" مسجد طراز نظام اسلامی" ترکیبی حکیمانه و دقیق است که نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی - مدّ ظلّه العالی – در پیام به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز مطرح گردید.[1] برای درک درستِ مختصّات این عنوان با مسمّی، ابتدا باید تعریفی مبتنی بر منابع علمی از واژگان این ترکیب ارائه نمود.
مسجد: مسجد در اصل اسم مکان از فعل " سَجَدَ، یَسجُدُ " ( رضایی میبدی؛ 1382) و در زبان فارسی به معنای محل و جایگاه عبادت به کار رفته است. (فرهنگ عمید) . راغب اصفهانی می نویسد: " المَسجِدُ موضِعُ الصّلاةِ اعتباراً بالسّجود" (مفردات الفاظ القرآن الکریم؛1392 ه.ق) یعنی مسجد، جایگاه نماز است و به اعتبار اینکه درآن سجده وجود دارد ( و سجده شریفترین رکن نماز و مظهر تامّ بندگی و کُرنِش عبد، در برابر پروردگار متعال می باشد)، از این رو اسم آن را مسجِد گذاشته اند. (فرهنگ مسجد؛1385).
در اصطلاح شرعی " مسجد، مکانی است که برای برپایی نماز عموم مسلمین وقف شده باشد." مرحوم شیح محمد حسن نجفی، در کتاب بزرگ جواهرالکلام – می نویسد: " و المُرادُ بالمَسجد شرعاً المکانُ المَوقوفُ علی کافة المُسلمین للصّلاة" (جواهرالکلام؛1392 ه.ق )
طراز: در اصل کلمه ای پارسی – تراز – بوده و سپس معرّب شده است. به لباس ویژه ای که برای سلطان بافته می شود، طراز گفته می شده است و از همانجا بر هرچیزی که خوب و عالی بوده است، اطلاق گردیده است و در نهایت به تقدیر مستوی ؛ یعنی چیزی که در اندازه و قواره مورد پسند باشد، طراز می گویند.
ابن منظور در لسان العرب می نویسد: " و الطِّرزُ: ما یُنسَجُ مِن الثّیابِ للسّلطان، فارسیٌ أیضاً و الطِّرزُ و الطّرازُ: جَیِّدُ کُلِّ شیءٍ و قیل: هو مُعَرّبٌ و اصلُه التقدیرُ المُستوی بالفارسیة (ابن منظور؛1413 ه .ق، ج8،ص143).
و از کتب لغت فارسی اینگونه استفاده می شود که واژه ی " طراز" یا " تراز" به معنای قاعده، قانون، روش، رتبه، قِسم، نوع، هم شأن، هم پایه و هم سطح است (عباسی؛رسول،1390).
نظام اسلامی: مقصود از نظام اسلامى نظامی است که اجراى شریعت اسلامى در همة عرصه ها را وجهة همت خویش قرار داده باشد. رهبری در این نظام بر عهدة مجتهد جامع الشرایطى است که افزون بر برخوردارى از شرایط افتاء، داراى قدرت رهبرى و ادارة جامعة اسلامى نیز باشد. رهبرى در این نظام با تکیه بر برخوردارى از دو اصل «مشروعیت الهی» و «مقبولیت مردمی» داراى اختیاراتى است که می تواند به طور مستقیم یا از طریق نصب افراد شایسته در شؤون جامعه دخالت کند. ( رحیم نوبهار؛ 1380)
کارکرد: به معناى نقش یا اثرى است که هر پدیده در زنجیرهى پدیدههایى که با آنها مرتبط است باقى مىگذارد.
پارادایم های " مسجد طراز نظام اسلامی"
اگرچه در خصوص تعریف و مختصات "مسجد طراز نظام اسلامی" غیر از چند پژوهش موردی محدود و یک کتابک مستقل – که آن هم عصاره یک رساله دکترا بوده است [2]– تحقیقات شایسته و بایسته ای صورت نگرفته است؛ لیکن از بررسی مجموع دیدگاه های منتشره در خصوص مسجد و انتظارات کارکردی آن می توان سه تلقّی از مفهوم " مسجد طراز اسلامی" احصاء نمود:
دیدگاه تاریخی – سنّتی:
عده ای مقصودشان از " مسجد طراز اسلامی" یا " مسجد طراز نظام اسلامی" همانا مسجدی است که کاملاً منطبق بر ویژگی ها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام و خصوصاً در زمان حکومت نبوی در مدینه الرّسول صلی الله علیه و آله باشد. ( ماهنامه مسجد؛1391؛شماره162؛ ص13)
این تلقّی اگرچه از لحاظ ابتناء بر روش و سیره پیامبراعظم بسیار صواب و قابل تقدیر است و حتی گاهی در ظاهر منطبق با فرمایشی از امام راحل – قدّس سرّه – می باشد که فرمودند: " امیدوارم موفق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول" (صحیفه امام؛ ج17؛41) اما نگرشی جامع و پویا نیست.
به عبارت دیگر احیای تمام کارکردها و نقش های مسجد در عصر نبوی، امری بسیار ضروری و متین است لیکن چنانچه از فرمایش حضرت امام راحل و نظایر آن چنین برداشت شود که سقف و نهایت نقش آفرینی و کارکرد مسجد همان است که در صدر اسلام ظهور و بروز پیدا کرد و کسی حق ندارد کارکردی فراتر از آن را برای مساجد تعریف نماید، چنین برداشتی قطعا ناصواب و عامل رکود و ایستایی خواهد بود.
به نظر نگارنده سخن حکیمانه امام راحل رحمه الله - که قطعا نمی تواند به تنهایی و بدون توجه به سایر مبانی و دیدگاه های دیگر ایشان مورد استناد قطعی قرار گیرد، ناظر بر مقایسه دوران پیش و اوایل دورا پس از انقلاب با دوران صدر اسلام است. در واقع امام در مقام اعلام عدم رضایت از وضع موجود مساجد در ابتدای انقلاب و فاصله سیار زیاد آن از جایگاه و کارکردها شایسته آن است و با ارجا اذهان به اوضاع مساجد در صدر اسلام و عصر حکومت اسلامی نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، قصد داشته اند این حقیقت را یادآوری و القاء نند که باید کارگزاران نظام اسلامی تلاش کنند تا مساجد به عنوان کانونهای اصلی شکل گیری انقلاب به تراز لایق خود برگردند .
وانگهی در زمان شخص امام راحل رحمه الله هم مساجد به پایگاه خدماتی تبدیل شده بودند که شاید هرگز در طول تاریخ سابقه نداشته است؛ نظیر تمرکز بسیج اقتصادی در مساجد، مراکز برگزاری انتخابات، محل اسکان مسافران نوروزی و ... .
دیدگاه حداقلی:
گروهی از صاحب نظران و محققان بر این باورند که کارکردها و نقش های مسجد در عهد نبوی، بر دوگونه بوده است:
الف) کارکردهایی که مربوط به مسجد، بما هومسجد می شود، فارغ از اینکه حکومت و حاکمیت اسلامی باشد یا نه! و صرف نظر از اینکه در حکومت اسلامی، حاکم پیامبر یا امام معصوم باشد یا ولی فقیه غیر معصوم!
ب) کارکردهایی که ناشی از اختیارات انحصاری حاکم معصوم – اعم از پیامبر و ائمه علیهم السلام – است و مستقیماً به شئون و اختیارات ایشان بازمی گدد.
این گروه – که غالباً دارای مبانی اسلام شناختی غیرپویا و کم بهره از تاثیرات زمان و مکان می باشند – در سایه دسته بندی مذکور، چنین نتیجه می گیرند که مهم ترین وظیفه مساجد، برپایی نماز جماعت، مجالس ذکر و دعا و موعظه و حداکثر – در بُعد اجتماعی – همکاری مؤمنین برای رفع نیازهای مادی و مالی نیازمندان محل و تسکین آلام آنهاست.
متاسفانه باید گفت این دیدگاه – دانسته و ندانسته – حاشیه ای از تئوری دشمن ساخته ی " سکولاریسم" و جدایی دین از دنیا و سیاست است که گاه اگاهانه از تریبونهای روشنفکران دینی مطرح می شود و گاه ناآگاهانه بر زبان و قلم متدینین سنّتی جاری می گردد.
دیدگاه فقه پویا (حداکثری):
ما با تکیه بر دو مبنای اصولی و عمده در فقه شیعه، معتقدیم که کارکردهای مسجد در دوران نظام اسلامی، علاوه بر شمول کلیه کارکردهای مسجد در نظام اسلامی نبوی، می تواند و باید بتواند – ضمن رعایت اصول و ارزشهای بنیادین تفکّر اسلامی - شامل کارکردها و نقش های نوینی متناسب با نیازها و مقتضیات جدید باشد. دو مبنای اصولی یاد شده عبارتند از:
الف) اطلاق و عمومیت شئون و اختیارات ولیّ فقیه به عنوان حاکم اسلامی:
شکّی نیست که پیامبر مکرّم اسلام در دوران خود از اختیارات تامّ، مطلق و عامّی در حوزه تدبیر و مدیریت امور امت اسلامی برخوردار بوده اند. از طرفی هر تجویز اختیاری از سوی خداوند متعال، مبتنی بر حکمت و مصلحتی است واقعی و حکمت و مصلحت مطلقه بودن ولایت رسول الله صلّی الله علیه و آله، همانا برداشتن تمام موانع از سر راه پیشرفت و تعالی امت اسلام و فراگیر شدن ارزشهای اسلام ناب محمدی صلّی الله علیه و آله و سلّم بوده است.
اکنون در دوران غیبت و در عصر تشکیل تنها حکومت اسلامی با رهبری فقیه عادل و جامع الشرایط، این سؤال پیش می آید که فارغ از ولایت تکوینی – که منحصرا در اختیار معصومین علیهم السلام است – در حوزه ولایت شرعی و تشریعی، ولیّ فقیه چه میزان از اختیارات و شئون پیامبر را در عرصه اداره ی امور امت واجد است؟
اگر بگوییم تنها بخشی از آنها را که مصداق یا مصادیقی از آن در عصر حیات پیامبر، موضوعیت یافته و حضرت نسبت به آن اعمال نظر و اقدام فرموده اند و موضوعات و احکام جدید و مقتضیات نوین، از حوزه اختیار حاکم اسلامی خارج و ممنوع است! در این صورت اصل حکمت و مصلحت تفویض و تجویز اختیار به اولیا زیر سؤال می رود؛ زیرا همان وظیفه ای که از پیامبر در زمان خودش انتظار می رود – یعنی اداره تمام امور امت اسلام و توسعه آرمانهای اسلام – از ولیّ فقیه هم انتظار می رود در حالی که لوازم آن در اختیار وی قرار داده نمی شود و این علاوه بر این که تکلیف بمالایُطاق است و عقلاً قبیح و محال می باشد، نقض غرض نیز محسوب می شود.
بنابراین چاره ای نیست جز اینکه بگوییم ولیّ فقیه در عرصه ی اداره امور امت اسلام، از تمام اختیارات و شئون پیامبر و امام معصوم علیهم السلام برخوردار است، طابَق النّعلِ بالنَّعل!
امام خمینی قدّس سرّه؛ احیاگر ولایت مطلقه فقیه
حضرت امام خمینی رحمه الله – احیاگر تئوری مترقّی ولایت مطلقه فقیه در عصر جدید – در این باره می فرمایند: " حکومت، که شعبه ای از ولایت مطلقه ی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدّم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است، خراب کند و پول منزل را به صاحبش ردّ کند. حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می تواند قراردادی شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک جانبه لغو کند و می تواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی است – که جریان آن مخالف مصالح اسلام است – از آن، مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست، موقتاً جلوگیری کند." (صحیفه امام،ج20، صص451-452)
ب) تاثیر مقتضیات زمان در توسعه و ضیق موضوعات احکام فقهی:
بحث از چگونگی انطباق دین با نیازهای زمان، دامنه ای به درازای عمر ادیان دارد. مهمترین چالش های هر عصر و نسلی در طول تاریخ، همین مسئله است که آیا امکان انطباق یک دین بر نیازها و مقتضیات همه زمان ها و همه مکان ها وجود دارد یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟
در پاسخ به این پرسش بنیادین سه دیدگاه متفاوت در میان روشنفکران و صاحب نظران پدید آمده است:
دیدگاه افراطی: که اساساً مقتضیات زمان و مکان را نادیده گرفته و موضوعات احکام را همانند احکام اولیه و ثابت دین، غیرقابل تغییر و تحول می داند. شاید تعبیر انسدادی یا متحجّرانه بر این دیدگاه، تعبیر ناروایی نباشد.
دیدگاه تفریطی: که در مقابل دیدگاه افراطی، تغییرات و مقتضیات زمان را اصل گرفته و دین و احکام آن را فرع و تابع محض مقتضیات زمان می داند. صاحبان این اندیشه – که غالباً روشنفکران غرب زده هستند - در عمل، دین را از عرصه های اساسی زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی حذف نموده و آن را در چارچوب فردی و عبادی محصور نموده اند.
دیدگاه فقه جواهری: عقل و منطق حکم می کند که اجتهاد دینی با مقتضیات زمان و مکان همخوانی داشته باشد به گونه ای که نه ارزش ها و آموزه های دینی نفی گردد و نه عنصر زمان و مکان و شرایطی که دین باید در آن متجلی گردد، نادیده گرفته شود. بنابراین فقه اسلام در عین سنتی بودن و اجتهاد آن در عین جواهری بودن، منطبق با شرایط زمان و مکان نیز خواهد بود و پویایی آن نیز حفظ خواهد شد.
اکثریت فقهای ما دارای این دیدگاه بوده و بر لزوم انطباق فقه با مقتضیات زمان و مکان تاکید دارند.[3] نمونه های بارز آن در تاریخ معاصر بسیار است. از فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو توسط مرحوم میرزای شیرازی تا حکم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه مبنی بر تعطیلی موقت حج، همگی مبتنی بر پذیرش اطلاق یدِ فقیه جامع الشرایط در حوزه مصالح امت اسلامی است.
درباره ی نقش و تاثیر عنصر زمان در تعیین وضعیت موضوع احکام شرعی حضرت امام رحمه الله می فرمایند:«اما در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنی نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند بدان معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می طلبد.» (صحیفه امام؛ج21؛ ص 289)
بنابراین " استعمال توتون و تنباکو" مادامی که صرفا " استعمال توتون و تنباکو" است، به نظر برخی مراجع جایز است اما به محض اینکه در اثر نوع روابط استعماری شاه ایران با انگلیس سلطه گر تبدیل به " زمینه ای برای تسلط کفار بر مسلمین و چپاول ثروت مسلمین توسط بیگانه " می شود، حکم حرمت بر آن بار می شود.
همچنین تا زمانی که انجام حج بیت الله الحرام، صرفا "ادای یک فریضه دینی" است و عنوان دیگری بر آن بار نشده است، قطعا جایز بلکه با شرایط مندرج در فقه، واجب است؛ لیکن به محض تبدیل شدن موضوع به " دستاویزی برای تحقیر و توهین شیعه و نظام مقدس اسلامی" ، حکم آن به حرمت مبدّل می گردد.
انقلاب اسلامی؛ زمینه تحقق ولایت فقیه
البته انقلاب اسلامی به موازات تحولی که در تمام عرصه ها ایجاد کرد، در فقه و استنباط احکام الهی نیز مبانی اسلام ناب را تبیین، تحکیم و ترویج نمود. یکی از این مبانی مسئله نقش زمان و مکان در فهم موضوعات احکام شرعی برای فقیه و مجتهد بود.
این مسئله به ویژه در مورد ولیّ فقیه حکومت اسلامی از اهمیت بالاتری برخوردار است به گونه ای که امام خمینی اجتهاد مصطلح حوزوی را برای اداره امور امت اسلامی کافی نمی دانند و خصوصیات دیگری را نیز ضروری می شمارند. «مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن، نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل، ضروری است و همین جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد، بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح را از افراد ناصالح تشخیص دهد و بطور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را بدست گیرد.»(صحیفه امام؛ ج21؛ ج177)
عناصر ولایت از نظر امام خمینی رحمه الله
به نظر حضرت امام راحل قدّس سرّه ولایت، مراحل و عناصری دارد که یکی ا ز آنها عنصر «استنباط» و دیگری عنصر «موضوع شناسی» است؛ در مرحله اول، حکم موضوعات کلی از ادلّه، استنباط و در مرحله دوم بر مصادیق عینی، تطبیق می شود. اندیشه های فقهی ایشان در مرحله اول «سنتی» و در مرحله دوم «پویا» است و در مرحله سوم که مهمتر از این دو است مرحله موضوع سازی و ایجاد حوادث نوین در مسیر رشد قدرت اسلام وایجاد بستر پرورشی متناسب برای رشد کلمه توحید و تربیت انسان موحد است که رسالت اصلی ولیّ الهی است.
مهمترین رکن رهبری، قدرت تشخیص وظیفه در امر سرپرستی حوادث عظیم و عهده داری ایجاد موضوعات و بستر پرورشی روحی ذهنی و عینی در مسیر رشد قدرت توحید و اعتلای پرچم اسلام است که تنها با ایجاد چنین زمینه اجتماعی و ایجاد رشد قدرت اسلام از طریق سرپرستی تمایلات و خوف و طمع انسانها و ایجاد شرح صدر للاسلام در شکل اجتماعی است که زمینه تحقق عینی و همه جانبه اسلام در تمامی ابعاد فراهم می شود.[4] به تعبیر امام خمینی رحمه الله:«حکومت، فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می کند.» (صحیفه امام؛ ج21؛ ص178)
«حکومت درنظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است؛ حکومت، نشان دهنده جنبه عملی فقه دربرخورد با تمام معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است»، (صحیفه امام؛ ج21؛ص 225).
«اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام (ص) یک پدیده بی معنی و محتوا باشد... حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.» (صحیفه امام،ج20، صص451-452).
تعریف مجتهد از منظرامام خمینی رحمه الله
با این مبنا اساساً مجتهد در نظر امام تعریفی بسیار کامل تر و جامع تر از معنای سنّتی متداول در افواه اهل علم دارد « مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهارنظر نمی کنم. آشنائی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم برجهان, شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان راترسیم می کنند از ویژگی های یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوی و زهدی که در خور شان مجتهد است واقعا مدیر و مدبر باشد. » (صحیفه امام؛ ج21؛ص 289).
حکومتها و مسجد
در نگاه اول اگر عبادت منحصر باشد در نماز و نماز نیز منحصر باشد در انجام حرکات موزون و اذکار معین ضرورتى براى گرد آمدن در مکان خاص و یا انجام عبادت به صورت جمعى نیست و توجیه روشنى براى بناء مساجد وجود ندارد.
مسجد؛ مرکز امتزاج دیانت و سیاست
شیخ طه الولى به نقل از کتاب الازهر بیان میدارد: اهداف اولیه در اسلام از بناء مسجد منحصر در مسائل عبادى تنها نبود. بلکه اهداف سیاسى و اجتماعى در اولویت کار قرار داشت و این معابد از هنگام ظهور اسلام براى تجمع مسلمانان ساماندهى گردید. همان گونه که علماء تفسیر و حدیث جایگاههاى ویژه داشتند و چون در اسلام جدایى دین از سیاست معنا و مفهومى نداشت اولین فلسفه وجودى مساجد براى اطلاعرسانی بود و در مرحله دوم مرکزى براى تعلیم و تربیت. ( شیخ طه الولی، بیروت، 1409 ه. به نقل از کتاب "اللؤلؤ و المرجان فیما اتفق علیه الشیخان" )
حدود 28 مورد در قرآن مجید از مسجد سخن به میان آمده است و به اتفاق همه تاریخنویسان خشت اول جامعه مدنى رسول الله صلّی الله علیه و آله با بناء مسجد در شهر یثرب بر زمین گذاشته شد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله گروهی بودند که در مسجد حاضر نمیشدند، در یکى از روزها پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: هر آن امکان دارد که براى نماز به مسجد فرا خوانده میشوند ولى شرکت نمیکنند دستور دهم تا هیزمى فراهم سازند و بر در خانه آنها بگذارند و آن هیزمها را شعلهور سازند تا خانههایشان بر سرشان بسوزد.[5] ابن مسکویه از این درجه اهتمام اسلام به امر مسجد چنین نتیجه گرفته است :" شاید علت اهتمام شریعت اسلام براى حضور در مساجد و انجام نمازهای روزانه به جماعت این دلیل بوده است تا انس طبیعى که ریشه همه محبتها است و اصلیترین عامل حرکت اجتماعى است گسترش پیدا کند."[6]
روش حاکمان در کشورهاى اسلامى
رابطه حکومت ها با مساجد در سرزمین های اسلامی – از دوران حکوت اسلامی نبوی تا دوران جمهوری اسلامی – انواع و گونه های متفاوتی را شامل می شود. نوع تعامل هر یک از حکومت ها با مساجد در درجه اول تابعی از مبانی جهان بینی و ایدئولوژی حاکم بر اندیشه حاکمان بوده است. به تعبیر روشن تر هر چقدر ایدئولژی حاکمان اسلامی موحّدانه تر و منطبق تر با ایدئولژی و جهان بینی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله بوده است، نوع بهره برداری و تعامل با مساجد صحیح تر و بیشتر در جهت اهداف و آرمانهای الهی بوده است و در مقابل به میزانی که حاکمان از جهان بینی و ایدئولوژی اسلام ناب فاصله داشته اند، یا مساجد را به پایگاهی برای عوام فریبی و سلطه ناحق بر افکار عمومی متدینین قرار داده اند ؛ نظیر رفتار خلفای بنی امیه و بنی العباس و یا مسجد را به عنوان مهمترین پایگاه دشمنی با حکومت خویش تلقّی نموده و از تمام قدرت و امکانات خود برای بی فروغ نمودن آنها استفاده کرده اند؛ نظیر روشی که حکومت پهلوی اتخاذ کرده بود. با این توضیح می توان تاریخ اسلام را از منظر نوع تعامل حکومتها با مساجد به چند مرحله تقسیم کرد:
الف) سیره حاکمیتی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در تعامل با مساجد
از مجموع مدارک تاریخی و روایی اینچنین برداشت می شود که در سیره نبیّ مکرّم اسلام، مسجد اولین و مهمترین رکن در همبستگی بین امت و رهبر و مرکز تمام تصمیم گیری ها و اقداماتی است که حکومت برای اجرای آنها نیازمند حضور و نقش آفرینی آحاد مردم است. اقداماتی نظیر: آموزش نیروهای نظامی، اطلاع رسانی و بسیج عمومی برای مبارزه با توطئه های منافقین[7]، تعلیم و تربیت، رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مومنین و... علاوه بر این ها پیامبر به عنوان حاکم اسلامی تمام وظایف و شئون حاکمیتی خود را با محوریت مسجد و در مسجد رتق و فتق می فرمودند؛ در مسجد محکمه قضاوت برپا می کردند، با بزرگان به شور می نشستند،بیت المال را در مسجد تقسیم می فرمودند،دیدارهای سیاسی و دیپلماتیک خود را در مسجد برگزار می نمودند و ...
با توجه مطالب پیش گفته می توان کارکرد حکومتی مسجد را در ابعاد زیر تقسیم بندی کرد:
1.بُعد اطلاع رسانی و آگاه سازی افکار عمومی
2. بُعد مشورت و تصمیم سازی برای حاکم اسلامی
3. بعد تعلیم و تربیت
4. بُعد نظامی و سازماندهی و پشتیبانی رزمندگان
5. بعد اجتماعی و امور حسبه
6. بُعد مقرّ حکومت و مرکز مدیریت جامعه بودن
پس از ارتحال نبی مکرّم اسلام، در هر دوره ای متناسب با روحیات و سیاست های حاکمان بعدی، کارکردهای حاکمیتی مساجد دستخوش تحولات و تغییرات بسیار زیادی شد که بصورت مختصر مورد اشاره قرار خواهد گرفت:
ب)روش خلفای سه گانه در حاکمیت بر مسجد
پس از ارتحال پیامبر و روی کار آمدن خلفا، مسجد همچنان پایگاه حکومت و دارای کارکردهای آموزشی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی و نظامی بود. خلفای اول و دوم و سوم دارالخلافه ی خود را مسجد قرار دادند و با استفاده حداکثری از ظرفیت تجمع و اجتماع مسلمین در جمعه و جماعات، سیاست های خود را اعمال و به اهداف خود – فارغ از حق یا ناحق – جامه ی عمل می پوشاندند. لذا از حیث شکلی و صوری، نقش مسجد و علی الخصوص مسجد النبی تفاوت فاحشی با کارکردهای آن در دوران حکومت نبوی نکرد؛ اگرچه در سایر بلاد اسلامی به واسطه نصب افرادی که غالباً التزامی به اهداف و آرمانهای اسلام ناب نداشتند – نظیر مروان ها و معاویه ها و ... – مسجد آرام آرام بجای آن که مایه اعتلای اسلام و وحدت مسلمین باشد، مرکز توجیه خیانت ها و ظلم و ستم فرمانداران و استانداران و عامل تفرقه و اختلاف میان مسلمین بویژه نخبگان جامعه گردید.
ج) مسجد در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
با روی کارآمدن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و با توجه به اینکه مهم ترین هدف و مقصد ایشان، احیای قرآن و سنّت نبوی و اصلاح مفاسد و بدعت های نهاده شده توسط خلفای پیشین بود، احیای کارکردهای اصلی مسجد و بازگرداندن شأن و جایگاه لایق آن سرلوحه برنامه های حضرت قرار گرفت.
ایشان هم مانند پیامبر و خلفای سه گانه، مسجد را مقرّ خلافت و حکومت قرار داد و کلیه وظایف و برنامه های حکومتی خود را در مسجد و با محوریت مسجد انجام داد.
هنوز در مسجد مقدس کوفه، نشانه های متعددی با عنوان " دکّه" وجود دارد که هر کدام نمایشگر یکی از کاردهای مسجد در حکومت امیرمومنان می باشد؛ مانند " دکة القضاء"، " دکّة الطشت"، " دکّة الفتوا" و ...
اما تحولی که در این دوره در رابطه میان حکومت و مسجد ایجاد شد، شاید وهله اول احیای کارکرد معنوی و تربیت اخلاقی و منبر وعظ و خطابه بود که توسط شخص حضرت احیا و تقویت شد[8]
د) مسجد در دوران خلفای بنی امیه و بنی العباس
پس از پیامبر صلی الله علیه و آله حکومت، نظارت بر مساجد جزء وظایف اجتنابناپذیر حکومتها محسوب میشده و همه حاکمان هرچند که ظالم بودهاند و اعتنایى به سایر احکام اسلام نداشتهاند ولى به مسجد نیازمند بودهاند و همه آنها رونق مساجد و شکوه نماز جماعت و جمعه را جزء شکوه و اقتدار خود میدانستهاند.
ابن خلدون میگوید: حاکمان صدر اسلام این وظیفه - وظیفه اداره مساجد - را به کس دیگر محول نمیکردند و هنگامى که درباره مساجد عظیمه سخن به میان میآورد، میگوید: تعیین امام این مساجد براى خطبه و نماز در انحصار حاکم بود و کلیه سیاستگذاریهاى دینى و شرعى چون نماز، قضاء، حسبه و جهاد جزء وظایف امامت کبرى که خلیفه میباشد قرار داشت و چون نماز عمود دین است و در میان عبادتها از جایگاه بسیار رفیعى برخوردار میباشد. بنابراین امامت صلوه نیز بالاترین شأن باید باشد. حتى بالاتر از حکمرانى[9]
ابى الحسن على ابن محمد بن حبیب ماوردى متوفى 450 هجرى در کتاب «الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه» باب نهم «باب ولایات على امامه الصلوات» پیرامون رابطه حکومت و مسجد،ابتدا مساجد را دو قسم تقسیم می کند: مساجد سلطانیه و مساجد عامه.
برای مساجد سلطانیه ویژگی هایی را بیان می کند از جمله اینکه:
کاملاً حکومتى و دولتى هستند؛ یعنی امام جماعت آن از سوى حاکم تعین می گردد
امام جماعت از بیت المال حقوق می گیرد
امام جماعت از سوی حکومت به مقام ولایت صلوة منصوب می گردد. البته برای احراز این مقام( ولایت صلوة) باید پنج شرط را واجد باشد.
حکومت در تمام امور مسجد بطور مستقیم یا از طریق امام جماعت منصوب، دخالت می کند.
اما خصوصیت مساجد عامه این است که حکومت حق دخالت مستقیم در آن را ندارد، امام جماعت آن توسط خود مردم انتخاب میشود.
ریشه تاریخی تضعیف مساجد
تضعیف جایگاه و نقش مساجد در جامعه اسلامی، ریشه در یک جریان طولانى تاریخى دارد. پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام و قدرت یافتن بنی امیه به سرکردگی معاویه بن ابی سفیان، مسجد از سویی برای عوام فریبی و سوء استفاده از موقعیت سوق الجیشی تجمع مومنین و ارتباط حاکم با رعیت در سلطه و اختیار خلیفه بود. او خود را خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله و بالتبع لایق ترین فرد برای اقامه جمعه و جماعت می دانست. بر فراز منبر رسول الله خطابه می خواند و با مغالطه و سفسطه، معارف دینی را دستاویزی برای ظلم و ستم دستگاه حکومت خویش قرار می داد.[10]
خلفا و به مرور سلاطین و پادشاهان کشورهای اسلامی غالبا این وجه از کارکرد مسجد را تقویت می کردند. همه سرزمینهایى که به تصرف مسلمانان درآمد همراه با شعار الله اکبر و جهاد بود و نماز نشانه مسلمانى و مسجد در مقابل کلیساها به عنوان نشانه مجد و عظمت و اقتدار مسلمانان به حساب میآمد. مساجد بزرگى که اکنون در شهر استانبول ترکیه اصلیترین مرکز جلب توریست میباشد بقایاى اقتدار حاکمان عثمانى است و مساجد عظیمى که در سرتاسر شبه قاره هند وجود دارد نشانههاى اقتدار مسلمانها میباشد. اکنون نیز در شهرى چون استانبول که حاکمان لائیک حدود یک قرن، در صدد نابودى اسلام میباشند صداى اذان در پنج وقت ارکان این شهر توریستى را به لرزه در میآورد و انبوه نمازگزاران به مساجد روانه میشود و حتى در کشورهاى به ظاهر عقبافتاده چون اتیوپى در هنگامه اذان مساجد بالخصوص در رمضان آنچنان مملو از جمعیت میشود که مردم صف میکشند و منتظر میمانند تا نماز گروه اول تمام شود و گروه دوم وارد شوند که این صحنه در بعضى اوقات تا چهار بار تکرار میشود. اینها همه نتیجه تبلیغات و فرهنگ سازی حاکمان و سلاطین برای حفظپایگاه مردمی خود در مساجد بوده است.
از سوی دیگر کشورگشایی ها و آشنا شدن حاکمان با روش و سیستم حکومتی غیرمسلمانان – بویژه پادشاهان روم و ایران – میل به تجملات و اشرافیگری را در آنان به اوج رساند و همین خصیصه باعث تاسیس کاخ ها و قصرهای مجلل و حکمرانی خلفا در این بناهای بیگانه با روح اسلام گردید. کم کم مسجد دیگر مرکز خلافت و حکومت نبود و جای خود را به کاخ سبز معاویه در شام و سایر کاخ ها در بلاد دیگر اسلامی در طول تاریخ داد. این نقطه آغاز به حاشیه رانده شدن مساجد در جامعه اسلامی بود. اما همچنان کارکدهایی نظیر تعلیم و تربیت منجصرا در اختیار مساجد بود.
ابن بطوطه میگوید: پیش از اینکه نظامالملک رشته مدرسههاى معرف به نظامیه را بنیاد گذارد، درس و تعلیم در مسجدها متمرکز بود و بدین گونه تعلیم و تعلم جزیى از عبادت به شمار میرفت.[11]
ه) مسجد از زمان دولت صفویه تا پهلوی
دولت صفویه چون با شعار تشیّع به حکومت رسید در آغاز کار به پیروى از سایر حاکمان و سلاطین اسلامى اقدام به توسعه مساجد بزرگى در شهرهاى مختلف نمود، ولى با گذر زمان این حرکت از تب و تاب افتاد زیرا نه مردم به آن درجه از فهم فرهنگی نائل شده بودند که ضرورت و فایده توسعه مساجد را درک کنند و نه دیگر حکومت قدرت یافته صفویه، خود را محتاج این امر می دید. لذا از آن پس مساجد شیعه دوران غربت خود را آغاز نمودند و هرچه زمان پیشتر رفت این غربت افزون شد به طوری که در دوره قاجاریه و خصوصا در زمان پهلوی اول و دوم، مساجد به عنوان نمادهای تحجّر، موانع توسعه، پایگاه های توطئه و نظایر آن تلقّی می شد و بر همین اساس مبارزه با مساجد و فعالیت های آن در رأس سیاست های حکمرانان این سلسله های طاغوتی قرار داشت.
البته در تمام این مدت علماء و مراجع بزرگ، با درک خطر وابستگی پایگاه دین به پادشاهان در مقابل دولتى شدن مساجد مقاومت کردند و در چند نوبت که حکومتها قصد دستاندازى بر مساجد را داشتند با مقاومت سخت از سوى علمائ و روحانیون مواجه شدند. این مقاومتها در حدى بود که بعضى از مراجع بزرگ هر گونه همکارى را تحریم نمودند. امام خمینی (ره) حتى این مسأله را در رساله علمیه نیز آورد و چند مسأله را در باب امر به معروف و نهى از منکر به تحریم همکارى علماء با دولت جائر و حکم عدم عدالت آنها اختصاص داد.[12]
و) مسجد در دوران حکومت جمهوری اسلامی
وضعیت مساجد را در دورام 34 ساله استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی می توان به سه دوره کلّی تقسیم کرد:
دوره شکوفایی و بالندگی: از آنجا که امام خمینی رحمه الله و یارانش، مسجد را پایگاه، دین را خاستگاه و شعارهای اصیل اسلامی را تکیه گاه اصلی انقلاب اسلامی قرار دادند، خودبخود این امور مقدّس در ذهن و دل مردم به عنوان مهم ترین امور تجلّ کردند. در دوران مبارزات و تا سالهایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد پر رونق و فعال شدند. کلیه تصمیمات از مسجد، آغاز و به مسجد ختم می شد. امور اصلی انقلاب و نظام در سنگر مساجد، پیگیری می گردید و مردم مساجد را به عنوان شبکه اعمال دستورات رهبری انقلاب و حاکمیت نظام اسلامی می شناختند. این بالندگی به واسطه تاثیر دفاع مقدس در جذب گسترده ی جوانان و نوجوانان به مساجد و اموزش و تربیت و سازمانهی آنان برای حضور در جبهه یا فعالیت های فرهنگی و نظامی در پشت جبهه به اوج خود رسید.
شاید مسجد در هیچ دوره ای به اندازه دهه های 40 تا 60 به مساجد دوران حکومت نبی اکرم صلّی الله علیه و آله شبیه نبوده است. اگرچه در این دوره به دلایل مختلفی، مساجد کمّاً و کیفاً فاصله ای طولانی با الگوی مسجدالنبی داشتند اما در مقایسه با دورانهای پیشین و حتی کنونی، از نسبتی بس نزدیک با آن طراز اسلامی برخوردار بودند.
دوره رکود نسبی: با اتمام جنگ و تغییر در سیاست های رویکردهای دولت جمهوری اسلامی به سمت توسعه عمرانی و اقتصادی و کم توجهی مدیران و دست اندرکاران جامعه به امر فرهنگ خودی و نیز با اغاز تهاجم یا شبیخون فرهنگی غرب علیه جامعه نوپای ما، یکی از نخستین ساختارهایی که بیشتری آسیب ها متوجه ان شد، مساجد بودند. دیدگاه دولت سازندگی صرفا بازسازی زیرساخت های اقتصادی و توسعه صنعتی کشور بود و در این میان تنها ساختارهایی ارزش برنامه ریزی و سرمایه گزاری داشتند که برای دولت، سوداوری داشته باشند و مساجد خودبخود از دایره خارج شدند. این سیر در دولت اصلاحات نیز با رویکردی جدید و تحت قالب " توسعه سیاسی و دمکراسی " ادامه پیدا کرد. در این دوره در عوض ساختارهای نو و بعضا در تضاد با فرهنگ بومی جامعه اسلامی در مقابل مساجد و با هزینه های هنگفت دولتی قد علم کردند؛ فرهنگسرا ها یکی پس از دیگری با انواع فعالبتهای و برنامه های جذاب برای اقشار مختلف و بوِزه جوانان و نوجوانان راه اندازی شدند که همه آنها در دو مسئله وجه تشابه داشتند: نخست نگاه باز و فرادینی به فعالیت های فرهنگی به گونه ای که از آموزش گیتار و حرکات موزون و انواع ورزش های بومی و غیر بومی تا آموزش قرآن و تواشیح و ... در آنجا مهیّا بود. و دوم خودگردان و بلکه درآمدزا بودن برای دولت.
دوران احیا و تقویت نقش مساجد
با روی کار آمدن دولت نهم مساجد به دو دلیل و اگرچه بسیار کُند به گردونه ساختارهای اثرگذار اجتماعی برگشته اند. آن دو دلیل عبارتند از:
نخست) رویکرد نسبتا فرهنگی دولت و رییس جمهور نهم که زمینه را برای احیای نقش مساجد و اهل مسجد در عرصه سیاست و فرهنگ و اجتماع تا حدودی فراهم آورد. البته حمایت های گسترده حقوقی، مادی و معنوی از مساجد نیز در ذیل همان نگاه اتفاق افتاد.
دوم) به جهت شدت گرفتن مسئله تهاجم و ناتوی فرهنگی غرب که هم در حوزه نخبگان دغدغه ها را برانگیخت و هم در سطح عموم مردم مظاهر فساد و ابتذال و ... را عاملی برای نگرانی شد تا مردم و مسئولین برای جلوگیری از گسترش موج این تهاجم ضد فرهنگی به همفکری و همکاری ترغیب شوند. اولین ساختاری که در فرهنگ اسلامی جامعه و به اتفاق همگان می توانست نقش پناهگاه و مصونیت بخش به قشر جوان را بازی کند، مساجد بودند. البته این سخن به معنای اوج گیری مساجد و رسیدن آنها به نقطه مطلوب نیست بلکه مقصود این است که چنانچه دست اندرکاران امور مساجد، هشیار و فرصت شناس باشند، بسترهای اولیه جهت بازمهندسی و گسترش نقش وکارکردهای مسجد بیش از هر زمان دیگری در سالهای اخیر فراهم گردیده است.
شاخص های مسجد طراز نظام اسلامی
با توجه به آنچه پیشتر بیان شد، قطعا باور به جایگاه منحصر بفرد مسجد در دستیابی نظام اسلامی به اهداف و آرمانهای بلند خود، نخستین شرط در احیاء کارکردهای مسجد می باشد. برای نیل به این منظور ابتدا باید انتظارات از مسجد را در قالب شاخص های مسجد طراز نظام اسلامی مورد بررسی قرار دهیم و سپس با بررسی وضعیت کنونی، برای تحقق وضع مطلوب برنامه ریزی و حرکت کنیم.
هر مسجدی دارای ارکانی و هر رکنی باید دارای ویژگی ها و شاخصه هایی باشد تا بتوان ان را در قالب مسجد طراز، شناسایی و تعریف نمود.
ارکان مسجد:
امام جماعت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی " مدیر طبیعی مسجد" است.
مإمومین که حضور پرشور و منظم و منضبطشان در مسجد، مهم ترین مصداق عمران مسجد تلقّی می شود.
هیأت امنا: که از سوی مردم و با تایید امام جماعت برای اداره امور مسجد به امام جماعت کمک می کنند.
تشکل های فعال در مسجد؛ نظیر پایگاه بسیج، کانون فرهنگی و هنری مسجد و... که عهده دار امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مسجد هستند و با هماهنگی امام جماعت و پشتیبانی نیروی مقاومت، به پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی مشغول اند.
خادم: که با نظافت و نظامت به هنگام و شایسته ی مسجد، موقعیت را برای اقامه نماز و انجام سایر وظایف مسجدف فراهم می آورد.
ساختمان و امکانات فیزیکی مسجد
ویژگی های مسجد نمونه
الف ـ ویژگی های عبادیِ مسجد نمونه
مسجد؛ جایگاه عالی ترین نوع کُرنش عبد در برابر معبود است. سجده اوج عبادت و بندگی انسان برای خداست؛ «السُّجودُ مُنتَهَی العِبَادَة مِن بَنی آدَمَ».[13]
مسجد؛ جایگاه پرستش خالصانه خداوند است. «وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُو مَعَ اللَّهِ أَحَداً»[14]
مسجد؛ زیارتگاه خداوند متعال است. در حدیثی قدسی، منقول از نبیّ اعظم صلّی الله علیه و آله وسلّم آمده است: «اَلا طُوبَی لِعَبْدٍ تَوَضَّأ فِی بِیْتِهِ ثُمَّ زارَنی فِی بَیْتی»[15]: خوشا به حال بنده ای که در خانه خویش وضو بگیرد، آنگاه مرا در خانه ام زیارت کند.»
مسجد؛ خانه ی خدا در زمین است. «اِنَّ بُیُوتی فی الأرْضِ المَساجِدُ تُضِیءُ لِأهْلِ السَّماء کَمَا تُضِیءُ النُّجُومُ لِاَهْلِ الاَرْضِ.»[16]
ب ـ ویژگیهای تربیتی مسجد نمونه
مسجد؛ بهترین محلّ عبادت و عبادت، بهترین عامل پرورش روح آدمی و پاسخ گفتن به مهم ترین نیاز طبیعی اوست. تربیت چیزی جز پاسخ صحیح، به هنگام و متعادل به نیازها و پورش همه جانبه ی استعدادها نیست. اگر چه عبادت در هر مکانی این نیاز طبیعی و معنوی را به طور نسبی تأمین می کند؛ ولی این نیاز در مسجد و عبادتگاه بهتر و کاملتر تأمین می شود؛چرا که انسان موجودی اجتماعی است و در پرتو عبادت جمعی از غرور و خودپسندی، تنهایی و فردگرایی در امان می ماند و با پیوستن به سیل عابدان و نمازگزاران، می توان در اقامه نماز و امحاء فحشاء و منکر نقش آفرین باشد.
مسجد؛ پناهگاه مؤمن از آسیبهای اخلاقی است. معصومان ـ علیهم السّلام ـ در سخنان خویش مسجد را آشیانه و پناهگاه مؤمن بر شمرده اند؛[17]انسان در این پناهگاه از دغدغه و اضطراب، افسردگی و دلهره و ... فاصله می گیرد و به برکت ذکر الله به آرامش مستقرّ دست می یابد ;که فرموده است: " ألا بذکر اللهِ تطمئنّ القلوب "[18] شاید به همین دلیل است که امام صادق ـ علیه السّلام ـ به مسلمانان سفارش می کنند که به هنگام رویارویی با مشکلات و اندوههای دنیویّ، به نماز و مسجد پناه ببرند.[19]
مسجد؛ مکانی مقدّس و عاری از ظلم و گناه و پلیدی است. حضور مؤمن در مسجد بسان احرام بستنِ حاجی در حج است. با آن که گناه در همه جا نکوهیده و زشت است، اما در مسجد قباحتی دو چندان می یابد؛[20] پس مؤمن باید تلاش و کوشش بیشتری کند تا در آن مکان مقدّس به گناه آلوده نشود؛ سخنان ظالمان بر زبان نیاورد؛[21] به آبروی دیگران تجاوز نکند؛[22] غیبت[23] و سخنان لغو و بی فایده را کنار نهد[24] و از گفت و گوهایی که بوی دنیا پرستی و دنیا خواهی می دهد، پرهیز کند.[25]
مواظبت در پرهیز از گناه و لغو و ... در مسجد در حقیقت، نوعی تمرین کارهای خیر و دوری از زشتی هاست. آثار سازنده و تربیتی حضور در مسجد، رفته رفته به دیگر اعمال مؤمن و سایر زمانها و مکانهای حیاتش نیز سرایت می کند و این بهترین روش تربیت غیرمستقیم است.
مسجد؛ محل تزیین به زینتهای معنوی است. قرآن کریم به مؤمنان سفارش می کند که هنگام حضور در مساجد، زینتهای خود را همراه بگیرید. این توصیه شامل انواع زینت ها می باشد؛ که عبارتند از:
زینت ظاهری فردی؛ مانند لباس زیبا و پاک، عطر و بوی خوش، نظافت بدن، شانه زدنِ موها و محاسن و ...
زینت مادی؛ شامل: مال و فرزند که در قرآن به عنوان زینت زندگی دنیا معرفی شده اند. " المالُ و البَنون زینة الحیوة الدّنیا ... " [26]
زینت معنوی؛ به معنای خصال نیکو و صفات پسندیده اخلاقی؛ نظیر صدق و صفا و خلوص و مهربانی و ... [27]
مسجد؛ کانون پیوند صالحان است. کارشناسان تربیت بالاتفاق بر نقش ویژه ی دوست و معاشر خوب در تربیت انسان تاکید دارند. اسلام نیز مروّج و حامی همین اصل تربیتی است. هم در قرآن کریم و هم در روایات معصومین علیهم السلام، نکات فراوانی پیرامون اهمیت و ضرورت یافتن دوستان خوب، راه های امتحان و آزمودن دوستان، آداب دوستی و معاشرت، حقوق دوستان و معاشران، مراقبت و حفظ دوستی با صالحان و ... وجود دارد.
مسجد با ایجاد آشنایی و پیوند میان مؤمن با نخبگان و صالحان جامعه، بستری مناسب برای پرورش و تربیت روحی انسان فراهم می کند. ارتباط دوستانه با نیکان هم جنبه ایجابی تربیت – یعنی تشویق و ترغیب به فضایل - را در فرد تقویت می کند و هم جنبه سلبی آن – یعنی قدرت یافتن بر پرهیز از رذایل – را .
مسجد؛ بستری مناسب برای پرورش روحیات اجتماعی است." انزوا طلبی" و" جمع گُریزی" یک بیماری روحی شناخته شده است؛ در حالی که اجتماعی بودن و جمع گرایی ـ در حد معقول آن ـ نشان سلامت روح و روان انسان و تعادل فکری او به حساب می آید. مسجد با فرا خوانی پیوسته مسلمانان به جمع، روح جمع گرایی، انعطاف و نظم پذیری را در آنان تقویت می کند و درون گرایی افراطی و بیگانگی از جمع را از آنان می زداید.
مسجد؛ پایگاه تقویت روحیه همدردی، همکاری و همیاری در مشکلات است. مساجد معمولاً جایگاه طرح مشکلات و نارسایی های اجتماعی است. به طور طبیعی، حضور در چنین مکانی روح تعهّد و دردمندی را در فرد می دمد. پرورش این خوی پسندیده در اشخاص، خود نوعی مبارزه با روح بی تعهّدی و بی تفاوتی است؛ روحیه ای که هر گاه در افراد جامعه ای ـ بویژه نسل جوان آن ـ پیدا شود، آسیبهای اساسی بر پیکر آن اجتماع وارد خواهد شد.
ویژگی های فرهنگی ـ آموزشی مسجد نمونه
نقش آموزشی – فرهنگی مسجد پس از جنبه های عبادی آن، سرآمد دیگر ابعاد است.اساساً پی ریزی مسجد در اسلام، پی ریزی بزرگترین مدرسه اسلامی بود. مسلمانان تا چند قرن پیش، با پدیده ای به نام مدرسه – به معنای غربی و امروزی آن - روبرو نبودند. پیش از پیدایش مدرسه – که تاریخ پیدایش آن به دو قرن نمی رسد – مسجد، یگانه مرکز مهم آموزشی ـ فرهنگی در کشورهای اسلامی بوده است. تا جایی که روزگاری این مسأله در میان فقیهان مطرح بوده که آیا تأسیس مدرسه جایز است یا نه؟![28]
شاخص های کلّی مسجد طراز اسلامی
1-آگاهی بخشی و بصیرت دهی به حرکت امت اسلامی
2-احیای کارکرد های مساجد وبازشناسی آنها
3- ارائه خدمات در ابعاد دنیوی و معنوی
4- نزدیک کردن مردم به باورهای دینی
5- رسانه گفتاری و شنیداری برای مردم خصوصا برای جوانان
6- مرکز تعلیم وتربیت برای جوانان
7-کانون موعظه وپرورش وتهذیب نفس برای مردم
8- مرجع رسیدگی مشکلات مراجعین و محرومان
9- محل پرورش نیروهای مستعد و استفاده بهینه از آنان در زمینه های مختلف
10- محل امن ومایه خیر وبرکت برای مردم
11- داشتن مدیریت خوب و فعال
12- اهمیت دادن به کیفیت برنامه ها
13- مرکز تبلیغات و رسانه جهان اسلام
14- پناهگاه , در شدائد
شاخصهای امام جماعتِ مسجد طراز
در سند " چشم انداز مساجد جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی" پیرامون شاخص های امام جماعت مطلوب چنین آمده است: " برخوردار از ائمه جماعاتی عالم، اندیشمند، پارسا، آگاه به مسائل روز، آشنا به فنون مشاوره و مدیریت و دارای روحیه ارتباطی مردمی گسترده."
همچنین مقام معظّم رهبری در پیام به اجلاس نوزدهم نماز می فرمایند: " روحانی پرهیزکار، کارشناس و دلسوز در مسجد، همچون پزشک و پرستار در بیمارستان، روح و مایه ی حیات مسجد است. "
بر این اساس به نظر می رسد که مهم ترین مرحله در ترسیم سیمای مسجد طراز اسلامی ؛ پس از بررسی و درک عمیق نقش منحصر بفرد مسجد در تعالی فرهنگ جامعه دینی و پیشبرد اهداف انقلاب و نظام اسلامی، همانا احصاء و تبیین شاخص های امام جماعت چنین مسجد نمونه ای است؛ زیرا به همان میزان که اصل تاسیس مسجد در یک منطقه جغرافیایی در تامین سخت افزار هدایت ضرورت دارد، وجود روحانی شایسته و طراز نظام اسلامی برای امامت و مدیریت آن در بُعد نرم افزاری ضروری است. به تعبیر رهبر انقلاب " نخستین مطلب مهم، بنای مسجد و حضور روحانی شایسته در آن است."[29]
دکتر رسول عباسی در کتاب " مسجد طراز اسلامی" شایستگی های امام جماعت را به چهار مؤلفه کلّی تقسیم نموده است که عبارتند از:
" هدفداری"
" فضایل اخلاقی"
" دانش و مهارت ها"
" تمایل"
سپس هر یک از این مؤلفه ها را تحت شاخص های روشنی تبیین می نماید:
مؤلفه ها | شاخص ها |
هدفداری | 1)انگیزه هدایت دیگران 2)انگیزه خودسازی و تهذیب نفس |
فضایل اخلاقی | 3) خُلق نیکو و حُسن معاشرت 4)سعه صدر و مدارا 5) امانتداری و مسئولیت پذیری6)صداقت و وفای به عهد 7) عدالت فقهی و تقوا8)اخلاص 9) تواضع 10) نظم و وقت شناسی: حضور منظم و نظم در انجام امور 11) عدالت در رفتار با مردم و توجه به همه افراد 12)ساده زیستی و احتراز از تجملات دنیا 13) وقار و ثبات شخصیت 14)شجاعت و استقلال رأی 15) ولایت پذیری16)خودباروری و قاطعیت 17) حُسن شهرت18) آراستگی و جذّابیت ظاهری |
دانش و مهارت | پیشگامی در ارتباطات مخاطب شناسی شنود مؤثّر ارتباطات مؤثر فنّ خطابه هوش عاطفی و هیجانی دید کلان و تفکّر راهبردی تفکّر تحلیلی و توانایی درک و تشریح اهداف و ارزشهای مسجد تفکّر خلاّق آگاهی ، بصیرت و بینش سیاسی دانش دینی( فقه، اصول، کلام، تفسیر و ...) شناخت خرده فرهنگ ها قرائت صحیح نماز و قرآن |
تمایل | اهتمام به حلّ مشکلات و امور مردم تلاش و پشتکار در مسجد |
علاوه بر ویژگیهای مذکور، شاخص ها و خصوصیات دیگری نیز از امام جماعت مسجد طراز انتظار می رود[30] که عبارتند از :
مقبولیت اجتماعی : پیشوایان اسلام بر مقبولیت امام جماعت و این که او مورد رضایت و پذیرش نمازگزاران باشد, تأکید فراوان نموده اند. رسول مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله می فرماید: «ثَمَانِیَةٌ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ لَهُمْ صَلَاةً الْعَبْدُ الْآبِقُ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَی مَوْلَاهُ وَ النَّاشِزُ عَنْ زَوْجِهَا وَ هُوَ عَلَیْهَا سَاخِطٌ وَ مَانِعُ الزَّکَاةِ وَ إِمَامُ قَوْمٍ یُصَلِّی بِهِمْ وَ هُمْ لَهُ کَارِهُونَ ...[31]؛ هشت طایفه اند که خداوند از آنها نمازی را نمی پذیرد: بندة فراری تا وقتی که به سوی مولایش برگردد، زن ناشزه ای که همسرش بر او خشمناک باشد، منع کننده زکات، امام [جماعت] قومی که نماز بخواند با اینکه مردم از وی کراهت داشته باشند و... .»
رحیم نوبهار با استناد به همین شاخص، معتقد است که باید انتخاب امام جماعت مسجد به مردم – اعم از همسایگان و ماوران مسجد – واگذار شود. " واگذار نمودن انتخاب امام جماعت مساجد به مردمى که مجاور و همسایة مسجد هستند، سبب می شود تا مردم کسى را که واقعاً دوست می دارند به امام جماعت برگزینند. ضمن این که معمولاً شناخت مردم به دلیل ارتباط نزدیک با افراد، واقعی تر و درصد خطاى آن یا مرکزى که بخواهد در این باره تصمیم بگیرد، کمتر است. این امر همچنین نظام اسلامی را از وجود مرکزى که بخواهد در این باره تصمیم گیرى کند، بی نیاز می سازد. "[32]
توجه به وظایف امام جماعت
امام جماعت علاوه بر مدیریت صحیح مسجد و اقامة نماز جماعت، لازم است مواردی را مدنظر قرار دهد:
مراعات اوقات نمازگزاران و حال ضعیفان
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «إِذَا کُنْتَ إِمَاماً أَجْزَاَتْکَ تَکْبِیرَةٌ وَاحِدَةٌ لِأَنَّ مَعَکَ ذَا الْحَاجَةِ وَ الضَّعِیفَ وَ الْکَبِیر؛[33] هر گاه امام جماعت بودی، یک الله اکبر برای تو کافی است؛ زیرا افرادی که کار دارند یا ضعیف و پیر هستند با تو می باشند.»
امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: «آخِرُ مَا فَارَقْتُ عَلَیْهِ حَبِیبَ قَلْبِی اَنْ قَالَ: یَا عَلِیُّ إِذَا صَلَّیْتَ فَصَلِّ صَلَاةَ أَضْعَفِ مَنْ خَلْفَکَ ...؛[34] آخرین سخنی که با آن از محبوب قلبم جدا شدم، این بود که فرمود: یا علی! به هنگام نماز [جماعت]، نمازی متناسب ب حال ضعیف ترین کسی که به تو اقتدا کرده است بخوان.»
در روایت دیگری رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «مَنْ أَمَّ قَوْماً فَلَمْ یَقْتَصِدْ بِهِمْ فِی حُضُورِهِ وَ قِرَاءَتِهِ وَ رُکُوعِهِ وَ سُجُودِهِ وَ قُعُودِهِ وَ قِیَامِهِ رُدَّتْ عَلَیْهِ صَلَاتُهُ وَ لَمْ تُجَاوِزْ تَرَاقِیَهُ وَ کَانَتْ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةَ أَمِیرٍ جَائِرٍ مُتَعَدٍّ لَمْ یَصْلُحْ لِرَعِیَّتِهِ وَ لَمْ یَقُمْ فِیهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ؛[35] کسی که امامت گروهی را به عهده گیرد و در حاضر شدن [برای نماز] و قرائت و رکوع و سجده و نشستن و برخاستن خود، راه اعتدال و میانه را در پیش نگیرد، نمازش مورد پذیرش نخواهد بود و از کتفهای او تجاوز نمی کند و جایگاه چنین امامی نزد خداوند همچون جایگاه سلطان ستمگر و تجاوزگری است که برای اصلاح رعیت خود تلاش ننموده و فرمان الهی را در میان آنان به پای نداشته است.
تعیین ساعتی مشخص برای حل مشکلات
اگرچه اجرای این برنامه در همة مساجد ضروری نمی باشد؛ اما مناسب است امام جماعت با توجه به نیاز محل، ساعتی را به صورت روزانه یا هفتگی در مسجد حضور یابد و به سؤالات پاسخ گفته و به رفع مشکلات فردی و اختلافات خانوادگی بپردازد و در صورت نیاز با مراکز حوزوی و متخصصین در تماس باشد تا سؤالات به خوبی پاسخ داده شود.
حفظ آرامش مسجد
ارائه برنامه هایی که برجذابیت مسجد بیافزای
تشکیل هیأت امنای شایسته
رفع موانع جذب جوانان به مسجد
فهرست منابع:
کتب:
امام خمینی ره؛ صحیفه امام؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره؛ تهران؛ 1385.
ابن اخوه،معالم القربه فى احکام الحسبه، اصت مکتبه دارالفنون بغداد، مکتبه المثنى بکیمبریج 1937.م.
ابن ابی الحدید معتزلی، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق.
ابن مسکویه، تجارب الامم؛ ترجمه ابوالقاسم امامی؛ نشر سروش، 1391.
ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، شرکت افست، چاپ دوم، 1361.
اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، المجلد 1-2 دارالکتاب العربی، بیروت، سال 0 139 ه . ق.
بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری،مقدمة محمدمنیر دمشقی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
بدرالدین، أبیمحمد محمّد ابن أحمد العینی؛ عمده القاری فی شرح صحیح البخاری، دارالتب العلمیه، بیروت، 1405 ه.ق.
حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه، دوره 20 جلدی، اسلامیّه تهران، چاپ ششم، 1403 هـ .ق.
رازی، ابو الفتوح: تفسیر، لقیم و حواشی مهدی الهی قمشه ای، انتشارات علمی، تهران 1325.
رضایی، علی،جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامی، مؤسسه فرهنگی ثقلین، اول، قم، 1382.
صدوق؛ من لا یحضره الفقیه، جامعه مدرسین، قم، 1413 ه . ق، چاپ سوم.
طباطبایی، تفسیر المیزان، ، مؤسسه اعلمی، بیروت، چاپ دوم، سال 1391ه.ق.
طه الولی، المسجد فى الاسلام، دارالعلم للملابین، بیروت، 1409 ه. ق.
قرائتی؛ تقی؛ آیین امامت مسجد، مؤسسه مسجد، قم، اول، 1387.
کاشف الغطاء؛ کشف الغطاء، شیخ جعفر جناحی حلّی؛ دارالطباعة سیّد مرتضی، 1317ه.ق.
کلینی؛محمد بن یعقوب؛ الکافی، تصحیح: علی اکبر غفّاری، دارالکتب الاسلامیّه، تهران، چاپ سوّم، 1388 هـ.ق،.
کلینی؛ محمد بن یعقوب، روضه الکافی؛ دارالتعارف، بیروت، 1411 هـ .ق.ماوردی، علی بن محمد بن حبیب، الاحکام السلطانیه، دارالکتب العلمیه؛ بیروت، 1407.
مجلسی؛ محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، 1403 هـ 1983 م
نوری؛ حسین بن محمد تقی؛ مستدرک الوسائل و مسنتبط المسایل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت لأحیاء التراث، قم، 1384 ه.ش.
ابن سعد، محمد بن سعد الطبقات الکبری؛ مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی ، تهران، 1378.
موحد؛ دکتر محمد على موحد، ابن بطوطه، طرح نو، سال 1376،.
نجفی، شیخ محمد حسن، جواهرالکلام؛ مؤسسه الامام صاحب الزّمان (عج)؛ مشهد مقدّس؛ 1417 ه.ق.
نوبهار؛ رحیم؛ سیمای مسجد؛ قم، چاپ اوّل، 1373 هـ .ق.
واقدی؛ محمد بن عمر؛المغازی، ترجمه محمود مهدوى دامغانى؛ مرکز نشر دانشگاهی
فرّاء؛ قاضى ابویعلى محمد بن حسین، الاحکام السلطانیه، به نقل از سیمای مسجد، رحیم نوبهار.
مقالات:
بایدها و نبایدهاى مسجد: محمد جواد فتاحى
پیام مقام معظم رهبری به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز؛ مهرماه 1389.
رابطه نظام اسلامى و مساجد، رحیم نوبهار ، موسسه فرهنگی تبیان، قم، 1387.
رابطه مسجد و حکومت؛ محمد جواد ابوالقاسمی؛ معاونت فرهنگی، آموزشى و پژوهشى سازمان برنامه و
گزیده مأخذ شناسی نقش زمان و مکان در فقه؛محمد نوری؛ آیینه پژوهش، 1374، شماره 36.
گزیده مأخذشناسی نقش زمان و مکان در فقه ؛ محمد نوریY آینه پژوهش؛ بهمن و اسفند 1374؛ شماره 36
نقش و عملکرد مسجد در تربیت /عبدالرضا ضرّابى معرفت 1379 شماره 33
ویژگی های مسجد نمونه ،اسماعیل طهمورثی، روزنامه رسالت، شماره 5851، 11/2/85.
ویژگی های امام جماعت موفّق؛ محمد مهدی قجری؛ مجلّه مللّغان؛ شماره مرداد 138.
سایت ها و وبلاگ ها:
باشگاه اندیشه؛ اجتهاد و مقتضیات زمان از دیدگاه امام خمینی (ره)؛ بی نام.
1. http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=19667&BookID=87097&Language=1
وبلاگ: دین و اندیشه سیاسی در خاور میانه؛ مسجد و سیاست؛ محمدبشیر احمدی.
http://accuracy.mihanblog.com/post/37
نقش مسجد در زمینه سازى ظهور امام زمان (عج)؛ جواد افسربیگی؛ سایت تبیان
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=102834&ParentID=0&BookID=87591&MetaDataID=7230&Volume=1&PageIndex=0&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content
[1] . " خانه ی خدا و خانه ی مردم، خلوت اُنس با خدا و جلوت حشر با مردم، کانون ذکر و معراج معنوی و عرصه ی علم و جهاد و تدبیر دنیوی، جایگاه عبادت و پایگاه سیاست، دوگانه های به هم پیوسته ای است که تصویر مسجد اسلامی و فاصله ی آن با عبادتگاه های رایج ادیان را نمایان می سازد. در مسجد اسلامی، شور و بهجت عبادت خالص با نشاط زندگی پاک و خردمندانه و سالم در هم می آمیزد و فرد و جامعه را به طراز اسلامی آن نزدیک می کند.... تا این وظیفه به تمام و کمال گزارده نشود، هیچیک از ما نباید و نمی توانیم خطری را که از کمبود مسجد یا ضعف و نارسایی مساجد، جامعه و جوانان و خانواده ها و نسل های آینده را تهدید می کند، غافل بمانیم و خود را از برکات عظیمی که مسجد طراز اسلامی" به کشور و نظام و مردم هدیه می کند، محروم سازیم. (پیام مقام معظّم رهبری به اجلاس سراسری نماز؛مهر1389)
[2] . مسجد طراز اسلامی؛رسول عباسی؛ستاد عالی هماهنگی و نظارت عالی بر کانون های فرهنگی و هنری مساجد؛ 1390؛تهران.
[3] . درباره بحث از " تاثیر مقتضیات زمان و مکان در موضوع احکام فقهی" تحقیقات و تالیفات بسیاری توسط محققین و دانشمندان اسلامی – اعم از شیعه و سنّی – و بعضاً مستشرقین صورت گرفته است که به برخی از آنها اشاره و اندک توضیحی در خصوص برخی از آن ها ارائه می شود.( اقتباس از مقاله: نوری، محمد، گزیده مأخذ شناسی نقش زمان و مکان در فقه؛ آیینه پژوهش، 1374، شماره 36)
1. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمّد. «در میان افراد بشر فقیهان از همه کس از امور سیاست دورترند». مقدمه ابن خلدون، جلد دوم. ترجمه محمّد پروین گنابادى. تهران: ترجمه و نشر کتاب، 1359. ص 1146 - 1148. دورى فقیهان از مقتضیات زمان و مکان توجه ابن خلدون را جلب کرده و طى یک فصل، به بررسى آن پرداخته است. چکیده این کاوش از این قرار است: غور در مسائل نظرى و قیاسها و استدلالهاى فقهى و دورى از جزئیات و امور خارجى، موجب گسستگى از واقعیات اجتماعى شده و اگر به سیاست که یک فن واقعگر است وارد شوند، دچار اشتباه خواهند شد.
2. البوطى، محمد سعید رمضان. «مجمل الشبهات التى تثار حول تطبیق الشریعة الاسلامیة فى العصر الحدیث» (عربى). العودة الى الاسلام، دمشق: الرسالة، 1413 ق. ص 89 - 938.
3. تفاحه، احمد زکى. «صلاحیة التشریع /الاسلامى لتطبیق لکل زمان و مکان» (عربى). الاسلام و الحکم. بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، بى تا، ص 227 - 297.
احکام اسلام نه مطلقاً متغیر و نه مطلقاً ثابتند، بلکه برخى از آنها ثابت و برخى دیگر تغییر پذیرند. تغیّر و تطوّر احکام، به دلیل تطوّر زمان و پیش آمدن حوادث مختلف است.
4. جمال، احمد محمد. «حول تغیر الاحکام بتغییر الازمان». البعث الاسلامى، جلد نوزدهم، ش 5، ص 61 - 64.
5. جناتى، محمّد ابراهیم. «نقش زمان و مکان در اجتهاد». ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى. چاپ اول: تهران، کیهان، 1372، ص 435 - 479.
موارد و نمونههاى تأثیر زمان و مکان در اجتهاد مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده قایل به تأثیر بى واسطه زمان و مکان در ناحیه ملاکها و موضوعات احکام فقهى و نه در ناحیه خود احکام یا در منابع و ادلّه است. از این رو زمان و مکان را صرفاً در «اجتهاد تفریعى و تطبیقى» مؤثر مىداند. تغییر موضوعات یا تغییر ویژگیها و شرایط آنها، احکام جدیدى مىطلبد که مجتهد با تکیه بر مصادر فقهى ارائه مىنماید.
6. حبیب، ه. ا. ر. «مبادى الروح العصریة، الدیانة المتجدد، القانون و المجتمع» (عربى). الاتجاهات الحدیثة فى الاسلام. ترجمة هاشم الحسینى. بیروت، دارالمکتبة الحیاة، 1966 م، ص 67 - 143.
7. حسن، حسن عباس. «التطور و التحول» (عربى). الصیاغة المنطقیةللفکر السیاسى الاسلامى. بیروت، الدار العالمیة، 1412 ق. ص 69 - 80.
8. حسین، محمد الخضر. الشریعة الاسلامیه صالحة لکل زمان و مکان. (عربى). قاهره، 1391 ق. چکیده این کتاب تحت عنوان مزبور به صورت مقاله در مجله نور الاسلام (قهره)، مجلد اول، ش 3 (ربیع الاول 1349) منتشر شده است.
9. حنفى، حسن. التراث و التجدید (عربى). چاپ اول: قاهره، المرکز العربى للبحث و النشر، 1980 م.- خان، وحید الدین. الاسلام و العصر الحدیث (عربى). ترجمه قطر الاسلام خان. بیروت: دارالنفائس، 1986 م. 157 ص.
10. داوید، رنه. «انطباق حقوق اسلامى با دنیاى جدید». در مجموعه نظامهاى بزرگ حقوقى معاصر. ترجمه حسین صفایى و دیگران. تهران، نشر دانشگاهى، 1364، ص 455 - 462. نویسنده که از حقوقدانان فرانسوى است، فصل اول از بخش چهارم این کتاب را به حقوق اسلامى اختصاص داده و ذیل سه عنوان «اساس تغییرناپذیر حقوق اسلامى»، «انطباق حقوق اسلامى با دنیاى جدید» و «حقوق کشورهاى اسلامى»، به بررسى پرداخته است. در عنوان دوم به مکانیسم انطباق فقه اسلام با دنیاى جدید مىپردازد. وى تأکید دارد که فقه اسلامى به گذشته تعلّق ندارد و در عصر حاضر کشورهاى اسلامى مورد قبول است. آنگاه شیوهها و ابزارهایى که فقه را در عصرهاى مختلف فعال مىسازد مورد بررسى قرار داده و چهار شیوه و ابزار را برشمرده است: استمداد از عرف و عادت، استفاده از قرار داد، حیلههاى حقوقى و مداخله حاکم.
شارع امضاء کننده بسیارى از رویههاى عرف بوده است، عرف متحول در چهارچوب ضوابط اسلامى، مورد قبول است. دومین شیوه بیانگر ضیق دامنه احکام ضرورى است که بدین وسیله با خلّو قوانین، انسانها مىتوانند به وضع قوانین و ایجاد قرار داد بپردازند. حیلههاى حقوقى (تغییر عنوان) و بالاخره حاکم با اختیارات خود، ابزارهاى خوبى براى فعال سازى فقه در عرصههاى اجتماعى در اختیار دارد.
11. الدرینى، محمّد فتحى. «الجمود الفقهى و التعصب المذهبى» (عربى). بحوث مقارنة فى الفقه الاسلامى و اصوله، جلد اول: بیروت، الرسالة، 1414 ق. 71 - 108 ص. از آنجا که روح دین اسلام با جمود و تعصب ناسازگار است، قادر به گره گشایى از مشکلات عصرهاى مختلف و پاسخگویى به نیازهاى دورههاى گوناگون است. نویسنده تأکید دارد که اجتهاد، قرآن و تسامح از عناصرى است که فقه را با زمانها انطباق مىبخشد.
12. «سر استمراریة صلاحیة الاسلام دینا و تشریعاً لکل زمان و مکان» (عربى). دراسات و بحوث فى الفکر الاسلامى المعاصر، جلد دوم. دمشق، دار قتیبه، 1408 ق. ص 465 - 468.
13. الدسوقى، محمّد و الجابر، امینه. «عوامل النهضة الفقهیة الحدیثة». مقدمة فى دراسة الفقه الاسلامى. الدوحة (قطر):دار الثقافة، 1411 ق. ص 283 - 302. بررسى جامعه شناسانه فرایند فقه اسلامى تحت عناوین زیر بررسى شده است. گذشته فقه اسلامى و جامعههاى اسلامى، وضعیت بحران کنونى فقه، عوامل و موجبات پیدایش نهضت فقهى جدید، نمودهاى این نهضت، ابداع شیوههاى جدید براى اصلاح فقه و آینده فقه.
14. الرافعى، مصطفى. الاسلام و مشکلات العصر (عربى). بیروت، الشرکة العلمیة للکتاب، 1987 م. 309 ص. اینکه اسلام تا چه اندازه در برطرف کردن مشکلات عصر توفیق عملى و نظرى داشته، مورد بررسى قرار گرفته و در ضمن نقش فقه نیز مورد پژوهش واقع شده است.
15. الزحیلى، وهبه. «تغیر الاحکام بتغیر الازمان او تغیر الفتوى بتغیر الزمان» (عربى). اصول الفقه اسلامى، جلد دوم. دمشق، دارالفکر، 1406 ق. 1116 - 1118 . احکام به سبب تغییر عرف، مصالح اجتماعى و مردم، یا به سبب پیدایش ضرورتها و یا ظهور سازمانهاى جدید، تغییر مىیابند؛ امّا این مربوط به احکام اجتهادى و معاملات است و احکام عبادى تغییرناپذیر است.
16. الزین، سمیح عاطف. «الاسلام ثابت لا یتغیر و لا یتطور بتغیر الزمان و المکان» (عربى). الاسلام وثقافة الانسان. بیروت، دارالکتاب اللبنانى، 1393 ق. ص 316 - 319. بر عدم تغییر و ثبات شریعت و احکام فقهى تأکید دارد.
17. سروش محلاتى، محمّد. «امام و نقش زمان و مکان در اجتهاد». آفتاب تابان (ویژه سومین سالگرد رحلت حضرت امام خمینى (ره)، روزنامه جمهورى اسلامى). خرداد 1371، ص 43 - 51. این نوشته، شامل بررسى دیدگاههاى امام (ره) در مبحث تأثیر زمان و مکان است.
18. سلام، رفعت. بحث عن التراث العربى، نظرة نقدیة منهجیة (عربى). قاهرة: الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1990 م. 343 ص. سه بخش این کتاب با عناوین: «الثابت و التحول»، «التراث و التجدید» و «جدل التراث و الواقع»، درباره مناسبات تحولات زمان و تغییر مقتضیات عصرها با اصول ثابت دین و فقه است.
19. شبلى، احمد. موسوعة النظم و الحضارة الاسلامیة (6) المجتمع الاسلامى (عربى). چاپ ششم: قاهرة، مکتبة النهضة المصریة، 1986 م. 353 ص.
اسلام دین همه زمانها و مکانها و پاسخگو به نیازهاى مردم است.
20. شبلى، محمّد مصطفى. الفقه الاسلامى بین المثالیة و الواقعیة (عربى). بیروت، الدار الجامعیة، 1982 م. 252 ص. تعبیر دیگر براى مبحث فقه و زمان، مثالیه و واقعیه است که توسط متفکرین عرب مورد استفاده قرار گرفته است. مثالیه یعنى خیالپردازى و ایده آلیستى فکر کردن، در مقابل واقعگرایى و توجه به واقعیات و حقایق اجتماعى و انسانى. نویسنده با این گرایش که فقه اسلامى انعطافپذیر و واقعگرا است به تحلیل عناصر و اهرمهایى که فقه را سیّال و متغیر ساخته، مىپردازد. البته در خلال این تحلیلها، به مثالها و مصداقهاى عینى هم عنایت شده است. کتاب حاضر ابتدا به تعریف واقعگرایى فقه پرداخته و شبهات عدم انعطاف فقه را پاسخ گفته است. پس از آن سه بخش کتاب آمده است: بخش اول عهدهدار تبیین سه نکته است: تعامل ارزشهاى اخلاقى متحول با احکام فقهى، تأثیر عرف در تغییر احکام، تأثیر عقل در تغییر احکام فقهى. بخش دوم تحلیلى است از مصادر و منابع فقه با توجه به اینکه آن منابع چه نقشى در انعطاف پذیرى فقه ایفا مىنماید. بخش سوم به کارآمدى و توفیق نظرى و عملى فقه در زمان حاضر در عرصههاى مختلف حیات انسان، مانند معاملات ربوى، حدود و تعزیرات پرداخته است.
21. صادقى، محمد. فقه گویا یا فقه سنتى، فقه پویا یا...؟. قم: انتشارات جامعة علوم القرآن، بى تا، 100 ص. نویسنده معتقد است که توانمندى و کارآمدى فقه در پاسخگویى به نیازهاى زمان، نه با فقه سنتى و نه با فقه پویا امکانپذیر است. از این رو وى با نقادى فقه سنتى و فقه پویا، به دلیل عدم اتکاى آنها به قرآن به عنوان مصدر اول و عنایت به منابع دیگر، در صدد ارائه جریان سومى در فقه شیعه به نام فقه گویاست. و معتقد است با فقه گویا مشکلات برطرف مىشود.
22. صافى، لطف اللَّه. الاحکام الشرعیة ثابة لا تتغیر (عربى). قم، دارالقرآن الکریم، 1412 ق. 40 ص. مؤلف از موضع مخالفت با تغییر شریعت و احکام دین به تبیین ثبوت و جاودانگى شریعت مىپردازد. البته خلاصه این جزوه در شماره نخست مجله رسالة الثقلین آمده است.
23. صعب، حسن. الاسلام تجاه التحدیات العصریة (عربى). چاپ اول: بیروت، 1985 م.
24. طباطبایى، سید محمد حسین. «اسلام و نیازمندیهاى انسان معاصر». مجموعه مقالات و پرسشها و پاسخها. به کوشش هادى خسروشاهى، جلد اول. [تهران]، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1371، ص 47- 86.
25. العبادى، عبداللَّه. تقدیم طاعة على اخرى او ترکها نظراً للزمان و المکان و الاحوال (عربى). الدوحة، دارالثقافة، 1992 م. 250 ص.
26. عبدالحمید، محسن. منهج التغییر الاجتماعى فى الاسلام (عربى). بغداد، مکتبة القدس، [1402 ق].
157. فراهم آمده از شش فصل است، شامل: جامعهشناسى و تحولات اجتماعى، اسلام و تغییر جامعه، طرح و زمینه تغییر اجتماعى اسلام، اهداف تغییر جامعه در اسلام، موجبات عدم تحول اجتماعى در جهان اسلام، شیوه تحول اجتماعى در اسلام.
27. عبدالقادر، محمّد احمد. بین الاصالة و المعاصرة (عربى). اسکندریة، دارالمعرفة الجامعیة، 1994 م. 480 ص.
28. العشادى، محمد سعید. اصول الشریعة (عربى). بیروت - قاهره.المکتبة الثقافیة - سینا للنشر، 1412 ق. براى انطباق و تطبیق شریعت، با مباحث و مسائل جدى بین المللى، جنایى، اقتصادى و... به تبیین اصول پرداخته تا با تمسک به آنها این انطباق، به سهولت انجام پذیرد.
29. العمرى، نادیه شریف. «تغیر الفتوى بتغیر الازمنة و الامکنة» (عربى). الاجتهاد فى الاسلام. بیروت، الرسالة، 1406 ق. ص 246 - 254.
شریعت اسلامى صلاحیت انعطاف با همه زمانها و مکانها را دارد؛ چون موضوعات را به عرف احاله مىدهد و پس از اخذ رأى عرفى، به استنباط فتوا مىپردازد. از این رو جایز نیست که مفتى فتواى گذشته را در زمان حال تکرار کند.
30. فضل الرحمن. الاسلام و ضرورة التحدیث (عربى) بیروت. دارالساقى، 1993 م. 243 ص. ضرورت توجه به مسائل مستحدث، خصوصاً در دوره جدید توسط دینداران و فقیهان.
31. فؤاد، نعمت. الاسلام و انسان العصر (عربى). [قاهره]، مکتبة غریب، [1990 م]، 135 ص.
32. القرضاوى، یوسف. «الاجتهاد فى الشریعة الاسلامیه (مع نظرات تحلیلیه فى الاجتهادالمعاصر). الطبعة الثانیه، کویت، دارالقلم للنشر و التوزیع، 1410 / 1989، 213 ص.
33. قطب، محمّد. اسلام و تحولات زندگى. ترجمه محمّد على عابدى. چاپ اول: تهران، مؤلف، 1351. 612 ص. این اثر، ترجمه کتاب التطور و الثیاب فى الحیاة البشریة است. نویسنده با طرح شواهد تاریخى و مطالب دینى، خواهان بررسى این نکته است که: چیره شدن تفکّر تحولطلبى در اروپا، هیچ چیز را ثابت ندانستن، حتى دین و معنویات است. با ورود این طرز تفکر به جامعههاى اسلامى، امور ثابت که ارکان زندگى بشر هستند، در معرض خطر قرار گرفته است. از این رو باید از افراط و تفریطها اجتناب کرد و به طور معقول اسلام را با زمان همگام ساخت.
34. کاتوزیان، ناصر. «قلمرو زمانى و مکانى حقوق». مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقى ایران. تهران، مدرس، 1369. ص 237 - 262. ضمن دو مبحث «قلمرو حقوق در مکان» و «قلمرو حقوق در زمان» به نقش آفرینى این دو در حقوق مىپردازد. گرچه منظر نویسنده حقوقى صرف است، ولى رهیافتهاى خوبى براى فقه و زمان دارد. مبحث دوم در صدد پاسخگویى به این سه سؤال است: قانون از چه لحظهاى قابل اجرا است؟ در چه زمانى سلطه و اقتدار قانون پایان مىپذیرد؟ و قانون آیا ناظر به آینده است؟ همین سؤالات در باب احکام فقهى نیز جارى است.
35. متولى، عبدالحمید. ازمة الفکر السیاسى فى العصر الحدیث (عربى). قاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1985 م. 314 ص.
تفکر اسلامى، بویژه در بُعد فقهى آن در عصر حاضر، با بحران مواجه است! از مظاهر این بحران عدم توانمندى و کارآمدى فقه مقتضیات این عصر است. از این رو کشورهاى اسلامى، قانون اساسى و قوانین دیگر خود را از منابعى غیر از فقه اسلامى اخذ مىکنند. مطالب این کتاب در سه قسمت تنظیم شده است: بررسى این بحران و نمودهایش، بررسى علل و موجبات آن و بالاخره راههاى علاج و چاره جویى آن. در این چاره جوییها به عصرى بودن فقه توجه شده است.
36. محمصانى، صبحى «ملائمة الشریعة لحاجات العصر الاجتماعیة» (عربى). الثقافة الاسلامیة و الحیاة المعاصرة. گردآورنده محمد خلف اللَّه. قاهرة. مکتبة المنهضة المصریة، 1962 م. ص 161 - 183.
37. مدرسى طباطبایى، حسین. «ضرورت احیاء فقه اسلامى». در کتاب زمین در فقه اسلامى، جلد اول: تهران، نشر فرهنگ اسلامى، 1362، ص9-20.
احیاى فقه به نزدیکى آن به حقوق و مجهز شدن به متد و اسلوب جدید بستگى دارد. این نوشتار در واقع بیانگر مکانیسم و چگونگى کارآمدى فقه در پاسخ به نیازهاى زمان است.
38. مطهرى، مرتضى. اسلام و مقتضیات زمان، دو جلد. تهران، صدرا، 1362 - 1370. 243 - 258 ص. شامل سخنرانیهاى نویسنده، پس از 1350 و از اولین و متقنترین نوشتههایى است که در ایران به این بحث پرداخته است. مقدمه را چنین آغاز کرده است: «براى روشنفکر مسلمان در عصرها مهمترین مسأله اجتماعى، بقا و ماندگارى دین را در گرو همگامى با این تحولات و پاسخگویى به آن اقتضائات مىداند. راه حلّى که وى براى حیات و فعال بودن دین پیشنهاد مىکند، اجتهاد مستمر فقیهان در رخدادهاى جدید بر مبناى عناصر ثابت دین است. مفاهیمى همچون خاتمیت، نسخ، نسبیت و اطلاق قضایاى دینى، عقل، مصالح و مفاسد و باید و نبایدها، مناط احکام را به مدد طلبیده تا نظریه اجتهاد را پر بارتر عرضه بدارد.
جلد دوم کتاب عمدتاً نقادى دیدگاههاى جبرگرایى خصوصاً جبر گروى تاریخى است که جوهره آن عدم اعتقاد به عناصر ثابت و حقانیت نوگرایى افراطى است. ترجمه عربى این اثر با عنوان الاسلام و متطلبات العصر، على هاشم (مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، 1411 ق).
39. النمر، عبد المنعم. «متى تتغیر الاحکام و لماذا؟ ما السیاسة الشرعیة». عربى. الاجتهاد. قاهرة، الهیئة المصریة، 1987 م. ص 125 - 145. احکام به تبع تغییر زمان و مکان و تحول مصالح و شرایط تغییرپذیر است و این را مىتوان مراعات اقتضاى حال نامید. مؤید این، نزول تدریجى شریعت طى بیست و سه سال است. وظیفه رهبران دینى، وضع احکام با توجه به مصالح مسلمین است. این وظیفه سیاست شرعى نامیده مىشود.
40. یزدى، محمّد. اسلام همگام با زمان.تهران، مؤسسه ملى، 1354، ص 9 - 51. کتاب شامل این عناوین است: گذشت زمان و قوانین، مقصود از زمان، قوانین ثابت روانى، تأثیر زمان بر قوانین فطرى، اساس ثابت فطرت، اسلام همراه با زمان.
41. یوسف على، على. الاسلام و مشکلات العصر (عربى). بیروت،دار ابن زیدون، 1985 م. 108 ص.
[4] .اجتهاد و مقتضیات زمان از دیدگاه امام خمینی (ره)؛ بی نام؛ باشگاه اندیشه.
[5] . حر عاملی، وسایل الشیعه، مکتبه الاسلامیه، جلد 5،ص 376
[6] . شیخ طه الولی، المسجد فى الاسلام، درالعلم للملابین، بیروت، 1409 ه. ص 150 ؛به نقل از کتاب (اللؤلؤ و المرجان فیما اتفق علیه الشیخان)
[7] . شابد جالب ترین نمونه دخالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در امور مسجد، ماجرای تخریب و سوزاندن مسجدی است که به مسجد ضرار معروف گردید. گروهى از منافقان براى ضربه زدن به اسلام و تضعیف موقعیت مسجد پیامبر ب صلّی الله علیه و آله نا کردند ولى پس از نازل شدن آیه مبارکه: والذین اتخذوا مسجداً ضراراً.... ( سوره توبه، آیه 107 ) پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله افرادى را گسیل داشت تا این مسجد را خراب کنند و آتش بزنند و مکان آن را تبدیل به محل زباله نمایند. (علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، جلد 9، مؤسسه اعلمی، بیروت، چاپ دوم، سال 1391هجری، ص 392).
[8] . خطبه های مفصّل و مختصر بسیاری که حضرت در منبر این مسجد ایراد نموده اند و بخشی از آن توسط مرحوم سید رضی (ره) در نهج البلاغه گردآوری شده است، بیش از هر نکته ای حاوی توصیه به تقوا و اخلاق و معنویت است.
[9] . ابن اخوه،معالم القربه فى احکام الحسبه، اصت مکتبه دارالفنون بغداد، مکتبه المثنى بکیمبریج 1937، ص 24.
[10] . البته در این حرکت شوم، گروه هایی از – به اصطلاح – نخبگان جامعه نیز به یاری دستگاه خلافت می آمدند؛ گروه هایی نظیر جاعلان و راویان حدیث، شعرا، خطبا و قضات درباری.
[11] . دکتر محمد على موحد، ابن بطوطه، طرح نو، سال 1376،ص 224.
[12] . اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، المجلد 1-2 دارالکتاب العربی، بیروت، سال 139 هجری، چاپ دوم، ص 212.
[13] . بحارالانوار، علاّمه محمد باقر مجلسی، ج 82، ص 164، مؤسسة الوفاء، بیروت، دوره 110 جلدی، چاپ دوّم، 1403 هـ .ق.
[14] . جنّ سوره 72، آیه 18.
[15] . وسائل الشیعة، محمّد بن حسن عاملی، ج 1، ص 268، باب 10 از ابواب وضو، روایت 5،
[17] . مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 3، ص 361، باب 3، از ابواب احکام المساجد، روایت 14.
[19] . وسائل الشیعه، محمّد بن حسن عاملی، ج 5، ص 263، باب 31 از ابواب بقیّه الصلوات المندوبه، روایت 3.
[20] . ر.ک: کشف الغطاء، شیخ جعفر جناحی حلّی، کتاب الصلاة، ص 211، دارالطباعة سیّد مرتضی، 1317.
[21] . بحارالانوار، علاّمه محمّد باقر مجلسی، ج 80، ص 377.
[22] . روضة الکافی؛ محمّد بن یعقوب کلینی، ص 39، دارالتعارف، بیروت، 1411 هـ .ق.
[23] . وسائل الشیعة، محمّد بن حسن عاملی، ج 3، ص 85، باب 2 از ابواب المواقیت، روایت 4.
[24] . همان منبع، ص 86، روایت 8.
[25] . همان، ج 3، ص 493، باب 14 از ابواب احکام المساجد، روایت 4.
[27] . وسائل الشیعة، محمّد بن حسن عاملی، ج 6، ص 12، باب 3 از ابواب ما تحب فیه الزکاة و ما تستحبّ فیه، روایت 7.
[28] . ر.ک: همان کتاب، ص 217 به بعد.
[29] . پیام به اجلاس سراسری نماز؛ مهرماه 1389.
[30] . اقتباس از مقاله " ویژگی های امام جماعت موفّق" ؛ محمدمهدی قجری؛ مجلّه مللّغان؛ شماره مرداد 138ص 32.
[31] . من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جامعه مدرسین، قم، 1413 ه . ق، چاپ سوم، ج 1، ص 59.
[32] . رابطه نظام اسلامى و مساجد نویسنده:رحیم نوبهار؛ موسسه فرهنگی تبیان، قم، 1387.
[33] . الکافی، ج 3، ص 310.
[34] . وسائل الشیعة، ج 5، ص 447.