حقوق اجتماعی انسان از نگاه امام سجاد (ع)
۱۳۹۳/۰۳/۱۱
امامان بزرگوار در دوران حیات خود به عنوان اسوه های زندگی و کارشناسان دین در بین مردم شناخته میشدند و رفتار و گفتار و کردارشان نزد دیگران به عنوان حجت شرعی تلقی میشد. خاندان اهل بیت عصمت و طهارت در مواجهه با مسائل عصر خود راهکارهای ویژهای داشتند و برای ماندگاری اثرات رفتارشان، میراث شفاهی و کتبی از خود به یادگار گذاشتند. نوع برخورد ائمه اطهار با مسائل پیرامونیشان متناسب با شرایط خاص زمانی و مکانی متفاوت بود.
برخورد متناسب با زمان ومکان
برخی از این رفتارها به همان دوره تاریخی محدود بود و برخی دیگر از اقدامات فراتر از زمان و مکان بود و جنبه عام پیدا میکرد. این میراث گرانبها بخصوص در مورد 2 امام همام یعنی امیرمومنان و امام سجاد از اهمیت بیشتری برخوردار است. وجود آثاری چون نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه نمونههای معتبر برجای مانده از میراث گرانبهای شیعی است که دقت در محتوا و مضامین آن، خواننده را با میزان توجه ائمه اطهار نسبت به رعایت حقوق مردم آشنا میسازد.
امام علی بن الحسین(ع) چهارمین امام شیعیان در 61 هجری پس از شهادت پدرش امام حسین(ع) در واقعهکربلا، امامت را عهدهدار شد و تا سال 94 یا 95 راهبری جامعه شیعی را بر عهده داشت. امام سجاد(ع) در این زمان با 5 خلیفه اموی به نامهای یزیدبن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک مروان و ولید بن عبدالملک همزمان بود.
اوج تجمل گرایی در دوران امام سجاد(ع)
دوران امامت امام سجاد(ع) یکی از شگفتترین دورههای تاریخی اسلام است که در آن تحولات متعددی روی داد. سنت پیامبر در این زمان تقریباً به فراموشی سپرده شده و پیمانهای اسلامی جای خود را به همان پیمانهای قبیلهای عصر جاهلیت داده بود. خفقان و سرکوب جای خود را به آزادی و برابری داده و از اسلام در این دوران جز نامی باقی نماند. به سبب گسترش فتوحات و افزایش سرمایه در جامعه اسلامی تجملگرایی به اوج خود رسیده بود. فرهنگهای بیگانه و تعاطی افکار گوناگون تهدیدی علیه اعتقادات دینی اسلام بود. شرایط زمانه به گونهای بود که امام(ع) امکان فعالیت سیاسی به صورت آشکار نداشت اما فرهنگ دعا و انتظار را در بین پیروان ترویج کرد. این شیوه، ثمرات و آثار مهمی را در دنیای شیعه پدیدار کرد.
حق در مقابل تکلیف، برابر با اصطلاح رایج در علوم انسانی و حقوق بشر، رعایت شوونات انسانیت انسان بگونه ای که زیر پا گذاشتن آنها جرم محسوب میشود و رعایت آنها حداقل شرایط یک زندگی سالم اجتماعی است
یادگاری از امام سجاد(ع)
یادگارهای علمی امام علی بن الحسین(ع) در قالب ادعیه بویژه در صحیفه سجادیه، نگارش رساله حقوق و ثبت و ضبط روایات اخلاقی در دسترس است. متن رساله حقوق در 2 منبع تحفالعقول و خصال شیخ صدوق آمده است و اگرچه متن رساله حقوق در تحفالعقول شرح و بسط بیشتری دارد اما صحیحترین نسخ رساله حقوق، منقولات شیخ صدوق بویژه در نسخه خصال است.
نظام حقوقی در مکتب انبیا بویژه در اسلام، جامعه را بر اساس کرامت انسان استوار دانسته و بر مبنای معارف و عقاید صحیح بازسازی میکند و با نفی ارزشهای کاذب نژادی و قومی همه مؤمنین را از قبایل، طوایف و نژادهای گوناگون، سفید و سیاه و عرب و عجم را به عنوان جامعه واحدی میشناسد. قوانین اسلام هماهنگ با فطرت است و نیازها و تمایلات انسان را در مسیری معتدل مورد توجه قرار میدهد.
امام سجاد یکی از این انسانهای شاخصی است که حقوق مبتنی بر کرامت انسانی را علماً و عملا ارائه فرموده است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در آیات و روایات و علوم دینی (فلسفه کلام، اخلاق و فقه) و نیز برخی علوم انسانی حــق به 5 معنی و اصطلاح مختلف به کار رفته است.
اول: حق به معنای موجود، ثابت و صادق، نقیض باطل(اصطلاح قرآنی، فلسفی و کلامی)
دوم: حقالله مرادف حکمالله به معنای تکلیف الهی و وظیفه اخلاقی انسان اعم از الزامی و غیرالزامی (اصطلاح روایی)
سوم: حقالله و حقالناس، اصطلاح حقوق جزایی اسلام در ابواب فقهی قضا، شهادات و حدود.
چهارم: حق در مقابل حکم اصطلاح خاص فقهی در ابواب معاملات با 3 ویژگی قابلیت اسقاط، انتقال و توریث.
پنجم: حق در مقابل تکلیف، برابر با اصطلاح رایج در علوم انسانی و حقوق بشر، رعایت شوونات انسانیت انسان بگونه ای که زیر پا گذاشتن آنها جرم محسوب میشود و رعایت آنها حداقل شرایط یک زندگی سالم اجتماعی است.
حق الهی در رساله امام سجاد(ع)
امام زینالعابدین در رساله حقوق، 51 حق الهی را در 7 دسته بر میشمارد:
اول: حق خداوند
دوم: حق نفس و اعضای بدن
سوم: حق افعال عبادی
چهارم: حق رعایا
پنجم: حقوق خویشاوندان
ششم: حقوق برخی اصناف اجتماعی
هفتم: حق مالی
در اینجا مراد از حق، احکام و وظایفی است که از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان قرار داده شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احکام استحبابی نیز میشود. به علاوه این حقوق منحصر به احکامی نیست که نقض آنها معصیت(مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی(حد و تعزیر شرعی) شود، بلکه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یک مؤمن است.
حق حاکم و سلطان چیست؟
در فرازهایی از این رساله در مورد حقوق سلطان به موارد زیر اشاره شده است.
فأما حق سائسک بالسلطان فأن تعلم أنک جعلت له فتنه و أنه مبتلى فیک بما جعله الله له علیک من السلطان و أن تخلص له فى النصیحه و أن لا تماحکه و قد بسطت یده علیک فتکون سبب هلاک نفسک و هلاکه؛ و تذلل و تلطف لإعطائه من الرضى ما یکفک عنک و لا یضر بدینک و تستعین علیه فى ذلک بالله ولا تعازّه ولا تعانده فانک ان فعلت ذلک عققته وعققت نفسک فعرضتها لمکروهه و عرضته للهلکه فیک و کنت خلیقا ان تکون معینا له على نفسک و شریکا له فیما أتى الیک و لا قوه الا بالله ؛ اما حق کسی که امور سیاسی تو را رهبری میکند؛ پس بدان که تو برای او فتنه و امتحان هستی و او به خاطر سلطه که بر تو دارد به این امتحان مبتلا شده است. او را مخلصانه نصیحت کن و از در معارضه و مخالفت با او وارد مشو؛ زیرا که این کار تو سبب نابودی خودت و او خواهد شد؛ بذل و بخشش او را اگر قبول آن ضرری به دینت وارد نمیکند، بلکه میتوانی از این بخشش برای امور دینیات استفاده کنی؛ بدون تکبر و با جبین گشاده و تواضع بپذیر و با او در حکومتش معارضه و معانده نکن زیرا نتیجه دشمنی تو با او قطع رابطه دوستی و ایجاد کینه و عداوت است؛ و این تو هستی که با معارضهات او را وادار نمودهای که به تو ضرر بزند و خودش را به هلاکت و نابودی دچار گرداند در حالی که تو یاور و معین و شریک او حساب میشوی در آنچه که او نسبت به تو مرتکب شده است و قوتی نیست مگر به قوت خداوند.
چنان که برای رهاییاش از تو نمیتواند به کسی اتکا کند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیت و حمایت از آنان لحظه غافل نباش
حق رعیت و زیردست
در مورد حقوق رعیت میفرماید:
فأما حقوق رعیتک بالسلطان فأن تعلم أنک إنما استرعیتهم بفضل قوتک علیهم فإنه إنما احلهم محل الرعیه لک؛ ضعفهم و ذلهم فما اولى من کفاکه ضعفه و ذله حتى صیره لک رعیه و صیر حکمک علیه نافذا؛ لایمتنع منک بعزه و لا قوه و لا یستنصر فیما تعاظمه منک إلا (بالله) بالرحمه والحیاطه والأناه وما أولاک إذا عرفت ماأعطاک الله من فضل هذه العزه و القوه التى قهرت بها أن تکون لله شاکرا و من شکر الله أعطاه فیما أنعم علیه؛ و لا قوه إلا بالله؛ ای کسی که بر مردم حکومت میکنی و زمام امور آنها را به دست گرفتهای بدان که رعیت را بر گردن تو حقوقی است که ملزم به رعایت آن میباشی. بدان که حکومت تو بر آنها ناشی از قوت تو و ضعف ایشان است؛ پس بهتر آن است که کفایت و رعایت کنی کسی را که ضعف و ناتوانیاش او را رعیت تو ساخته است و حکم تو را بر او نافذ گردانیده است و نمیتواند که با تو به مخالفت پردازد و برای استیفای حقش علیه تو قیام نماید و فرمانت را سرپیچی کند چون قوت و قدرتی ندارد. چنان که برای رهاییاش از تو نمیتواند به کسی اتکا کند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیت و حمایت از آنان لحظه غافل نباش؛ برای آسایش و آرامش آنها تلاش کن و با حلم و بردباری با ایشان برخورد نما و باید بدانی که تو به فضل خداوند و لطف او حکومت را به دست آوردهای پس خدا را شکرگزار باش؛ زیرا کسی که شاکر باشد خداوند نعمت بیشتری به او عطا میکند و قوتی نیست مگر به قوت خداوند.
بخش عترت و سیره تبیان