یکی از ویژگیهای شیعه آن است که برای خاک پاک مزار امام حسین علیه السلام فضیلت و قداست و کرامت قایل است و می گوید خداوند شاکر منان به پاس فداکاری آن بزرگوار و ایثار فرزندان و بهترین یارانش در راه احیاء دین و عظمت اسلام، آثار و خواصی در آن تربت عنبر سرشت نهاده و آن را کیمیای ناب و اکسیر احمر و داروی هر دردی قرار داده است. و چرا چنین نباشد، تربت شریفی که پیش از آفرینش همه زمینها و خاکها - حتی کعبه - آفریده شده است. در فضیلت از همه آنها، حتی از کعبه، بالاتر است. در آن برای بزرگان انبیا علیهم السلام وقایعی رخ داده و محل دفن جمعی از انبیا و اوصیا علیهم السلام است. بخشی از بهشت و باغی از باغهای بهشتی است . طینت بدن امام حسین علیه السلام از همین زمین بوده است. فرشتگان و حوران بهشتی به آن تبرک میجویند. و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام به آن احترام گزاردهاند.
تسبیح شگفت انگیز
مرحوم شیخ احمد طبرسی (م قرن 6) می نگارد: از امام زمان علیه السلام سوال شد: آیا جایز است تسبیح گفتن به تربت امام حسین علیه السلام و آیا فضیلتی هم دارد؟ در جواب مرقوم فرمود: «آری جایز است و هیچ تسبیحی با فضیلتتر از آن نیست، و از جمله فضایل آن این است که اگر انسان ذکر گفتن را فراموش کند ثواب ذکر و تسبیح برایش نوشته خواهد شد».(1)
امام صادق علیه السلام فرمودند: «تسبیحی که از تربت قبر امام حسین علیه السلام ساخته شود، اگر به دست کسی باشد خودش ذکر و تسبیح می گوید، گرچه صاحب آن ساکت باشد» (2)
سجده بر خاک دوست
شیخ احمد طبرسی، و قطب راوندی (م 573 ق) چنین می نگارند: یکی از سوالهایی که کتبا به محضر امام زمان علیه السلام فرستاده شده بود این بود که آیا سجده بر مهری که از خاک قبر امام حسین علیه السلام ساخته شده باشد فضیلتی دارد؟ آن سرور گرامی در جواب مرقوم فرمود: «این کار درستی است و دارای فضیلت است» (3)
همچنین شیخ طبرسی، از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: «سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام حجاب های هفتگانه (4) را می درَد»(5)
سجده بر تربت از بهترین اعمال، و تسبیح گفتن و ذکر گفتن و استغفار کردن با تربت موجب می شود که ثواب آن چندین برابر شود
خاستگاه فقهی عظیم
فقیهان بزرگ شیعه همواره در کتب فتوایی و استدلالی خویش، مطالبی را درباره تربت و حرم امام حسین علیه السلام مورد توجه قرار دادهاند، در مباحثی نظیر: حرمت توهین و بی احترامی به تربت، لزوم تطهیر آن در صورت نجس شدن، نوشتن شهادتین و غیره بر کفن با تربت، استحباب گرداندن تسبیح تربت، استحباب افطار روز عید فطر با تربت، استحباب خوردن کمی تربت در عصر عاشورا، مکانهایی که مسافر می تواند نماز را تمام بخواند، تحدید حرم امام حسین علیه السلام، استحباب برداشتن کام نوزاد با تربت، استحباب همراه داشتن تربت در سفر برای سلامتی، حرمت خوردن خاک به استثنای تربت برای استشفاء. در یک بررسی کوتاه شصت مورد آن در کتب فقهی ملاحظه شد که بعنوان نمونه، اشاره ای کوتاه می گردد:
دانشمند بزرگ شیعه محمد بن مکی عاملی معروف به شهید اول (متوفای 786 ق) در آخر مزار می فرماید: «همه علمای شیعه اتفاق دارند بر (فضیلت و استحباب) استشفا به تربت امام حسین علیه السلام و اینکه تسبیح و ذکر گفتن با تسبیح تربت افضل است و اخبار متواتر بر آن دلالت دارد. جایز است برداشتن از تربت حرم مطهر آن حضرت گرچه از فاصله دور باشد...، و هر چه به ضریح مطهر نزدیکتر باشد فضیلت بیشتری خواهد داشت». سپس می فرماید: «سزاوار است کسی که به زیارت آن گرامی مشرف می شود همراه خویش قدری تربت بیاورد تا نزدیکان و فرزندان و اهل بلد او نیز از برکت آن استفاده کنند، چرا که این تربت شفای هر درد و امان از هر ترس است». و در آخر کلام خویش چنین می نگارد: «سجده کردن بر تربت از برترین اعمال به شمار می رود» (6)
فقیه بزرگوار جمال الدین احمد بن فهد حلی (م 841 ق) می فرماید: «تربتی که خوردن آن جایز است لازم نیست که از قبر مطهر برداشته شده باشد، بلکه کافی است از حرم باشد. فاصله آن هم تا چهار فرسخ و بنابر روایت دیگر تا هشت فرسخ از قبر مطهر است، گرچه هر چه نزدیکتر باشد افضل است». و در ادامه کلام خویش می فرماید: «سجده بر تربت از بهترین اعمال، و تسبیح گفتن و ذکر گفتن و استغفار کردن با تربت موجب می شود که ثواب آن چندین برابر شود». پس از تاکید در سوغات بردن تربت می فرماید: «گذاشتن تربت همراه با میت و نوشتن با تربت بر روی کفن، از اعمال مستحبی است که در شرع بر آن تاکید شده است». ایشان سپس می نویسد: «حتی اگر طبیب به انسان بگوید خوردن تربت برای تو ضرر دارد، باز جایز است برای استشفا از آن استفاده کند» (7)
اعجاز یک خاک
علامه حلی چنین میگوید: «در زمان امام صادق علیه السلام، زن بدکاره ای بود که پس از وضع حمل از زنا نوزادان خویش را به آتش می سوزانید، تا نزدیکان او بر کار زشتش اطلاع پیدا نکنند، و کسی غیر از مادرش از کار او آگاهی نداشت. هنگامی که از دنیا رفت جنازه اش را برداشتند تا به خاک بسپارند، ولی زمین او را نمی پذیرفت و بیرون می انداخت. محل دیگری را انتخاب کردند، ولی فایده ای نبخشید. به ناچار شرفیاب حضور امام صادق علیه السلام شده و عرض حال کردند. آن گرامی از مادرش پرسید: دخترت مرتکب چه گناهی میشد؟ او قضیه را نزد حضرت بازگو کرده و حقیقت مطلب را گفت. حضرت فرمودند: سبب اینکه زمین دخترت را نمیپذیرد، این است که او خلق خدا را به نحوی عذاب داده که اختصاص به ذات احدیت دارد! سپس فرمودند: قدری از تربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام همراه او در قبر بگذارید، تا زمین او را بپذیرد. آنها به فرمایش حضرت جامه عمل پوشانده و پس از آن زمین او را قبول کرد» (8)
سزاوار است کسی که به زیارت آن گرامی مشرف می شود همراه خویش قدری تربت بیاورد تا نزدیکان و فرزندان و اهل بلد او نیز از برکت آن استفاده کنند، چرا که این تربت شفای هر درد و امان از هر ترس است
همچنین شیخ طوسی نقل کرده است که موسی بن عبدالعزیز گفت: یوحنای نصرانی که طبیب بود، مرا به پیامبر و دینم قسم داده و پرسید: این قبری که در قصر ابن هبیره است، و گروهی از شما شیعیان همیشه آن را زیارت می کنند، قبر کیست؟ آیا از اصحاب پیامبر شماست؟ به او گفتم: او فرزند دختر پیامبر ما صلی الله علیه و آله است، مقصود تو از این سوال چیست؟ گفت: درباره او مطلب شگفتی دارم. سابور کبیر خادم هارون الرشید دنبال من فرستاد و شبانه همراه او نزد موسی بن عیسی هاشمی (9) رفتیم و دیدیم که عقل او زایل شده و بر بالشی تکیه داده بود و مقابل او طشتی نهاده بود که امعا و احشای او در آن دیده میشد. سابور به یکی از خواص او گفت: چرا حالش چنین است؟
جواب داد: او با ندیمان خویش نشسته بود و در سلامتی کامل جسمی و روحی به سر میبرد. در آن میان صحبت از حضرت حسین بن علی علیهماالسلام به میان آمد، موسی گفت: این رافضیان آنقدر درباره او غلو و زیاده روی می کنند تا جایی که به تربت قبرش بیماران را مداوا می کنند. یکی از بنی هاشم که حاضر بود، گفت: من بیماری سختی داشتم و به هر چه مداوا کردم نتیجه ای نگرفتم، تا اینکه کاتب من گفت: از این تربت استفاده کن و پس از آن خداوند با آن تربت بیماری مرا شفا داد. موسی گفت: آیا چیزی از آن تربت نزد تو باقی مانده است؟ آن هاشمی کسی را فرستاد و قدری از آن تربت را آورده به موسی داد. او تربت را گرفته به قصد مسخره کردن شیعیان و تحقیر امام حسین علیه السلام به آن توهینی کرد (که نگارنده از بیان آن معذور است).به مجرد اینکه آن توهین از او صادر شد، فریادش بلند شد: آتش، آتش (یعنی دلم آتش گرفت) طشت بیاورید، طشت بیاورید. وقتی طشت آوردیم امعا و احشای او بیرون ریخت چنان که میبینید. یوحنا گوید: او در حال سختی به سر می برد و سحر همان شب به هلاکت رسید. راوی گوید: یوحنا با اینکه نصرانی بود به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف میشد، تا اینکه پس از مدتی (به برکت تربت) اسلام آورد و اسلامش نیکو گشت .(10)
پی نوشت:
1) احتجاج: ص 489، وسایل: ج 4 ص 1034 -1033، بحار: ج 53 ص 165.
2) مزار شیخ مفید ره: ص 151، مکارم الاخلاق: ص 281، وسایل: ج 4 ص 1033، بحار: ج 85 ص 333.
3) احتجاج: ص 489، دعوات: ص 188، وسایل: ج 3 ص 608، بحار: ج 53 ص 165.
4) لفظ حجاب که در این روایت آمده در لغت به معنای مانع است. ممکن است در این جا آنچه مانع از قبول نماز است یا آنچه مانع از تقرب انسان به خداوند باشد و یا هر چیزی که از رشد و تکامل انسان جلوگیری میکند و امثال این معانی مقصود باشد. اما تعیین این هفت حجاب و بیان آن در روایات به نظر نرسیده است، گرچه بعضی از بزرگان مطالبی را در شرح این بخش از روایت فرمودهاند. انوار المواهب: ص 393، جنتان مدهامتان: ج 2 ص 68، شفاء الصدور: ص 188، خصایص الحسینیه علیهالسلام: ص 68، وقایع الایام: خیابانی، ص 177.
5) مکارم الاخلاق: ص 302، وسایل: ج 4 ص 1033.
6) دروس: ص 159.
7) المهذب البارع: ج 4 ص 221 -220.
8) منتهی المطلب: ج 1 ص 461، وسایل: ج 2 ص 742، بحار: ج 82 ص 45. این قضیه در برخی از کتب فقه قدما و متاخران در آداب دفن میت نیز آمده است.
9) او حاکم و فرمانروای کوفه بوده است، عوالم: ج 17 ص 720.
10) بحار: ج 45 ص 400 -399، عوالم: ج 17 ص 718 -717 هر دو به نقل از امالی شیخ طوسی ره: ج 1 ص 327. همچنین خرایج: ص 874 -873، مناقب: ج 4 ص 64.