در آموزههای دینی ما تربیت مذهبی کودک، از پیش از تولد تا شکل گیری شخصیت، امری تدریجی است، تا اولیاء به مرور از روزی که تصمیم به فرزند دار شدنمی گیرند، پرورش دهنده ی فرزندی صالح و پیشوای پرهیزکاران[1] که مورد رضای خدای متعالاست، باشند.
مسجد اولین پایگاه منسجم رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) پس از استقرار حکومت بود، که مرکزی برای اعمال عبادی، سیاسی، نظامی، آموزشی، رسیدگی به امور مسلمین و... بنا گردید. از این رو کارهای مهم و سرنوشت ساز جامعه در این محل صورت می پذیرفت.
یکی از نقش های مهم مسجد در جامعه ی بنا شده توسط رسول اکرم (صلی الله علیه و اله)، ایفا کردن نقش تربیتی و فرهنگی بود، چرا که در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) حلقه های آموزش قرآن، تعالیم اسلامی، خواندن و نوشتن که پیش از آن در جزیره العرب جایگاهی نداشت، شکل گرفته بود.(میانجی، مکاتیب الرسول،1/108)
در این میان نه تنها این آموزش ها مختص به سن خاصی نبود، بلکه از کودک و جوان گرفته تا پیران را در گرد این میدان فرهنگی جمع کرده بود و به آموزش و پرورش آنان می پرداخت. در ماجرای پس از پیروزی جنگ بدر، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) تصمیم گرفت اسیران را در ازای پرداخت فدیه مالی آزاد کند، عده ای را هم که تمکن مالی نداشتند، ولی با سواد بودند، دستور داد تا هر کدام ده پسر بچه از فرزندان انصار را به طور کامل خواندن و نوشتن بیاموزند و سپس آزاد شوند. (واقدی، المغازی، 1/124)و این آموزش ها در جایی غیر از مسجد نبود، که پایگاه تولید نسلی سازنده برای آینده اسلام باشد.
وقتی به سیره رفتاری پیامبر و حضرات معصومین (علیهم السلام) در مواجهه با کودکان می نگریم، خواهیم یافت که ایشان به دنبال تربیت دینی و جذب و چشاندن لذات خدامحوری از طفولیت برای کودکان بودند،در آن هنگام که کودکان را برای نام گذاری و تبرک خدمت رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) می آوردند، ایشان کودک را بر زانوان خود می نشاند و با عطوفت و مهربانی با او سخن می گفت، حتی روزی کودکی لباس رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) را نجس کرد و حضرت مانع از بلند کردن او از روی پای ایشان و تندی با او شدند. (طباطبائی، سنن النبی،38)
این نوع تربیت دینی را در مورد کودکان، هم خود داشتند و هم دستور به عمل پدران و مادران با این روش می نمود، و می فرمود: فرزندان خویش را گرامی بدارید و احترام کنید وآنها را نیکو تربیت نمائید، تا از پرتو آن مورد آمرزش و بخشش خداوند قرار گیرید. (طبرسی، مکارم الاخلاق، 222).
با این اوصاف می بینیم که رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) هم کودکان خویش را به مرکز عبادی و سیاسی که همان مسجد است می برد، و همچنین دیگران را تشویق به همراهی کودکانشان به مسجد می نماید، و نیز در مسجد رفتارهایی را که باعث جذب دو چندان کودکان به این محفل نورانی می شود را رقم می زند تا پیوند کودک و مسجد شکل گیرد.
هنگام نماز عشا فرا رسیده بود، رسول خدا (صلی الله علیه و اله) در حالیکه حسن - یا حسین - را به دوش گرفته بود، وارد مسجد شد و از روى شانه خود به زمین گذاشت و تکبیر نماز را گفت. یکى از سجدههاى نماز را خیلى طول داد. راوی می گوید که من زودتر سر از سجده برداشتم، ناگهان مشاهده کردم که کودک بر پشت پیغمبر اکرم نشسته و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله) همچنان در سجده است. این بود که من به منظور متابعت از آن حضرت دوباره سر به سجده نهادم. پس از آنکه رسول خدا نماز را سلام داد، مأمومین گفتند: یا رسول الله (صلی الله علیه و اله) ! چنین سجده طولانى (در نماز جماعت) از شما ندیده بودیم! ما پنداشتیم پیشآمدى رخ داده و یا در حال سجده، وحیى بر شما نازل شده است؟ رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: هیچیک از این احتمالات در کار نبود، بلکه فرزندم در حال سجده بر پشتم سوار شد، نخواستم در سر برداشتن از سجده شتاب کنم، آنقدر صبر کردم تا طفل، خودش از پشتم پیاده شود. (نسائی، السنن الکبری، 1/171).
داستانهایی از این دست در سیره رسول اکرم و امیرمومنان زیاد به چشم می خورد، که پیامهایی را برای ما می تواند به دنبال داشته باشد.
نخست: اینکه همراه بردن فرزندان با خود به مسجد نه تنها ناشایست نیست بلکه بسیار پسندیده و روشی تربیتی است، حتی امیرالمومنین (علیه السلام) برای کارهای غیر عبادی هم که به مسجد می رفتند کودکان خویش را همراه خود میبردند،(طبرسی،الاحتجاج،1/207). به تعبیر استاد قرائتی در تفسیر آیه شریفه خذوا زینتکم عند کل مسجد(اعراف/31)، خدای متعال همراه داشتن زینتها را هنگام رفتن به مسجد توصیه نموده است، در حالیکه خود قرآن کریم فرزند را زینت معرفی کرده[2](قرائتی، تفسیر نور، 3/51).
دوم: برای همراهی کودکان در راه مسجد لازم است از روش های جذاب استفاده کرد تا کودکان ترغیب به رفتن به مسجد شوند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نوه های خود را برای بردن به مسجد روی دوش خویش می نشاند(صدوق، امالی، 438) و گاهی اوقات در راه مسجد با کودکان بازی می کرد (نیشابوری، داستانها و حکایتهای مسجد،19).
سوم: ارزش و اهمیت کودکان در مسجد از کهنسالان به مراتب بالاتر است، چرا که در سیره نبوی می بینیم، ایشان هنگام گریه کودک نماز را سریع خواند (کلینی، الکافی،6/48 و بخاری، صحیح، 1،1397) و هنگام نشستن حسنین بر کمر مبارک، نماز را کند خواند.(صدوق، من لایحضره الفقیه، 1/391)
چهارم: پس از بازگشت از مسجد، اولیاء از آموخته های مسجدی او سوال کنند، امام حسین در دوران کودکى پاى منبر رسول خدا (صلی الله علیه و اله) مى نشست و هر آنچه را که پیامبر(صلی الله علیه و اله) مى فرمود، حفظ کرده و در خانه برای مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بازگو میکرد.(قمی، سفینه البحار،1/254)
پنجم: وقتی فرزندان را به مسجد می بریم کنار خود نشانده و مورد تشویق قرار دهیم، عروه بارقی نقل می کند رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) در مسجد حسنین را در کنار خود نشانده بود و گاه گاه آنان را می بوسید.(مجلسی، بحارالانوار، 43/314) و آنها را به سینه مىچسبانید و مىبویید(فیروزآبادی، فضائل الخمسه من صحاح السته، 3/195).
.و یا در ماجرایی دیگر، امیر المومنین(علیه السلام) در مسجد حضور داشت که ناگاه دو کودک خود را دید که وارد مسجد می شوند، ناگاه از جای خویش برخواست و به استقبال ایشان رفت و هر دو را در آغوش گرفت(حلی، کشف الیقین، 312)
ششم: در مسجد برای کودکان احترام قائل شویم، آنان را در بهترین جایگاه قرار داده و تکریم نماییم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) در هنگام سخنرانی بارها شده بود که حسنین را با خود بر روی منبر می برد و به هنگام سخنرانی آنان را روی زانوان خویش می نشاند، حتی در نقلی تاریخی است که امام حسن بر دوش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) بگونه ای نشسته بود که پاهای خود را روی سینه مبارک پدربزرگ آویخته بود تا جایی که برق خلخال هایش از انتهای مسجد نمایان بود(مجلسی، بحار الانوار، 3/205).
هفتم: برای کودکان خاطره ای خوش از مسجد رقم زنیم، در یکى از روزها، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حال خطابه بود که ناگهان دید حسنین با جامههاى سرخ وارد مسجد شدند و در حالیکه مىدویدند به زمین افتادند. پیغمبر (صلی الله علیه و اله) از منبر فرود آمد و آنها را در آغوش گرفت و دوباره به منبر رفت و آندو را بر روى پاى خود نشاند(ترمزی، صحیح، 2/306).
والحمد الله رب العالمین
منابع و مآخذ:
احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، 1419، قم، دارالحدیث.
بخاری، محمد بن اسماعیل،صحیح بخاری،1419ق ،ریاض، بیت الافکار الدولیه.
ترمزی، محمد بن عیسی، صحیح سنن الترمزی، 1420ق، ریاض، مکتبه المعارف للنشر و التوزیع، چ اول.
حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین، 1411ق، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.
صدوق، من لایحضره الفقیه، 1404ق، قم، جامعه مدرسین، چ دوم.
صدوق، امالی، 1400ق، بیروت، اعلمی، پنجم.
طباطبائی، سید محمد حسین، آداب و سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام، ترجمه حسین استاد ولی، 1381ش، تهران، پیام آزادی، چ سوم.
طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، 1403ق، مشهد، مرتضی، چ اول.
طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، 1370ش، قم، شریف رضی، چ چهارم.
فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من صحاح السته، 1392 ق، تهران، اسلامیه، چ دوم.
قرائتی، محسن، تفسیر نور، 1389ش، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چ چهارم.
قمی، عباس، سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار، 1414ق، قم، اسوه، چ اول.
کلینی، الکافی، 1407ق، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ چهارم.
نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، 2001م، موسسه الرساله، بیروت.
نیشابوری، غلامرضا، داستانها و حکایتهای مسجد، 1376 ش،قم، سید جمال الدین اسدآبادی،چ دوم.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 1403ق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم.
واقدی، محمد بن عمر (م 207)،المغازی، تحقیق مارسدن جونس، 1409/1989، بیروت، موسسسه الاعلمی، ط الثالثه.
[1]. و اجعلنا للمتقین اماما (فرقان/74)
[2]الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلا(کهف/46)