امام رضا و خد مات فرهنگی
۱۳۹۲/۰۶/۲۵

امام رضا علیه السلامروز یازدهم ذیقعدة سال 148 ق. در مدینه متولد شد. نام مادرش «تکتم» بود که بعد از تولد حضرت، از طرف امام کاظم علیه السلامطاهره نام گرفت. نام مادر حضرت را «نجمه» نیز گفته اند. نقش انگشتری آن حضرت «ماشاءالله ولا قوة الاّ بالله» بوده است.

اسم حضرت: علی، کنیه: ابوالحسن الثانی، لقب: رضا، شروع امامت: سال 183 در سن 35 سالگی. مدت امامت: 19 یا 20 سال. فرزندان: دو پسر به نام جوادعلیه السلام فرزند دیگر به نام حسین. رافعی می نویسد: امام رضا علیه السلامدر سفری به قزوین آمده، در خانه داود بن سلیمان مخفی شده است. وی از امام نقل کرده است: «فرزندی از حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین مدفون است.» این همان امامزاده حسین است که اکنون در قزوین بارگاهی دارد. به احتمال، این مسافرت در سال 193 ق. مقارن با مرگ رشید صورت گرفته است.[1]

شهادت: امام تا سال 201 ق. در مدینه بود، در رمضان آن سال وارد مرو شده و در سن 55 سالگی، آخر صفر سال 203 ق. به علت خوردن انگور مسموم – به اجبار مأمون – مسموم شده و در طوس به خاک سپرده شد.

خلفای معاصر امام

ده سال از مدت امامت حضرت با هارون الرشید (193 – 1علیه السلام 0 ).

پنج سال با محمد امین پسر هارون (198 – 193).

ده سال با عبدالله مأمون پسر دیگر هارون (218 – 193) که با برادرش جنگید.

امام در حدود 20 سال از مأمون بزرگتر بود.

افکار بیگانه در عصر رضوی

ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان بویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعه ای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعی از دانشمندان مانند «حجاج بن مطر» و «ابن بطریق» و «سلما» سرپرست «بیت الحکمة» کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود.

«خالد بن یزید»، طب وشیمی را (می خواست از راه شیمی طلای مصنوعی به دست آورد) «حنین بن اسحاق» بعضی از کتب سقراط و جالینوس را، ابن مقفع، کلیله و دمنه و همین طور کتاب اقلیدس را، به عربی برگرداندند. خود مأمون نیز ترجمه می کرد. یعقوب ابن اسحاق کندی که در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه و نجوم خبره بود و درتألیفات خود از روش ارسطو پیروی می کرد، بسیاری از کتاب های فلسفه را به عربی برگرداند و مشکلات آن را توضیح داد.

کسانی را به قسطنطنیه فرستاد تا کتاب های کمیاب فلسفه، هندسه، موسیقی و طب را بیاورند. محمد بن موسی خوارزمی – ریاضی دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد. «دارالحکمه» کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد. آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند.

امام رضا علیه السلامو هجوم فرهنگی بیگانه

به دنبال نهضت ترجمه آنچه مایة نگرانی بود اینکه در بین این مترجمان افرادی متعصب و سرسخت از مذاهب دیگر مانند زردشتی، صائبی، نسطوری، برهمنهای هند، رومیان وجود داشتند و این فرصتی بود برای نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همین طور محتوای خود این کتب نیز می توانست شبهاتی به همراه داشته باشد.

امام رضا علیه السلامبا آگاهی از این خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهای علمی که توسط مأمون برگزار می شد، سعی کردند جلو هرگونه انحراف احتمالی را بگیرند و برتری اهل بیت: را نشان دهند.[2]

هدف مأمون از برگزاری بحث های علمی

در اینجا چند عقیده وجود دارد. از جمله:

الف) اینکه هدف محکومیت امام بود. دلیلش اینکه مأمون به «سلیمان مروزی» گفت: هدف من از برگزاری جلسة بحث چیزی جز این نیست که راه را بر او – امام رضا علیه السلامببندی.[3]

شاهد دیگر کلام امام که فرمود: هنگامی که با اهل تورات به توراتشان، با اهل انجیل به انجیل شان، باا هل زبور با زبورشان، با ستاره پرستان به شیوة عبرانیشان، با موبدان به شیوه پارسیشان با رومیان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصدیق سخن خود وادار کنم، مأمون خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده و یقیناً پشیمان خواهد شد.[4]

آنچه این احتمال را تقویت می کند آن است که دربار مأمون تا پیش از شهادت امام، پیوسته محل برگزاری این مناظره ها بود؛ ولی پس از آن دیگر اثری ازاین مجالس علمی و بحث های کلامی دیده نشد. وقتی این محافل در از میان بردن شخصیت امام ناکام ماند، مأمون در اندیشة حذف فیزیکی امام فرورفت و سرانجام ایشان را مسموم ساخت.

ب) مأمون خود، آدم بی فضلی نبود و تمایل داشت به عنوان یک زمامدار عالم در جامعة اسلامی معرفی گردد و مورد توجه قرارگیرد. او شهرت به علم دوستی داشت و فیلسوف خلفای عباسی شناخته می شد.[5]

مناظرات امام با پیروان ادیان

این مناظرات فراوان است و شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا» و علامه مجلسی در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزیزالله عطاردی در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آورده اند مهمترین این مناظرات عبارت است از:

1. مناظره با جاثلیق (این کلمه لقب پیشوای عیسویان بود.)

2. مناظره با رأس الجالوت (این کلمه لقب پیشوای یهود بود.)

3. مناظره با هربز اکبر (این کلمه لقب پیشوای زردشتی بود.)

4. با عمران صائبی (از پیروان حضرت یحییعلیه السلام )

5. با سلیمان مروزی؛ وی عالم بزرگ علم کلام در خطة خراسان بود.

6. علی بن محمد بن جهم؛ ناصبی و دشمن اهل بیت:.

7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره.

تدوین حدیث در عصر امام

امام رضا علیه السلامنیز پیروان و خواص خویش را امر به تدوین علم و احادیث می نمود. در مصادر روایی، کتبی به حضرت نسبت داده شده است و جزء مؤلفات حضرت آورده اند از جمله:

صحیفة الرضا علیه السلام

این کتاب را «مسند الامام الرضا» نیز نامیده اند و بسیاری از رواة فریقین این را نقل نموده و در بعضی از مصادر، اسامی بعضی از رواة آن آمده است و نسخه های متعدد از آن در «صنعاء» و در «قم» تحت عنوان «کتاب ابن ابی الجعد» که کنیة «احمد بن عامر بن سلیمان الطائی» است، در تهران و مشهد وجود دارد.[6]

الرسالة الذهبیة

رساله ای در مسائل طبّی که امام به درخواست مأمون نوشته است و مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنویسند. لذا رساله ذهبیه نامیده شد.[7]

مجالس الرضا علیه السلام مع اهل الایمان

مأمون مجالس علمی و مناظرات دینی و علمی بین امام و علماء ادیان دیگر برقرار می نمود. امامعلیه السلام نیز فرصت را غنیمت شمرده و حقانیت، تشیع و اسلام را به اثبات می رساند و اعتقادات دیگران را با استدلال رد می نمود که بعداً یکی از پیروان امام آن مجالس را گردآوری نمود. نجاشی می گوید: «حسین بن محمد بن الفضل... ابو محمد شیخ من الهاشمیین، ثقة، ... صنّف مجالس الرضا علیه السلاممع اهل الادیان.»

امالی الامام الرضا علیه السلام

این صحیفه را «ابوالحسن علی بن علی الخزاعی» برادر شاعر بزرگ شیعی یعنی دعبل خزاعی نقل کرده است. شیخ طوسی به همین سند از این کتاب روایت نقل نموده است.

محقق بزرگوار سید محمد رضا جلالی حسینی احتمال داده است که این همان کتابی باشد که نجاشی آن را ذکر کرده است. در مقدمه المعجم المفهرس الالفاظ احادیث البحار 20 مورد از تألیفات امام رضا علیه السلام را نام می برد.[8]

کتاب الاهلیلجة

علامة سید محسن امین فرمود: «فیه حجج بالغة و مطالب جلیلة فی علم الکلام»کتب دیگری نیز برای امام شمرده اند که عبارت است از: کتابی که وریزة بن محمد روایت کرده. کتابی به روایت علی بن مهدی، نسخه متبوعة بزرگی به روایت محمد بن عبدالله و نسخه های دیگر و «مسائل» به روایت معاویة بن سعید و «مسائل» به روایت حسن بن علی الوشاء و مسائل و کتب دیگری که در مجموع به بیست نسخه می رسد.

البته برخی در صحت انتساب این کتب به امام تردید کرده اند از جمله: دکتر مجید معارف می گوید: «برخی از محققان آثاری به امام نسبت داده اند، از جمله: فقه رضوی، رساله ذهبیه در طب، رسالة محض الاسلام، پاسخ به مسائل ابن سنان و کتاب علل ابن شاذان که انتساب آنها مورد تردید است. » و در این بارة ارجاع داده است به تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلاماز محمد جواد فضل الله، معرفة الحدیث محمد باقر بهبودی، سیرة الائمّه هاشم معروف حسنی و مجموعه آثار نخستین کنگره امام رضا علیه السلام. وی می گوید: آنچه به آنان منتسب گردیده نوعاً از مجعولات غلات می باشد. زیرا شرایط امامان اجازه این امور را به آنان نمی داده است.[9]

شاگردان امام رضا علیه السلام و تدوین حدیث

ایت الله العظمی بروجردی1در کتاب جامع الاحادیث می فرماید:

«ان عدد الکتب التی جمعت احادیث الشیعه فی زمان الامام الثامنعلیه السلام وصل الی الاربعمأئة، ثم قام جمع من فضلاء اصحاب الطبقة السادسة من اصحاب الامام الرضا علیه السلام فی جمیع هذه الاحادیث الشریفة المتفرقة فی تلک الکتب ثم جمع تلامذتهم الاجلاء من امثال علی بن مهزیار الاهوازی والحسین ابن سعید الاهوازی تلک الاحادیث فی کتابین فکانا مرجعاً لعلماء الشیعة حتی قام ثقة الاسلام کلینی فی تألیف کتابه «الکافی» و الشیخ الصدوق فی کتابه «من لایحضره الفقیه» و الشیخ الطوسی فی کتابه «التهذیب» و «الاستبصار» و بهذا قد جمعت فی هذه الکتب الابعة الجوامع الحدیثیه الاولیة والثانویة باحسن وجه فکانت مرجعاً لعلماء الشیعة فی تلک الاعصار و الامصار و لان جمیع احادیث تلک الاصول اجتمعت فی هذه الکتب الاربعة، قلت المراجعة لتلک الاصول تدریجیاً حتی ترکت.»[10]

در زمان امام رضا علیه السلام علیه السلام علیه السلام نفر از اصحاب امامعلیه السلام 20علیه السلام کتاب حدیثی تألیف کرده اند. از جملة آنان می توان از حسین بن سعید (30 کتاب)، صفوان بن یحیی (16 کتاب) و محمد بن عمر الواقدی (28 کتاب) و موسی بن القاسم (15 کتاب) نام برد. شیخ طوسی آمار رجال امام را به 318 راوی رسانده است.[11]

پی نوشت ها:

1. حیات فکری و سیاسی، ص 426.

2. سیره پیشوایان، ص 509.

3. سیره، ص 512 و 513.

4. همان.

5. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 483.

6. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44.

7. اعیان الشیعه، ج 2، ص 26. وی می گوید: «له مؤلفان کثیره» بعد هفت مورد را نام می برد.

8. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44 و 45.

9. تاریخ عمومی حدیث .... و مجموعه معارف، ص 313 – 314.

10. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 1، ص 13.

11. دروس فی نصوص الحدیثیة، مهریزی، ص 91.

قرآن در بینش امام رضا(ع)

مهدی سلطانی رنانی

مقدمه

قرآن کریم در اندیشه، گفتار و کردار اهل بیت:تجسّم و عینیت تمام یافته است و سیرة کریمانه و سخن حکیمانة آنان، مستقیم یا غیر مستقیم، روشنگر کتاب الهی در ابعاد گوناگون آن است؛ از این رو یکی از رسالت های مهم امامان معصوم تبلیغ دین، بیان احکام و تفسیر قرآن بوده است. میراث قرآنی و تفسیری باقی مانده و ارزشمند از وجود مبارک امام رضا علیه السلاماز نمونه های اعلی و عظیم ذخایر قرآنی تفسیر معصومان:است و از آن جا که لطف و حکمت خداوند متعال همواره اقتضا کرده انسان را در پهنة طبیعت، بی راه و راهبر، رها نکند، میراث قرآنی را در میان خاندان نبوت:دست به دست نموده تا به هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلامرسید و آن امام همام، وارث کتاب الهی و مفسّر راستین قرآن شد و اکنون دوازدهمین حجت، امام عصرعلیه السلام میراث دار آن است. به فرمودة امام صادق علیه السلامپیوسته خداوند از میان ما خاندان، کسی را بر می گزیند که کتاب او را از آغاز تا به انجامش می آموزد.[1]

در این مقاله با نگرشی به سیرة قرآنی و تفسیری امام رضا علیه السلام، بیاناتی که ایشان به طور مستقیم در باب قرآن کریم و تفسیر و فهم آن فرموده اند، می پردازیم.

بخش عمده ای از گفتار و سیرة حضرت رضا علیه السلام به شکل مستقیم یا غیر مستقیم به شرح، تبیین و عینیت بخشیدن کتاب خدا اختصاص دارد؛ بنابراین، می توان در دیدی فراتر به گزارش، شرح و تفسیر قرآن در بیانات امام رضا علیه السلام پرداخت. آنچه از ایشان در ابواب مختلف فقه یاد شده، به گونه ای تبیین و تفصیل ایات الاحکام و اوامر و نواهی الهی است یا آنچه دربارة توحید، نبوت، امامت، معاد، ایمان و کفر و دیگر مسائل اعتقادی به جای مانده است، شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن است. اندرزها، آداب و اخلاق کریمانة امام رضا علیه السلامنیز توضیح ایه های اخلاقی قرآن می باشد.

الف) بیان منزلت و فضیلت قرآن

قرآن، توصیف گری گویاست و در ایه های فراوانی به بیان منزلت رفیع و شأن والای خویش پرداخته است تا برای کسی در روی گردانی از قرآن حجّتی باقی نماند و آن کسی که به قرآن رو می آورد با معرفت و بینش در وادی آن گام نهد. اهل بیت:نیز که عارف به حقیقت قرآن هستند، هم پای آن، این منزلت و فضیلت را به خوبی تبیین کرده اند.[2] اینک نمونه ای از فرازهای گفتار امام رضا علیه السلامدر این خصوص ذکر می گردد:

الف) ریان بن صلت از حضرت رضا علیه السلام پرسید: نظر شما دربارة قرآن چیست؟ امام فرمود:

کلام الله لاتتجاوزه و لا تطلبوا الهدی فی غیره فتضلّوا؛ قرآن کلام خداست، از آنچه او گفته است، فراتر نروید و هدایت را در غیر او نجویید که گمراه می شوید.[3]

ب) محمد بن موسی رازی از پدرش روایت کرده که یکی از روزها در محضر حضرت رضا علیه السلام، سخن از قرآن به میان آمد. امام فرمود: «قرآن ریسمان محکم، دستاویز استوار و ایین برتر خدا در میان بندگان است. به سوی بهشت راهبری می کند و از دوزخ رهایی می بخشد. در اثر گذشت زمان، کهنه نشده و با تکرار بر زبان ها از ارزش و اثر بخشی آن کاسته نمی شود؛ زیرا خداوند، آن را برای زمان خاصّی قرار نداده است، بلکه حجت و برهان برای همة انسان ها در سراسر زندگیشان است و نه از پیش رو و نه از پس، باطل به آن وارد نخواهد شد. فرود آمده ای از سوی خداوند حکیم و ستوده است.»[4]

ج) در حدیث امامت که از آن حضرت صادر شده نیز آمده است که ایشان می فرماید: «خداوند زمانی پیامبرش را به سوی خود فراخواند که دین او را کامل و بر او، قرآن را نازل کرد، کتابی که روشنگر همه چیز است و حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه مردم بدان نیازمندند، در آن به طور کامل بیان شده است.»[5]

* * *

ب) تبیین علوم قرآن

در بحث های قرآنی، گاهی خود قرآن کریم، موضوع و محور بحث قرار می گیرد و گاهی به بررسی و مطالعة جنبه های مختلف آن پرداخته می شود. در اصطلاح به این بخش از مباحث قرآنی مثل نزول قرآن، اسباب نزول، قرائات، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، مباحث ادبی قرآن؛ اعجاز و... را در بر می گیرد، علوم قرآن اطلاق می شود.[6] در آثار به جای مانده از حضرت رضا علیه السلام، نمونه هایی وجود دارد که در ذیل علوم قرآن جای می گیرد که ما به بیان آن ها می پردازیم:

ترتیب نزول

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: از پدرم شنیدم که از پدرش حکایت می کرد نخستین سوره ای که نازل شد )بسم الله الرحمن الرحیم، اقرأ باسم ربّک( و آخرین سوره ای که نازل شد )اذا جاء نصرالله والفتح( بود.[7]

بحث نخستین و آخرین بخش های نازل شدة قرآن، از جمله مباحث علوم قرآن است که امروزه در ذیل «تاریخ» یا «علوم قرآن» از آن یاد می شود.[8]

نظم و اعجاز قرآن

در فرازی از حدیثی که محمد بن موسی رازی از پدرش در مورد منزلت و فضیلت قرآن از حضرت امام رضا علیه السلامذکر نموده و ما نیز در بحث فضیلت قرآن در بینش آن حضرت، این روایت را آوردیم، چنین می گوید:

«ذکرالرضا علیه السلام فی منزلة قرآن فعظّم الحجّة فیه والایة والمعجزة فی نظمه»؛ او گرچه سخن امام رضا علیه السلام دلایل اعجاز و نظم قرآن را ذکر نمی کند، ولی این عبارت وی دلالت دارد که آن حضرت، این مسأله را بسیار با اهمیت دانسته و از آن به عظمت یاد کرده است.[9]

شأن نزول

از امام رضا علیه السلام روایت هایی در شأن نزول برخی ایات و سور وارد شده است که به ذکر دو مورد بسنده می کنیم.

1. آن حضرت از پدرانش نقل می کند که ایة )الّذین ینفقون اموالهم باللیل والنّهار سرّاً و علانیة[10](؛ دربارة حضرت علیعلیه السلام نازل شده است.[11]

2. حضرت امام رضا علیه السلام در تفسیر سورة )والیل اذا یغشی( می فرمایند: این سوره دربارة ابودحداح است که درخت خرمای شخصی بخیل را که در خانة مرد انصاری بود و موجب اذیت او می شد، در عوض خانه اش خرید و به آن مرد واگذار کرد.[12]

محکم و متشابه

علی بن ابراهیم قمی روایت می کند که حضرت ثامن الحججعلیه السلام فرمود: هرکس متشابه قرآن را به محکمش بازگرداند، به راه راست راهبری می شود. سپس فرمود: در اخبار ما نیز متشابهاتی همانند متشابهات قرآن و محکماتی همانند محکمات آن وجود دارد، پس متشابهات آن را به محکماتش ارجاع دهید و از متشابه آن بدون در نظر گرفتن محکم، پیروی نکنید که گمراه می شوید.[13]

ج) تفسیر ایات قرآنی

سیره و روایات تفسیری باقی مانده از عالم آل محمد گنجینة بسیار ارزشمند و دست مایه بسیار مهم برای مفسران و علاقه مندان به تفسیر قرآن به شمار می رود. ما به اختصار نمونه هایی را ذکر می نماییم:

1. امام هشتم در تفسیر ایه شریفه )الذی جعل لکم الارض فراشاً والسّماء بناءً([14] فرموده است.

«یعنی زمین را با طبایع و ابدان شما سازگار و موافق قرار داد و آن را گرم و سوزان نساخت تا شما را بسوزاند، و بسیار سرد قرار نداد تا شما را منجمد گرداند، هوای آن را زیاد خوشبو نکرد تا سرهای شما به درد اید، و زیاد بد بو نساخت تا شما را هلاک کند، آن را مانند آب نرم روان قرار نداد، تا در آن غرق شوید، و زیاد سخت وصلب نیافرید تا نتوانید خانه و ابنیه و قبرهای مردگان در آن بسازید، بلکه خداوند متعال بخشی از آن را به اندازه ای که از آن سود برید، و آرامش یابید و بدن ها و خانه هایتان بر آن قرار گیرد، سفت و سخت آفرید. )والسّماء بناءً( ؛ یعنی بر بالای سر شما آسمان را سقفی محفوظ بنا کرد، و خورشید و ماه و ستارگان[15] آسمان را برای مصلحت و منفعت شما، به چرخش و گردش در آورد.»

2. حضرت امام رضا علیه السلامدر مورد معنای «ختم الله علی قلوبهم» فرمودند: ختم به معنای طبع است که به عنوان عقوبت عصیان و کفر کافران بر قلب های آنان زده می شود. چنان که می فرماید: «بلکه خداوند متعال بر قلوب آنان مهر زده است به سبب کفر آنان، پس ایمان نمی آورند مگر اندکی.»[16]

3. امام هشتمعلیه السلام در پاسخ سؤال ابن فضال در مورد ایه شریف ) کلا انّهم عن ربّهم یومئذٍ لمحجوبون( فرمودند: خداوند متعال هرگز وابسته به مکانی نشده و در محلّی حلول نمی کند که موجب محجوب بودن بندگان از او باشد، ولکن در اثر معاصی از اجر و ثواب پروردگارشان محجوب می شوند.[1علیه السلام ]

4. حضرت امام رضا علیه السلام در معنای )ترکهم فی ظلمات( در ایه شریفة 1علیه السلام از سوره بقره فرموده اند: «خداوند متعال چنین نیست که بدون جهت کسی را ترک و از او اعراض کند، ولی چون دید که آنان (کفّار) از کفر و گمراهی و انحراف و طغیان خود دست نمی کشند، نظر لطف و معاونت هدایت را از آنان قطع می کند و آنان را به خود و به اختیار خود وا می گذارد.[18]

5. ابن فضال: «وسألته (الرضا علیه السلام) عن قوله الله عزّوجلّ: )و مکروا و مکرالله([19] و )یخادعون الله و هو خادعهم([20] فقال: انّ الله تعالی لایمکرو لا یخادع، و لکنّه تعالی: یجازیهم جزاء المکرو الخدیعة، تعالی الله عمّا یقول الظالمون علوّاً کبیراً»: ابن فضال گوید از امام رضا علیه السلامدر مورد معنای مکر و خدعه پروردگار پرسیدم: آن حضرت در پاسخ فرمودند: پروردگار به کسی مکر و خدعه نمی کند. معنای مکر و خدعه پروردگار آن است که وقتی مردم مکر و خدعه در مقابل برنامه های الهی کنند خداوند مطابق اعمال آنها، آنان را مجازات می کند.[21]

ارائه معنای واژگان

از دیگر روش ها و معیارهای تفسیری امام رضا علیه السلام در تبیین پیام ها و نکات ایات شریفه قرآنی، آوردن جمله ها و عباراتی در ذیل ایه ها جهت معنا نمودن واژگان و اصطلاحات قرآنی و بیان مقصود خداوند متعال و رفع ابهام های مردم در زمینة فهم قرآن می باشد.

حضرت رضا علیه السلاماز امام صادق علیه السلامنقل می کند آن حضرت دربارة )اهدنا الصراط المستقیم( فرمود: أرشدنا الی الطریق المستقیم؛ یعنی ما را به راه راست رهنمون باش تا پایبند و ملازم طریقی باشیم که به حجّت تو منتهی می شود. و به دین تو می رسد و ما را از پیروی هوا و اخذ به رای خود که منجر به هلاکت و تباهی می شود باز می دارد.[22]

امام رضا علیه السلام در بیان مذکور ضمن تبدیل ایة قرآن به معادل لغوی آن، تبیین می کنند که صراط مستقیم راهی است که در مسیر حجت خدا باشد و هوا جویی و خود رای در دین، گمراهی و تباهی است.

امام علی بن موسی الرضا علیه السلامدربارة )فاصفح الصفح الجمیل([23] فرمودند: «صفح جمیل، گذشتی است که در او مؤاخذه و عقاب نباشد.»[24]

دربارة )خذوا زینتکم عند کلّ مسجد([25] نیز از امام رضا علیه السلامروایت شده که فرمود: زینت یعنی لباس؛ بنابراین، معنای ایه این می شود که هنگام نماز و حضور در مساجد، لباس های نیکو و زینتی خود را بپوشید.[26]

از حضرت امام رضا علیه السلامدربارة )و ما یؤمن أکثرهم بالله الاّ و هم مشرکون([2علیه السلام ] پرسیده شد. فرمود: «شرکی است که به حدّ کفر نمی رسد.»[28] در این ایه کریمه آمده: بیشتر آنان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه برای او شریک می گیرند.» این سؤال پیش می اید که چگونه در حالی که مشرک اند، ایمان دارند. پاسخ امام رضا علیه السلاممی فهماند که مقصود از شرک مذکور در این ایه، شرکی است که با ایمان قابل جمع است و به حد کفر نمی رسد.

از دیگر معیارهای تفسیری امام رضا علیه السلام، تعیین مصداق و تطبیق ایه است، بدین صورت که مفهوم کلی ایه اخذ و بر مصادیق جدید انطباق داده می شود و راه کارهای زندگی در گستره های مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از قرآن برداشت می شود و برای واژه یا عبارتی مصادیق بسیار کلامی و یا فردی تعیین می نماید. حال، نمونه های از کلام امام رضا علیه السلامدر این زمینه عرضه می گردد که در آن به بیان مصداق و تطبیق ایه پرداخته اند:

1. امام علی بن موسی الرضا علیه السلامدر ایه )ان تجتنبو کبائر ما تنهون عنه([29]، برای کبائر این مصادیق را بر می شمرند: «پرستش بت ها، می خوردن، قتل، نافرمانی پدر و مادر، تهمت ناروا زدن، فرار از جنگ و خوردن مال یتیم.»[30]

2. در ذیل ایة )شهدالله أنّه لا اله الاّ هو والملائکة و أولوا العلم قائماً بالقسط([31] امام هشتمعلیه السلام فرمود: «هو الامام». یعنی مقصود و مصداق اعلی و اکمل )اولوالعلم( امام معصومعلیه السلام است؛ زیرا دانش آنان برگرفته از دانش خدا و رسول اوست و آنان به سر چشمة علم و معرفت، دسترسی دارند و دیگران از فیض وجودشان به معرفت صحیح و کامل دست می یابند.[32]

3. امام رضا علیه السلام فرمود: «زمانی که به شما سختی ای برسد، به واسطة ما از خداوند کمک بخواهید و این همان فرمودة اوست: )و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها([33] حضرت در ادامه فرمودند به خدا سوگند! ماییم اسمای حسنای الهی که هیچ کس جز به شناخت ما پذیرفته نمی شود.[34]

4. وشّاء می گوید: از حضرت رضا علیه السلامدربارة )و علامات و بالنجم هم یهتدون([35] پرسیدم. فرمود: آن نشانه ها ماییم و نجم، رسول الله6است.[36]

د) بیان احکام قرآن کریم

فقه پژوهی قرآنی از نخستین شاخه های تفسیر و علوم قرآن است که زمینة خلق آثار فراوانی با عنوان «ایات الاحکام» و «فقه القرآن» بوده است. امامان معصوم:که خود منبع و مرجع تبیین احکام دین هستند، در بسیاری از موارد، نظر خود را در بیان احکام، به قرآن کریم مستند کرده اند. روایت های امام هشتمعلیه السلام در ایات الاحکام و تمسّک به قرآن در تبیین مسائل فقهی از نمونه های بارز استناد معصومین: در تبیین احکام به قرآن کریم است.

ابوالقاسم فارسی می گوید: به حضرت رضا علیه السلامعرض کردم: خداوند در کتابش می فرماید: )فإمساک بمعروف أو تسریح بإحسان([3علیه السلام ] مقصود از آن چیست؟ امامعلیه السلام فرمود: امساک به معروف؛ (نگه داشتن به خوبی) یعنی آزار ندادن همسر و پرداخت نفقة او و اما )تسریح بإحسان ) (به شایستگی رها کردن) یعنی طلاق دادن طبق آنچه خدا مقرر فرموده است.[38]

پس از گفت و شنودی که ابوسعید مکاری با امام رضا علیه السلامداشت، به امام می گوید: مسأله ای از تو می پرسم. امام می فرماید: «گمان نمی کنم، پاسخ مرا بپذیری، از یاران من نیستی! اما در عین حال بپرس.» می پرسد: مردی که هنگام مرگش گفته است: )کلّ مملوک قدیم فهو حرّ لوجه الله(؛ یعنی هربردة قدیمی ای که داشتم، در راه خدا آزاد کردم، در این باره چه می گویی؟ امامعلیه السلام می فرماید: «بله، هر بنده ای که شش ماه بر او گذشته باشد، آزاد است؛ زیرا خداوند می فرماید: )والقمر قدرّناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم([39] بنابراین، هرچیزی که شش ماه مانده باشد، قدیمی است.[40]

هـ) تنزیه پیامبران و تبیین متشابهات

رواج اسرائیلیات و افسانه های نادرست دربارة پیامبران:برداشت های نادرست از ایات متشابه در داستان پیامبران و تفسیرهای ناروا، سبب مشوّه شدن چهرة پیامبران و تهمت های ناروا به آنان بوده است و شاید در طول تاریخ برخی ناپاکان خواسته اند با آلوده جلوه دادن حریم نبوّت و ولایت، زمینة حضور خود در مسند رهبری جامعه و توجیه کرده های خود را فراهم آورند.

امامان معصوم:که مهبط وحی و آگاه به سرگذشت و سیرة انبیای پاک الهی بوده اند، پرده از چهرة باطل برداشته و به دفاع از حریم نبوت پرداخته اند. اهل بیت:تمامی ایه های مربوط به زندگی انبیا را بر اساس «رای به عصمت آنان» تفسیر کرده و به این گرایش معروف بوده اند.[41]

عالم آل محمد، امام هشتمعلیه السلام در مناظراتشان و در پاسخ پرسش هایی که از ایشان می شد، میراث ارجمندی را در تفسیر ایات قصص به یادگار گذاشت که به یک نمونه از آن اشاره می شود:

محمد بن علی بن جهم، حکایت می کند که در مجلس مأمون حاضر شدم و علی بن موسی الرضا علیه السلامنیز نزد وی نشسته بود. مأمون به ایشان گفت: ای فرزند رسول خدا! ایا سخن شما این نیست که پیامبران دارای عصمت از گناه هستند؟ وی فرمود: «بله، درست است». مأمون از تعدادی از ایه های قرآن پرسید، از جمله گفت: این ایه را برای من روشن سازید که نسبت به ابراهیم می فرماید: )فلمّ جنّ علیه اللیل رای کوکباً قال هذا ربّی([42]. علی بن موسیعلیه السلام فرمود: ابراهیم، میان سه گروه قرار گرفت: زهره پرست، ماه پرست و خورشید پرست.

این زمانی بود که از نقبی که در آن مخفی بود، خارج شد. وقتی پردة تاریک شب، همه جا را گرفت و ستارة زهره را دید، به گونه ای پرسش گرانه و انکار آمیز گفت: )هذا ربّی.( چون زهره افول کرد و نا پدید شد، گفت: من چیزهایی را که غروب می کنند، دوست ندارم؛ زیرا افول از صفات پدید آمده هاست، نه چیزی که قدیم و همیشگی است. پس از آن، وقتی ماه را دید که طلوع کرده است، انکار آمیز و پرسش گرانه گفت: این پروردگار من است؟! زمانی که ماه از دیدگان نهان شد گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند، از گمراهان خواهم بود.

پس چون صبح شد و خورشید را دید که درخشان و طالع است، از روی انکار و پرسش، نه از روی پذیرش و خیر گفت: این پروردگار من است؟! این که از زهره و ماه هم بزرگ تر است! آنگاه که خورشید غروب کرد، به گروه های سه گانه ای که زهره، ماه و خورشید را می پرستیدند، گفت: ای قوم! من از آنچه شما شریک خدا قرار می دهید، بیزارم، من رو به سوی کسی می آورم که آفرینندة آسمان ها و زمین است و از مشرکان نیستم. ابراهیمعلیه السلام خواست برای آنان بطلان دینشان را روشن و ثابت کند که پرستش، همانند زهره، ماه یا خورشید را نسزد و تنها شایستة آفرینندة آنها و خالق آسمان و زمین است. آنچه ابراهیم با آن بر قومش احتجاج کرد، از چیزهایی بود که خداوند عزّوجل به او الهام کرده بود، همچنان که می فرماید:

)و تلک حجّتنا آتیناها ابراهیم علی قومه[43](.[44]

پی نوشت ها:

1. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم بحرانی، ج 1، ص 19.

3.ر.ک: بحارالانوار، چاپ بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ سوم، سال 1403 ق.، ج 92، ص 12 – 1.

4. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 307.

5. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 130.

6. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 96.

7. فصلنامه پژوهش های قرآنی، ش 1علیه السلام – 18، ص 301 – 300.

8. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 6.

9. جهت مطالعه تفصیلی این بحث ر.ک: اسباب النزول واحدی نیشابوری، ص 8 – 6؛ التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج 1، ص 130 – 126 و الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج 1، ص 113 – 106 و 119 – 114.

10. ر.ک: فصلنامه تخصصی الهیات و حقوق (دانشگاه علوم اسلامی رضوی) ، ش 14، ص 1علیه السلام 1.

11.بقره / 2علیه السلام 4.

12. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 323.

13. همان، ج 1، ص 383.

14. همان، ج 1، ص 308.

15. بقره / 22.

16. ر.ک: سیره امام رضا، ص 267.

17. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 16.

18. همان،باب 11، حدیث 19.

19. همان، حدیث 16.

20. آل عمران / 54.

21. نساء / 142.

22. عیون اخبار الرضا، باب 11، حدیث 19.

23. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 314.

24. حجر / 85.

25. معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 3علیه السلام 3.

26. اعراف / 31.

27. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 334.

28. یوسف / 106.

29. مسند الامام رضا، ج 1، ص 347.

30. نساء / 31.

31. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 238.

32. آل عمران / 18.

33. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 166.

34. اعراف / 180.

35. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 42.

36. نحل / 16.

37. اصول کافی، ج 1، ص 219.

38. بقره 229.

39. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 316.

40. یس / 39.

41. مسند الامام رضا، ج 1، ص 367.

42. ر.ک: فصلنامه تخصصی الهیات و حقوق، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ش 14، ص 180 – 1علیه السلام 5.

43. انعام / علیه السلام 6.

44. همان، 83.

45. عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 204 – 195.