کلاس اوّل تربیت و آموزش انسان در خانواده است و کودک، دروس اولیه زندگی را از والدین و اطرافیانش فرامی گیرد.
کلاس اوّل تربیت و آموزش انسان در خانواده است و کودک، دروس اولیه زندگی را از والدین و اطرافیانش فرامی گیرد. ازاین رو، اگر والدین اهل مسجد و نماز و دعا و عبادت باشند، روی قانون تبعیّت کوچکتر از بزرگتر، کودک مُهر را از مقابل والدین برداشته و به تقلید از آنها خم و راست می شود و می بوسد.
خلاصه، چشمان درخشان کودکان شب و روز حرکات اهل خانه و اعمال آنها را مینگرند و گوشهای حسّاس آنان، مانند یک دستگاه گیرنده قوی و مجهّز، مواظب حرکات و سکنات آنهاست. «ویژگىهاى رفتارى والدین، طرز فکرها، آداب و رسوم، تقلیدها، تعصبات، سطح اندیشه و فرهنگ آنها، امکانات مادّى و معنوى آنان و همچنین کسانى که آدمى به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تأثیر آنهاست در کودک اثر مىگذارند.[1] براین اساس، اگر پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده، افراد وظیفه شناس و اهل عبادت و مسجد باشند، معمولاً کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعّال در آن پا به عرصه جامعه خواهند گذاشت؛ و گرنه افرادی بیبندوبار و لاابالی، بینماز و بزهکار و بیدین و ... وارد عرصه جامعه شده و چون مفسدند، فساد بار میآورند. بنابراین، تعلیم و تربیت در دوران کودکی امری بسیار مهم است که نباید از آن غفلت کرد. دل کودک و نوجوان، چون لوح سفیدی است که هر چیزی در آن قرار بگیرد، ثبات و پایداری بسیاری دارد؛ امام علی(ع) در این باره به امام حسن(ع) میفرمایند: «قلب نوجوان، مانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد».[2]
آموزههای دینی، بزرگترین مسؤلیت والدین را تربیت صحیح فرزندان میداند. براین اساس، در نظام تربیتى اسلام، تربیت خانوادگى از اهمیت ویژهاى برخوردار است؛ به گونهاى که خداوند تبارک و تعالى مىفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا...؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! خودتان و خانوادهتان را از آتش دوزخ نگه دارید». [3]
با توجّه به این که نگاهداشت خود و خانواده از آتش دوزخ، جز از راه عمل به دستورهای خداوند متعال حاصل نمیشود و از سوی دیگر، عمل به دستورهای خداوند نیز متوقف بر تربیت دینی صحیح است، این آیه شریفه دلالت بر این دارد که خداوند متعال، والدین را مسئول تربیت دینی فرزندان میداند. روایاتی که در ذیل این آیه آمده نیز همگی بیانگر این موضوع است. به عنوان مثال، در روایتی آمده است: زمانی که این آیه نازل شد، یکی از مسلمانان نشست و مشغول به گریه شد و گفت: من از دست خودم عاجز بودم، اکنون مسئول خانواده خود نیز شدم. در این هنگام پیامبر(ص) به ایشان فرمودند: همین که آنان را به آنچه خود را امر میکنی، امر کنی و از آنچه خود را از آن نهی میکنی، نهی کنی[برای انجام مسئولیتت] کفایت میکند.[4]
همچنین خداوند متعال در آیه 132 طاها به پیامبر(ص) مىفرماید: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا...؛ خانواده خود را به نماز فرمان ده و خود در آن کار پایدارى کن».
شهید مطهری، در یکی از گفتارهای خود در توضیح این آیه شریفه میگوید: این اختصاص به پیامبر ندارد، همه ما به این امر موظفیم. بچهها را از کودکی باید به نماز تمرین داد و در محیط مشوق نماز خواندن برد. به تجربه ثابت شده است که اگر کودک به مسجد نرود، در جمع نباشد و نماز خواندن جمع را نبیند، به این کار تشویق نمیشود. زیرا اصلاً حضور در جمع، مشوّق انسان است؛ آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت میبیند، روح عبادت بیشتری پیدا میکند. باید با بچههای خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا آنها با مساجد و معابد آشنا شوند.[5]
بردن فرزندان به نماز جماعت و سایر مراسمهای مذهبی، مزیّتهای بسیاری دارد؛ از جمله گرایش مثبت به مسجد و مناسک دینی، تقویت اعتماد به نفس و عزّت نفس و همچنین ارتقای ارتباطهای اجتماعی آنان است. البته شایسته است که حضور فرزندان در مسجدها و مراسمهای مذهبی با بار عاطفی مثبت همراه باشد و خاطرههای خوشایندی در ذهن آنان ثبت کند.
بنابراین، والدین نقش عمدهاى در برقرارى ارتباط کودک و نوجوان با مساجد دارند. اصولاً بسیارى از کارهاى ناپسند تا به صورت عادت در نیاید در اجتماع انجام نمىگیرد. امام على(ع)یکى از روشهاى تربیتى را عادت مىداند که از آن به عنوان طبیعت دوم یاد مىکند. و مىفرماید: «نفس را به انجام مکارم و تحمّل بار گران عادت ده، تا شرف نفس پیدا کرده، آخرتت آباد، و ستایش کنندگانت زیاد شوند»[6]؛ بر این اساس، اسلام سفارش مىکند فرزندان را از کودکى به نماز و روزه عادت دهید تا تقیّد به فرائض در بزرگسالى بر آنان دشوار نگردد.[7]
اگر والدین، فرزندان خود را از کودکی و نوجوانی به حضور در مسجد و خواندن نماز و عبادات عادت دهند، این سنّت پسندیده به تدریج در ذهن آنان نقش بسته و با آن مأنوس میگردند. مساجد نیز میتوانند با برپایی برنامههای آموزشی و هنری اولین قدم را برای ایجاد این رابطه عاطفی بردارند.
مهمترین نوع یادگیری انسان، یادگیری مشاهدهای است. بر همین اساس، یکی از روشهای تربیت، تربیت به وسیله الگو است، که میتوان آن را«روش الگویی» نامید.
انسانها به الگو نیازمندند. در خانواده، پدر و مادر میتوانند بهترین الگوی کودکان و نوجوانان باشند و اگر چنین شود، در شکلگیری رفتار آنها بسیار مؤثر خواهد بود. کودکان و نوجوانانی که شاهد حرکت سپندگونهی والدین هنگام نماز هستند، بهطور قطع به این نکته توجه بیشتری خواهند داشت. البته هرچه رابطه والدین با فرزندان عاطفیتر باشد، آنها بیشتر تأثیر میگیرند. هرچند پند و نصیحت هم اثرهایی دارد؛ امّا رفتار الگویی مؤثرتر است. شاید بر همین اساس گفتهاند که صدای عمل بلندتر است.
اولین الگوهای رفتاری برای کودکان والدین می باشند و رفتار آنها مورد تقلید و همانند سازی کودکان قرار میگیرد ـ دختر از رفتار مادر و پسر از رفتار پدر ـ بیشتر متأثر می شود.
به همین جهت رفتار مسجد رفتن و استقبال از شعائر دینی والدین نقش بسیار والایی در جذب کودکان و نوجوانان به مساجد دارد. پر واضح است که پدر و مادری که خود در امر مسجد روی مشکل دارند و یا اینکه مسجد در چشم و دل آنان اصولاً پر رنگ و پر بها نیست، همین نگرش به فرزندان آنان نیز منتقل میشود. پس از چنین فرزندانی نباید انتظار استقبال از مسجد را داشت.
اهمیت حضور والدین به همراه فرزندان در مساجد و محرابها از این لحاظ است که این رفتار والدین باعث میشود که فرزندانشان با چنین محیطهایی انس و الفت بگیرند و صبغه دینی بر روح و روانشان بخورد و به تدریج به عنوان یک امر نهادینه درآید که خود در فرهنگ مسجدروی جامعه در آینده بسیار مؤثر است.
این یک واقعیت است که کودکان را باید به مساجد و مراکز دینی و جلسات موعظه و قرائت قرآن برد و به آنان نحوه عبادت و قرآن را آموزش داد.
فرهنگ انس گرفتن با مسجد و در رأس آن نماز و انجام سایر فرایض دینی به عنوان یک حرکت ارادی، آگاهانه و مستمر باید از آغاز دوران کودکی در نظام تربیتی خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتی مدّ نظر قرار گیرد.
یکی از نویسندگان بر این باور است که: هر چه میزان شرکت کودک و فعالیتهای او در [این] محیطها بیشتر باشد، به نگرشهای دینی والاتری دست خواهد یافت. نکته جالب دیگر در این زمینه آن است که میزان علاقهمندی کودک به این محیطهای مقدس نیز با میزان شرکت او و ارتباط و فعالیتش در این محیطها رابطة مستقیمی دارد.[8]
البته برای موفقیت در این کار لازم است برای کودکان، در کنار عبادت و نماز برنامههای متنوع و جذّابی وجود داشته باشد؛ مانند اهدای جوایز، کارت تشویق، پخش شیرینی و شکلات در بین کودکان که زمینه جذب آنان را به عبادت فراهم میکند.
دکتر شرفی نقل میکند: در وقفنامه یکی از عالمان بزرگ که حدود یک قرن پیش میزیسته آمده است که فرمود: آنچه از من بجا مانده آن را گردو بخرید و در مسجد نگهداری نمایید تا آنگاه که کودکانی همراه با والدینشان به مسجد میآیند، به آنها هدیه دهید، تا عشق و علاقه به خدا، مسجد و منبر از ابتدا در آنها جوانه زند و در بزرگسالی هم اهل مسجد و معنویت شوند.[9]
[1] - یداللَّه جهانگرد، نحوه رفتار والدین با فرزندان، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، 1372هـ.ش، ص14.
[2] - نهج البلاغة، نامه 31.
[4] - کافی، ج5، ص62، روایت 1.
[5] - گفتارهای معنوی، ص ،۹۴.
[7]- وسائل الشیعه، ج7، ص168.
[8] - آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد، ص 122.
[9] - مراحل رشد و تحول انسان، ص216.