در سوم شعبان، شادی و سرور به سراغ خاندان رسالت علیهم السلام آمد، زیرا امام حسین علیه السلام پا به دنیا گذارد. با این حال نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این روز گریست. این حالت، برای محبان خاندان رسالت علیهم السلام درس آموز است و تنظیم حالات روانی را به آنها میآموزد. در اینجا میخواهیم قدری درباره علت این گریه بیندیشیم.
در سوم شعبان، شادی و سرور به سراغ خاندان رسالت علیهم السلام آمد، زیرا امام حسین علیه السلام پا به دنیا گذارد. با این حال نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این روز گریست. این حالت، برای محبان خاندان رسالت علیهم السلام درس آموز است و تنظیم حالات روانی را به آنها میآموزد. در اینجا میخواهیم قدری درباره علت این گریه بیندیشیم.
غمی بزرگ در یک روز شاد
نوزاد حتی اگر گریان باشد وقتی برای اولین بار در دستان والدین و خویشان خود قرار میگیرد برق شادی را در دلشان میجهاند و لبخند شعف را بر لبانشان میشکفد. همین اتفاق برای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله رخ داد آنگاه که میوه دل خود، حسین بن علی علیهماالسلام را برای اولین بار در دست گرفت. در سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله، تارک الدنیا بودن روا نیست. دیدار نوه نورسیده، او را خشنود و شادمان کرده است اما قضیه به این سادگیها هم نیست.
نقل شده است که در گوش راست اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشته و گریستند، زیرا که گروه سمتکار او را خواهند کشت. مشروح این نقل را میتوانید از اینجا بخوانید.
در نگاه اولیه این کار ممکن است قدری عجیب و باورنکردنی و حتی تناقض آمیز به نظر آید. سوالی که اینجا مطرح میشود آن است که چرا این رفتار پیامبر صلی الله علیه وآله در نظر ما عجیب است؟ چگونه میتوان در کنار شادی غمگین هم بود؟
در حقیقت پاسخ این سوال را باید از راه عملی جستجو کرد یعنی با عمل به دین و دوستی اولیای خدا میتوانیم این حالات را درک کنیم؛ اما برای شرح نظری آن، فراموش نباید کرد که اساسا هرگونه مقایسه خود با پیامبر و اهل بیت علیهم السلام اشتباه است. دردها و لذت های این خاندان هرگز سطحی و تک بعدی نیست. ما هم هرچه در راه پیروی سبک زندگی این خاندان موفق تر باشیم، حالات اینچنینی بیشتری نصیبمان میشود. هرچه وسیعنگر تر باشیم شادی ها و غم هایمان هم عمیق تر و پایدارتر میشود.
نشانه حقیقی بودن ایمان آن است که نه در خوشیها و نه در مشکلات، آخرت را از یاد نبریم. هرچه به آخرت و باقی بودن لذت ها و دردهای آن و فانی بودن لذت ها و دردهای دنیا مومنتر باشیم، کمتر دچار خودماندگی در تفکرات و احساسات معمولی میشویم
به عبارت دیگر با ایمان و عمل صالح میتوانیم به جایی برسیم که در عین اینکه در دنیا زندگی میکنیم و با مردم ارتباط داریم، اعمالمان جنبه آخرتی و چند بعدی هم پیدا میکند. مثلا مردم ما را در حال راه رفتن ببینند اما ما در همان حال بر اثر نیت های الهی که در رفتارمان داریم در نزد خدا و در عالم آخرت در حال عبادت باشیم و همین راه رفتن سادهمان هم جنبه آخرتی داشته باشد. حالات روانی هم همینگونهاند. میتوانیم بخاطر امری، شاد به نظر بیاییم اما به دلیل مطلب مهمتری در دل خود غمگین باشیم و یا برعکس.
گریه و شادی چندبُعدی
در حقیقت مومنان نمیتوانند در یک حالت روانی به مدتی طولانی جامد شوند. تأثیر یاد دائمی خدا این است که هیچ چیز نمیتواند مومنان را آنقدر مشغول و تحت تأثیر قرار دهد که به مدتی طولانی در یک حالت بمانند. شادی مومنان همیشگی و عمیق است. به همین دلیل شادیهای ظاهری و سطحی و نیز غم های ظاهری و سطحی، آنها را اسیر نمیکند. این امر در واقع رعایت کردن سلسله اولویت ها در زندگی است.
نشانه حقیقی بودن ایمان آن است که نه در خوشیها و نه در مشکلات، آخرت را از یاد نبریم. هرچه به آخرت و باقی بودن لذت ها و دردهای آن و فانی بودن لذت ها و دردهای دنیا مومنتر باشیم، کمتر دچار خودماندگی در تفکرات و احساسات معمولی میشویم. شادی ها و افسردگیهای بیمبنا و بچهگانه کمتر ما را اسیر میکند و افق دید ما بازتر و به مرگ و بعد از مرگ بیناتر میشود، هرچند که فراموش نمیکنیم که بهرهای از حالات دنیایی را هم برای خود نگه داشته باشیم.
مومنان نمیتوانند در یک حالت روانی به مدتی طولانی جامد شوند. تأثیر یاد دائمی خدا این است که هیچ چیز نمیتواند مومنان را آنقدر مشغول و تحت تأثیر قرار دهد که به مدتی طولانی در یک حالت بمانند
عزاداری پیامبر صلی الله علیه وآله بر امام حسین علیه السلام نوزاد هم از نوع گریههای روشن و شادی بخش است نه از نوع گریههای تیره و افسردهکننده. مسألهای که آن حضرت را به گریه انداخت، از نوع مبارزه حقیقت و ظلم است نه از نوع گریه بر کشته شدن فرزند خود؛ بنابراین با شادی نوه دار شدن تعارضی ندارد.
در حقیقت، گریه انواعی دارد و میتواند انسان را تاریک و یا روشن کند همانگونه که خنده هم انواعی دارد و میتواند باعث تاریکی یا روشنی وجود انسان شود. باید تمرین کنیم تا به تجربه گریه و خنده روشن و آخرتی نائل شویم. هر قدر کسی مومنتر باشد امور آخرتی و باطنی برایش مهمتر میشود اما در ظاهر زندگی با مردم شاید متوجه عمق درونی بعضی از مومن ها نشویم زیرا هم کارها و هم احساسات آنها چند بعدی و عمیق است.
راه درست زندگی آن نیست که در ظاهر از دنیا فاصله بگیریم، بلکه آن است که در باطن برای دنیا و امور دنیایی برایمان اهمیت و اولویت نداشته باشد و در مقابل، روشنی چشم ما رعایت دستورهای خدا و بهرهمند شدن از اخلاق محمدی باشد.