده

چنانچه بیان شد در دیدگاه اسلام‌ انسان موجودی دو بعدی است. در بُعد عملی‌ آنان‌را به‌کار و جهاد فرا خوانده و اشتغال‌و سرگرم‌شدن‌ را یکی‌ از راه‌های‌ عملی‌ در مبارزه با غریزه­ی ‌شهوت‌ می­داند‌. البته جهاد در اسلام دارای‌ انواع‌مختلفی‌ است‌: 

۱. جهاد با دشمنان‌خارجی‌

۲. جهاد با ستم­کاران‌داخلی‌

۳. جهاد با منکرات‌

۴. جهاد با نفس ؛ سه قسم پیشین در تعبیر روایات « جهاد أصغر»‌است‌و جهاد بزرگ‌، به تعبیر مربی بشریت خاتم الانبیا۶ جهاد با نفس‌است‌که‌حدود و وسعت‌و زحمت‌و تلاش‌آن‌به‌مراتب‌بیش­تر است‌. 

۵.عبادت

یکی از راهکار‏های فردی برای تعالی اخلاق فردی عبادت است؛ رفتاری که هر کسی با عمل به آن خودش را از انحراف دور می­نماید و سبب درونی شدن شناخت‏ می‏گردد. اعمال و عبادات و مناسک دینی، دربردارنده­ی مجموعه­ای از معارف و شناخت‏هاست که توجه به خداوند محور مهم آن می‏باشد. قرآن کریم در آیات متعدد از تأثیر رفتار بر باورها سخن گفته است؛ به عنوان نمونه، عبادت پروردگار را ـ که ازمقوله رفتار و عمل است ـ موجب «یقین» می‏داند. در مقابل، پیروی از هواهای نفسانی و انجام کارهای بد را عامل انکار عالم آخرت و تکذیب آیات الهی معرفی می‏کند. بنابراین می‏توان اذعان نمود، هرگونه عملی که به عنوان اطاعت و عبادت خداوند انجام می‏شود، می­تواند باور قلبی انسان نسبت به وجود خداوند که اساس معارف بنیادین است را تثبیت نماید؛ در نتیجه توصیه‏های فردی، موجب درونی شدن معارف بنیادین می‏گردد.

مبحث پنجم: نقش مساجد در تعالی اخلاقی

مساجد، به عنوان یک الگوى ارزش­گذارى، پایگاه عمومى مسلمانان و جایگاه مناسبى براى إحیای ارزش­هاى فراموش شده و محل حضور و ارتباط اقشار جامعه و تعاون اجتماعى مسلمانان و مشارکت آنان در برطرف نمودن نارسایى­ها و آسیب­هاى اجتماعى است. مسجد، پایگاه تبلیغ دین اسلام است که بسیارى از صفات فردی ـ اجتماعى، نظیر: اخلاص و درستکارى، ساماندهى زندگى و نظم و تقوى برآن مترتب است. افرادى که بیشتر به مسجد رفت و آمد دارند، کمتر حقوق دیگران را ضایع نموده، زندگى را با نظم بیش­ترى توأم ساخته و آثار و رفتار دینى در زندگى اجتماعی­شان مشاهده می­گردد. در حقیقت مسجد به عنوان یک مکان مقدس، از دو جلوه متفاوت برخوردار است و دو گونه­ی رفتارى در این مکان ویژه تجلى مى­یابد که در امر تعلیم و تربیت و جهت­دهى رفتارهاى فردى و جمعى افراد بسیار مؤثر است.

الف) جلوه ظاهرى مسجد

در مکتب تربیتى اسلام، إنگاره­های انزواطلبى و جمع­گریزى جهت تعالی اخلاقی، مذمت و نکوهش شده است و امروزه نیز از آن به عنوان یک بیمارى روحى یاد می­شود. در مقابل، اجتماعى بودن و جمع­گرایى در حد معقول آن خصوصاً در میان أرحام و خویشاوندان، نشانه­ی سلامت روح و روان آدمى و تعادل فکرى وى به شمار مى­آید. در جلوه­ی ظاهرى مساجد، رفتارها و اعمال و روابط پسندیده دینى ـ مذهبى رخ مى­نماید. ویژگى مساجد به عنوان مکان­هاى مقدس در مقابل سایر اماکن به این است که «ماهیت مسجد» ـ علاوه بر این که محلى براى تجمع و همبستگى جمعى است و افراد با حضور گروهى در آن به همبستگى رفتارهاى جمعى مى­اندیشند ـ هنگامى که انسان­ها به صورت جمع در حال برگزارى مناسک و انجام فرایض دینى هستند، رفتارهاى جمعى مقبول و عمومى ظاهر مى­گردد. این امر زمینه­ی تعالی اخلاقی افراد در دو حوزه­ی فردی و اجتماعی را به دنبال دارد.  

ب) جلوه پنهانى مسجد

در جلوه پنهانى مساجد، رفتارهاى شخصى، غیرجمعى و کنترلى رخ مى­دهد. هنگامى که افراد به صورت غیرجمعى و به صورت فردى در مسجد ظاهر مى­شوند، خود به خود به محاسبه، کنترل و بررسى رفتارهاى شخصى و فردى خود مى­پردازند. سادگی بنا، عدم تعلق آن به انسان، انتساب آن به ذات باری تعالی و برخورداری این مکان از تقدس معنوی خاص، فرد را به درون خود ارجاع می­دهد و زمینه­ی اصلاح مسائل رفتارى و فکرى را فراهم می­کند. براین اساس مى­توان پذیرفت که هم حضور جمعى و حضور فردى در مساجد مى­تواند رفتارهاى مطلوب فردى و جمعى را در فرد برانگیزاند و هم اسباب تعالی اخلاق فردی و اجتماعی را فراهم سازد.

جمع­بندی:

نتیجه آن که؛ برای مساجد مى­توان نقشى دوگانه قائل شد: 

۱) نقش اول؛ کمک به اصلاح و انجام رفتارهاى جمعى است. افراد با حضور در مساجد و انجام فعالیت­هاى عبادى و آیین­ها و مناسک، هویت جمعى خود را سامان مى­بخشند. 

۲) نقش دوم؛ نقش تربیتى مساجد است که در زمینه­هاى روحى ایفا مى­نمایند. آن­گاه که مؤمن به مسجد وارد مى­شود، در فضاى آکنده از قداست و طهارت، کانونى ساده و عارى از پیرایه­هاى مادى، اما انباشته از جلوه­هاى معنوى و الهى، قرار مى­گیرد. واکاوی احوالات شخصی و مراقبت بر گناه نکردن در مسجد، خود نوعى تمرین برای توجه به خدا، آزمون مبارزه با نفس و ترک گناه و ناهنجاریها و دورى از بدى­ها و تمرین انجام کارهاى خیر است. علاوه بر این که به علت برخوردارى مساجد از روحیه گروهى، آثار سازنده و تربیتى حضور در مساجد، به تدریج به دیگر اعمال فرد و عملکرد سایر افراد نیز سرایت می­کند. افزون براین، مسجد معمولاً جایگاه بیان مشکلات و نارسایى­هاى اجتماعى مى­باشد. به طور طبیعى حضور در این مکان، روح تعهد و دردمندى را در فرد و جامعه مى­دمد. پرورش این خوى پسندیده در اشخاص، خود نوعى مبارزه با روحیه­ی بى­تعهدى، بی­مسئولیتی و بى­تفاوتى است؛ یعنى روحیه­اى که هرگاه در افراد جامعه پدیدار گردد، آسیب­هاى جدی و اساسى بر پیکره جامعه وارد مى­شود. یکی از پژوهشگران علوم اسلامی بر این باور است که؛ گرچه امروزه مسجد داراى مکان مشخص و مخاطبین خاص است، اما مساجد دو کار باید انجام ‏دهند: 

اول؛ ساماندهى معرفتى مخاطبین خاص و ایجاد نظام ارتباطى (چهره به چهره) که کارآمدترین نظام ارتباطى و مبتنى بر معرفت حقیقى است نه مجازى، نظام معنایى خود را در جامعه گسترش مى‏دهد. 

دوم؛  مسجد مى‏تواند [ بلکه باید] از رسانه‏هاى جدید به عنوان ابزار استفاده نماید؛ زیرا که مهم‏ترین خصلت مسجد تولید پیام است و پیام، یک نرم‏افزار است که مى‏تواند از طریق نظام ارتباط محدود و مشخص (چهره به چهره در خود مسجد) به مخاطب برسد و هم مى‏تواند از ابزارهاى پیام­گستر چون رسانه‏هاى مدرن استفاده نماید. اگر این فرضیه را که رسانه‏هاى تکنولوژیک به خودى خود و صرفاً از این جهت که ابزار هستند، خنثى مى‏باشند و بپذیریم که این پیام است که غایت و نوع آنها را مشخص مى‏کند، در آن صورت رسانه‏هاى جدید و شبکه‏هاى ماهواره‏اى و اینترنتى ابزارهایى هستند که مى‏توانند در خدمت مساجد نیز قرار بگیرند و نظام معنایى اسلام را به جهانیان ارائه دهند و کاربران را با شبکه‏اى از لایه‏هاى «معرفت یقینى» آشنا سازند که حاوى یک رویکرد معنوى براى انسان معاصر گریزان از هجمه است.»

طبیعی است که استفاده از ابزارهای مختلف روز اگر بتواند به رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی بیانجامد، مطلوب و پسندیده است. 

منابع

۱. قرآن کریم

۲. ابن فارس، معجم مقائیس اللغۀ، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.

۳. ابن منظور، لسان العرب، دارإحیاءالتراث العربی،۱۴۰۵ق

۴. احسائی، ابن ابی الجمهور،عوالی اللآلی، قم، انتشارات سیدالشهداء(ع)، چاپ، اول،۱۴۰۵ ق.

۵. تمیمی آمدی، عبدالوهاب، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفترتبلیغات،۱۳۶۶ش.

۶. الجوهری، الصحاح.

۷. حائری تهرانی، مهدی، شبر، سید عبدالله، بنیادهای اخلاق اسلامی 

۸. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه.

۹. الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، المکتبۀ الحیاۀ. 

۱۰. شیخ کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ،۱۳۶۵ش. 

۱۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، اسماعیلیان. 

۱۲. عمید، حسن، فرهنگ فارسی.

۱۳. فتحعلی خانی، محمد، آموزه­های بنیادین علم اخلاق.

۱۴. فرهنگیان، مجتبی، مقاله: نقش مسجد در نزاع دین و جهانی شدن، فروغ مسجد۶،مرداد۱۳۸۷.

۱۵. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ق.

۱۶. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره). 

۱۷. معین، محمد، فرهنگ فارسی.

۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، دارالکتب الاسلامیۀ، آخوندی۱۳۶۵،

۱۹. ورام بن ابی فراس، مجموعۀ ورام، قم، مکتبۀ الفقیه.